ریسک سرمایه گذاری در بورس | مفهوم ریسک در بازارهای مالی
ریسک سرمایه گذاری در بورس چقدر است و چه مواردی را شامل میشود؟ افرادی که در بورس و بازارهای مالی دیگر سرمایه گذاری انجام می دهند، همواره به دنبال شناسایی ریسک های مختلف بازارهای مالی هستند تا بتوانند با دید مناسبی برای سرمایه گذاری اقدام کنند و بتوانند نسبت ریسک به ریوارد را محاسبه نمایند. در این مقاله مفهوم ریسک در بازارهای مالی را بررسی خواهیم کرد و در ادامه ریسک سرمایه ریسک بازار چیست؟ گذاری در بورس ایران را به بحث خواهیم گذاشت. همچنین انواع ریسک در سرمایه گذاری را خواهیم گفت و مدیریت ریسک در سرمایه گذاری را به شما یاد خواهیم داد، پس اگر می خواهید ریسک سرمایه گذاری در بورس را بشناسید و سرمایه گذاری با ریسک پایین را برای خود انتخاب کنید، این مطلب برای شماست.
ریسک سرمایه گذاری در بورس
عمدتا وقتی که صحبت از انواع ریسک به میان است، کلمه خطر برجسته می شود، ولی باید در نظر داشته باشید که ریسک تنها دربردارنده خطر و مفهومی منفی نیست. ریسک در معنای کلی، نا اطمینانی از آینده را نشان می دهد. امکان دارد ما خود را در معرض ریسک قرار دهیم و با فرصت های مثبت مواجه شویم. این فرصت های مثبت در مفاهیم مالی قابل توضیح هستند، لذا ریسک از دو بعد مثبت و منفی برخوردار است.
درصورتی که تمایل دارید تا از خدمات ۲۵ درصد تخفیف کارمزد در بورس، مشاوره خرید، آموزش های رایگان بورسی و … بهره مند شوید میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید.
معمولا مفهوم ریسک در مالی و سرمایه ریسک بازار چیست؟ گذاری مورد توجه است. در مقاله پیش رو می خواهیم به توضیح انواع ریسک بپردازیم. به عبارت دیگر ریسک یعنی تفاوت بین آنچه که انتظار داریم و آنچه که به وقوع می پیوندد. منظور از ریسک دارایی، طرح یا پروژه تفاوت بین بازده واقعی و بازده مورد انتظار آن دارایی طرح یا پروژه است.
ریسک سرمایه گذاری چیست؟
در مفهوم مالی به احتمال اختلاف میان بازده مورد انتظار و بازده واقعی ریسک می گویند. این انحراف بازده می تواند مثبت یا منفی باشد، هر اندازه احتمال عدم موفقیت در سرمایه گذاری بیشتر باشد، در اصطلاح این طور می گویند که ریسک سرمایه گذاری بیشتر خواهد بود. اصل ثابتی در سرمایه گذاری وجود دارد مبنی بر اینکه سرمایه گذار از ریسک و خطر گریزان و به سمت بازده و سود تمایل دارد؛ به همین خاطر است که سرمایه گذاران ریسک گریز از ورود سرمایه خود به جایی که خطر و ریسک وجود دارد یا افق نامشخصی در برابر سود و اصل سرمایه شان هست، امتناع می کنند. ریسک گریزی را می توان این طور بیان کرد که سرمایه گذاران طرح های مخاطره آمیز را قبول نمی کنند، مگر آنکه بازده مورد انتظار طرح خیلی زیاد باشد.
طبقه بندی افراد از نظر پذیرش ریسک
سرمایه گذاران را از منظر پذیرش ریسک می توان به سه گروه مختلف تقسیم بندی کرد :
- افراد ریسک پذیر : این افراد استراتژی جسورانه دارند و شخص در این حالت خواهان پذیرش ریسک است و تمایل دارد شانس خود را بیازماید.
- افراد خنثی نسبت به ریسک : سومین گروه افرادی هستند که اصطلاحا آن ها را ریسک خنثی می نامند. این افراد ارزش پولی را مقدار ارزش اسمی آن می دانند.
- افراد ریسک گریز : این افراد استراتژی محافظه کارانه دارند. یک شخص ریسک گریز ترجیح می دهد که بازده مطمئن به دست آورد و در حالتی که درصد احتمال بالای موفقیت مطرح باشد شرکت می کند.
ارتباط ریسک و بازده
در کنار مفهوم ریسک، مفهوم دیگری نیز همیشه در ادبیات سرمایه گذاری استفاده می شود، مفهومی به نام بازده است. منظور از بازده، درآمد حاصل از سرمایه گذاری است. این طور فرض کنید که اگر شما بتوانید با سرمایه گذاری در بورس، سرمایه خود را از ۱۰۰ ملیون تومان به ۱۶۰ میلیون تومان افزایش دهید، یعنی توانستید ۶۰ درصد بازدهی را طی یک سال به دست آورید.
حالا ببینیم اگر شما به جای سرمایه گذاری در بورس، به اندازه پول خود اوراق مشارکت از بانک خریداری کرده بودید چه اتفاقی رخ می داد؟ احتمالا با نرخ سود سالانه اوراق مشارکت که حدود ۲۰ درصد تعیین شده است، سرمایه شما پس از یک سال به حدود ۱۲۰ ملیون تومان می رسید، یعنی ۲۰ درصد بازدهی در یک سال! در حقیقت در اوراق مشارکت، بر خلاف سهام، ارزش اوراق ثابت است و سرمایه گذار تنها سود ثابتی را در فواصل زمانی تعریف شده و مشخصی دریافت خواهد کرد.
چرا ریسک سرمایه گذاری مهم است؟
درک این موضوع که سرمایه گذاری ریسک های خودش را دارد و همچنین شناخت پاداش های احتمالی که از سرمایه گذاری کسب می کنید، برای اتخاذ استراتژی های سرمایه گذاری ضروری است. دانستن ریسک های احتمالی پیش روی یک کلاس دارایی یا یک سرمایه گذاری خاص به شما اجازه می دهد که عکس العمل های احساسی را که سرمایه گذاری با خود به همراه دارد بهتر کنترل کنید. در ضمن آگاهی از ریسک بیشتر بعضی سرمایه گذاری ها به شما در تخصیص دارایی های خود و انتخاب دارایی هایی با ریسکی متناسب با موقعیت شما کمک خواهد کرد تا بهتر بتوانید ریسک سرمایه گذاری های خود را مدیریت فرمایید.
انواع ریسک در سرمایه گذاری
ریسک سرمایه گذاری معمولا شامل ریسک اعتباری، ریسک تجاری، ریسک نقدینگی، ریسک مالی، ریسک ورشکستگی، ریسک تورم، ریسک نوسان نرخ بهره، ریسک نوسان قیمت سهام، ریسک سیاسی و اقتصادی و حاکمیت دولتی ریسک نرخ تبدیل ارز است. در زمان مقایسه سرمایه گذاری های مختلف هر چقدر خطرات و ریسک سرمایه گذاری افزایش یابد، انتظار بازدهی مورد انتظار بیشتر است و یا به عبارتی نرخ بازدهی رابطه مستقیم با میزان خطرات ذاتی سرمایه گذاری انجام شده دارد. برای درک انواع ریسک های سرمایه گذاری در بورس ، این نوع خطرات را از منظر مدیریت مورد ارزیابی قرار می دهیم. در ادامه سعی داریم تمامی انواع ریسک در سرمایه گذاری را عنوان کنیم :
ریسک نرخ بهره : ریسکی که سرمایه گذار در زمان خرید اوراق قرضه قبول می کند و تغییرات و نوساناتی که در سود بانکی پیش می آید و موجب افزایش یا کاهش ارزش اوراق مشارکت می شود ریسک نوسان نرخ بهره گفته می شود. اگر نرخ بهره تغییر کند قیمت هم تغییر می کند و تاثیر نرخ بهره بر سهام عادی کمتر از اوراق مشارکت است.
ریسک نرخ ارز : نرخ ارز، ارزش خرید یا فروش یک واحد پول خارجی به پول رایج یک کشور است. ریسک نرخ ارز، ریسک ناشی از تغییرات در بازده اوراق بهادار که در نتیجه نوسانات ارزهای خارجی می تواند ایجاد شود. به این دلیل که نرخ ارز مدام در حال نوسان است روی مقدار تولید، فروش، هزینهها و سود شرکت هایی که صادرات و واردات دارند، تاثیرگذار خواهد بود. زمانی که نرخ ارز زیاد شود، شرکت هایی که در زمینه واردات فعالت دارند، مواد اولیه مورد نیاز خود را با قیمت بالاتری تهیه می کنند. لذا حاشیه سود آن ها کم خواهد شد، ولی شرکت هایی که صادرات انجام می دهند، در این موقعیت کالا یا خدماتشان را با نرخ بالاتری می فروشند و به این طریق حاشیه سود خود را افزایش می دهند.
ریسک بازار : ریسک ناشی از تغییرات ساختاری در اقتصاد مثل رکود، جنگ، تغییرات ساختاری در اقتصاد و تغییر در ترجیحات مشتریان موجب تغییر بازده می شود که به آن ریسک بازار گفته می شود. همه اوراق بهادار در معرض ریسک بازار قرار دارند، ولی سهام عادی بیشتر تحت تاثیر این نوع ریسک است.
ریسک تورم : ریسک قدرت خرید با کاهش قدرت خرید مردم در ارتباط است.، در واقع کاهش قدرت خرید به معنای افزایش نرخ تورم خواهد بود. ریسک تورم تمامی اوراق بهادار از جمله سهام ها را تحت تاثیر قرار می دهد. در جامعه ای تورمی قدرت خرید مردم کاهش پیدا می کند، بنابراین تقاضا در بازار کمتر شده و موجب کاهش ارزش سهام های موجود می شود و ریسک تورم نیز از کنترل مدیران شرکت ها خارج بوده و تحت شرایط اقتصادی جامعه است. ریسک تورم بر اساس قانون فیشر با ریسک بهره مرتبط است. در واقع یعنی نرخ بهره می تواند در اثر تورم افزایش پیدا کند.
ریسک نقدینگی : به ریسکی که در نتیجه عدم احتمال تبدیل شدن به پول نقد در یک دارایی ایجاد می شود، ریسک نقدینگی گفته می شود. هرچه احتمال نسبت به نقد شدن یک دارایی بیشتر باشد، ریسک نقدینگی کمتر است. وقتی نقدینگی موجود در بازار کاهش پیدا می کند، خریدار در بازار کاهش خواهد یافت، این موضوع باعث ایجاد اختلاف در قیمت پیشنهادی خرید و قیمت پیشنهادی فروش سهام شرکت ها می شود. بنابراین قدرت تقاضا کاهش و ریسک سرمایه گذاری افزایش پیدا می کند. ریسک نقدینگی می تواند از رشد بازار جلوگیری کرده و موجب ریزش بازار شود.
ریسک مالی : یکی از منابع تامین مالی شرکت ها، دریافت وام از بانک ها و موسسات مالی است. در حقیقت شرکت با دریافت وام، بدهی های خود را در افزایش خواهد داد. ریسک مالی در واقع ریسک ناشی از بکارکیری بدهی در شرکت است. هرچه بدهی در شرکت بیشتر باشد ریسک مالی افزایش خواهد یافت.
ریسک کشور : ریسک کشور یا ریسک سیاسی به ثبات یک کشور از نظر سیاسی و اقتصادی مربوط است. سرمایه گذارانی که در کشورهای دیگری سرمایه گذاری می کنند باید به اثبات آن کشور از نظر سیاسی و اقتصادی توجه داشته باشند. کشورهایی که از لحاظ سیاسی اقتصادی ثبات بالایی دارند ریسک سیاسی در آنها کمتر است.
ریسک تجاری : تغییر در قیمت ناشی از انجام تجارت های گوناگون در یک صنعت خاص را ریسک تجاری می گویند. با کسب اطلاعات کافی درباره صنعت خاصی که قصد سرمایه گذاری در آن را دارید، می توانید تا مقداری از این ریسک جلوگیری کنید.
با انواع ریسک آشنا شوید
انواع ریسک
در مقالههای گذشته با مفهوم ریسک و به ویژه ریسک در سرمایهگذاری آشنا شدیم. دانستیم که بر خلاف باور عامیانه ریسک به معنای خطر کردن نیست. پذیرش ریسکهای معقول و مناسب میتواند در بلند مدت، موفقیت مالی افراد را در پی داشته باشد. ثروتمندان خودساخته نیز به همین صورت موفقیتهای بزرگ را به دست آوردهاند. پس از آن که میزان ریسکپذیری خود را سنجیدید و دانستید که آیا فرد ریسکپذیری هستید یا خیر، در ادامه قصد داریم با انواع ریسک در بازار سرمایه یا بورس آشنا شویم.
انواع ریسک
ریسکهایی که افراد در سرمایهگذاری در بازارهای مختلف مثلا بورس با آن مواجه هستند، انواع مختلفی دارد. انواع ریسک را در یک طبقهبندی کلی به دو دسته میتوان تقسیم کرد:
الف. ریسک سیستماتیک (غیر قابل اجتناب ریسک بازار چیست؟ – Systematic Risk) : ریسکهایی که کنترل آن در اختیار سرمایهگذار نیست را ریسک سیستماتیک یا غیر قابل اجتناب مینامند. نرخ تورم، بهره بانکی، سیاستهای اقتصادی و سیاسی، نرخ ارز و …، مواردی هستند که میتوانند به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در سودآوری شرکت و در نتیجه قیمت سهام آن تاثیرگذار باشند. توجه کنید که کنترل این ریسکها در اختیار سرمایهگذار نبوده و به نوعی مربوط سیستم است.
ب. ریسک غیر سیستماتیک (قابل اجتناب – Unsystematic Risk) : به آن دسته از ریسکهایی که بتوان با استفاده از برخی روشها از آنها اجتناب کرد، ریسکهای غیر سیستماتیک یا قابل اجتناب میگویند. مثلا در بازار سرمایه (بورس)، این ریسکها معمولا به عوامل کلان اقتصادی وابسته نبوده و ناشی از خصوصیات خاص شرکتها هستند. برای مثال، اگر شرکتی که سهامش را خریدهاید مدیریت ضعیفی داشته باشد یا توان رقابت با سایر شرکتها را نداشته باشد، ریسکهای حاصله، ریسک غیر سیستماتیک است. این ریسکها اغلب منشأ درونی دارند و علت بروز آن، به داخل شرکتها مربوط است.
سبد سهام (Portfolio)
حتما شما هم ضربالمثل “همه تخممرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید” را شنیدهاید. در مباحث مرتبط با سرمایهگذاری نیز تئوری بسیار معروفی به نام “تئوری” سبد وجود دارد که کارکردی شبیه به همین ضربالمثل دارد. براساس این تئوری، با متنوع کردن سبد سرمایهگذاری و انتخاب داراییهای متنوع، چه با سرمایهگذاری در بازارهای مختلف و چه با تنوع بخشیدن به سبد سهام، میتوان ریسکهای قابل اجتناب را به حداقل رساند. یادآوری این نکته ضروری است که با متنوع کردن سبد سرمایهگذاری، تنها میتوان ریسکهای غیر سیستماتیک را کاهش داد اما ریسکهای سیستماتیک از کنترل و اختیار سرمایهگذار خارج است. ولی نگران نباشید! با کاهش ریسکهای غیر سیستماتیک، عملا بخش عمدهای از ریسکهایی که سرمایهگذار با آن مواجه است، کاهش مییابد.
همانطور که گقته شد یکی از روشهای کاهش ریسک غیر سیستماتیک تشکیل سبد سهام یا پورتفولیو (Portfolio) است. اما قطعا به یاد دارید که در مقاله ریسک در سرمایهگذاری به این نکته اشاره شد که پذیرش ریسک کمتر، بازدهی کمتری نیز به همراه خواهد داشت. پس این شما هستید که تصمیم میگیرید چقدر بازدهی میخواهید!
در ادامه با انواع ریسک های موجود در بازار سرمایه و به طور کلی بازارهای سرمایهگذاری بیشتر آشنا خواهیم شد.
ریسک نرخ بهره (Interest Rate Risk)
فرض کنید که میخواهید بین سپردهگذاری در بانک با نرخ سود ثابت ۱۸ درصد و خرید سهام با بازده مورد انتظار ۴۰ درصد یکی را انتخاب کنید. اگر تمایل به پذیرش ریسک داشته باشید به دلیل اختلاف ۲۲ درصدی که خودتان پیشبینی کردهاید، سهام را انتخاب می کنید. حالا اگر بانک مرکزی تصمیم بگیرد نرخ سود سپردهگذاری را از ۱۸ درصد به ۲۴ درصد افزایش دهد، چه اتفاقی میافتد؟ احتمالا این سوال را از خودتان بپرسید که “آیا ۱۶ درصد سود بیشتر ارزش ریسک را دارد؟”
نوسانات نرخ سود سپرده یا اوراق مشارکت میتواند بر تمامی بازارهای مالی و حتی فیزیکی اثرگذار باشد. پس ریسک نرخ سود یا در واقع تغییرات نرخ سود را به یاد داشته باشید.
ریسک تورم (Inflation Risk)
اگر تورم سالیاته کشور حدود ۲۰ درصد باشد و شما در سرمایهگذاری خود بتوانید ۶۰ درصد بازدهی کسب کنید، بازدهی شما مطلوب است زیرا که ۴۰ درصد بیشتر از تورم به دست آوردهاید و در واقع قدرت خرید شما به اندازه ۴۰ درصد بیشتر شده است. حال اگر تورم به ۴۰ درصد افزایش پیدا کند و بازدهی شما همان عدد ۶۰ درصد باشد، چه اتفاقی میافتد؟! آیا باز هم این سرمایهگذاری جذاب خواهد بود؟! به این نوع ریسک که ناشی از افزایش تورم کشور است ریسک تورم میگویند.
ریسک مالی (Financial Risk)
اگر در بازار سرمایه سهام شرکتی را خریدید که مبلغ زیادی وام از بانک دریافت کرده، طبیعتا شرکت مذکور باید اصل و سود وام دریافتی را در یک دوره مشخص پرداخت کند، بنابراین با تعهدات زیادی در آینده روبروست. این هزینهها قطعا بر سود دهی شرکت نیز اثرگذار است. هر چقدر که این تعهدات و به طور کلی تعهدات مالی یک شرکت بیشتر باشد، ریسک مالی نیز بیشتر خواهد بود.
ریسک نقدشوندگی (Liquidity Risk)
در مقاله مزایای بورس برای ریسک بازار چیست؟ سرمایهگذاران، اشاره شد که یکی از ویژگیهای مهم یک دارایی خوب، این است که به سرعت به پول نقد تبدیل شود. مثلا از ویژگیهای بازار مسکن نقدشوندگی کمتر آن نسبت به بازارهایی مثل سهام یا سکه است. بعد از سرمایهگذاری اگر بخواهید به هر دلیلی دارایی خود را به پول نقد تبدیل کنید، اما خریدار مناسبی برای دارایی شما وجود نداشته باشد، سرمایهگذاری شما با ریسک نقدشوندگی همراه است.
ریسک نرخ ارز (Curr ency Risk)
یکی از مسائلی که به صورت مستقیم بر وضعیت و سودآوری سرمایهگذاری شما تأثیر میگذارد، نرخ ارز است. برای مثال با افزایش قیمت ارز قیمت سکه در بازار داخلی نیز افزایش مییابد. همچنین در بورس اوراق بهادار نیز سودآوری شرکتهایی که درآمدهای صادراتی و ارزی دارند افزایش یافته و لذا قیمت سهام آنها نیز بسیار بیشتر میشود. اما نکته این جا است که همهی شرکتها صادراتی نیستند! همیشه هم تغییرات ارز اثر مثبتی بر سرمایهگذاری ما نخواهد داشت! بنابراین، نوسانات نرخ ارز به عنوان یکی از ریسکهای سرمایهگذاری، همواره مورد توجه سرمایهگذاران است.
ریسک سیاسی (Political Risk)
عدم ثبات در اوضاع سیاسی که به مسائل اقتصادی یک کشور آسیب بزند، به طور مستقیم بر عملکرد بنگاههای اقتصادی فعال در آن کشور تأثیر میگذارد. هر اندازه بیثباتی سیاسی و اقتصادی افزایش یابد، عملکرد بنگاههای اقتصادی بیشتر با مشکل روبرو میشود. به این ریسک، ریسک سیاسی یا اصطلاحا ریسک کشور نیز میگویند. البته توجه کنید که تحلیل شرایط و این که رویدادهای سیاسی چه تاثیری بر شرایط اقتصادی و بازارهای مالی میتوانند داشته باشند، بر عهدهی سرمایهگذار یعنی شما است!
ریسک تجاری (Business Risk)
تصور کنید سهام یک شرکت خودروسازی داخلی را خریداری کردهاید و پس از مدتی دولت تعرفه واردات خودروهای خارجی را کاهش دهد. در این صورت رقابت برای خودروسازان داخلی سختتر شده و احتمالا کاهش فروش محصولات آنها باعث کاهش سودآوری این شرکتها نیز خواهد شد. به این نوع ریسک که در واقع متوجه صنعت خاصی است و برای هر صنعت میتواند متفاوت باشد، ریسک تجاری می گویند.
انواع ریسک در سرمایهگذاری
چکیده مطلب:
مفهوم ریسک بر خلاف باور عموم مردم به معنای خطر کردن نیست. ریسک از نظر ما به معنای قرار گرفتن در موقعیتهای مناسب کسب درآمد به صورت آگاهانه و با دانش مناسب است. حتی اگر این موضوع منجر به ضرر هم شود، قطعا با تغییر نوع نگاه میتوان از آن به عنوان کسب تجربه و یا دانش بیشتر یاد کرد. توجه کنید که افراد موفق کسانی هستند که بیشتر تجربه کردهاند؛ نه کسانی که هیچ تجربه و اشتباهی نداشتهاند!
البته همانطور که قبلا هم گفتیم چیزی به عنوان شکست وجود ندارد، چون ما همواره در حال یادگیری و تجربه کردن هستیم.
در این مقاله و چند مقاله قبلی با مفهوم ریسک و درجه ریسکپذیری افراد آشنا شدیم. فهمیدیم که ریسک در سرمایهگذاری به طور کلی به دو نوع سیستماتیک (غیر قابل اجتناب) و غیر سیستماتیک (قابل اجتناب) تقسیم میشود. اما در این مقاله به صورت جزئیتر ریسکهایی نظیر ریسک تورم، ریسک نرخ سود، ریسک نقدشوندگی و … را بررسی کردیم. قطعا روشهای بسیاری برای کاهش دادن و کنترل این ریسکها وجود دارد که در مقالات دیگر به آنها پرداخته میشود.
ریسک سیستماتیک در سرمایهگذاری و تفاوت آن با ریسک غیرسیستماتیک
ریسک غیرسیستماتیک را «ریسک مشخص»، «ریسک قابلپخش» یا «ریسک پسمانده» هم مینامند. این ریسک یکی از انواع ریسک سرمایه گذاری است و در شرکت یا صنعتی که در آن سرمایه گذاری میکنید وجود دارد. ریسک غیرسیستماتیک را میتوانید از طریق متنوعسازی کاهش دهید. ریسک غیرسیستماتیک به اخبار مربوط میشود. اخباری که مختص یک سهم خاص است؛ مثلا وقتی کارکنان شرکتی که شما در آن سرمایهگذاری کردهاید اعتصاب میکنند.
ریسک سیستماتیک را «ریسک بازار» یا «ریسک غیرقابلپخش» هم میخوانند. این ریسک به کل بازار یا حداقل بخشی از آن مربوط میشود. این ریسک که ناپایداری هم نامیده میشود، نوسانات روزانهی بازار و تأثیر آن روی قیمت سهام را شامل میشود. ناپایداری یک معیار ریسک است. معیاری که ویژگیها یا «خلق و خو»ی سرمایهگذاری را میسنجد، نه دلیل این ویژگیها را. در این مقاله مطالب بیشتری دربارهی ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک میآموزید.
حتما بخوانید:
دلیل اینکه مردم از سهام پول در میآورند، همین حرکتها و نوسانات بازار هستند. ناپایداری برای کسب سود ضروری است. هرچه سرمایهگذاری شما بیثباتتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که شرایط آن بهصورت ناگهانی بهتر یا بدتر شود.
نرخ سود بانکی(بهره)، رکود و جنگ همه میتوانند دلایلی برای ریسک سیستماتیک باشند. چونکه همهی این موارد روی تمام بازار تأثیر میگذارند و متنوعسازی روی آنها تأثیری نمیگذارد. ریسک سیستماتیک را میتوانید از طریق پوشش ریسک کاهش دهید.
ریسک سیستماتیک در تمام سرمایهگذاریها وجود دارد. اگر تورم وجود داشته باشد، میتوانید در بخشهایی سرمایهگذاری کنید که در برابر تورم مقاوم هستند. اگر نرخ سود بالا باشد، میتوانید سهام مربوط به بخش انرژی خود را بفروشید و اوراق بهادار تازه منتشر یافته بخرید. اما اگر اقتصاد کشور مشکل دارد، بهترین کار این است که سرمایهگذاریهایی پیدا کنید که از بقیهی بازار مقاومتر باشد. مثلا میتوانید از سهام صنایع دفاعی یا استراتژیهای سهام روبهافول استفاده کنید.
معیار ناپایداری یا ریسک سیستماتیک
معیار ناپایداری، «بتا» یا ریسک سیستماتیک نام دارد. این معیار مقایسهی یک سهام یا پرونده با تمام بازار است. بهعبارتدیگر، بتا میزان کلی ریسک بازار بورس را در مقایسه به بازار کل به ما میدهد. بتا همچنین ریسک بازار بورس را با سایر سهام مقایسه میکند. تحلیل سرمایهگذاری از حرف یونانی β برای نشاندادن بتا استفاده میکند. بتا در مدل قیمت گذاری داراییهای سرمایهگذار (CAPM) هم استفاده میشود.
بتا با استفاده از تحلیل رگرسیون محاسبه میشود. اساسا بتا یعنی ارتباط نرخ سود اوراق بهادار با نوسانات بازار. وقتی بتا ۱ باشد یعنی قیمت اوراق بهادار با نوسانات بازار تغییر میکند. وقتی بتا کمتر از ۱ باشد، یعنی اوراقبهادار پایدارتر از بازار هستند. اگر بتا بالاتر از ۱ باشد، یعنی قیمت اوراق بهادار ناپایدارتر از بازار است. برای مثال اگر بتا برای سهام ۱.۲ باشد، احتمالا این سهام ۲۰ درصد ناپایدارتر از بازار است.
راهنمای اولیهی بتا
۱. بتای منفی
اگر بتا زیر صفر باشد، یعنی رابطهی آن با بازار عکس است. احتمال وجود بتای منفی خیلی خیلی کم است. درگذشته، برخی سرمایهگذاران اعتقاد داشتند که طلا و سهام طلا بتای منفی دارد. این عقیده بهخاطر این بود که وقتی بازار سهام افول داشت سهام طلا سود بیشتری بهدست میآورد. ولی این عقیده در دراز مدت ریسک بازار چیست؟ غلط از آب در آمد.
۲. بتای صفر
پول نقد اساسا بتای صفر دارد. بهعبارتدیگر، مهم نیست بازار چه تغییراتی میکند، ارزش پول نقد همیشه ثابت است. البته به شرطی که تورم وجود نداشته باشد.
۳. بتای بین صفر و یک
بتای کمتر از ۱ (و بیشتر از صفر) برای شرکتهایی است که ناپایداری آنها کمتر از بازار باشد. بیشتر شرکتهای خدماتی در این حوزه هستند.
۴. بتای یک
وقتی بتا ۱ است، یعنی از ناپایداری یک شاخص بهخصوص برای اشاره به همهی بازار استفاده کردهایم و این شاخص را برای سنجیدن همهی سهام و بتاهای دیگر بهکار میبریم. بهعنوانمثال میتوان به شاخص S&P 500 اشاره کرد. اگر یک بتای سهام ۱ باشد، بهاندازه و در جهت شاخص مرجع حرکت میکند. بنابراین اگر شاخص ریسک بازار چیست؟ سرمایه از S&P 500 پیروی کند، بتای نزدیک به ۱ خواهد داشت.
۵. بتای بیشتر از یک
این یعنی اینکه ناپایداری سهام بیشتر از شاخص عمومی است. خیلی از شرکتهای وابسته به فناوری در بازار بورس آمریکایی Nasdaq بتای بالای ۱ دارند.
۶. بتای بیشتر از صد
این غیرممکن است، چون بتای بالای صد یعنی ناپایداری سهام، ۱۰۰ برابر بیشتر از بازار است. اگر سهامی بتای ۱۰۰ داشته باشد، با هر افول در بازار بورس احتمال این هست که ارزش آن سهام به صفر برسد. ممکن است در سایتهای تحقیقاتی بتای بالای صد دیده باشید. در این صورت یا خطای آماری اتفاق افتاده یا بازار بهخاطر کمبود نقدینگی دچار نوسانات شدید شده است. سهام خارج از بازار بورس معمولا دچار این مشکل میشوند. بهندرت پیش میآید که سهام شرکتهای معروف بتای بالای ۴ داشته باشند.
چرا باید با مفهوم بتا آشنا باشید؟
آیا آمادهاید با سرمایهی خود ریسک کنید؟ خیلی از مردم این آمادگی را ندارند. در نتیجه سرمایهگذاریهایی را انتخاب میکنند که ناپایداری کمی داشته باشد. سایر افراد ترجیح میدهند کمی بیشتر ریسک کنند. چون در این صورت احتمال دارد سود بیشتری بهدست آورند. بههمیندلیل، سرمایهگذاران حتما باید مفهوم توان ریسک پذیری را درک کنند. سرمایهگذاران باید بدانند کدام سرمایهگذاریها با تمایلات آنها برای ریسکپذیری متناسب است.
وقتی از بتا برای سنجش ناپایداری استفاده میکنید، میتوانید اوراقبهاداری را پیدا کنید که با توجه به میزان ریسک برای شما مناسبتر هستند. سرمایهگذارانی که اصلا ریسکپذیر نیستند باید سرمایهگذاریهایی را انتخاب کنند که بتای پایینی دارد. آنهایی که میخواهند بیشتر ریسک کنند، میتوانند سهامی را بخرند که بتای بالاتری داشته باشد.
خیلی از شرکتهای دلالی بتا را برای تمام سهام خرید و فروشی خود محاسبه میکنند. این شرکتها نتایج محاسبات خود را در کتاب بتا منتشر میکنند. این کتاب بتای تخمینی برای تقریبا تمام سهام قابلعرضه در بازار عمومی را ارائه میکند. مشکل اینجاست که بیشتر افراد به این کتابهای دلالی دسترسی ندارند و محاسبهی بتا حتی برای سرمایهگذاران باتجربه هم سخت است.
هشدارهایی در مورد بتا
مهمترین هشدار در مورد استفاده از بتا بهمنظور تصمیم گیری برای سرمایهگذاری این است که بتا یکی از سنجشهای تاریخی برای ناپایداری سهام است. اعداد بتای قدیمی یا ناپایداری تاریخی لزوما نمیتوانند آیندهی بتا یا ناپایداری را پیشبینی کنند. بهعبارتدیگر، اگر بتای سهامی الان ۲ باشد، هیچ تضمینی نیست که سال دیگر این مقدار ثابت خواهد ماند.
تحقیقی در مورد قابلاطمینانبودن بتای گذشته انجام شده است. این تحقیق به این نتیجه رسید که بتای گذشته برای سهام شخصی نمیتواند بتای آینده را پیشبینی کند. یکی از یافتههای جالب تحقیق این بود که بهنظر میرسد بتا بهمیزان میانگین خود بازمیگردد. این یعنی اینکه بتا چه بالاتر و چه پایینتر از یک باشد، ممکن است به سمت ۱ بازگردد.
هشدار دوم این است که بتا میزان ریسک سیستماتیک را نشان میدهد. ریسکی که بازار بهصورت کلی با آن مواجه است. درواقع، داریم سهام را با شاخص بازار مقایسه میکنیم. این شاخص تحتتأثیر ریسکهای کلی بازار قرار دارد. از طرف دیگر، بتا را با مقایسهی ناپایداری سهام با ناپایداری شاخص محاسبه میکنیم. بنابراین بتا فقط ریسک بهوجودآمده بهخاطر تغییرات بازار را مدنظر میگیرد. سهام ممکن است با ریسکهای شخصی شرکتها هم مواجه باشند. ولی میزان بتا این ریسکها را نمیشناسد. بنابراین، با اینکه بتا به سرمایهگذاران میگوید تغییرات بازار چه تأثیری روی قیمت سهام دارد، ولی به ریسکهای دیگری که شرکتها با آن مواجه هستند توجهی نمیکند.
جزئیات خبر
ما دائما در زندگی خودمان و در هر جنبهای از آن در حال مدیریت کردن ریسک هستیم. چه در هنگام انجام کارهایی ساده همچون رانندگی و چه در شروع یک کسب و کار و یا یک عمل جراحی جدید.
در نتیجه مدیریت ریسک (به انگلیسی risk management) شامل هر عکسالعملی در برابر خطرات مختلف در زندگی است.
ما در اکثر فعالیتهای روزمره ریسکهای مختلف را به صورت ناخودآگاه مدیریت میکنیم؛ برای مثال اگر در اتوبان در حال نزدیک شدن به یک خودرو دیگر هستیم مسیر خود را تغییر میدهیم؛ زیرا برخورد به آن خودرو خطر مالی و جانی برای ما دارد؛ اما در بازارهای مالی و مدیریت اقتصادی این مدیریت ریسک کاملا خودآگاه و بسیار ضروری است.
شاید در اقتصاد به برنامه و چارچوب نحوه رسیدگی کردن به ریسکهای مالی، مدیریت ریسک بگوییم. این این خطرات مالی ذات انواع کسب و کار هست.
برای یک معاملهگر و سرمایهگذار شاید این برنامه و چارچوب برای مدیریت انواع مختلف از داراییها همچون رمزارزها، سهام، املاک، طلا، سکه و… باشد.
انواع مختلفی از ریسکهای مالی در بورس وجود دارد که امکان دستهبندی کردن آنها به روشهای مختلف وجود دارد. در این مقاله در مورد فرآیند مدیریت این ریسکها صحبت خواهیم کرد و چند پیشنهاد به معاملهگران و سرمایهگذاران برای کاهش این ریسکها خواهیم داد.
مدیریت ریسک چگونه انجام میشود؟
معمولا فرآیند مدیریت ریسک در بازارهای مالی شامل 5 مرحله است: مشخص کردن اهداف، تشخیص ریسکها، ارزیابی ریسک، تعریف کردن واکنشها و نظارت.
با توجه به نوع بازار (بورس سهام، ارز دیجیتال، بازارهای کالا و…) و شرایط مختلف، این مراحل ممکن است دستخوش تغییر شود.
مشخص کردن اهداف
اولین قدم این است که مشخص کنیم اهداف اصلی ما از این سرمایهگذاری چیست و معمولا به تحمل ریسک شخص و یا شرکت سرمایهگذار بستگی دارد.
برای مثال اگر شما فردی ریسک پذیر باشید، اهداف بسیار بالاتری از یک فردی که ریسک نمیکند برای خود تعیین میکنید.
این ریسکپذیر بودن هم بستگی به عوامل روحی و شخصیتی خود فرد و یا اهمیت پولی که وارد بازار کرده است، دارد؛ مثلا اگر فردی تمام داراییهایش مثل خانه، ماشین، طلا و… را فروخته و آن را وارد بازارهای مالی کرده، تحمل بسیار پایینتری در برابر ریسکها دارد.
تشخیص ریسکها
قدم دوم شناسایی و تعریف ریسکهای احتمالی در سرمایهگذاری است و شامل تمام اتفاقاتی است که ممکن است تاثیر منفی روی دارایی ما بگذارد.
در این مرحله برخی مسائلی که که مستقیما به بازارهای مالی بستگی ندارد نیز تاثیرگذارند؛ مثلا در صورت بروز جنگ و یا خراب شدن پلتفرم معاملاتی شما با مشکل روبرو میشوید.
یا اگر در بورس تهران معامله میکنید، یکی از ریسکها میتواند قفل شدن سهم در صفها باشد.
ارزیابی ریسکها
بعد از شناسایی ریسک، باید دامنه و شدت و قدرت آنها را اندازهگیری کنید.
ریسکهای مختلف میتوانند در برنامه معاملاتی شما نیز رتبهبندی شوند؛ برای مثال کندی هسته معاملات یا نرمافزار معاملاتی یک کارگزار ممکن است باعث شود شما چند درصد بالاتر از قیمت مدنظرتان بخرید و یا چند درصد پایینتر از قیمت مد نظرتان بفروشید و شدت و دامنه آن به همین مقدار است؛ اما در صورت بروز یک جنگ، قدرت این خطر بسیار بیشتر خواهد بود.
تعریف کردن واکنشها
مرحله چهارم تعریف کردن پاسخ و واکنش به انواع مختلف ریسک است. با توجه به سطح اهمیت ریسکها، مشخص میکنیم که در صورت وقوع آن چه کاری انجام دهیم.
نظارت
مرحله آخر از فرآیند مدیریت ریسک این است که دائما روی آن نظارت داشته و ببینیم برنامه ما در پاسخ به اتفاقات مختلف چقدر جوابگوست. برای این کار نیازمند کار مداوم و جمعآوری اطلاعات و تحلیل زیادی هستیم.
مدیریت ریسکهای مالی
دلایل زیادی باعث میشود یک سیستم معاملاتی تبدیل به یک سیستم ناموفق شود. برای مثال ممکن است بازار برخلاف تحلیلهای معاملهگر پیش برود و یا از روی ترس و هیجان در جایی نامناسب اقدام به فروش کند.
واکنشهای احساسی اغلب به این دلیل به وجود میآیند که معاملهگر به استراتژی اولیه خود پایبند نیست و این موضوع در هنگام نزولی شدن بازار و اصلاح قیمت، بسیار زیاد به چشم میخورد.
در بازارهای مالی اغلب افراد اعتقاد دارند که داشتن ریسک بازار چیست؟ یک برنامه مدیریت ریسک خوب به موفقیت آنها کمک بسیار زیادی میکند. برنامه مدیریت ریسک میتواند به سادگی تعیین یک حد ضرر باشد.
یک سیستم معاملاتی قدرتمند باید پاسخها و عکسالعملهای مختلف را در نظر بگیرد و سرمایهگذاران برای معامله در هر شرایطی خود را آماده کنند و همانطور که گفته شد راههای بیشماری برای مدیریت ریسک وجود دارد.
حالت ایدهآل اینگونه است که برنامه مدیریت ریسک و سیستم معاملاتی دائما در طول زمان بازبینی و بروزرسانی شود تا اتفاقات و شرایط جدید در آن لحاظ گردد.
در ادامه برخی از ریسکهای موجود در بازارهای مالی را به شما معرفی کرده و راههخای کاهش آنها را خواهم گفت:
- ریسک بازار: این ریسک میتواند با تعیین یک حد ضرر کاهش یابد. برای مثال اگر سهمی را هزار تومان خریداری میکنید، میتوانید حد ضرر ده درصدی برای آن قرار داده و در صورتی که قیمت آن به 900 تومان رسید آن را بفروشید تا ضرر بیشتری متحمل نشوید. تعیین حدضرر کاملا بستگی به تحلیل و محاسبات و همینطور دید شما دارد.
- ریسک نقد شدن: ممکن است شما وارد بازاری شوید که نقد شوندگی آن بسیار پایین باشد و در صورت رسیدن به اهدافتان و یا فعال شدن حد ضرر خریداری نباشد تا آن دارایی را از شما بخرد.
- ریسک اعتبار: ریسک گرفتن اعتبار که میتواند مانند چاقوی دولبه عمل کند (در صورت زیان کردن، زیان بیشتری متحمل میشوید و در صورت سود کردن به سود بیشتری دست مییابید).
- ریسکهای عملیاتی: ریسک عملیاتی با متنوع کردن سبد دارایی کمتر میشود و در صورتی که یک پروژه و یا شرکت خاص دچار مشکلات زیادی شود، شما فقط بخشی از سرمایه خود را از دست میدهید و به دلیل متنوع بودن پورتفویتان، دیگر داراییهای شما به سوددهی خود ادامه میدهند. جستجو و مطالعه در مورد شرکتهایی که احتمال به وجود آمدن این چنین خطرات کم است نیز میتواند کمککننده باشد.
- ریسک سیستمی: این ریسک نیز توسط متنوع کردن پورتفوی کاهش مییابد و بهتر است که این کار را با خرید سهم از شرکتها در گروههای مختلف صنعتی انجام دهید و ترجیح این است که این صنایع ربط چندانی به هم نداشته باشند.
سخن پایانی
قبل از شروع یک معامله و یا اختصاص دادن سرمایه به یک بازار، معاملهگران و سرمایهگذاران باید حتما یک استراتژی مدیریت ریسک برای خود ایجاد کنند و در ضمن در نظر داشته باشند که نمیتوان به طور کامل از ریسکهای مالی دوری کرد.
به طور کلی مدیریت ریسک نحوه رسیدگی به خطرات است و قطعا فقط کاهش دادن شدت آنها نیست و بهتر است که با مطالعه و تحلیل ریسک بازار چیست؟ درست به طور کامل از ریسکهای مختلف دوری کرد.
مدیریت ریسک در مورد تشخیص، ارزیابی، و نظارت بر روی ریسکها با توجه به شرایط و استراتژی شخصی است. این فرآیند به ما کمک میکند بهترین نسبتهای ریسک به پاداش را پیدا کرده و معاملات خوب و پر سودی داشته باشیم.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید
ابزارهای پوشش ریسک آماتورها در بازار سهام چیست؟
آیا هجوم نقدینگی که در چند هفته اخیر در بازار سرمایه رخ داده است، اتفاق مبارکی است؟ به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و دلسوزان بازار، در غیاب زیرساختهای بازار، قطعاً پاسخ منفی است.
به گزارش اقتصادنیوز، علیرضا توکلیکاشی معاون توسعه کانون نهادهای سرمایهگذاری ایران در این باره نوشت:
آیا هجوم نقدینگی که در چند هفته اخیر در بازار سرمایه رخ داده است، اتفاق مبارکی است؟ به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و دلسوزان بازار، در غیاب زیرساختهای بازار، قطعاً پاسخ منفی است. اما در صورت وجود زیرساختهای لازم، قطعاً تمایل مردم به سرمایهگذاری و انتقال سرمایههای ایشان به بازار سرمایه، امری بسیار میمون و مبارک است.
زیرساخت مناسب برای توسعه بازار سرمایه ما، صندوقهای سرمایهگذاری هستند. در حال حاضر بیش از ۲۰۰ صندوق سرمایهگذاری در کشور وجود دارد که بیش از ۱۶۰ هزار میلیارد تومان از داراییهای مردم را در خود جای داده و مدیریت میکند. اما از این میزان فقط چهار هزار میلیارد تومان آن متعلق به صندوقهای سرمایهگذاری در سهام است و چیزی در حدود ۶۵۰ میلیارد تومان متعلق به صندوقهای سرمایهگذاری طلا و تقریباً 150 هزار میلیارد تومان آن متعلق به صندوقهای سرمایهگذاری در اوراق بهادار با درآمد ثابت است که عمده سرمایه را به سمت سپردهگذاری در بانکها هدایت کردهاند.
مقایسه این رقم (چهار هزار میلیارد تومان) با ارزش بازار سرمایه کشور، با ارزشی بالغ بر 1350 هزار میلیارد تومان نشان میدهد که صندوقهای سرمایهگذاری با قدمت 12ساله در کشور هنوز به جایگاه واقعی خود نرسیدهاند و بنابراین طبیعی است که بازار سهام ما توانایی جذب 20 هزار میلیارد تومان را نداشته باشد و با ورود چنین سرمایه نقدی، با رشد شدید قیمت سهام مواجه شود و طبیعتاً باز هم به همان دلیل نبود فرهنگ سرمایهگذاری، سرمایهگذاران پس از کسب سود و مشاهده نوسانات اندک، بلافاصله و به صورت گروهی قصد خروج از بازار را خواهند داشت و خروج دستهجمعی هم تبعات منفی خاص خود را دارد. طبیعتاً با نوساناتی که به دنبال این خروج دستهجمعی در بازار سهام اتفاق خواهد افتاد.
باید این آگاهی به مردم داده شود که علت نوسانات شدید بازارها چیزی نیست جز هجوم یکباره خود مردم برای خرید یا فروش یک دارایی در زمان محدود! و واقعاً مهم نیست که این دارایی چه باشد. این دارایی ممکن است سهام باشد یا دلار یا طلا یا مسکن یا حتی خودرو و سیمکارت موبایل. سیاستگذار باید اقداماتی انجام دهد که مردم به وی اعتماد کنند و بعد مردم را به سمت ریل صحیح در سرمایهگذاری هدایت کند و ریل صحیح به نظر بسیاری از کارشناسان و خبرگان اقتصاد و صنعت مالی، هدایت مردم به سرمایهگذاری غیرمستقیم و از طریق صندوقهای سرمایهگذاری است. برای نیل به این مقصود، باید اقدامات ترویجی مناسبی برای افزایش آگاهی مردم و فرهنگسازی سرمایهگذاری صورت بپذیرد. سیاستگذار باید دنبال راههایی باشد که حرکت قیمتها را تدریجی یا Smooth کند. حرکتهای سریع و جهشی قطعاً عواقب خوبی برای اقتصاد ندارند.
صندوقهای سرمایهگذاری از آنجا که توسط مدیران کارشناس و حرفهای مدیریت و نظارت میشوند، کمتر درگیر هیجانات مرسوم در بازار سهام میشوند چون پولها را به درستی سرمایهگذاری میکنند. به اعتقاد صاحبنظران، صندوقهای سرمایهگذاری این ظرفیت را دارند که به عنوان پارکینگ پول نیز عمل کنند و منابعی را که در صورت هجوم مردم به بازار سرمایه در بازار عرضه میشود جذب کرده و آنها را به تدریج در فرصتهای سرمایهگذاری که در بازار سهام ایجاد میشود سرمایهگذاری کنند. بنابراین در راستای توسعه بازار و توسعه فرهنگ سرمایهگذاری، بهتر است مردم را به سمت سرمایهگذاری در این صندوقها هدایت کنیم تا از سرمایههایشان بهدرستی استفاده و حفاظت شود.
امکانات معاملاتی همچون فروش استقراضی و اعتبار در معاملات، به مدیران حرفهای بازار کمک میکند تا ضمن کسب سود، نوسانات بازار انواع اوراق بهادار و بهطور ویژه بازار سهام را کنترل کنند. در غیاب این ابزارهای معاملاتی مدیریت بازار بسیار مشکل خواهد بود.
سیاستگذار باید بداند رشد شاخص بازار سهام، افزایش تعداد کدهای معاملاتی اشخاص حقیقی و فروش اوراق یا سهام در کسری از ثانیه، به هیچ عنوان شاخصهای عملکردی مناسبی در بازار سرمایه نیستند. از طرف دیگر افزایش حجم و ارزش معاملات، افزایش ارزش صندوقهای سرمایهگذاری و افزایش تعداد سرمایه گذارانی که در این صندوقها سرمایه گذاری کرده اند، حجم تامین مالی واقعی صورت گرفته در بازار سرمایه، به مراتب شاخصهای صحیحتری برای ارزیابی عملکرد بازار سرمایه هستند.
*متن کامل این تحلیل را در شماره 335 هفتهنامه تجارتفردا بخوانید.
دیدگاه شما