پیرامون انتقال سپرده های بانکی
براساس مقررات قانون عملیات بانکی بدون ربا، همه اشخاص حقیقی و حقوقی مشروط بر آنکه منع قانونی نداشته باشند، حق سپرده گذاری در همه بانک ها را دارند. سپرده گذاری، نوعی سرمایه گذاری و کسب سود از عملیات بانکی است که نتیجه آن، تقسیم سود حاصل از عملیات بانکی بدون ربا به نسبت مدت و مبلغ سپرده و سهم منابع بانک، بین سپرده گذاران و بانک سپرده پذیر است؛ با این تفاوت که معمولا سپرده گذاری در بانک ها از التهاب و ریسک های متداول اقتصادی همانند بازار سهام، ارز و سکه تقریبا در امان است، ضمن آنکه در حال حاضر به سپرده های بانکی مالیات تعلق نمی گیرد؛ هرچند طرفداران اداره مملکت از طریق مالیات چندان بی میل نیستند که به سپرده های مردم در بانک ها نیز مالیات عایدی سرمایه تعلق گیرد تا هزینه های کشور را از مالیات ستانی از مردم تامین کنند. صاحبان سپرده های بانکی اطمینان خاطر دارند که اصل سپرده های آنان به همراه سود علی الحساب سپرده همواره برای شان در بانک محفوظ است. میزان سود قطعی سپرده های بانکی نیز بستگی به عملکرد بانک دارد، اما سود قطعی سپرده های بانکی نسبت به سایر بازارهای سرمایه چندان قابل مقایسه نیست و عدم تعادل بین نرخ سود علی الحساب تسهیلات بانکی و سود علی الحساب سپرده های بانکی همواره منتهی به حاشیه سود به ضرر بانک ها می شود که در نتیجه آن، قیمت تمام شده منابع بانکی را افزایش می دهد. این مشکل در کنار تسهیلات تکلیفی و فرمایشی، از جمله چالش های بزرگ شبکه بانکی کشور بوده و بعضا منتهی به خلق ابربدهکاران بانکی شده است. طبیعی است اگر بانک مجبور به پرداخت تسهیلات تکلیفی و فرمایشی شود، بازده سرمایه گذاری سپرده های بانکی مردم چندان قابل توجه نخواهد بود؛ زیرا این نوع تسهیلات عمدتا منتهی به افزایش میزان مطالبات معوق بانکی خواهد شد. مهمترین ویژگی سپرده های بانکی، سطح پایین ریسک تجاری آن در مقایسه با سایر سرمایه گذاری هاست. صرف نظر از این مباحث، پرسش آن است که آیا سپرده های بانکی قابل انتقال به سایر اشخاص حقیقی و حقوقی هست یا خیر؟
در حال حاضر، سپرده گذاری در بانک های ایران در دو دسته کلی سپرده های قرض الحسنه و سپرده های سرمایه گذاری مدت دار تقسیم می شوند. سپرده های قرض الحسنه نیز به سپرده قرض الحسنه جاری و سپرده قرض الحسنه پس انداز تقسیم شده اند. براساس عرف و رویه بانک ها، سپرده گذاری مدت دار به سه دسته کلی سپرده های کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت تقسیم می شود. کمترین نرخ سود علی الحساب به سپرده های کوتاه مدت (معمولا کمتر از یک سال) و بیشترین نرخ سود علی الحساب سپرده های بانکی به سپرده های بلندمدت تعلق می گیرد، اما زمانی که بحث انتقال سپرده مطرح می شود، باید مشخص کرد که منظور از انتقال سپرده دقیقا چیست؟ آیا در انتقال سپرده، حساب سپرده با تمام موجودی و نیز با تمام امتیازات و حقوقی که به حساب تعلق می گیرد، به انتقال گیرنده منتقل می شود و حساب سابق بسته شده و حساب جدیدی به نام انتقال گیرنده افتتاح می شود؟ یا آنکه این فرآیند بانکی فقط مبلغ سپرده را دربر می گیرد و ناظر به انتقال حساب سپرده نیست؟ با یادآوری این مطلب که در عرف بانکی هرگونه امتیاز بانکی درجه اول به حساب تعلق می گیرد، بنابراین آیا امتیازات تعلق گرفته به حساب سپرده گذار با انتقال به حساب جدید منتقل نخواهد شد؟ فرض کنید که حساب قرض الحسنه پس انداز شما در قرعه کشی بانک برنده یک دستگاه اتومبیل شده باشد، آیا انتقال سپرده قرض الحسنه در این حالت به معنای انتقال مبلغ سپرده و همچنین جایزه تعلق گرفته به این سپرده است؟ یا آنکه فقط مبلغ سپرده به انتقال گیرنده منتقل خواهد شد؟ همچنین در سپرده های سرمایه گذاری مدت دار علاوه بر سود سپرده، ممکن است امتیازات بانکی نظیر اولویت برای دریافت تسهیلات بانکی به حساب تعلق گیرد؛ مثلا بانک مسکن در مورد سپرده گذاری مدت دار براساس توافق با مشتری متعهد است که به صاحب حساب سپرده تسهیلات مسکن بدهد. سوال این است که آیا با انتقال سپرده، امتیاز تعلق گرفته به حساب یعنی تسهیلات بانکی نیز به انتقال گیرنده منتقل خواهد شد یا خیر؟ و بالاخره آیا دارندگان حساب سپرده گذاری مدت دار می توانند با بانک توافق کنند که سپرده آنها مسدود شده و وثیقه تسهیلات بانکی باشد؟
از جنبه موازین حقوقی، در هر سپرده بانکی دو طرف اصلی وجود دارد: سپرده گذار و سپرده پذیر (بانک)؛ یعنی هر شخص حقیقی و حقوقی البته مشروط به نداشتن مانع قانونی، می تواند در همه بانک ها سپرده گذاری کند. رابطه حقوقی بین بانک و سپرده گذار مبتنی بر قراردادی است که به امضای هر دو طرف می رسد و حقوق و تعهدات هر یک از آنان دقیقا در این قرارداد مشخص می شود. انواع سپرده های بانکی نیز همانطور که گفته شد، به دو دسته سپرده های قرض الحسنه (شامل سپرده جاری و سپرده پس انداز) و سپرده های سرمایه گذاری مدت دار تقسیم می شوند. به سپرده های قرض الحسنه، خواه سپرده جاری و خواه سپرده پس انداز، سود اصلا تعلق نمی گیرد؛ زیرا حساب قرض الحسنه مبتنی بر عقد قرض است و اضافه گرفتن در عقد قرض، ربای قرضی محسوب می شود، ضمن آنکه سود نیز حاصل معامله است. بنابراین سپرده های قرض الحسنه از نظر هزینه جذب منابع بانکی، جزو منابع ارزان قیمت بانک ها محسوب می شوند. البته سپرده های پس انداز در قرعه کشی بانک شرکت داده می شود و اگر شانس یاری کند، ممکن است جایزه ای براساس قرعه به حساب تعلق گیرد. از نظر حقوقی، سپرده های قرض الحسنه مبتنی بر مقررات عقد قرض هستند. عقد قرض نیز ماهیت تملیکی دارد؛ یعنی مبالغ سپرده های قرض الحسنه پس از واریز به حساب، جزو منابع داخلی بانک ها محسوب می شوند، اما متقابلا بانک به طور قانونی ضامن اصل مبلغ سپرده به حساب می آید. به همین جهت، دارنده حساب جاری یا حساب پس انداز می تواند تمام یا بخشی از موجودی حساب جاری را با صدور چک یا حواله بانکی مستقیما به دیگری منتقل نماید. برعکس سپرده های قرض الحسنه، به سپرده های مدت دار سود سپرده گذاری پرداخت می شود. سود نیز حاصل به کارگیری سپرده در عملیات بانکی است که به دو صورت سود علی الحساب و سود قطعی به نسبت مبلغ و مدت سپرده و سهم منابع بانک به سپرده گذاران پرداخت می شود. حداقل مبلغ سود علی الحساب سپرده های بانکی نیز براساس مصوبه شورای پول و اعتبار تعیین می شود. براساس رویه بانکی با توجه به مدت سپرده گذاری، سپرده های مدت دار به سپرده های کوتاه مدت، سپرده های میان مدت و سپرده های بلندمدت تقسیم می شوند؛ هرچند در حال حاضر فقط سپرده های میان مدت در سیستم بانکی کشور رواج دارند. همچنین سپرده های سرمایه گذاری مدت دار ماهیتا درآمدزا هستند. در این میان، وقتی بحث از انتقال سپرده می شود، دو نوع انتقال می تواند مطرح باشد: انتقال قهری و انتقال ارادی. بنابراین ادامه بحث بر انتقال قهری و انتقال ارادی سپرده های بانکی متمرکز خواهد شد:
نخست؛ انتقال قهری سپرده های بانکی
فوت سپرده گذار از شایع ترین علل انتقال قهری سپرده های بانکی است؛ یعنی با فوت سپرده گذار، حساب یا موجودی حساب به طور قهری به ورثه سپرده گذار منتقل می شود. معمولا رویه بانک ها در مورد فوت سپرده گذار و انتقال قهری، پرداخت مبلغ سپرده به ورثه قانونی متوفی آن است که تا زمانی که ورثه درخواست دریافت مبلغ حساب سپرده را نداشته باشند، حساب سپرده همچنان به قوت خود باقی است و اگر امتیازی نیز به حساب سپرده تعلق گیرد، متعلق به حاشیه سود دقیقاً چیست؟ همه ورثه به نسبت سهم شان از ارث خواهد بود، اما بحث مهم حقوقی این است که آیا با فوت مالک سپرده فقط مبلغ سپرده به ورثه قانونی سپرده گذار تعلق می گیرد که پرداخت آن توسط بانک ها به ورثه متوفی منوط به پرداخت مالیات بر ارث شده است؟
طبق گزارش رسانه ها، «بانک ها به محض اطلاع از مرگ مشتریان خود، دارایی آنها را مسدود کرده و از تحویل بلافاصله آن به بازماندگان خودداری می کنند. آنها به بازماندگان مشتریان خود اعلام می کنند دارایی متوفی پس از کسر مالیات بر ارث و فرآیند انحصار وراثت پرداخت می شود. این موضوع در حالی رخ می دهد که فرآیند انحصار وراثت برخی متوفیان گاهی بسیار طولانی شده و تا دو سه سال نیز طول می کشد.» البته باید توجه داشت که سپرده گذاری در بانک ها مبتنی بر توافق یا قرارداد مکتوب بین بانک و سپرده گذار است. بنابراین سپرده گذاری در بانک ها صرف گذاشتن پول در بانک نیست که با فوت سپرده گذار، مالکیت آن به ورثه قانونی وی منتقل شود، بلکه براساس قرارداد سپرده گذاری بانک و سپرده گذاری با هم پیمان می بندند که بانک مبلغ سپرده را در عملیات مجاز بانکی به کار برد و کسب سود کند. به طور کلی با فوت طرف قرارداد، کلیه حقوق و تعهدات ناشی از قرارداد قهرا به ورثه قانونی وی منتقل خواهد شد؛ مگر آنکه قرارداد از عقودی باشد که با فوت یکی از طرفین خود به خود منحل شود. از نظر نگارنده، قرارداد سپرده گذاری بانکی، عقد لازم است و با فوت سپرده پذیر منحل نمی شود. بنابراین با فوت سپرده گذار، کلیه حقوق و به عبارتی، کلیه امتیارات تعلق گرفته به سپرده گذاری به ورثه قانونی سپرده گذار منتقل خواهد شد. در مجموع، فوت از جمله عوامل انفساخ قرارداد سپرده گذاری نیست و از نظر مبانی حقوقی، بانک ها پس از فوت سپرده گذار مجاز نیستند مبلغ سپرده را در حساب مسدود نگه دارند و بدان سود ندهند. بنابراین اگر امتیازی به سپرده تعلق گرفته است، به طور منطقی بایستی به ورثه قانونی سپرده گذار منتقل شود.
دوم؛ انتقال ارادی سپرده های بانکی
منظور از انتقال ارادی سپرده های بانکی، توافق بانک و سپرده گذار و شخص ثالث برای انتقال سپرده به شخص ثالث است. در مورد انتقال ارادی سپرده های بانکی، موضوع تابع مقررات ویژه ای است که بانک مرکزی به سیستم بانکی کشور ابلاغ کرده است. در این زمینه، اداره کل نظارت بر بانک ها و موسسات اعتباری بانک مرکزی در اردیبهشت ماه 1381 طی بخشنامه شماره 192 به بانک ها اعلام کرده است: «پیرو استعلام تعدادی از بانك ها مبنی بر امكان انتقال سپرده های سرمایه گذاری بلندمدت به غیر به استحضار می رساند: شورای محترم پول و اعتبار در نهصد و هفتاد و ششمین جلسه مورخ 1381/02/08 خود با انتقال سپرده های سرمایه گذاری بلندمدت به پدر، مادر، همسر و فرزندان سپرده گذار، با رعایت سایر مقررات موافقت نمود.» همان گونه که ملاحظه می شود، در این مصوبه انتقال سپرده های سرمایه گذاری بلندمدت، آن هم به بستگان نزدیک (شامل پدر، مادر و فرزندان سپرده گذار) مجاز اعلام شده است. طبق رویه بانکی، حداقل مدت ماندگاری سپرده در بانک، یک سال کامل است. بنابراین طبق مصوبه مورد اشاره، سپرده های میان مدت و کوتاه مدت و همچنین سپرده های حاشیه سود دقیقاً چیست؟ جاری و قرض الحسنه قابل انتقال نیستند. افزون بر آن، شرایط انتقال سپرده، بستن حساب سپرده گذار و افتتاح حساب برای انتقال گیرنده سپرده مطرح نیست. در ادامه این روند، بانک مرکزی اخیرا بخشنامه ای جدید در مورد نحوه انتقال سپرده صادر و به شبکه بانکی کشور ابلاغ کرده است. در بخشنامه 19480 مورخ 29 فروردین ماه 1401 بانک مرکزی به استناد مصوبه شورای پول و اعتبار مقرر شده است: «انتقال سپرده های سرمایه گذاری بلندمدت صرفا به پدر، مادر، همسر و فرزندان سپرده گذار مشروط به بسته شدن سپرده و افتتاح یک حساب سپرده سرمایه گذاری مدت دار جدید به نام فرد مورد نظر با شرایط سپرده بسته شده و حداکثر تا سررسید آن سپرده مجاز می باشد. این مصوبه پس از تمهید شرایط لازم در سامانه های اطلاعاتی بانک ها و مؤسسات اعتباری غیربانکی لازم الاجرا خواهد بود.» در واقع، مصوبه جدید شورای پول و اعتبار، همان مصوبه قبلی است؛ با این تفاوت که براساس مصوبه جدید بایستی حساب قدیم (به نام صاحب سپرده) بسته شده و حسابی جدید به نام انتقال گیرنده سپرده در بانک باز شود. بنابراین براساس مصوبه جدید، سپرده گذار سابق دیگر دارنده حساب سپرده نیست، بلکه انتقال سپرده از نظر فرآیندهای بانکی موجب می شود که حساب قبلی کلا بسته شده و حسابی جدید به نام انتقال گیرنده افتتاح شود؛ ضمنا کلیه امتیازات بانکی تعلق گرفته به حساب قدیم به حساب جدید منتقل خواهد شد. باید توجه داشت که انتقال سپرده غیر از وکالت برداشت از حساب سپرده یا بخشش و صلح مبلغ سپرده است. از نظر تحلیل حقوقی، انتقال سپرده نوعی تبدیل تعهد به اعتبار تغییر متعهدله است. سپرده گذار کنار می رود و شخصی دیگر جایگزین وی می شود. بدین ترتیب، براساس بخشنامه جدید بانک مرکزی:
اولا؛ انتقال سپرده فقط به بستگان درجه یک یعنی پدر و مادر و همسر و فرزندان سپرده گذار امکان پذیر است. به عبارت دیگر، انتقال بانکی حساب سپرده به نام اشخاص ثالث و غیرخویشاوندان در بخشنامه بانک مرکزی پیش بینی نشده است.
ثانیا؛ براساس مقررات بانک مرکزی، فقط سپرده های سرمایه گذاری مدت دار (بلندمدت) قابل انتقال هستند. بنابراین سایر سپرده های بانکی قابل انتقال نیستند.
خلاصه آنکه انتقال سپرده های سرمایه گذاری بلندمدت هیچ گونه تغییری در حقوق و تعهدات متقابل بین بانک و جانشین سپرده گذار نخواهد داد. بانک حتی در صورت انتقال سپرده بایستی مبلغ سپرده را در عملیات بانکی مجاز و مشروع به کار برد و سود سپرده گذاری را به صورت علی الحساب و سود قطعی سپرده را کلا به جانشین قانونی سپرده گذار پرداخت نماید. به عبارت بهتر، مالکیت مبلغ سپرده پس از انجام تشریفات قانونی به منتقل الیه منتقل خواهد شد و سپرده گذار قبلی از صف سپرده گذاران بانک خارج خواهد شد. ایراد مهم حاشیه سود دقیقاً چیست؟ حقوقی که به سیاست گذاری بانک مرکزی در مورد انتقال سپرده های بانکی وارد به نظر می رسد، منحصر کردن این موضوع به خویشاوندان درجه یک سپرده گذاران است. از نظر مقررات انتظامی و شاید اعمال سیاست های مبارزه با پولشویی، این مطلب تا حدودی قابل درک و توجیه است، اما از نظر مبانی حقوقی باید توجه داشت که هر شخص حقیقی و حقوقی حق دارد در صورت نداشتن منع قانونی، بخشی یا تمام حقوق ناشی از سپرده گذاری بانکی خود را به هر شخص حقیقی و حقوقی که مایل باشد، واگذار نماید و انتقال دهد. پس منحصر نمودن این موضوع به خویشاوندان درجه یک سپرده گذار، مبنای حقوقی جز اعمال مقررات انضباطی بانک مرکزی ندارد. بر این اساس در سیاست گذاری بانکی، محدود کردن اراده افراد نیز باید صرفا در حوزه مصالح و منافع عمومی صورت گیرد. بنابراین اعمال محدودیت های بانکی نظیر منع انتقال سپرده های بانکی به سایر اشخاص یا ممنوع کردن توافق سپرده گذاران و بانک ها برای استفاده از سپرده های بانکی به عنوان تضمین تسهیلات بانکی، چندان با مبانی قانونی و اصل آزادی اراده سازگار نیست و اعمال این گونه محدودیت های بانکی بایستی منحصر به موارد خیلی محدود و در چارچوب مصالح و منافع عمومی شود، نه آنکه تبدیل به یک قاعده عمومی در صنعت بانکداری و سیاست گذاری بانک مرکزی شده و اصل آزادی اراده در توافقات بین مشتریان و بانک ها روز به روز محدودتر شود.
مدل کسب و کار چیست؟
اصطلاح مدل کسب و کار به برنامه شرکت برای کسب سود اشاره دارد. محصولات یا خدماتی را که مشاغل قصد فروش آنها را دارد، بازار هدف مشخص شده و هزینههای پیشبینی شده را مشخص میکند. مدلهای تجاری هم برای مشاغل جدید و هم برای کسب و کارهای جدید اهمیت دارد. آنها به شرکتهای جدید و در حال توسعه کمک میکنند تا سرمایهگذاری جذب کنند، استعدادها را جذب کرده و به مدیران و کارکنان انگیزه دهند.
مشاغل تأسیس شده باید به طور مرتب برنامههای تجاری خود را به روز کنند، در غیر این صورت نمیتوانند روندها و چالشهای پیش رو را پیشبینی کنند. برنامههای تجاری به سرمایهگذاران در ارزیابی شرکتهای مورد علاقه آنها کمک میکند.
- مدل کسب و کار استراتژی اصلی شرکت برای تجارت سودآور است
- مدلها به طور کلی شامل اطلاعاتی مانند محصولات یا خدماتی است که کسب و کار قصد فروش آنها را دارد، بازارهای هدف و هرگونه هزینه پیشبینی شده
- دو اهرم مدل کسب و کار عبارتند از قیمت و هزینه
- هنگام ارزیابی یک مدل کسب و کار به عنوان سرمایهگذار، بپرسید که آیا این ایده منطقی است و آیا اعداد جمع میشوند؟
در این مقاله خواهیم داشت :
آشنایی با مدلهای تجاری
مدل کسب و کار یک برنامه سطح بالا برای عملکرد سودآور یک کسب و کار در یک بازار خاص است. جزء اصلی مدل کسب و کار، ارزش پیشنهادی است. این توصیف کالاها یا خدماتــی است که یک شرکت ارائه میدهد و اینکه چرا برای مشتریان مطلوب است، به طور ایدهآل به گونهای بیان شده است که محصول یا خدمات را از رقبای خود متمایز کند.
مدل کسب و کار یک شرکت جدید همچنین باید هزینههای راهاندازی و منابع تأمین مالی، پایگاه مشتری هدف برای کسب و کار، استراتژی بازاریابـی، مرور رقابت و پیشبینی درآمدها و هزینهها را پوشش دهد. این طرح همچنین ممکن است فرصتهایـی را تعریف کند که در آن مشاغل میتوانند با سایر شرکتهای تأسیس شده شریک شوند. به عنوان مثال، مدل کسب و کار برای یک کسب و کار تبلیغاتـی ممکن است مزایایــی را که از طریق ارجاع به یک شرکت چاپ و از طرف آن وجود دارد مشخص کند.
مشاغل موفق دارای مدلهای تجاری هستند که به آنها اجازه میدهد نیازهای مشتری را با قیمت رقابتی و هزینه پایدار برآورده کنند. با گذشت زمان، بسیاری از مشاغل مدلهای تجاری خود را گاهاً تجدید نظر میکنند تا محیطهای تجاری و خواستههای بازار را تغییر دهند.
هنگام ارزیابی یک شرکت به عنوان سرمایهگذاری احتمالی، سرمایهگذار باید دقیقاً بداند که چگونه پول خود را به دست میآورد. این به معنی بررسی مدل تجاری شرکت است. مسلماً مدل تجاری نمیتواند همه چیز را در مورد چشماندازهای یک شرکت به شما بگوید. اما سرمایهگذار که مدل کسب و کار را درک میکند، میتواند دادههای مالی را بهتر درک کند.
مدل تجاری
یک اشتباه رایج که بسیاری از شرکتها هنگام ایجاد مدلهای تجاری خود مرتکب میشوند این است که هزینههای تأمین مالــی مشاغل را تا زمان سوددهی دست کم میگیرند. شمارش هزینهها برای معرفی یک محصول کافی نیست. یک شرکت باید فعالیت خود را تا زمانی که درآمدهای آن از هزینههای آن فراتر رود ادامه دهد.
یکی از روشهایــی که تحلیلگران و سرمایهگذاران موفقیت مدل تجاری را ارزیابی میکنند، مشاهده سود ناخالص شرکت است. سود ناخالص مجموع درآمد یک شرکت منهای هزینه کالاهای فروخته شده (COGS) است. مقایسه سود ناخالــص یک شرکت با رقبای اصلی یا صنعت آن، کارایی و اثربخشــی مدل تجاری آن را روشن میکند. سود ناخالص به تنهایی میتواند گمراه کننده باشد. تحلیلگران همچنین میخواهند جریان نقدی یا درآمد خالص را ببینند. این سود ناخالص منهای هزینههای عملیاتــی است و نشان دهنده میزان سود واقعی کسب و کار است.
دو اهرم اصلی مدل تجاری شرکت، قیمتگذاری و هزینهها هستند. یک شرکت میتواند قیمتها را افزایش دهد و میتواند موجودی را با کاهش هزینه پیدا کند. هر دو اقدام سود ناخالص را افزایش میدهند. بسیاری از تحلیلگران سود ناخالص را در ارزیابــی طرح تجاری مهمتر میدانند. سود ناخالص خوب نشان دهنده یک برنامه تجاری مناسب است. اگر هزینهها از کنترل خارج شود، تیم مدیریت میتواند مقصر باشد و مشکلات قابل اصلاح است. همانطور که نشان میدهد، بسیاری از تحلیلگران معتقدند که شرکتهایی که از بهترین مدلهای تجاری استفاده میکنند، میتوانند خودشان اداره کنند.
نکته: هنگام ارزیابــی یک شرکت به عنوان یک سرمایهگذاری احتمالی، دقیقاً دریابید که چگونه پول آن را به دست میآورد. این مدل تجاری شرکت است.
انواع مدلهای تجاری
انواع مدلهای کسب و کار به اندازه انواع تجارت وجود دارد. به عنوان مثال، فروش مستقیم، حق رأی دادن، تبلیغات و فروشگاههای آجر و ملات همه نمونههایــی از مدلهای تجاری سنتی هستند. مدلهای ترکیبی نیز وجود دارد، مانند مشاغــل که خرده فروشی اینترنت را با فروشگاههای لباس فروشی یا سازمانهای ورزشی مانند NBA ترکیب میکنند.
هر طرح تجاری در این دسته های گسترده منحصر به فرد است. صنعت اصلاح را در نظر بگیرید. ژیلت خوشحال است که دسته تیغ Mach3 خود را با هزینه یا قیمت پایین تر بفروشد تا مشتریان ثابتی را برای تیغ های سودآور خود به دست آورد. مدل تجاری بر این است که دسته را برای فروش تیغه کنار بگذارد. این نوع مدل کسب و کار در واقع مدل تیغ و تیغ نامیده می شود ، اما می تواند برای شرکت های هر شغلی که محصولی را با تخفیف عمیق یا برای عرضه کالای وابسته با قیمت قابل ملاحظه ای بالاتر.
انتقاد از مدلهای تجاری
جوآن مگرتا، سردبیر سابق هاروارد بیزینس ریویو، میگوید دو عامل مهم در اندازهگیری مدلهای تجاری وجود دارد. او میگوید وقتی مدلهای تجاری کار نمیکنند، به این دلیل است که داستان منطقی نیست و یا اعداد و ارقام به سود نمیافزایند. 1 صنعت هواپیمایی مکان خوبــی برای جستجوی یک مدل تجاری است که دیگر معنا ندارد شامل شرکتهایـی است که متحمل ضررهای سنگین و حتی ورشکستگی شدهاند.
سالهاست که شرکتهای هواپیمایی اصلی مانند خطوط هوایی آمریکا، دلتا و کانتیننتال مشاغل خود را بر اساس یک ساختار hub-sp-sp، که در آن همه پروازها از طریق تعداد انگشت شماری از فرودگاههای اصلی انجام میشد، بنا کردند. با اطمینان از پر شدن بیشتر صندلیها در بیشتر مواقع، مدل تجاری سودهای زیادی به همراه داشت. اما یک مدل تجاری رقابتی بوجود آمد که قدرت حاملان اصلی را بر دوش قرار داد.
شرکتهای هواپیمایــی مانند Southwest و JetBlue با هزینه کمتر هواپیماهای بین فرودگاههای کوچکتــر را تعطیل کردند. آنها از برخی از ناکارآمدیهای عملیاتی مدل هاب و پره اجتناب کردند در حالی که هزینه نیروی کار را کاهش میدادند. این به آنها اجازه داد قیمتها را کاهش دهند و تقاضا برای پروازهای کوتاه بین شهرها را افزایش دهند.
همانطور که این رقبای جدید مشتریان بیشتری را به سمت خود میکشاند، حاملهای قدیمــی موظف بودند از شبکههای بزرگ و گسترده خود با مسافران کمتر پشتیبانی کنند. این مشکل زمانی شدیدتـر شد که ترافیک به دنبال حملات تروریستی 11 سپتامبر در سال 2001 کاهش یافت.
نمونه هایی از مدلهای تجاری
مقایسه دو طرح تجاری رقیب را در نظر بگیرید که در آن دو شرکت فیلم اجاره و فروش میکنند. هر دو کسب و کار پس از صرف 4 میلیون دلار برای موجودی فیلمهای خود، 5 میلیون دلار درآمد کسب کردند. این بدان معناست که هر شرکت دارای سود ناخالص محاسبه شده 5 میلیون دلار منهای 4 میلیون دلار یا 1 میلیون دلار است. آنها همچنین حاشیه سود ناخالص یکسانــی دارند که 20٪ سود ناخالص بر درآمد تقسیم میشود.
اما با ورود اینترنت همه چیز تغییر میکند. شرکت B تصمیم میگیرد به جای اجاره یا فروش نسخههای فیزیکــی، فیلمها را به صورت آنلاین پخش کند. این تغییر مدل کسب و کار را از نظر مثبت مختل میکند. هزینههای صدور مجوز تغییر نمیکند، اما هزینه نگهداری موجودیها به میزان قابل توجهــی کاهش مییابد. در حقیقت، این تغییر هزینههای ذخیرهسازی و توزیع را تا 2 میلیون دلار کاهش میدهد.
سود ناخالص جدید این شرکت 5 میلیون دلار منهای 2 میلیون دلار یا 3 میلیون دلار است. حاشیه سود ناخالص جدید 60 درصد است. در همین حال، شرکت A برنامه تجاری خود را به روز نمیکند و با حاشیه سود ناخالص پایینتری گیر کرده است. در نتیجه، فروش آن شروع به کاهش میکند. شرکت B حتی فروش بیشتری ندارد، اما مدل تجاری خود را متحول کرده است و این امر هزینههای آن را تا حد زیادی کاهش داده است.
سوددهی کسب وکار چند مدل است؟-فرهنگ الکترونیک
همه کسب وکارها از زمان آغاز با هدف کسب سوددهی کسب وکار مجموعه را راه اندازی ورهبری میکنند. اکثر برنامه ریزی ها رشد وپیشرفت در جهت سوددهی کسب وکار انجام میشود. اگر کسب وکاری سوددهی پایینی داشته باشد، ورشکسته خواهد بود ونیاز به تغییرات اساسی در مجموعه خود دارد. رهبری کسب وکار عمده وظایفش در زمینه رشد وسوددهی فوق العاده با استفاده از استراتژی های رشد کسب وکار، مجموعه خودش است.
چند سؤال در هر کسب وکاری مطرح است؟
در صنعت خود از کجا سود کسب کنید؟ ناحیه سودآوری کجاست؟ هدف هر شرکت، دستیابی به ناحیه سودآوری وفعالیت در آن است. در مدیریت باید تعیین کرد که کسب وکار چگونه تغییر کند تا در این تغییرات بتواند سودآوری داشته باشد؟
در ناحیه سودآوری به جای محصول محوری، سود محوری ومشتری محوری است. محرک اصلی پیشرفت در کنار هدف قرار دادن مشتری، سود محوری است. اگر رهبری کسب وکار را خارج از منطقه سودآوری انجام دهیم ونتوانیم ناحیه سودآوری کسب وکارمان را بشناسیم بازار اصلی را از دست داه وبا شکست مواجه میشویم.
سودآوری نیازمند طرح واجرای یک مدل سودآوری منطقی وپایدار وبا تولیدات وارائه خدمات درست ومتناسب با نیاز مشتری وبازار میشود. بعضی از مدلهای سودآوری عبارتند از:
مدل سود مجموع
برای داشتن سودآوری قابل توجه در آینده، برای روابط طولانی مدت کاری میتوان سرمایه گذاری نمود. البته ممکن است در این سرمایه گذاری زیانهایی نیزبه وجود آید ما پیش بینی میگردد سود قابل توجهی شرکت کسب کند.
مدل هرمی محصول در سوددهی کسب وکار
در این روش از سودآوری دو نحوه مختلف هست: یکی بر اساس تعداد تولید محصولات ودیگری بر حسب سودآوری زیاد است. در پایه هرم یک نمونه کم سود امابا تعداد تولید بالا محصول موجود است. تقریباً اکثر سود از تولیداتی است که در رأس هرم موجود هستند.
مدلها وشیوه چند مؤلفهای سوددهی کسب وکار
برای بعضی از شیوهای فروش محصول سودآوری به اجزای مختلف کسب وکار بستگی دارد ومیزان آن نیز متفاوت است. در این شیوه کسب سود، از طریق فروش کل سود محاسبه میشود.
مدل سود واسطهای
اگر هزینهای یک معامله زیاد باشد شرکت میتواند به عنوان واسطه بین خریدار و فروشند قرار بگیرد وسودی از در این واسطه گری نصیب شرکتها میشود که در کاهش هزینههای تولید مؤثر است. رشد شبکه باعث جذب خریداران میشود در نتیجه هر چه خریداران بزرگتر باشند فروشندگان نیز بهتر خواهند بود.
شیوه سوددهی بهره گیری از برند
برند بودن یک شرکت تولیدی وسازنده، مالکیت معنوی یک تولید کننده برای دسته بندی محصولات مورد استفاده قرار میگیرد واهمیت زیادی برای توانمندسازی وپویایی شرکتها وچند برابر کردن فرصتهای سودآوری، به شکل قابل توجهی است.
شیوه سوددهی تخصصی
هر اندازه تخصص زیادتر شود دستمزد خدمات ارائه شده بیشتر است. سودآوری برای متخصصان در صورتی بیشترین مقدار است که در حوزه تخصصی فعالیت کنند زیرا اگر در زمینه خارج از تخصص خود فعالیت کنند افراد با سودآوری متوسطی خواهند بود.
شیوه سوددهی کسب وکار لوازم جانبی
شرکتهای تولید کننده بزرگ میتوانند در زمینه ارائه خدمات پس از فروش اقدام به تولید لوازم یدکی ولوازم مرتبط با کالای اساسی خود، نمایند واز طریق فروش لوازم جانبی حاشیه سودآوری بالایی برای شرکت ایجاد نمایند. در مقایسه بافروش کالای اساسی حاشیه سود بیشتر است.
سوددهی کسب وکار ،با استانداردهای صنعتی
شرکتهایی که در زمینه تولید کالا موفق در دریافت نشان استاندارد هستند میتوانند حاشیه سود بالایی را در فروش محصولات نسبت به رقبایی که این استانداردها را ندارند داشته باشند. زیرا در بازار اجناس دارای استاندارد از فروش بسیار بالایی وجذب مشتری زیاد برخوردار است.
نحوه سوددهی هزینه پایین تولید
در کسب وکارها، روشها وعناصری که موجب کاهش هزینههای تولید میشود امکان دارد فرصتهایی برای سودآوری بالاتر ایجاد کند. خصوصاً اگر حاضران در بازار در مقایسه با شرکت شما محدود باشند.
گستردگی شرکت عاملی برای سوددهی بالاتر
گستردگی شرکت عموماً زمانی تعیین میشود که شرکت مشخص کند کدام یک از فعالیتهایش بهترین وبیشترین ارزش افزوده را برای مشتری دارد؟
باید هر برند وسازمانی در حیطه تولیدات افکار ونیازمندی وعلایق مشتریهایش را در هنگام خرید کاملاً بداند وتحقیقی راجبه بازار هدفش داشته باشد تا چشم انداز گستردهای نسبت به سطح کیفی تولید وانجام فعالیتهای درون سازمانش به دست آورد. یک شرکت تولیدی باید بداند که مشتریانش امروز چطور فکر میکنند وخرید میکنند تا بتواند در آینده پیش بینی کند که مشتری به چی بیشتر نیاز دارد.
سود آوری یک پارامتر مهم واساسی در تمام شرکتها وکسب وکارهاست. این موضوع که چگونه سودآوری ممکن میشود و رشد مییابد از شرکتی به شرکت دیگر متفاوت است. تفسیر مدل سود در حال حاضر یک مهارت استراتژیک مهم است. تا زمانی در برنامه ریزی های سودآوری به نتیجه نرسیدید که شرکت دقیقاً از چه زمینههایی می توناد پول به دست آورد و چه اقدام تاکتیکی برای انجام این کاردر نظر دارد، سرمایه گذاری مهم انجام ندهید.
سودهی از نتایج طراحی نوآورانه وهوشمندانه شرکت ومدل کسب وکارهاست وسوددهی صرفاً از تولیدات نمیباشد. با این حال رشد کسب وکار اصلیترین عامل تعیین کننده روش سوددهی است وبا هم در یک مسیر هستند.
پاسخ چند سؤال اساسی در کسب سود تأثیر مهمی دارد از جمله این پرسشها:
مشتریان فعلی چه انتظاراتی دارند؟
اولویتهای خرید چگونه تغییر مییابند؟
چه کسی در آینده به مشتری تبدیل خواهد شد؟
ارزش آفرینی برای مشتریان چگونه ممکن است؟
چطور میتوان در بازار به اولین انتخاب مشتریان تبدیل شد؟
شناخت رقبا از کجا به دست خواهد آمد؟
ارزش فعلی شرکت چقدر است؟
هر کسب وکاری که همه این پرسشها را درست واساسی پاسخ دهد در بازار موقعیت عالی برای پیشروی نسبت به رقبا دارد.
مشتریان کنونی شرکت چه کسانی هستند؟
شناختن مشتریان به منظور دانستن نکاتی از این قبیل است:
1.پارامترهای هدف آنها از خرید
2.دلایل وفراوانی خرید، تفکیکی جمعیتی ودسته بندی افراد
به غیر از این موارد شما باید بدانید که انتخاب فعلی مشتریان جیست وچرا آن محصول را انتخاب وخریداری مینمایند؟ تا زمانی که همه چیز را درباره مشتری ندانید نمیتوانید مدل کسب وکارتان را بهینه واصلاح کنید تا سوددهی عالی نصیبتان گردد.
اولویتهای خرید ممکن است چطور تغییر یابند
نیازمندیهای مشتریان هرگز یکسان نیست ودر طی زمان افراد نیاز متفاوتی برای خرید پیدا میکنند وممکن است تحولی را نیاز داشته باشند وهر شرکتی که سود دهی بالاتری بخواهد تحولات مورد نیاز بازار را تولید کند بهترین کسب مشتری و سوددهی را خواهد داشت.
چه کسی در آینده باید به مشتری تبدیل شود؟
باید شرکتها به دنبال مشتریان جدید باشند وتمام سعی آنها افزودن عده ای از افراد که خریدار نیستند به خریداران محصولاتشان میباشد. اگر شرکت سوددهی بالایی را در نظر دارد باید بازارهای جدید را گشوده کند.
مثلاً یکی از این بازارهای جدید این است که بررسی کنید آیا میتوانید از تأمین کنندگان شرکتهای دیگر باشید.
حتی با ایجاد و استفاده برنامههای کاربردی استفاده نشده میشود محصولات یا خدماتی را ایجاد نمود که به راحتی مورد بهره برداری و سوددهی قرار بگیرند.
سرمایه گذاری
سرمایه گذاری یکی از راه های تحقق اهداف و دستیابی ما به آرزو هایمان می باشد. اما باید به اینکه توجه کنیم که این مسئله امری بسیار مهم و نیازمند تحقیق و تخصص است. چرا که گاهی برخی افراد با تجربه و دارای تخصص سرمایه سوزی را نام دیگر سرمایه گذاری می دانند. آنهم به این دلیل است که بدون تحقیق و تجربه کافی افراد اقدام به گذاشتن بخشی یا حتی گاهی تمام دارایی خود در زمینه ای می کنند و نه تنها هیچ سودی به دست نمی آورند بلکه آنچه را که داشتند را نیز از دست می دهند.
به چه دلیلی باید سرمایه گذاری کنیم؟
به صورت ذاتی تمام ما انسان ها همواره در حال تلاش هستیم تا بتوانیم اهدافی را که برای خود تعیین کرده ایم به دست آوریم تا به این واسطه بتوانیم رفاه و آسایش را در زندگی برای خودمان و به خصوص فرزندانمان فراهم کنیم. اهمیت داشتن اهداف کوتاه مدت و بلند مدت و تلاش برای دستیابی به آنها در هر زمانی بسیار بالا می باشد اما در ایران و شرایط امروز اقتصادی این مسئله از اهمیتی دو چندان برخوردار است.
بیایید به این موضوع فکر کنیم که شما برای افزایش سطح رفاه زندگی خود نیاز دارید خانه ای تهیه کنید و یا خانه خود را ارتقا دهید، امکان دارد بخواهید خودرو خود را تعویض کنید و یا همچنین بخواهیم مبلغی را برای آینده تحصیلی یا شغلی فرزندانتان فراهم کنید تا در آینده بتوانید شرایط تحصیلی یا کاری فرزندتان را بهبود ببخشید. تصور کنید که همسر شما یا خود شما تمایل به تغییر دکوراسیون منزل و یا حتی تعویض وسایل مورد استفاده خود داشته باشید.
این موارد اهداف کوتاه مدت و یا بلند مدتی هستند که شما در طول زندگی برای خود تعیین می کنید و یا نیاز داشتن آن را احساس می کنید. برای دستیابی به این موارد و برای مهم ترین اقدام و لازمه کاری ما داشتن شغلی است که بتواند منبعی درآمدی خوبی برای ما داشته باشد تا بتوانیم که به اهداف خودمان برسیم. اما اگر شغل ما درآمدی چندان بالا نداشته باشد باید برای سرمایه گذاری چه اقداماتی را انجام داد؟ نگران این مسئله نباشید ما به شما نحوه صحیح سرمایه گذاری آموزش خواهیم داد.
در ابتدا برای دستیابی به آنچه که می خواهیم ( حالا چه شرایط درآمدی کافی داشته باشیم چه درآمد مالی ما در حدی نباشد که به راحتی بتوانیم سرمایه گذاری کنیم) باید یک برنامه ریزی مدون و کاملا بی نقص با پیش بینی های لازم داشته باشیم تا بتوانیم همه چیز را براساس میزان در آمد خود به گونه ای تعریف کنیم که بتوانیم به آنچه که دوست داریم و یا نیاز داریم در بازه زمانی مناسبی دست پیدا کنیم.
نقش برنامه ریزی در سرمایه گذاری صحیح
سوالی که در ابتدای بخش در خصوص نحوه صحیح برنامه ریزی قرار است مطرح کنیم این است که آیا بدون برنامه ریزی صحیح می توانیم به اهدافی که داریم برسیم؟ بیایید برای پاسخ به این سوال بسیار مهم و برای تعیین نقش برنامه ریزی اصولی و صحیح و همچنین تخصصی یک مثال بزنیم: فرض کنید چهار نفر را که رویای خرید یک خودرو برای خود را دارند و هر چهار نفر نیز دارای در آمدی کاملا یکسان هستند.
من در این مثال این چهار نفر را با نام های مستعار (الف) ، (ب) ، (د) و (ه) به شما معرفی می کنم. شخص الف در مرحله رویا و آرزوی داشتن خودرو برای خود می ماند و هیچ اقدامی را برای به دست آوردن آن نمی کند، چرا که معتقد است با میزان درآمدی که دارد نمی تواند به جایی برسد و از همین رو شروع می کند به رویا پردازی و خیالبافی و زمانی که رویاهایش محقق نمی شود دست به گلایه و شکایت می زند.
شخص (ب) اما تصمیم میگیرد که بخش مشخصی از درآمد ماهانه خود را به حاشیه سود دقیقاً چیست؟ صورتی معمولی کنار گذاشته و پس از انداز نماید. شخص (د) اما تصمیم می گیرد دقیقا همان میزان از مبلغ ماهانه شخص (ب) را به جای پس از انداز کردن به یک بانک برده و در یک سپرده سرمایه گذاری با سود پانزده درصد سرمایه گذاری نماید. در ای بین اما شخص (ه) کمی تحقیق می کند و در راستای تحقیقات خود با یک مجموعه سرمایه گذاری با سود سالانه بیست و هشت درصد آشنا می شود و سرمایه گذاری خود را در آنجا انجام می دهد.
حالا بیایید به یک سال بعد برویم و میزان در سرمایه ای که این چهار نفر دارند را بررسی کنیم تا متوجه نقش سرمایه گذاری درست و همچنین نقش برنامه ریزی صحیح در سرمایه گذاری را به خوبی درک کنیم. آقای الف پس از یک سال همچنان حساب بانکی اش همان است که سال پیش هم بود. اما در زندگی سه نفر دیگر که تصمیم به سرمایه گذاری گرفتند تغییراتی ایجاد شده است. اگر هر یک ماهانه یک میلیون تومان را برای خود سرمایه گذاری کرده باشند. آقای (ب) 12 میلیون تومان حاشیه سود دقیقاً چیست؟ سرمایه دارد.
اما آقای (د) میزان سرمایه اش تا 15 درصد بیشتر و آقای (ه) دارای سرمایه ای تا 28 درصد بیشتر نسبت به آقای (ب) در اختیار دارد. پس این ما هستیم که می توانیم با اقدامات خود و برنامه ریزی صحیح و همچنین یک سرمایه گذاری درست و اصولی تصمیم بگیریم که در سال بعد با رویا ها و اهدافمان چقدر فاصله داشته باشیم. این چهار نفر با شرایطی کاملا برابر رویای خود را دنبال می کردند اما آنچه در بین آنها متفاوت بود اقدام، نحوه برنامه ریزی و در نهایت سرمایه گذاری صحیح بود.
حالا بیایید و این بازه زمانی را از یک سال به ده سال افزایش دهید و فرض کنید این افراد را که پس از گذشت 10 سال در چه جایگاهی قرار خواهند گرفت. تقریبا می توانیم بگوییم طبقه و سطح زندگی متفاوتی را دارند. هر کدام در جایگاهی کاملا متفاوت هستند این در حالی است که همه آنها در نقطه شروع جایگاهی کاملا یکسان داشتند.
نتیجه میگیریم برای رسیدن به اهداف خود علاوه بر میل و آرزوی آنها باید از منابع محدود مالی خود و منابع در آمدی خود با یک برنامه ریزی اصولی و صحیح استفاده کنید. بدون برنامه ریزی درست و بدون تعیین راه کار و یا استراتژی های سرمایه گذاری صحیح نمی توانیم به اهدافمان برسیم.
نحوه برنامه ریزی برای بر اساس درآمد
حالا که میدانیم سرمایه گذاری چیست اجازه دهید به این موضوع اشاره کنیم که نحوه صحیح برنامه ریزی بر اساس درآمد ها باید چگونه انجام شود؟ می توانیم دو روش کلی را برای درآمد های خود در نظر داشته باشیم که بتوانیم با آنها به اهداف خودمان برسیم. همان طور که در مثال بالا به شما گفتیم یکی از این روش ها پس انداز است. که در ادامه این مقاله در خصوص آن توضیحات کاملی را ارئه می دهیم و سعی می کنیم نقاط ضعف و یا قوت آن را مورد بررسی قرار دهیم.
روش دیگر اما روش سرمایه گذاری می باشد. این روش برنامه ریزی برای استفاده بهینه و صحیح از منابع مالی را نیز در ادامه برای شما شرح می دهیم و انواع سرمایه گذاری و همچنین نحوه انجام این کار را نیز با شما مورد بررسی قرار می دهیم. با ما در ادامه این مطلب همراه باشید.
پس انداز چیست؟
همان طور که در بخش بالا قول دادیم ابتدا می خواهیم پس انداز را بررسی کنیم. پس انداز به آن میزان از مبلغی می گویند که پس از کسر کردن هزینه ها برای شما باقی می ماند. این مبلغ معمولا یا به صورت نقدی برای افراد باقی می ماند و یا در حساب بانکی معمولی و غیر سپرده گذاری که این موضوع موجب می شود بازدهی قابل توجهی برای ما نداشته باشد. یعنی مبلغی ثابت در هر شرایطی و با هر میزان تورمی.
امکان دارد که با میزان پس انداز این ماه شما در همین ماه بتوانید برای مثال پنج کیلو گوشت تهیه کنید اما با توجه به گرانی گوشت در ماه بعد شما با همین مبلغ در ماه بعد بتوانید سه کیلو گوشت تهیه کنید. پس در این شرایط پس انداز نمی تواند بازدهی مناسبی برای شما داشته باشد و تنها به عنوان کمک خرجی می تواند باشد برای ماه های بعدی شما نه وسیله برای رسیدن به اهدافتان.
اگر چه پس از انداز کردن خود روشی بسیار بهتر از خرج های اضافه کردن است اما نمی تواند برنامه ریزی مناسبی برای ما باشد. ما برای رسیدن به اهدافمان و برای افزایش سطح رفاه زندگی خود به سرمایه گذاری نیاز داریم نه به پس انداز. به همین دلیل است که در ادامه این مطلب قصد داریم به این سوال پاسخ دهیم که سرمایه گذاری چیست و بعد در خصوص انواع سرمایه گذاری بررسی های بیشتری را داشته باشیم.
سرمایه گذاری چیست؟
سرمایه گذاری یک اصطلاح کاملا اقتصادی می باشد. به این معنا که بخشی از منابع مالی خود را به یک یا چند دارایی مختلف اختصاص دهیم. اما باید هدفی پشت این کار برای ما وجود داشته باشد تا این سرمایه گذاری کامل شود. هدف از اختصاص دادن منابع مالی به دارایی های مختلف در واقع این است که ما بتوانیم در آینده ارزش بیشتری را به دست آوریم. این کار دقیقا در شرایط تورم یکی از مهم ترین اقدامات می باشد. در تعریف پس انداز گفتیم که پول با تورم رشدی نمی کند. اما اینجا ما شاهد رشدی برابر حاشیه سود دقیقاً چیست؟ یا بیشتر از تورم هستیم.
اما چگونه می توانیم این مورد را تجربه کنیم؟ با ما همراه باشید تا بیشتر به این موشوع بپردازیم. بیایید اول بررسی کنیم که منابع مالی خود را باید به چه دارایی هایی اختصاص دهید. شما در ابتدا باید به کمک مشاوران سرمایه گذاری که دارای تخصص هستند و بر اساس میزان مبلغی که می خواهید سرمایه گذاری کنید دارایی های مختلفی را خریداری نمایید.
این دارایی ها می تواند شامل طلا، دلار، سکه ، رمز ارز، زمین، ماشین، ملک و یا اوراق مختلف بهادار و یا حتی سهام در بورس و یا مواردی از این دست باشد. در این صورت با افزایش ارزش این دارایی هایی که خریداری کرده اید سرمایه اولیه شما نیز ارزش بیشتری پیدا می کند. حالا تصور کنید با انتخابی تقریبا اصولی دارایی را خریداری کنید که دقیقا پا به پای تورم رشد می کند و یا با سرمایه گذاری دقیق دارایی را خریداری کنید که نرخ رشد ارزش آن از میزان تورم نیز بیشتر باشد.
نکته ای بسیار مهم در این بین وجود دارد که به هیچ عنوان نباید آن را نادیده گرفت. این نکته این است که با توجه به این موضوع مهم که هدف از سرمایه گذاری کسب سود یا در آمد بیشتر در بازه ی زمانی مشخصی است که در آینده قرار است اتفاق بیفتد همیشه با خطر همراه می باشد. به اصطلاح سرمایه گذاری همیشه با میزانی از ریسک همراه است و نمی توانیم یا خیلی سخت می توانیم بدون هیچ ریسکی این کار را انجام دهیم.
این مورد باید ما را پیش از انجام سرمایه گذاری به این فکر فرو ببرد که اگر حاشیه سود دقیقاً چیست؟ این کار را به شکلی صحیح انجام ندهیم می تواند برای ما زیان مالی به همراه داشته باشد. این به آن معنا نیست که با کاهش نرخ ریسک نرخ افزایش سود خود را نیز به قدری کاهش دهیم که برای ما بازدهی نداشته باشد. بلکه به این معنا است که باید با تحقیق درست و استفاده از مشاوره های اصولی و شناخت دقیق انواع سرمایه گذاری، راهی را انتخاب کنیم که نرخ ریسک بدون کاهش نرخ سود، کاهش پیدا کند.
برای این مهم علاوه بر داشتن مشاوران اقتصادی باید مطالعات خوبی در خصوص انواع سرمایه گذاری داشته باشیم و همچنین باید بدانیم که هر بازازی که قصد ورود به آن را داریم دارای چه ویژگی ها، قواعد، ساختار و پیچیدگی هایی است. با شناخت دقیق این قواعد و با آنالیز و تحلیل صحیح می توانیم به راحتی نرخ ریسک را کاهش دهیم و همچنین امیدوار به داشتن نرخ قابل توجهی از سود نیز باشیم.
ما در این مقاله قصد داریم که برای شما برخی از انواع سرمایه گذاری و همچنین مزیت های این کار را و نقاط ضعف و قوت هر یک را مورد بررسی قرار دهیم. قصد ما این است که بتوانیم راهی را برای شما معرفی کنیم که شما به واسطه آن بتوانید بیشترین بازدهی را داشته باشید. ما نیز به عنوان مشاورانی متخصص در کنار شما هستیم تا به شما در راه رسیدن به اهدافی که تعیین کرده اید کمک کنیم.
مزایای سرمایه گذاری
در ابتدا باید برای شما بگوییم که مزایای سرمایه گذاری چیست تا با شناخت بیشتر این کار بتوانید با خیالی آسوده تر نسبت به انجام این کار اقدام کنید. سپس زمانی که تصمیم به انجام این کار گرفتید به شما کمک می کنیم که با انواع این کار و روش های مختلف انجام آن آشنا شوید. این موارد همگی به شما کمک می کند که بهترین انتخاب ها را داشته باشید و بهترین نتایج را به دست آورید.
در این بخش قصد داریم به معرفی سه مورد از مهم ترین مزایای این اقدام مهم اقتصادی اشاره کنیم. نکته ای که باید در نظر داشته باشید این است که مزایای اسن عمل اقتصادی بسیار بیشتر از این سه مورد می باشد اما ما قصد داریم مهم ترین مزایایی را نام ببریم که شما به صورت خلاصه با این موارد آشنا شوید. این مزایای مهم عبارت اند از:
- پیشی گرفتن یا حداقل عقب نماندن از تورم : یکی از مهم ترین مزایا به خصوص در شرایط کنونی کشور ما همین مسئله عقب نماندن از تورم است. اگر شما به سکلی درست و اصولی با برنامه ریزی مشخصی نسبت به این کار اقدام کنید نه تنها از تورم عقب نمی مانید بلکه می توانید از تورم پیشی هم بگیرید. فرض کنید همان آقای (ه) در مثال ابتدایی را که بعد از گذشت زمان حدود ده سال نسبت به آقا ( الف) در چه طبقه ای قرار گرفته است و چگونه از تورم به عنوان اصلی ترین نگرانی رهیده است؟
- تامین آینده مالی در دوران کهان سالی و بازنشستگی : یکی از مهم ترین بخش های زندگی ما دورانی است که دیگر توان کار کردن چندانی نداریم. به همین دلیل در آن دوران نمی توانیم به منابع مالی قابل توجهی دسترسی پیدا کنیم. این مسئله می تواند باعث شود که آسیب ببینیم و در معرض مشکلات بسیار زیادی قرار بگیریم. بنابراین باید از همان دوران جوانی برای سنین کهن سالی خود به فکر اندوخته ای باشیم تا محتاج نشویم و دوران کهن سالی سختی را سپری نکنیم. سرمایه گذاری اصولی و درست با اهداف بلند مدت می تواند به ما کمک کند که در آن دوران دیگر دچار دغدغه های روزمرگی خود نشویم. بیشتر به استراحت و تفریح بگذرانیم و از زندگی خود لذت ببریم.
- دستیابی به مهم ترین اهداف و آرزوهایی که برای کوتاه مدت و یا بلند مدت داریم : خوب این موضوع حاشیه سود دقیقاً چیست؟ مشخص است که همه ما دارای اهدافی برای خود هستیم که می خواهیم به آنها برسیم. اما در بیشتر موارد و برای اغلب ما این اهداف نیاز به سرمایه ای دارند که ما در حال حاضر توانایی رسیدن به آنها را نخواهیم داشت چرا که درآمد و دارایی فعلی ما محدود می باشد. اینکه این اهداف چه چیز هایی هستند چندان مهم نیست می تواند هدف ما خارید خانه باشد یا خرید خودرو می تواند خرید طلا باشد یا لوزام خانه. مهم این است که سرمایه گذاری یک روش امن و مطمئن برای ما است که ما به کمک آن می توانیم به آنچه که نیاز داریم برسیم. البته همان طور که در طول این مطلب مدام تکرار کردیم این کار باید به صورت کاملا تحصصی و علمی باشد.
بسیار خوب تا به این بخش از مطلب با سرمایه گذاری و همچنین مزایای مهم این کار آشنا شدیم. اما باید چگونه این کار را به نحو احسن و با کمترین میزان ریسک و مناسب ترین حاشیه سود انجام داد؟ همان طور که گفتیم تنها راه برای ما این است حاشیه سود دقیقاً چیست؟ که بتوانیم انواع سرمایه گذاری را بخوبی بشناسیم و همچنین بتوانیم با ویژگی ها و قواعد و ساختاری که هر بازار دارد آشنا شویم. پس به مهم ترین بخش این مقاله رسیدیم.
جایی که باید برای شما انواع روش هایی که می توانیم منابع مالی خود را تبدیل به دارایی هایی با ارزش زیاد در آینده کنیم را شرح دهیم. این مطلب را حتما تا انتها دنبال کنید و در بخش نظرات، نقطه نظراتی که دارید و همچنین روش های دیگری را که می شناسید با ما به اشتراک بگذارید.
مدل کسب و کار چیست؟
اصطلاح مدل کسب و کار به برنامه شرکت برای کسب سود اشاره دارد. محصولات یا خدماتی را که مشاغل قصد فروش آنها را دارد، بازار هدف مشخص شده و هزینههای پیشبینی شده را مشخص میکند. مدلهای تجاری هم برای مشاغل جدید و هم برای کسب و کارهای جدید اهمیت دارد. آنها به شرکتهای جدید و در حال توسعه کمک میکنند تا سرمایهگذاری جذب کنند، استعدادها را جذب کرده و به مدیران و کارکنان انگیزه دهند.
مشاغل تأسیس شده باید به طور مرتب برنامههای تجاری خود را به روز کنند، در غیر این صورت نمیتوانند روندها و چالشهای پیش رو را پیشبینی کنند. برنامههای تجاری به سرمایهگذاران در ارزیابی شرکتهای مورد علاقه آنها کمک میکند.
- مدل کسب و کار استراتژی اصلی شرکت برای تجارت سودآور است
- مدلها به طور کلی شامل اطلاعاتی مانند محصولات یا خدماتی است که کسب و کار قصد فروش آنها را دارد، بازارهای هدف و هرگونه هزینه پیشبینی شده
- دو اهرم مدل کسب و کار عبارتند از قیمت و هزینه
- هنگام ارزیابی یک مدل کسب و کار به عنوان سرمایهگذار، بپرسید که آیا این ایده منطقی است و آیا اعداد جمع میشوند؟
در این مقاله خواهیم داشت :
آشنایی با مدلهای تجاری
مدل کسب و کار یک برنامه سطح بالا برای عملکرد سودآور یک کسب و کار در یک بازار خاص است. جزء اصلی مدل کسب و کار، ارزش پیشنهادی است. این توصیف کالاها یا خدماتــی است که یک شرکت ارائه میدهد و اینکه چرا برای مشتریان مطلوب است، به طور ایدهآل به گونهای بیان شده است که محصول یا خدمات را از رقبای خود متمایز کند.
مدل کسب و کار یک شرکت جدید همچنین باید هزینههای راهاندازی و منابع تأمین مالی، پایگاه مشتری هدف برای کسب و کار، استراتژی بازاریابـی، مرور رقابت و پیشبینی درآمدها و هزینهها را پوشش دهد. این طرح همچنین ممکن است فرصتهایـی را تعریف کند که در آن مشاغل میتوانند با سایر شرکتهای تأسیس شده شریک شوند. به عنوان مثال، مدل کسب و کار برای یک کسب و کار تبلیغاتـی ممکن است مزایایــی را که از طریق ارجاع به یک شرکت چاپ و از طرف آن وجود دارد مشخص کند.
مشاغل موفق دارای مدلهای تجاری هستند که به آنها اجازه میدهد نیازهای مشتری را با قیمت رقابتی و هزینه پایدار برآورده کنند. با گذشت زمان، بسیاری از مشاغل مدلهای تجاری خود را گاهاً تجدید نظر میکنند تا محیطهای تجاری و خواستههای بازار را تغییر دهند.
هنگام ارزیابی یک شرکت به عنوان سرمایهگذاری احتمالی، سرمایهگذار باید دقیقاً بداند که چگونه پول خود را به دست میآورد. این به معنی بررسی مدل تجاری شرکت است. مسلماً مدل تجاری نمیتواند همه چیز را در مورد چشماندازهای یک شرکت به شما بگوید. اما سرمایهگذار که مدل کسب و کار را درک میکند، میتواند دادههای مالی را بهتر درک کند.
مدل تجاری
یک اشتباه رایج که بسیاری از شرکتها هنگام ایجاد مدلهای تجاری خود مرتکب میشوند این است که هزینههای تأمین مالــی مشاغل را تا زمان سوددهی دست کم میگیرند. شمارش هزینهها برای معرفی یک محصول کافی نیست. یک شرکت باید فعالیت خود را تا زمانی که درآمدهای آن از هزینههای آن فراتر رود ادامه دهد.
یکی از روشهایــی که تحلیلگران و سرمایهگذاران موفقیت مدل تجاری را ارزیابی میکنند، مشاهده سود ناخالص شرکت است. سود ناخالص مجموع درآمد یک شرکت منهای هزینه کالاهای فروخته شده (COGS) است. مقایسه سود ناخالــص یک شرکت با رقبای اصلی یا صنعت آن، کارایی و اثربخشــی مدل تجاری آن را روشن میکند. سود ناخالص به تنهایی میتواند گمراه کننده باشد. تحلیلگران همچنین میخواهند جریان نقدی یا درآمد خالص را ببینند. این سود ناخالص منهای هزینههای عملیاتــی است و نشان دهنده میزان سود واقعی کسب و کار است.
دو اهرم اصلی مدل تجاری شرکت، قیمتگذاری و هزینهها هستند. یک شرکت میتواند قیمتها را افزایش دهد و میتواند موجودی را با کاهش هزینه پیدا کند. هر دو اقدام سود ناخالص را افزایش میدهند. بسیاری از تحلیلگران سود ناخالص را در ارزیابــی طرح تجاری مهمتر میدانند. سود ناخالص خوب نشان دهنده یک برنامه تجاری مناسب است. اگر هزینهها از کنترل خارج شود، تیم مدیریت میتواند مقصر باشد و مشکلات قابل اصلاح است. همانطور که نشان میدهد، بسیاری از تحلیلگران معتقدند که شرکتهایی که از بهترین مدلهای تجاری استفاده میکنند، میتوانند خودشان اداره کنند.
نکته: هنگام ارزیابــی یک شرکت به عنوان یک سرمایهگذاری احتمالی، دقیقاً دریابید که چگونه پول آن را به دست میآورد. این مدل تجاری شرکت است.
انواع مدلهای تجاری
انواع مدلهای کسب و کار به اندازه انواع تجارت وجود دارد. به عنوان مثال، فروش مستقیم، حق رأی دادن، تبلیغات و فروشگاههای آجر و ملات همه نمونههایــی از مدلهای تجاری سنتی هستند. مدلهای ترکیبی نیز وجود دارد، مانند مشاغــل که خرده فروشی اینترنت را با فروشگاههای لباس فروشی یا سازمانهای ورزشی مانند NBA ترکیب میکنند.
هر طرح تجاری در این دسته های گسترده منحصر به فرد است. صنعت اصلاح را در نظر بگیرید. ژیلت خوشحال است که دسته تیغ Mach3 خود را با هزینه یا قیمت پایین تر بفروشد تا مشتریان ثابتی را برای تیغ های سودآور خود به دست آورد. مدل تجاری بر این است که دسته را برای فروش تیغه کنار بگذارد. این نوع مدل کسب و کار در واقع مدل تیغ و تیغ نامیده می شود ، اما می تواند برای شرکت های هر شغلی که محصولی را با تخفیف عمیق یا برای عرضه کالای وابسته با قیمت قابل ملاحظه ای بالاتر.
انتقاد از مدلهای تجاری
جوآن مگرتا، سردبیر سابق هاروارد بیزینس ریویو، میگوید دو عامل مهم در اندازهگیری مدلهای تجاری وجود دارد. او میگوید وقتی مدلهای تجاری کار نمیکنند، به این دلیل است که داستان منطقی نیست و یا اعداد و ارقام به سود نمیافزایند. 1 صنعت هواپیمایی مکان خوبــی برای جستجوی یک مدل تجاری است که دیگر معنا ندارد شامل شرکتهایـی است که متحمل ضررهای سنگین و حتی ورشکستگی شدهاند.
سالهاست که شرکتهای هواپیمایی اصلی مانند خطوط هوایی آمریکا، دلتا و کانتیننتال مشاغل خود را بر اساس یک ساختار hub-sp-sp، که در آن همه پروازها از طریق تعداد انگشت شماری از فرودگاههای اصلی انجام میشد، بنا کردند. با اطمینان از پر شدن بیشتر صندلیها در بیشتر مواقع، مدل تجاری سودهای زیادی به همراه داشت. اما یک مدل تجاری رقابتی بوجود آمد که قدرت حاملان اصلی را بر دوش قرار داد.
شرکتهای هواپیمایــی مانند Southwest و JetBlue با هزینه کمتر هواپیماهای بین فرودگاههای کوچکتــر را تعطیل کردند. آنها از برخی از ناکارآمدیهای عملیاتی مدل هاب و پره اجتناب کردند در حالی که هزینه نیروی کار را کاهش میدادند. این به آنها اجازه داد قیمتها را کاهش دهند و تقاضا برای پروازهای کوتاه بین شهرها را افزایش دهند.
همانطور که این رقبای جدید مشتریان بیشتری را به سمت خود میکشاند، حاملهای قدیمــی موظف بودند از شبکههای بزرگ و گسترده خود با مسافران کمتر پشتیبانی کنند. این مشکل زمانی شدیدتـر شد که ترافیک به دنبال حملات تروریستی 11 سپتامبر در سال 2001 کاهش یافت.
نمونه هایی از مدلهای تجاری
مقایسه دو طرح تجاری رقیب را در نظر بگیرید که در آن دو شرکت فیلم اجاره و فروش میکنند. هر دو کسب و کار پس از صرف 4 میلیون دلار برای موجودی فیلمهای خود، 5 میلیون دلار درآمد کسب کردند. این بدان معناست که هر شرکت دارای سود ناخالص محاسبه شده 5 میلیون دلار منهای 4 میلیون دلار یا 1 میلیون دلار است. آنها همچنین حاشیه سود ناخالص یکسانــی دارند که 20٪ سود ناخالص بر درآمد تقسیم میشود.
اما با ورود اینترنت همه چیز تغییر میکند. شرکت B تصمیم میگیرد به جای اجاره یا فروش نسخههای فیزیکــی، فیلمها را به صورت آنلاین پخش کند. این تغییر مدل کسب و کار را از نظر مثبت مختل میکند. هزینههای صدور مجوز تغییر نمیکند، اما هزینه نگهداری موجودیها به میزان قابل توجهــی کاهش مییابد. در حقیقت، این تغییر هزینههای ذخیرهسازی و توزیع را تا 2 میلیون دلار کاهش میدهد.
سود ناخالص جدید این شرکت 5 میلیون دلار منهای 2 میلیون دلار یا 3 میلیون دلار است. حاشیه سود ناخالص جدید 60 درصد است. در همین حال، شرکت A برنامه تجاری خود را به روز نمیکند و با حاشیه سود ناخالص پایینتری گیر کرده است. در نتیجه، فروش آن شروع به کاهش میکند. شرکت B حتی فروش بیشتری ندارد، اما مدل تجاری خود را متحول کرده است و این امر هزینههای آن را تا حد زیادی کاهش داده است.
دیدگاه شما