حسابداری
به طور کلی اقتصاد به دو بخش تقسیم می شود :
1.بخش حقیقی(آن چیزهایی که در چرخه اقتصاد دیده میشود مثل مصرف تولیدات،اشتغال و بقیه عوامل اقتصادی).
2.بخش پولی(آن چیز هایی که در چرخه مدور اقتصاد دیده نمیشود.مثل پول و نرخ بهره و. ).
تا قبل از بحران بزرگ اقتصادی در سال 1930 تعریفی که از پول میشد چنین بود:
اولا پول وسیله ای برای تسهیل در مبادلات است .
ثانیا وسیله ای برای اندازه گیری ارزش های اقتصادی است.
ثالثا وسیله ای برای ذخیره ارزش است
بعد از بحران بزرگ و مطرح شدن نظریات کینز ،تعریف پول کامل تر شد و امروزه در تعریف پول علاوه بر وظایف سه گانه فوق ،پول را عامل تحرک یا رکود فعالیت های اقتصادی نیز معرفی میکنند.در واقع قبل از کینز افکار بر حول این محور میچرخید که حجم پول موجود در جامعه تاثیری بر رونق و یا رکود در اقتصاد نخواهد داشت و کینز و پیروانش در دهه 1960 برای اولین بار خلاف این موضوع را به اثبات رساندند.
حجم پول چگونه بر جریان اقتصاد اثر میگذارد؟
مقامات پولی هر اقتصاد به سنجش میزان پولی که در جامعه وجود دارد نیازمند هستند.آنها به این نکته توجه دارند که میزان پول در اقتصاد به چه مقدار نقدینگی را در کشور ایجاد میکند.بخش حقیقی اقتصاد به میزان پول و حجم آن واکنش نشان میدهد.چنانچه میزان نقدینگی در اقتصادی کمتر از میزان مورد نیاز آن باشد امکان دارد تولید،درآمد و اشتغال دچار افت شود.همچنین افزایش نقدینگی بیش از حد مورد نیاز اقتصاد،ممکن است به رشد سطح عمومی قیمت ها(تورم)منجر شود.بنابراین پول ابزار نیرو مندی در اقتصاد به شما میرود و میتواند تاثیرات قابل توجهی داشته باشد.
بگذارید به گونه ای دیگر توضیح بدهیم:
بنگاه های اقتصادی که در هر اقتصادی مسئولیت تولید را بر عهده دارند به منابع پولی نیازمند هستند تا بتوانند سرمایه گذاری و تولید کنند.اگر بنگاه های اقتصادی این منابع را در اختیار نداشته باشند و یا هزینه این منابع (مثل نرخ بهره وامهای بانکی)زیاد باشد ممکن است نتوانند خوب سرمایه گذاری و تولید کنند.از این جهت اگر میزان نقدینگی به حدی نباشد که تولید کنندگان بتوانند تولید کنند در نتیجه نوعی رکود در اقتصاد ایجاد میشود.در واقع تقاضا در اقتصاد (از طرف خانوارها و دیگر بخش ها)وجود دارد اما عرضه(تولیدات) کم است.
از طرفی دیگر اگر میزان نقدینگی در اقتصاد به حدی افزایش یابد به طوریکه بنگاه های اقتصادی دیگر نیازی به این پول ها برای سرمایه گذاری نداشته باشند یا بگوییم بیش از نیاز اقتصاد نقدینگی موجود باشد آنگاه این پول ها از طرف دیگری حرکت خواهند کرد و تنها تقاضا برای مصرف را افزایش خواهند داد که موجب تورم میگردد.اما اگر نقدینگی به مقدار مورد نیاز اقتصاد باشد نه تنها تورمی ایجاد نمیشود بلکه یک مسئله الزامی است.
چه شاخص هایی میزان نقدینگی را در اقتصاد نشان میدهند؟
شاخص M1:
این شاخص برابر است با حجم پول+سپرده های دیداری
شاخص M2:
این شاخص برابر است با M1 +شبه پول
شاخصM3:
این شاخص برابر است با M2 +سپردا های مدت دار بیش از 100 هزار دلار
1. رابطه تقاضای پول و نرخ بهره و تورم:
میتوان اینگونه برداشت کرد که به طور کلی زمانی که نقدینگی افزایش می یابد با افزایش تورم روبرو هستیم و زمانی که کاهش می یابد با کاهش تورم رو برو هستیم.
در بررسی اثر سیاست های پولی و مالی تقاضای پول یکی از مولفه های آن است.منظور از تقاضا برای پول میزان مانده واقعی پول نزد افراد است.به بیان دیگر تقاضا برای پول به مفهوم آن است که افراد در هر زمان گرایش به نگهاری چه بخشی از دارایی خود به صورت نقد یا پول دارند.به گفته دیگر تقاضا برای پول به مفهوم جریان پول و صرف آن برای هزینه های جاری روزانه نمیباشد بلکه تقاضا برای موجودی پول در هر زمان است.
در فرایند کاهش نرخ بهره توسط مقامات پولی مردم گرایش به افزایش تقاضای پول دارند چرا که در حقیقت هزینه نگهداری پول در بانک ها کاهش یافته و بهره کمتری در یافت میکنند.در نتیجه یکی از اهداف بانک مرکزی در دوران رکود از کاهش بهره نیز همین است که مردم پول های خود را از بانک ها خارج کرده و صرف مصرف یا سرمایه گذاری در دیگر بخش ها بکنند.معمولا در این مواقع گرایش به سمت خرید اوراق بهادار یا همان بازارهای مالی که در نهایت موجب سرمایه گذاری در بنگاه های اقتصادی میشود افزایش پیدا میکند.
از طرف دیگر زمانی که بانک مرکزی نرخ بهره را افزایش میدهد تقاضا برای مانده واقعی پول کاهش می یابد و مردم سعی میکنند پول خود را در بانک ها سرمایه گذاری کنند چرا که بهره بالاتری نصیب آنها میشود.در نتیجه بانک مرکزی میکوشد که افزایش بهره از افزایش پول ها در داخل اقتصاد جلوگیری کند تا موجب تورم نشود.البته بانک ها اقدامات بسیار دیگری هم برای جلوگیری از افزایش نقدینگی انجام میدهند.مثل انتشار اوراق بهادار دولتی که از این طریق سعی در جمع کردن پول های اضافی از سطح اقتصاد دارند. بین تقاضا برای پول و نرخ بهره رابطه ای وارونه دیده میشود.
نقدینگی چطور تورم ایجاد میکند؟
نقدینگی از جمله مفاهیم کلیدی و مهم در اقتصاد کشورها مطرح میشود. در این گزارش به زبانی ساده به بیان آن پرداخته شده است.
به گزارش تسنیم، نقدینگی مجموع پول و شبه پولی است که در اقتصاد کشور جریان دارد. پول، طبق تعریف شامل اسکناس و مسکوک در دست اشخاص به علاوه سپردههای دیداری است و شبه پول نیز شامل سپردههای غیردیداری است.
نقدینگی در اقتصاد ضریبی از پایه پولی است که توسط بانک مرکزی خلق شده است.
عوامل موثر بر حجم نقدینگی در اقتصاد عمدتا شامل سه قلم؛
خالص داراییهای خارجی سیستم بانکی
خالص بدهی بخش دولتی به سیستم بانکی
بدهی بخش غیردولتی به سیستم بانکی است.
مجموع اقلام فوق به صورت پول و شبهپول در اقتصاد به گردش درمیآید.
با یک مثال به تعریف نقدینگی به زبان ساده می پردازیم؛
فرض کنید که شما 15 میلیون تومان پول نقد دارید و با پول خود 3 کار انجام میدهید.
5 میلیون تومان در بانک سپرده گذاری میکنید و یک دفترچه حساب میگیرید.
5 میلیون تومان بابت خرید یک قطعه طلا میدهید.
با 5 میلیون باقی مانده هم یک محصولی مثلا ساعت میخرید.
حال بعد از مدتی شما به پول نیاز پیدا میکنید. کدام یکی از 3 مورد بالا در سریعترین حالت ممکن و بدون ضرر به پول نقد تبدیل میشود؟
بی شک سپرده بانکی و طلا. شما نمیتوانید ساعتی که خریداری کرده اید را سریعا و بدون ضرر به پول نقد تبدیل کنید. پس نقدینگی شما در لحظهای که به پول نیاز داشته اید 10 میلیون تومان است.
نقدینگی یعنی دارایی که در سریعترین حالت ممکن به پول نقد تبدیل میشود. درصد نقدینگی موجود در دنیا سپردههای بانکی، اوراق قرضه و مشابه این هاست و فقط 5 درصد نقدینگی موجود پول نقد و طلا در دست مردم است.
پس اگر زین پس صحبتی از نقدینگی میشود منظور سپردههای بانکی است. رشد نقدینگی در وهله اول یعنی رشد سپرده ها، کاهش سرعت رشد نقدینگی یعنی کاهش رشد سود سپردهها و …
فرض کنید شما میخواهید منزلتان در سریعترین زمان ممکن به شخصی بفروشید. قیمت منزل شما 250 میلیون تومان است. از فرد خریدار در مورد نحوه پرداخت میپرسید. او بیان میکند من 50 میلیون تومان پول نقد دارم، 160 میلیون پول منزلم است که میخواهم بفروشم و 40 میلیون مابقی را نیز با فروش ماشینم به شما پرداخت میکنم.
در این مثال شخص در ظاهر 250 میلیون لازم برای این معامله را دارد، اما آیا همگی این داراییها در حال حاضر قابلتبدیل شدن به پول هستند؟ بدون شک فروش منزل و ماشین او نیاز به زمان دارد. از طرفی نمیتوان دقیقا گفت این داراییها به قیمت گفته شده بهفروش میرسد یا خیر.
همه این عوامل موجب میشود شما به این فکر بیفتید که پرداخت مشتری برای مثال ممکن است 4 یا 5 ماه بهطول بینجامد. حال اگر شخصی همان لحظه برسد و بگوید که 250 میلیون پول نقد در حساب جاری خود در بانک دارد و میتواند همین امروز منزل شما را بخرد بدون شک شما با او وارد معامله خواهید شد.
کارکرد نقدینگی
میزان نقدینگی در مقابل مقدار معینی از کالاها و خدمات میباشد و نقدینگی باید با گردشی که دست افراد جامعه دارد تکافوی جریان کالاها و خدمات را بنماید. بدین ترتیب قیمت کالاها با میزان نقدینگی و سرعت گردش آن بستگی پیدا میکند.
رشد بی رویه نقدینگی، باعث رشد سریع تقاضا برای کالاها و خدمات شده و، چون در کوتاه مدت عرضه کالا و خدمات محدود است این امر منجر تعریف نقدینگی چیست؟ به ایجاد تورم در اقتصاد میشود. کنترل حجم نقدینگی هدف نهایی کشورها برای رسیدن به اهداف کلان اقتصادی مثل ایجاد رشد در تولیدات، کنترل تورم، ایجاد موازنه در پرداختهای خارجی و ایجاد اشتغال است.
در واقع کنترل نقدینگی به عنوان وسیلهای برای رسیدن به اهداف نهایی اقتصاد است. بدین منظور حجم نقدینگی به گونهای در نظر گرفته میشود که با حمایت از رشد تولیدات داخلی در حد ظرفیتهای تولیدی از بروز تورم جلوگیری نماید. مقامات پولی کشورها با استفاده از سیاستهای پولی رشد نقدینگی را تحت کنترل تعریف نقدینگی چیست؟ قرار میدهند.
رشد نقدینگی شامل پولهایی میشود که خارج سیستم پولی ومالی باشد وبجای تولید صرف خرید وفروش کالا شود.
رابطه تورم و نقدینگی
چون میزان کالا و خدمات در جامعه محدود است، پس باید میزان نقدینگی به اندازهای باشد که با کالا و خدمات برابری کند. اگر میزان نقدینگی افزایش یابد، کالا و خدمات در جامعه کم شده و قیمتها افزایش مییابد (تورم)
کنترل نقدینگی از مهمترین خواستههای کشورها است و سیاستهای گوناگونی را بدین منظور تدوین میکنند. برای نمونه افزایش فناوری و تولید درونمرزی، که با گردآوری کالای کافی و بسنده، از تورم جلوگیری میکند درصورت رشد متناسب نقدینگی و سطح تولید در جامعه، میتوان تا حدود زیادی از بروز تورم در اقتصاد جلوگیری کرد، این موضوع توسط نظریه مقداری پول (نظریه مبادلهای) که بصورت ساده MV=PY مطرح میشود و در آن M نشان دهنده حجم نقدینگی، V سرعت گردش پول، P سطح قیمتها و بالاخره Y سطح تولید در اقتصاد است، توجیه میشود.
در رابطه فوق فرض بر این است که تولید بر مبنای رشد بهرهوری، با یک نسبت معینی در طول یکسال مالی رشد میکند، درصورتیکه رشد حجم نقدینگی متناسب با رشد تولید باشد، با فرض ثبات سرعت گردش پول در طول دوره مالی، سطح قیمتها نیز ثابت میماند، اما چنانچه نقدینگی بیشتر از رشد تولید رشد داشته باشد، برای برقراری تساوی در معادله فوق میبایست این نابرابری از طریق رشد قیمتها رفع شود و در صورت کمتر بودن رشد نقدینگی از رشد تولید، با توجه به کمبود منابع مالی لازم تقاضا کاهش یافته و بدنبال آن برای جلوگیری از کاهش عرضه میبایست سطح قیمتها کاهش یابد تا تساوی برقرار باشد.
بدیهی است که در چنین حالتی با افزایش معین سرعت گردش پول در اقتصاد میتوان بازهم بدون ایجاد تورم تولید را افزایش داد.
به حجم پول در گردش نقدینگی گفته میشود. حجم پول در گردش شامل دو مولفه پایه پولی (Monetary Base) و ضریب فزاینده پولی است.
پایه پولی یا همان پول پر قدرت به مجموع اسکناس و مسکوک در گردش به علاوه سپرده بانکها نزد بانک مرکزی گفته میشود، ولی این عامل به تنهایی حجم پول در گزدش را تعیین نمیکند و ضریب فزاینده پولی ناشی از فعالیتهای بانکهای تجاری و تعاملات اقتصادی مردم نیز به عنوان مولفه مهم نقدینگی عمل میکند به گونه اییکه اگر نرخ ذخیره قانونی بانکها نزد بانک مرکزی برایر (r) باشد حجم پول در گردش برایر نسبت پایه پولی (D) به نرخ ذخیره میباشد. به تعریف نقدینگی چیست؟ عبارتی حجم پول در گردش برابر (D/r) خواهد بود.
واضح است که هر قدر نرخ ذخیره قانونی بانکها نزد بانک مرکزی بیشتر باشد قدرت تولید پول بانکها تضعیف شده و حجم کلی نقدینگی به سمت مقدار پایه پولی میل میکند.
نکته 1: عوامل تاثیر گذار در نقدینگی پنج رکن
نکته 2: حجم نقدینگی در یک اقتصاد باید متناسب با میزان تولید کالا و خدمات باشد. در غیر این صورت بدون تردید باعث تورم با رکود در تولید خواهد شد.
مدیریت نقدینگی
مدیریت نقدینگی یکی از بزرگترین چالشهایی است که سیستم بانکداری با آن روبرو است. دلیل اصلی این چالش این است که بیشتر منابع بانکها از محل سپردههای کوتاهمدت تامین مالی میشود. علاوه بر این تسهیلات اعطایی بانکها صرف سرمایهگذاری در داراییهایی میشود که درجه نقدشوندگی نسبتاً پایینی دارند.
وظیفه اصلی بانک ایجاد توازن بین تعهدات کوتاهمدت مالی و سرمایهگذاریهای بلند مدت است. نگهداری مقادیر ناکافی نقدینگی بانک را با خطر عدم توانایی در ایفای تعهدات و در نتیجه ورشکستگی قرار میدهد. نگهداری مقادیر فراوان نقدینگی، نوع خاصی از تخصیص ناکارآمد منابع است که باعث کاهش نرخ سوددهی بانک به سپردههای مردم و در نتیجه از دست دادن بازار میشود.
مدیریت نقدینگی به معنی توانایی بانک برای ایفای تعهدات مالی خود در طول زمان است. مدیریت نقدینگی در سطوح مختلفی صورت میگیرد.
اولین نوع مدیریت نقدینگی به صورت روزانه صورت پذیرفته و به صورت متناوب نقدینگی مورد نیاز در روزهای آتی پیشبینی میشود.
دومین نوع مدیریت نقدینگی که مبتنی بر مدیریت جریان نقدینگی است، نقدینگی مورد نیاز را برای فواصل طولانیتر شش ماهه تا دو ساله پیشبینی میکند.
سومین نوع مدیریت نقدینگی به بررسی نقدینگی مورد نیاز بانک در شرایط بحرانی میپردازد.
نقدینگی و افزایش پول و اسکناس در بین مردم از جمله مواردی است که از دیر باز مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفته و از جمله دلایلی بوده که موجب افزایش تورم و نا به سامانی در حوزه اقتصاد شده است.
در همین خصوص برای کنترل تورم و اثرگذاری منفی آن بر اقتصاد، ابتدا بایستی نقدینگی و تولید و خلق اعتبار بانکها کنترل شود. یعنی اگر هدف کنترل تورم است، به جای کنترل نقدینگی که مجموع پول چاپ شده دولت و خلق اعتبار بانک هاست، باید بر کنترل خلق اعتبار بانک ها، تاکید بیشتری شود.
این بدان معنی است که مجموعههای نظارتی و سیاست گذاری مانند بانک مرکزی باید سیاستهایی را اتخاذ کنند تا بر میزان تولید پول و خلق اعتبار نظارت بیشتری صورت گیرد تا موازنه چاپ اسکناس و نقدینگی و همچنین نیاز جامعه به پول نقد به هم نریزد.
بدون شک در صورت کنترل فعالیت بانکها و جلوگیری از خلق بی رویه پول و نقدینگی، در بلندمدت میتوان به کنترل نقدینگی، کاهش نرخ تورم و به تبع آن رشد اقتصادی مناسب دست یافت.
تورم چیست؟
همه ما کم و بیش نام تورم را شنیدهایم و مفهوم آن را در زندگی خود لمس کردهایم. کاهش قدرت خرید، کاهش ارزش پول، افزایش قیمت کالاها و خدمات، همه از آثار وجود تورم است. تورم و تغییر نرخ تورم یکی از عوامل تأثیرگذار بر همه بخشهای اقتصاد و بازارهای مالی، مانند بورس و بازار سهام است؛ بنابراین برای سنجش اقتصاد یک کشور از نرخ تورم استفاده میشود؛ زیرا این نرخ، میزان افت ارزش پول کشور را نشان میدهد.تعریف نقدینگی چیست؟
برای درک بهتر این موضوع، لازم است بدانید به صورت کلی تورم چیست، چگونه ایجاد میشود و چه تأثیراتی بر اقتصاد دارد .
پیش از پاسخ به سوال تورم چیست، باید کمی با معنای آن آشنا شوید. در معنای لغوی تورم به معنای ورم کردن یا دمیده شدن است؛ اما در علم اقتصاد منظور از تورم، افزایش غیرمتناسب سطح عمومی قیمتهاست .
طبق نظریههای مختلف، تعریفهای متفاوتی از تورم وجود دارد اما به طور کلی، در وضعیت تورمی، قیمتها به شکلی فزاینده و نامنظم افزایش پیدا میکنند .
تا پیش از قرن ۱۹ میلادی از واژه تورم برای نشان دادن افزایش حجم اسکناسهایی استفاده میکردند، که قابلیت تبدیل به طلا را نداشتند؛ اما از قرن نوزدهم به بعد، معنای تورم به مفهومی که امروزه ما با آن آشنایی داریم، تغییر پیدا کرد .
از نظر اقتصادی، تورم یا Inflation به افزایش سطح عمومی قیمتها در یک بازه زمانی مشخص گفته میشود . تورم را میتوان افزایش بیرویه قیمت کالاها و خدمات بدون پشتوانه و بدون برنامهریزی دانست که باعث کاهش قدرت خرید میشود و تعادل میان تقاضای محصولات با نقدینگی موجود برای خرید محصولات را بر هم میزند .
تورم زمانی ایجاد میشود که تقاضا برای خرید کالاها و محصولات افزایش یابد، اما میزان موجود این کالاها و خدمات در سطح جامعه کم باشد. در واقع، زمانی که فاصله میان قیمت واقعی با قیمت فروش کالاها زیاد شود، در اصطلاح میگویند که قیمتها متورم شده است. هرچه این فاصله بیشتر شود، نرخ تورم نیز بیشتر خواهد شد .
انواع تورم کدام است؟
در نظریههای اقتصادی، تورم زیر شاخه و انواع گوناگونی دارد که در ادامه، به شرح یکایک آنها خواهم پرداخت؛ اما در حالت کلی، سه دسته بندی اصلی برای تورم ترسیم شده که شامل تورم خزنده، شدید و بسیار شدید میشود .
سیاستهای حمایتی یا نقدینگی؛ علت افزایش نرخ تورم چیست؟
افزایش بیسابقه نرخ تورم در سالهای اخیر، قدرت خرید بخش قابل توجهی از مردم را کاهش داده است. کارشناسان علوم اقتصادی معتقدند علت اصلی افزایش نرخ تورم در اقتصاد ایران، تنها رشد نقدینگی نیست و دلایل دیگری همچون بالا رفتن نرخ ارزهای شاخص منجر به تشدید سرعت فراگیری این پدیده شده است.
به گزارش خبرنگار ایمنا، تورم یکی از اصلیترین مشکلات نظام اقتصادی ایران در دهه اخیر بوده و همواره دولتها به عنوان مدیر دستگاههای اقتصادی کشور سیاستهای ضد و نقیض و فراوانی برای کنترل و مهار این بیماری بی درمان اقتصاد ایران در نظر گرفتهاند که اغلب آنها یا به تعریف نقدینگی چیست؟ صورت کامل کارساز نبوده و یا بار ناچیزی را به صورت مقطعی از دوش اقتصاد ایران برداشته و در ماههای بعد تأثیر منفی همان مشکل به شدت تشدید شده است.
در حقیقت تورم، بخش قابل توجهی از زندگی و معیشت اقتصادی عموم مردمی که در جامعه ایران زندگی میکنند را تحت تأثیر قرار داده و رفع این مشکل که دست کمی از مشکلات امنیتی و اجتماعی مهم هم ندارد، به یکی از معضلات دولت و فعالان نظام اقتصادی ایران در سالهای اخیر بدل شده است. اغلب فعالان اقتصادی، تعریف نقدینگی چیست؟ راه حل اصلی پایان یا مهار این معضل اقتصادی را بازتر گذاشتن دست خصوصی در نظام اقتصادی و معاملات مالی میدانند و از سوی دیگر دولت نمیتواند سیاستهای حمایت اقتصادی خود از اقشار آسیبپذیر را که در تضاد با خصوصی کردن نظام اقتصادی است، معطوف به افزایش نقش بخش خصوصی در اقتصاد ایران کند.
نقدینگی، تنها علت تورم در اقتصاد ایران نیست!
اندیشمندان کلاسیک علوم اقتصادی در تعریف استاندارد تورم، آن را ناشی از افزایش چاپ و انتشار اسکناس و تزریق پول به صورت غیرهوشمند و سیاستزده در نظام مبادلات مالی دانستهاند اما پژوهش کارشناسان اقتصادی نوین پیرامون عوامل ایجاد تورم در بستر اقتصاد ایران بر نقش عوامل دیگری همچون افزایش نرخ ارز، کاهش رشد و توسعه اقتصادی و پایین آمدن قدرت خرید مردم همزمان با اجرای سیاستهای حمایت مالی جدید از اقشار آسیب پذیر تاکید میکند.
همچنین بسیاری از فعالان اقتصادی و صاحبان بنگاههای صنفی و تولیدی، نبود تعادل در نظام عرضه و تقاضای برخی از کالاها و اقلام اساسی که نقش مهمی در زندگی خانوادههای ایرانی دارند را علت اصلی تشدید تورم در سالهای اخیر میدانند و معتقدند بخش عرضه در اقتصاد ایران به دلایل سیاسی، اجتماعی، امنیتی و البته اقتصادی همچون افزایش نرخ ارز، بالا رفتن قیمت کالاهای واسطهای، افزایش دستمزد و… با محدودیتهایی روبهرو شده و تا زمانی که نتوانیم به تعادل پایدار و مثبتی در نرخ ارز در بازارهای آزاد برسیم، قادر به مهار و کنترل نرخ تورم نیز نخواهیم بود.
استمرار تورم، سدی برای پیشرفت علمی و اقتصادی است
مصطفی ایمانیپور، کارشناس اقتصادی و پژوهشگر زیرشاخههای مالی، معتقد است دستگاههای اقتصادی ایران تعریف صحیح و درستی از تورم، عوامل آن و تأثیرات تورم بر مبادلات مالی و اعتباری ندارند و آن را با گرانی و گرانفروشی در واحدهای صنفی یکسان میدانند، به همین دلیل قادر به شناسایی عوامل تورمزا در اقتصاد نیستند و میکوشند تا با اجرای سیاستهای حمایتی معطوف به قشر ضعیف و کارگری جامعه که خود یکی از دلایل اصلی تورم است، نرخ تورم را مهار کنند.
وی در گفتگو با خبرنگار ایمنا، اظهار میکند: بر اساس تعاریف استاندارد دانشمندان علوم اقتصادی از تورم، این معضل اقتصادی به معنای افزایش ناگهانی یا تدریجی در سطح عمومی قیمتها و یا کاهش مستمر قدرت خرید مردم برای تأمین حداقلهای معیشتی است و بیشک بخش قابل توجهی از افزایش نرخ تورم در اقتصاد ایران که در سالهای گذشته شدت گرفته، ناشی از تأثیر سیاستهای نادرست اقتصادی دولت بر کاهش مستمر قدرت خرید مردم در بازارهای مختلف است.
ایمانی پور اضافه میکند: پدیده تورم که اغلب اقتصادهای جهان در حال حاضر با آن دست و پنجه نرم میکنند و با تبعات منفی ناشی از آن در بازارها و واحدهای تولیدی خود مواجه شدهاند، تفاوت چشمگیری با گران فروشی دارد زیرا دامنه تأثیرگذاری افزایش نرخ تورم در یک نظام اجتماعی، اغلب مردم را در بر میگیرد اما گرانفروشی تنها بر معیشت بخش کوچکی از یک جامعه تأثیر میگذارد و کنترل آن با سیاستهای اقتصادی غیرکارشناسی شده نیز ممکن است.
وی ادامه میدهد: بر اساس پژوهشهای استاندارد واحدهای تحقیقاتی دانشگاههای معتبر جهان، علت اصلی گرانفروشی در اقتصادهای بزرگ، کامل نبودن چرخه اجتماعی و اخلاقی یک جامعه است اما افزایش مستمر و تدریجی نرخ تورم ناشی از سیاستگذاریهای ناصحیح در دراز مدت است و بیشک استمرار آن در اقتصاد یک کشور در حال توسعه، سدی برای رشد و پیشرفت علمی و اقتصادی است.
ایمانی پور تصریح میکند: متأسفانه به رغم قرار گرفتن پدیده تورم در صدر برنامههای عملیاتی دولت و توجه ویژه دستگاههای اقتصادی به این معضل قدیمی اقتصاد ایران، تصمیمات اشتباهی در طول سالهای اخیر در این حوزه اتخاذ شده که نه تنها روند رشد و افزایش نرخ تورم را تسریع کرده بلکه موجب تشدید تبعات منفی ناشی از رشد تورم در اقتصاد ایران شده و به قدرت خرید بخش قابل توجهی از مردم و به خصوص قشر آسیبپذیر لطمه وارد کرده است.
سیاستهای حمایتی غیرهوشمند تورم را تشدید میکنند
حسین عماره ، اقتصاددان و استاد دانشگاه بر نقش سیاستهای حمایتی دولت و گسترش دامنه فراگیری آنها در سالهای گذشته بر افزایش نرخ تورم تاکید دارد و در این خصوص به خبرنگار ایمنا میگوید: تجربه مدیریت نظام اقتصادی در کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه نشان میدهد، تزریق غیر هدفمند و غیرهوشمند پول به جامعه، نتیجهای جز افزایش سرسامآور قیمتها در بازار و ضعیفتر شدن قشر آسیبپذیر ندارد و سیاستهای حمایتی تنها میتوانند مشکلات اقتصادی جامعه را به صورت مقطعی و کوتاهمدت حل کنند.
وی اضافه میکند: در حقیقت دولت با اعطای بستههای حمایتی، یارانههای معیشتی، بیمههای بیکاری، بستههای پولی حمایت کرونایی و دیگر طرحهای حمایت مالی از قشر آسیبپذیر ریلگذاری نادرستی برای افزایش قدرت خرید این قشر در بازار میکند و با بیتوجهی به اثرات افزایش نقدینگی در جامعه، شرایط زندگی این قشر را در سالهای اخیر سختتر کرده است.
عماره ادامه میدهد: روند صعودی افزایش تعداد بستههای حمایتی در سالهای اخیر و افرادی که از خدمات این بستهها بهرهمند میشوند به شدت منجر به رشد نقدینگی غیرهوشمند و بیهدف در اقتصاد ایران شده و این روند نه تنها به افزایش نرخ ارزهای شاخص همچون دلار، یورو و پوند در بازار آزاد کمک کرده بلکه قدرت خرید همان قشری که دولت قصد حمایت از آنها را داشته، هدف گرفته و نرخ تورم در اقتصاد ایران را به بیش از ۱۲ درصد رسانده است.
وی خاطرنشان میکند: سیاستهای حمایتی به عنوان متهم ردیف اول پرونده افزایش نرخ تورم در اقتصاد ایران باید هوشمند و هدفدار شوند و بیشک تا زمانی که تعداد زیادی از مردم ایران بر اساس استانداردهای جهانی که از سوی نهادهای بینالمللی همچون سازمان ملل متحده ارائه شده است، فقیر محسوب شوند، اعمال سیاستهای حمایتی تنها منجر به تشدید تورم و کاهش قدرت خرید جامعه خواهد شد.
اعداد سمی
پرونده نقدینگی سال98 با اعداد خوبی بسته نشد. پایه پولی و نقدینگی سال گذشته هم افزایش پیدا کردند تا زنگ خطر اَبَرتورم دوباره برای دولت به صدا درآید، چراکه رشد پیوسته و زیاد حجم پول در اقتصاد، تورمی مهارنشدنی بهبار میآورد. بررسی آمارهای منتشرشده از بانک مرکزی نشان میدهد که طی 8سال گذشته نقدینگی در کشور 6.4برابر شده و پایه پولی هم افزایش 4.1برابری را تجربه کرده است. مدتهاست یکی از دلایل افزایش سطح عمومی قیمتها، جهش شاخص بورس و گرانی غیرطبیعی در کالاهایی چون مسکن، خودرو و. ، وجود نقدینگی سرگردان در اقتصاد ما معرفی میشود. اما رشد نقدینگی فزاینده این روزها، ریشه در ضعف مدیریت دارد؛ رشدی که یا نتیجه خلق پایه پولی است که توسط بانک مرکزی ایجاد میشود و یا نقدینگی و سپردههایی که بانکها خلق میکنند. عمده نقدینگی در کشور ما در نظام بانکی خلق میشود، البته داراییهای مالی در بازار سرمایه را هم میتوان در تعریف نقدینگی لحاظ کرد، بهخصوص که این روزها در بازار سرمایه شکل جدیدی از نقدینگی با سرعت زیاد در حال خلق شدن است. از سوی دیگر در شرایط تحریمی و سخت کنونی بهنظر میرسد مهمترین عامل رشد نقدینگی، کسری بودجه دولت است که این امر براساس آمار بانک مرکزی به برداشتهای دولت از صندوق توسعه ملی برمیگردد.
نقدینگی چیست و چه اجزائی دارد ؟
1ـ نقدینگی بهمعنای مجموع پول و شبهپول موجود در اقتصاد یک کشور است. مجموع اسکناسها و مسکوکات و سپردههای دیداری، اجزای تشکیلدهنده نقدینگی بهشمار میروند.
2ـ یکی دیگر از اجزای نقدینگی، پایه پولی است. ذخایر طلا و ارز، داراییهای ترازنامهای یا بدهی دولتی، بانکهای بدهکار و سایر داراییها 5منبع ایجاد پایه پولی هستند.
3ـ مدیریت نقدینگی یکی از بزرگترین چالشهایی است که سیستم بانکداری در ایران با آن روبهرو است. دلیل اصلی این چالش این است که بیشتر منابع بانکها از محل سپردههای کوتاهمدت تأمین مالی میشود. علاوه بر این، تسهیلات اعطایی بانکها صرف سرمایهگذاری در داراییهایی میشود که درجه نقدشوندگی نسبتا پایینی دارند.
4ـ نگهداری مقادیر ناکافی نقدینگی، بانک را با خطر عدمتوانایی در ایفای تعهدات و درنتیجه ورشکستگی روبهرو میکند. نگهداری مقادیر فراوان نقدینگی، نوع خاصی از تخصیص ناکارآمد منابع است که باعث کاهش نرخ سوددهی بانک به سپردههای مردم و درنتیجه از دست دادن بازار میشود.
5ـ حجم پول همراه با بخشی از شبهپول (سپردههای کوتاهمدت و سپردههای قرضالحسنه) نقش تقاضای خرید مردم را ایفا میکند و طبق برخی مطالعات با 2 تا 3وقفه فصلی به تورم منجر میشود. بخش دیگر شبهپول (سپردههای بلندمدت) تأثیری بر تورم ندارد، اما میتواند به رونق و رشد اقتصادی کمک کند، چراکه شبکه بانکی به پشتوانه این نوع سپردهها، به فعالان اقتصادی تسهیلات اعطا میکند و موجبات تحرک اقتصادی را فراهم میآورد.
6ـ براساس آمارهای بانک مرکزی، مانده کل سپردهها در پایان اسفند سال98، 2716هزار میلیارد تومان شده که نسبت به سال گذشته 31.4درصد افزایش پیدا کرده است که این یکی از مهمترین علتهای رشد نقدینگی در سال گذشته است.
7ـ مانده کل تسهیلات بیش از 1935هزار میلیارد تومان برآورد شده که نسبت به سال گذشته، 28.3درصد افزایش را تجربه کرده است.
چرا نقدینگی زیاد شد؟
طی سالهای 68 تا 81، یعنی دولت سازندگی و اصلاحات افزایش خالص بدهی دولت دلیل اصلی رشد پایه پولی در کشور بوده است.
از سال82 تا 92 یعنی از اواخر دولت اصلاحات تا پایان دولت دهم افزایش خالص داراییهای خارجی دلیل رشد پایه پولی اعلام شده است.
از سال92 تاکنون، عمدتا افزایش بدهی بانکها به بانک مرکزی باعث رشد پایه پولی شده است.
دیدگاه شما