پرایس اکشن (Price Action) چیست؟
در بازار بورس استراتژیها و روشهای معاملاتی بسیاری وجود دارند اما یک معاملهگر تازهوارد برای شروع کار تنها به یادگیری یک مورد احتیاج دارد. پس از کسب مهارت در یک روش تحلیلی میتواند تعداد مهارتهایش را بالا ببرد و بهترین مورد را بر اساس بازار و شخصیت خود انتخاب کند. پرایس اکشن (Price Action) یکی از این شیوههای معاملهگری است. در واقع یکی از سادهترین و مؤثرترین اشکال معامله است که میتوان یاد گرفت. اگر به تازگی معاملهگری را آغاز کردهاید، یادگیری معامله بر اساس استراتژی پرایس اکشن میتواند نقطه شروع فوقالعادهای برای شما باشد. در این مقاله با ما همراه باشید تا به این سوال که پرایس اکشن چیست؟ پاسخ دهیم.
پرایس اکشن در بورس چیست؟
پرایس اکشن روشی برای تحلیل تغییرات شکل گرفته در قیمتها و یکی از شیوههای معاملهگری است که در آن از هیچگونه اندیکاتور استفاده نمیشود و تمامی تحلیلها بر روی نمودارهای ساده قیمت انجام میشوند. در تحلیل به شیوه پرایس اکشن، تنها دادههای قیمت مبنای تحلیل قرار میگیرند تا معاملهگران به راحتی بتوانند حرکات قیمت را زیر نظر گرفته و نقاط ورود و خروج را شناسایی کنند. در اندیکاتورهای دیگر حجم زیاد اطلاعاتی وجود دارد که برخی از آنها به درد تریدر نمیخورد و باعث سردرگمی آن میشود اما در پرایس اکشن مواردی چون تحلیل فاندامنتال و استفاده از نوسانگرها برای راحتی کار در نظر گرفته نمیشود.
در واقع پرایس اکشن یکی از متدهای تحلیل تکنیکال است و عموماً بر تاریخچه قیمتی دارایی تمرکز میکند. البته بین پرایس اکشن و سایر روشهای تحلیل تکنیکال نیز تفاوتهایی وجود دارد و آن تفاوت این است که، تمرکز اصلی پرایس اکشن بر رابطه بین قیمتهای جاری و قیمتهای گذشته است. در حالی که سایر روشهای تحلیل تکنیکال صرفا بر تاریخچه و گذشته قیمتها تأکید دارند.
پرایس اکشن به معاملهگر چه میگوید؟
بنا به تعریفی که گفته شد، پرایس اکشن بر مبنای دادههای خام قیمتی عمل میکند که این دادهها در قالبهای مختلف نموداری مانند نمودار شمع ژاپنی (کندل استیک) به کار گرفته میشوند.
اندیکاتورهای دیگر مانند MACD و… برای معاملهگران نوسانی یا همان تریدرها تنها یک ابزار به حساب میآیند اما پرایس اکشن تنها ابزار نیست، بلکه منبعی از دادههاست که ابزارهای مختلف بر اساس آن دادهها ساخته شدهاند. معاملهگران به منظور تحلیل و تمرکز بر روی محدودههای حمایت و مقاومت و پیشبینی شکستها و تثبیتهای قیمت و یافتن سطوح حمایت و مقاومت به پرایس اکشن نیاز دارند اما برای آن که تحلیل درست را ارائه دهند لازم است با چند مفهوم و اصطلاح زیر آشنا باشند.
خطوط حمایت و مقاومت
خطوط حمایت و مقاومت خطوطی هستند که هنگام برخورد قیمت با آنها و زمانی که قیمت به حدود آنها میرسد واکنش نشان میدهد. زمانی که این خطوط شکسته شوند قابلیت تبدیل شدن به یکدیگر را پیدا میکنند. در واقع خط حمایتی که شکسته میشود در ادامه مانعی در برابر افزایش قیمت است و به یک مقاومت تبدیل میشود. برای استفاده از این خطوط باید تایم فریم مخصوص آن را تعیین کرد. به عنوان مثال خطوط مقاومتی که برای تایم فرم هفتگی رسم شده در نمودار ساعتی کارآیی ندارد.
خطوط روند
خط روند همان خطوط اتصال کفها با سقفها هستند که یک نمای کلی حرکت سهم را به معاملهگر نشان میدهند. شناسایی خطوط روند باید در الویت کار معامله قرار بگیرد تا معاملهگر با یافتن خطوط روند و شناسایی روند کلی بتواند نقاط احتمالی برگشت روند (در صورت شکسته شدن) را مشخص کنند و در موقعیت مناسب تصمیم به خریدن یا فروختن سهم مورد نظر بگیرد.
الگوهای کندل استیک
الگوهای کندل استیک در بین کاربران محبوبیت و معروفیت بیشتری دارد زیرا در آن نمایش گرافیکی نوسانات و حرکات قیمتی و اطلاعاتی چون ارزش باز، بسته، بالاترین و پایینترین قیمت سهم نمایش داده میشود و کار را برای معاملهگر سادهتر میکند.
در کندل استیک الگوهای شمعی هارامی، انگالفینگ و سه سرباز سفید وجود دارند که جزو نمونههای شناخته شده و تفسیر شده در پرایس اکشن هستند و معاملهگر با مشاهده آنها میتواند تصمیمات معینی را بگیرد. الگوهای کندل استیک بسیار است؛ با مشاهده این الگوها معاملهگر میتواند انتظار خود را در رابطه با آینده سهم پیشبینی کند. به عنوان مثال با «الگوی مثلث صعودی»، میتوان یک شکست مقاومتی را برای سهم پیشبینی کرد. پرایس اکشن در این الگو میگوید که چندین بار مقاومت توسط خریداران شکسته شده است.
پس از آشنایی با مفاهیم اولیه، نوبت به رسم نمودار میرسد. برای کاربری سادهتر از پرایس اکشن بهتر است نمودار از هر نوع شکل، خط و اندیکاتور اضافهای خالی باشد. در شروع کار معاملهگر محدودههای مقاومت و حمایت (به ترتیب قرمز و سبز رنگ) را بر روی نمودار رسم کرده و مناطقی را که قیمت به آنها واکنش نشان میدهد را تعیین میکند تا در صورت شکسته شدن این خطوط اقدام به خرید یا فروش کند.
کندل شناسی پرایس اکشن
کندل شناسی بخش اول آموزش دوره پرایس اکشن به حساب میآید. همه اطلاعاتی که میخواهیم در کندلها و شرایط قرارگیری آنها وجود دارد. در واقع کندل، بازتاب رفتار معاملهگر است و هر برخورد و دیدگاه معاملهگر در بازار باعث تغییر موقعیت کندلها میشود. کندلها به چهار دسته کندل صعودی، نزولی، قوی و ضعیف تقسیمبندی میشوند. یک کندل صعودی یا کندل گاو به رنگ سبز ظاهر میشود و هنگامی است که قیمت بسته شدن کندل بالاتر از قیمت باز شدن آن باشد. کندل نزولی یا کندل خرس به رنگ قرمز ظاهر میشود و هنگامی است که قیمت بسته شدن کندل پایینتر از قیمت باز شدن آن باشد.
کندلی با بدنه سبز بلند نشان دهنده یک روند پرقدرت صعودی با قدرت خریداران بالاست و کندلی با بدنه قرمز بلند نشان از روند پرقدرت نزولی با قدرت فروشندگان بالا دارد. همچنین کندلهایی با بدنه کوتاه و سایهای بلندتر نسبت به بدنهشان، به عنوان کندل ضعیف شناخته میشوند.
الگوهای پرایس اکشن
بحث مهم بعدی الگوهای پرایس اکشن است چرا که این الگوها سرنخهای قدرتمندی را در مورد قیمت بعدی سهم در اختیار معاملهگران آموزش اندیکاتور پین بار قرار میدهند. مهمترین الگوهای پرایس اکشن عبارتند از الگوی نوار داخلی، الگوی نوار پین و الگوی تقلبی.
الگوی نوار داخلی (inside bar)
الگوی نوار داخلی یک الگوی دو شمعی، شامل شمع مادر و شمع داخلی است. در این الگو شمع مادر شامل بدنه و سایهها و شمع داخلی باید کاملا در محدوده بالا تا پایین شمع مادر قرار میگیرد.
الگوی نوار پین
الگوی نوار پین، یک شمع با سایه بسیار بلند است. این الگو تغییر روند قیمت در بازار را نشان میدهد و عملکرد خوبی دارد مخصوصا اگر بر یک سطح حمایت یا مقاومت ظاهر شود.
الگوی تقلبی
الگوی تقلبی همان شکستن غلط الگوی نوار داخلی است. به عنوان مثال اگر یک الگوی نوار داخلی ظاهر شود و بعد از آن یک الگوی نوار پین شکل گیرد در واقع یک الگوی تقلبی داریم. دلیل نامگذاری آن به الگوی تقلبی این است که به نظر میرسد روند بازار معکوس شده است اما در اصل روند در همان جهت ادامه مییابد.
آموزش پرایس اکشن
همانطور که گفتیم با آموزش پرایس اکشن معاملهگران بدون استفاده از ابزارهای کمکی مانند اندیکاتورها و الگوها به تحلیل تکنیکال و ترید مناطق با احتمال سوددهی بالا میپردازند. آموزش پرایس سرفصلهای مختلف و بسیاری دارد که در ادامه به مهمترین سرفصلهای آن اشاره میکنیم:
- کاربرد پرایس اکشن در تشخیص قدرت نواحی (S/R)
- بررسی خطوط روند از منظر پرایس اکشن (Trend Lines)
- بررسی کانالها از منظر پرایس اکشن
- کاربرد پرایس اکشن در تشخیص قدرت روند (Trend)
- پرایس اکشن در شکاف قیمتی (Gap)
- تحلیل حجم معاملات در پرایس اکشن (Volume Analysis)
- کاربرد پرایس اکشن در تحلیل کندلها
- کاربرد پرایس اکشن در تحلیل الگوها
با ثبت نام در کلاسهای آموزش پرایس اکشن، با تمامی این مباحث آشنا خواهید شد. لازم به ذکر است که برای آموزش پرایس اکشن به اعتبار و سابقه مرکز یا سایت آموزشی توجه کنید. مراکز آموزشی منتسب به کارگزاریها میتواند گزینه مناسبی برای این دست آموزشها باشد.
مزایا و محدودیتهای پرایس اکشن
در این نوع تحلیل نسبت به شیوههای دیگر معاملهگری مزیتها و محدودیتهایی وجود دارد. از جمله محدودیتهای این روش، آن است که الگوها همیشه بلافاصله درست از آب در نمیآیند و باید به برخی از آنها فرصت داد. گاهی ممکن است حرکات قیمتی مشابه، به دو نتیجهگیری کاملاً مختلف برسند. یکی از آنها ادامه روند نزولی را پیشبینی کند و دیگری روند صعودی را انتظار داشته باشد.
مورد دوم این که با وجودی که بیشتر استراتژیهای پرایس اکشن ساده هستند اما برای استفاده مناسب از آنها نیاز به تمرین فراوان است. مورد سوم در پرایس اکشن که جز مشکلات آن محسوب میشود این است که خودکار کردن استراتژیهای پرایس اکشن دشوار است یعنی شما خودتان باید مراقب ایجاد الگوها باشید و نمیتوان معامله را اتوماتیک کنید. البته برخی از این محدودیتها به تایم فرمی که معاملهگر استفاده میکند بستگی دارد. پرایس اکشن مزیتهایی هم دارد که به آنها اشاره میکنیم:
- پرایس اکشن در هر بازاری کاربرد دارد. کاربردی بودن از مزیتهای اصلی آن است. بازار سهام، بازار آتی، بورس کالا، فارکس، بیت کوئین و…
- پرایس اکشن رایگان است و معاملهگران نیازی به نرم افزارهای اضافی ندارند. کندل، بار، نقطه یا هر نوع نمودار دیگری میتواند اطلاعات لازم را به معاملهگران ارائه دهد.
- سریع است و تأخیر قیمتی در آن وجود ندارد. در واقع شما با اطلاعات تاریخ گذشته سروکار ندارید.
- پرایس اکشن، روشی همه جانبه است که شما میتوانید با استفاده از آن همه چیز را با هم ترکیب کنید در حالی که تداخل اطلاعاتی وجود نداشته باشد.
- شما با استفاده از هر نرم افزاری میتوانید تحلیل پرایس اکشن را انجام دهید. نرم افزارهایی چون: نینجا تریدر، ترید استیشن، متا تریدر و… .
- اگر از یک استراتژی پرایس اکشن مطلع باشید دیگر نیاز به تحقیق بیشتر نخواهید داشت و شما با این استراتژیها در بیشتر مواقع ورودها و خروجهای مناسبتری در مقایسه با روشهای مبتنی بر اندیکاتور خواهید داشت.
با همه مزایایی که برای پرایس اکشن شمردیم، اما همان طور که گفتیم یادگیری آن نیاز به صرف زمان و تمرین بسیار دارد. به یاد داشته باشید که تمرین مداوم پرایس اکشن و اندیکاتورها شما را به یک معاملهگر حرفهای در هر بازاری بدل میکند.
نکات کلیدی پرایس اکشن
- الگوهای نموداری و همچنین ابزارهای تحلیل تکنیکال مثل میانگین متحرک نمایی، خط روند و دامنه معاملاتی و… که از آنها برای پیشبینی آینده استفاده میشود؛ با استفاده از پرایس اکشن محاسبه میشوند.
- تحلیلگر پرایس اکشن برای پیشبینی به اندازه نسبی، شکل، موقعیت، رشد و حجم شمعها توجه میکند.
- بالا رفتن قیمت سهام به معاملهگر پرایس اکشن میگوید که خریدار سهم افزایش یافته در چنین حالتی معاملهگر ارزیابی میکند که آیا این روند ادامه خواهد داشت یا نه.
- در استراتژی پرایس اکشن حتی وضعیت روانی بازار را با استفاده از الگوهای شمعی میتوان تحلیل کرد.
- یک معاملهگر پرایس اکشن میتواند تنها با تحلیل روانی و رفتاری به معامله بپردازد و این به معنای نادیده گرفتن تمام روشهای تحلیل تکنیکال نیست. بلکه ممکن است تریدر استراتژی خود را صرفاً بر روی درک رفتاری در پرایس اکشن متمرکز کرده باشد.
- در پرایس اکشن معاملهگر به دنبال الگوهای مختلف است که به ترتیب خاصی شکل میگیرند و چون الگوهای پرایس اکشن با هر شمع شکل میگیرد؛ به این ترتیب ستاپ به وجود میآید که به سیگنال خرید و فروش منتهی میشود.
- برای ورود به معامله تنها یک ستاپ ساده کافی نیست؛ بلکه معاملهگر پرایس اکشن باید از ترکیب شمعها، الگوها و ستاپها استفاده کند.
- هنگامی که معاملهگر متوجه شد که سیگنال پرایس اکشن به اندازه کافی قوی است، آنگاه منتظر نقطه مناسب ورود یا خروج است که به آن تریگر میگویند. واژه تریگر به معنای «ماشه» است و به موقعیتی اطلاق میشود که معاملهگر تمامی گامهای تحلیل را برداشته و تنها منتظر فرصتی مناسب است تا به سهم موردنظر خود وارد شود.
- به طور کلی، بعد از ورود به معامله باید حد ضرر مشخص شود. (در مقاله حد ضرر چیست بطور مفصل در این باره صحبت شدهاست.)
- نقطه ورود مناسب به کنترل ریسک در معامله کمک میکند و معمولاً سود بالقوهای نیز به همراه دارد.
سخن آخر
معاملات مبتنی بر پرایس اکشن به این معناست که معاملهگر بر مبنای حرکت قیمت تصمیمگیری میکند. معاملهگر پرایس اکشن تنها منبع واقعی اطلاعات را قیمت میداند. در واقع برای یادگیری استراتژی پرایس اکشن خواندن و تفسیر حرکات نمودار قیمت اصل است و در ادامه پیادهسازی سایر ابزارهای تحلیلی مانند اندیکاتورها نیز میتواند مفید باشد. توجه داشته باشید که معاملهگری بر اساس پرایس اکشن، تضمینکننده سود نیست بلکه این کار فقط سبک بهتر و حرفهایتری از معامله را پیش پای شما قرار میدهد.
آموزش پرایس اکشن : چگونه با این استراتژی معامله کنیم؟
استراتژی های حرفه ای و سود آور ترید باید ساده باشند. ترید کردن به خودی خود کار سختی است و ارتباط زیادی با حالات روحی و روانی و مدیریت ریسک دارد.همچنین سازگار شدن با تغییر سیکل های بازار نیز ساده نیست و این همان دلیلی است که چرا یک استراتژی آموزش اندیکاتور پین بار ترید باید ساده باشد. البته سادگی به معنای آسان بودن نیست اما یک استراتژی ترید ساده، به شما اجازه می دهد تا حرکات قیمت را به شکل موثری درک کنید. شما باید قادر باشید تا با یک نگاه به چارت قیمت متوجه شوید که آیا موقعیتی برای ترید کردن وجود دارد یا خیر. به یاد داشته باشید که یک ترید عالی خودش را به وضوح نشان می دهد. به همین دلیل در این مقاله به آموزش اندیکاتور پین بار معرفی استراتژی پرایس اکشن می پردازیم و آن را به صورت ساده توضیح می دهیم.
- 1. پرایس اکشن چیست؟
- 2. معامله گران پرایس اکشن
- 3. نمودارهای مرتب در برابر نمودارهای شلوغ پر از اندیکاتور
- 4. استراتژی پرایس اکشن
پرایس اکشن چیست؟
استراتژی پرایس اکشن، راهی برای تصمیم گیری صحیح از روی یک نمودار قیمتی برهنه است. نمودار قیمتی برهنه به این معنی است که هیچ شاخص یا اندیکاتوری برای دو عدد میانگین متحرک وجود ندارد، تا به تشخیص نواحی و روندهای پشتیبانی و مقاومت دینامیک کمک نماید. تمامی بازارهای اقتصادی، اطلاعاتی در مورد حرکات قیمتی یک بازار در فواصل زمانی مختلف ارائه می دهند؛ این اطلاعات در نمودارهای قیمتی نمایش داده می شوند.
نمودارهای قیمتی انعکاس دهنده باورها و رفتارهای تمامی شرکت کننده ها (انسان یا کامپیوتر) در معامله در یک بازار، در زمانی مشخص هستند، و این باورها در نمودار قیمتی بازار به شکل پرایس اکشن ظهور پیدا می کنند.
در حالی که اطلاعات اقتصادی و دیگر رویدادهای اخبار جهانی، تعیین کننده های حرکات قیمتی در یک بازار هستند، برای انجام معاملات موفق در این بازارها، نیازی به تحلیل این داده های نداریم. دلیل آن نیز بسیار ساده است؛ چرا که تمامی اطلاعات اقتصادی و اخبار جهانی که باعث تغییر قیمت ها در یک بازار می شوند، در نهایت توسط پرایس اکشن در نمودار قیمتی بازار ظهور می یابند.
از آن جایی که پرایس اکشن بازار، انعکاس دهنده تمامی متغیرهای تاثیرگذار بر بازار در هر مدت زمان مشخصی هستند، بنابراین استفاده از اندیکاتورهای کند قیمتی همچون، stochastics و RSI و MACD تنها تلف کردن وقت به حساب می آیند.
تحرکات قیمتی، تمامی سیگنال هایی را که برای توسعه یک سیستم معاملاتی سودمند و با درصد برد بالا نیاز دارید، برای شما فراهم می کند. به مجموعه این سیگنال ها، استراتژی های معاملاتی پرایس اکشن می گویند، و از آن ها می توان برای تشخیص تغییرات قیمت بازار و پیش بینی تغییرات بعدی آن با دقت زیاد کمک گرفت، و از این جهت می توانند یک استراتژی معاملاتی با احتمال سود زیاد باشند.
معامله گران پرایس اکشن
این معامله گران یا تریدرها نوسانات قیمت، الگوهای نموداری، حجم معاملات و دیگر اطلاعات بازار را با یک دیگر ترکیب می کنند، تا تصمیم بگیرند که وارد معامله شوند یا خیر. آن ها به شکلی ساده و مینیمالیستی به بازار نگاه می کنند. البته این به بدان معنا نیست که این بهترین روش برای تحلیل بازار است. استفاده از این روش به درک خوبی از بازار نیاز دارد تا تریدر بداند که بازار چگونه حرکت می کند و نظم درونی آن به چه صورتی است. اما نکته خوبی که این روش دارد، این است که تقریبا در هر بازاری کار می کند. بازار سهام، فارکس، فیوچرز، طلا، نفت و … .
ناب ترین نوع از پرایس اکشن تریدرها به Tape Trader (تیپ تریدر) مشهور هستند. آن ها برای انجام معاملات خود نیازی به چارت ندارند (البته شاید گاهی اوقات نگاهی هم به چارت بیاندازند، مخصوصا اگر موقعیت معاملاتی باز داشته باشند). آن ها به دنبال مناطق پشتیبانی و مقاومتی برای کسب سود می گردند. ابزار اصلی آن ها در پنجره Time و Sales خلاصه می شود و یا شاید هم پنجره Depth of Market.
نمودارهای مرتب در برابر نمودارهای شلوغ پر از اندیکاتور
در قدم بعد، برای نشان دادن تضاد واضح میان نمودار خالص پرایس اکشن، و نموداری دیگر با برخی از مشهورترین اندیکاتورهای باینری آپشن و فارکس بر روی آن، می توانید دو نمودار مثال پایین را مشاهده کنید. نمودار اول، هیچ اندیکاتوری ندارد، کاملا برهنه است و تنها پرایس اکشن یا همان تحرکات قیمتی بازار را می توان در نمودار مشاهده کرد. در نمودار دوم اندیکاتور های MACD، استاکستیکس، ADX و باندهای بولینگر فعال هستند؛ این چهار اندیکاتور از اندیکاتورهای آموزش اندیکاتور پین بار پر مصرف هستند، که گاهی با نام ابزار تحلیل ثانویه نیز نامیده می شوند.
این تصویر نشان دهنده یک نمودار قیمتی مرتب، بدون هیچ اندیکاتور، و تنها با میله های نشان دهنده قیمت است.
این تصویر نشان دهنده یک نمودار قیمتی نا مرتب با تعداد زیادی اندیکاتور می باشد.
باید به این نکته نیز توجه داشت که در نمودارهای پر از اندیکاتورها، باید مقداری فضا در قسمت پایین نمودار داشته باشید، تا اندیکاتورها در این قسمت نمایش داده شوند، و همین امر باعث می شود تا قسمت پرایس اکشن نمودار کوچک تر شود، و همچنین توجه شما را از پرایس اکشن طبیعی منحرف کرده و به اندیکاتورها جلب می کند. بنابراین نه تنها فضای کمتری برای نمایش پرایس اکشن وجود دارد، بلکه توجه شما نیز به صورت کامل بر روی تغییرات قیمتی بازار، آن طور که باید متمرکز نمی شود.
اگر به هر دوی این نمودارها نگاه کنید، و از خود آموزش اندیکاتور پین بار بپرسید که تحلیل و معامله با استفاده از کدام نمودار آسان تر است، جواب این سوال شما کاملا واضح خواهد بود. تمامی اندیکاتورهایی که در این نمودارها نمایش داده شده اند، و در کل تمامی اندیکاتورها، از همین پرایس اکشن اساسی گرفته می شوند. به بیان دیگر، معامله گران در زمان افزودن اندیکاتور به نمودارها، تنها متغیرهای بیشتری برای خودشان ایجاد می کنند؛ هیچ بینش و راهنمایی بیش از آن چه که در پرایس اکشن نمایان باشدف به دست نمی آورند.
اگر در زمینه باینری آپشن فعالیت دارید، و می خواهید استراتژی های بیشتری در این زمینه یاد بگیرید، می توانید به مطلب استراتژی های باینری آپشن مراجعه نمایید.
استراتژی پرایس اکشن
اولین مرحله در استراتژی حرکات قیمتی، یافتن روند بازار است. این موضوع که بازار روند دارد یا بدون روند است، بر میزان موفقیت معاملات تاثیر زیادی می گذارد.
دومین مرحله، یافتن سطوح پشتیبانی یا مقاومت و یا محدوده های تقاضا آموزش اندیکاتور پین بار یا عرضه (supply and demand) است. محدوده تقاضا، محدوده ای است که خریداران به دنبال ورود به بازار از این محدوده هستند. در مقابل، عرضه محدوده ای از بازار است که فروشندگان منتظر ورود به بازار و پایین آوردن قیمت ها هستند. به طور خلاصه، تقاضا محل تجمع خریداران است و عرضه محل تجمع فروشندگان.
سومین مرحله در استراتژی حرکات قیمتی، سیگنال یابی است. وقتی روند بازار مشخص باشد و همچنین سطوح بازگشتی بازار هم تعیین شده باشند، معامله گر در محدوده های احتمالی بازگشتی بازار اقدام به سیگنال یابی می کند. قدرت استراتژی حرکات قیمتی در الگوهای شمعی آن نهفته است. دو الگوی مشهور و قوی پین بار (Pin Bar) و الگوی کندل پوششی (Engulfing) از مهم ترین ابزار در سیگنال یابی است. یعنی معامله گر با ظهور یکی از دو الگو می تواند شرایط ورود به معامله را بررسی کند.
چهارمین مرحله، اصل انطباق است. هر سیگنالی به معنی ورود به معامله نیست. استراتژی حرکات قیمتی، سیگنال های قوی ای را صادر می کند، اما این به معنی موفقیت تمام معاملات نیست. برای این که موفقیت معاملات مبتنی بر الگوی حرکات قیمتی افزایش یابد، ما از اصل انطباق استفاده می کنیم. بر اساس این اصل، حداقل باید دو عامل با سیگنال ظاهر شده مطابقت داشته باشد و در یک راستا باشد. یعنی اگر در سطح حمایت هستیم و بازار در محدوده تقاضا هم قرار دارد، تنها با صدور سیگنال های صعودی می توانیم وارد معامله شویم.
انواع روش های تحلیل تکنیکال، مزایا و معایب
در بازارهای مالی روشهای زیادی برای سود کردن وجود دارد. بسیاری از افراد ترید کردن با استفاده از تحلیل تکنیکال را انتخاب میکنند؛ اما در همان ابتدا با سبکهای بیشمار با اسمهای مختلف برخورد میکنند. شاید در ابتدای مسیر افراد شروع به تحقیق و مطالعه در مورد سبکهای مختلف کنند؛ اما معمولا در ابتدای راه دچار مشکل شده و نمیدانند چه سبکی برای آنها مناسب است. در این مقاله روش های تحلیل تکنیکال و نقاط ضعف و قدرت آنها را بررسی خواهیم کرد.
استفاده از اندیکاتور برای تحلیل تکنیکال
معمولا در ابتدای مسیر، هر فردی که به دنبال استفاده از تحلیل تکنیکال برای معامله است، با اندیکاتورها آشنا میشود. اندیکاتورها ابزارهایی بر روی چارت هستند که از قیمت مشتق شدهاند؛ یعنی با استفاده از فرمولهای مختلف که بر روی قیمت اعمال میشود، یک مدل آموزش اندیکاتور پین بار تصویری ریاضی از آن تولید میشود.
به این مدل اندیکاتور گفته میشود. تعداد اندیکاتورها بیشمار است! شما میتوانید هر دادهای را گرفته و فرمولی روی آن اجرا کرده و آن را روی نمودار خود بیندازید. از معروفترین آنها میتوان به Moving Average ها، RSI، MACD و… اشاره کرد. معمولا هر فردی در ابتدای کار با آنها آشنا میشود.
این اندیکاتورها از اطاعات قیمت استفاده میکنند. به عنوان مثال از قیمت بسته شدن تعداد مشخصی کندل برای به دست آوردن Moving Average در یک بازه زمانی مشخص شده توسط شما استفاده میکنند.
به تصویر زیر نگاه کنید. در اینجا Moving Average 9 روزه را داریم که با منحنی آبی مشخص شده است.
تریدرها به روشهای مختلف از MA ها استفاده میکنند. به عنوان مثال در صورتی که کندل روزانهای بالای آن بسته شود، خرید میکنند.
اندیکاتورها معمولا به تنهایی ابزار مناسبی برای ترید کردن نیستند، سیگنالهای خرید و فروش آنها معمولا با تاخیر زیادی همراه است و بعد از انجام حرکت اصلی تازه میتوانید اقدام به خرید و فروش کنید.
همین سیگنالهای با تاخیر نیز در بهترین حالت 50 درصد موارد را به شما درست میگویند. در بخش مدیریت سرمایه در مورد ریوارد و ریسک نیز صحبت کردیم. ریسک به ریوارد ترید کردن با اندیکاتورها نیز ریسک به ریوارد خوبی ندارد؛ زیرا حرکت بزرگی انجام شده و تازه اقدام به خرید و فروش میکنیم؛ اگر دوباره حرکتی به آن اندازه انجام شود، میتوانیم یک ریوارد دریافت کنیم. به این مثال توجه کنید:
در این مثال بعد از شکست کامل Moving Average با دوره 21 روزه، تازه وارد فروش میشویم. استاپ معامله خودمان را بالای آخرین کندل قبل از شروع حرکت نزولی میگذاریمف بعد از آن قیمت فقط به اندازه یک ریوارد در جهت مورد علاقه ما حرکت کرده و به این ترتیب بعد از چندین روز سود زیادی دریافت نمیکنیم.
خب اندیکاتورها به چه درد ما میخورند؟
بسیاری از افراد هستند که در بازه طولانی مدت توانستند فقط با اتکا به اندیکاتورها به سود برسند؛ اما وقتی روشهای بهتر و بهینهتر وجود دارد چرا از آنها استفاده نکنیم؟
اندیکاتورها برای تاییدیه و استفاده کمکی در کنار دیگر ابزارها بسیار مفید است و نمیتوان به طور کل اهمیت آنها را نادیده گرفت؛ اما نمیتوان آن را به صورت مستقل یکی از روش های تحلیل تکنیکال دانست.
روش های تحلیل تکنیکال: پرایس اکشن کلاسیک
بسیاری از تحلیلها و نمودارهایی که در شبکههای اجتماعی میبینید با استفاده از سبک پرایس اکشن کلاسیک انجام شدهاند. تقریبا محبوبترین، معروفترین و کاربردیترین روش تحلیل تکنیکال در میان مردم است.
نام پرایس اکشن نیز نشان از آن دارد که در این سبک توجه زیادی به حرکت قیمت میشود و اندیکاتورها جای زیادی در آن ندارد.
در پرایس اکشن کلاسیک، الگوها و شکل کندلها اهمیت بسیار زیادی دارند. الگوهای قیمتی، مانند سر و شانه، وج صعودی آموزش اندیکاتور پین بار و نزولی، کانالها و … در پرایس اکشن کلاسیک مورد توجه قرار میگیرند.
در این سبک شکل کندلها نیز اهمیت دارد. اگر در یک سطحی که قبلا واکنشی داشته باشیم، کندلی با شکل و شمایل مورد نظرمان ایجاد شود، میتوانیم وارد موقعیت معاملاتی فروش یا خرید شویم.
به عنوان مثال کندل پین بار یکی از فرمهای برگشتی است و اگر در یک کانال یا سطح کف و سقف دو قلو با آن مواجه شویم، میتوانیم با اطمینان بیشتری وارد پوزیشن شویم.
یکی از بهترین منابع برای این سبک بسته آموزشی البروکس است. البروکس یک دوره آموزشی و چندین کتاب دارد که در آن به طور کامل و مفصل سبک خودش را آموزش داده است.
یکی از خوبیهای این سبک این است که تنها با ان میتوانید به تریدهای سود ده برسید. باید وقت زیادی بر روی آن و دوره البروکس بگذارید تا به تسلط و دانش کافی برسید. توجه به قیمت و الگوها از نقاط قوت این سبک است.
از معایب آن نیز میتوان به این اشاره کرد که توجهی به سطوح قیمتی نمیکند، نقاط چرخشی قیمت را در نظر نمیگیرد. از طرفی به دلیل محبوبیت و گستردگی استفاده از این سبک، بزرگان بازار میدانند اکثریت افراد در کجا وارد یک ترید شدهاند و به همین دلیل امکان شکست تحلیل در این سبک بیشتر از دیگر سبکها مانند عرضه تقاضا است.
روش های تحلیل تکنیکال: عرضه و تقاضا
فلسفه این سبک این است که هیچ اتفاقی در بازار نمیفتد، مگر به واسطه عرضه و تقاضا. این موضوع منطقی هم هست؛ در بازارهای سنتی وقتی خریدار و تقاضا برای یک کالا زیاد میشود و از آن طرف عرضه کم است، قیمت شروع به بالا رفتن میکند و بالعکس.
در بازارهای مالی و طبق فلسفه این سبک نیز همه چیز بر اساس عرضه و تقاضا تعیین میشود. اگر خریداران بیتکوین بیشتر از فروشندگان ان باشند، قیمت بالا میرود.
در این سبک تحلیلگران به دنبال سطوح عرضه و تقاضا هستند. آنها با استفاده از شکل کندلها و نوع حرکت قیمت، سطوحی را تعیین میکنند که نشان دهنده فروش یا خرید است.
در بازگشت قیمت به آن سطوح، امکان واکنش را میدهند و بر اساس آن معامله میکنند.
به مثال زیر توجه کنید.
در اینجا یک سطح عرضه در بیت کوین داریم که باعث ریزش قیمت شده است، حال اگر کمی نمودار را به جلوتر ببریم، مشاهده میکنیم قیمت در واکنش به این سطح دوباره با افت مواجه شده است.
در مثال بعدی با یک سطح تقاضا مواجه هستیم که با رنگ سبز به نمایش در آمده است.
اگر کمی به جلوتر برویم، میبینیم که قیمت بعد از بازگشت به این سطح حرکت رو به بالای قدرتمندی را شروع کرده است.
یکی از مزایای این سبک دریافت ریسک به ریواردهای بسیار خوب است؛ طوری که در صورت تحلیل اشتباه فراوان، ممکن است ضرر شما در یک ترید مناسب جبران شود.
اما بحث اصلی اینجاست که هیچ کدام از روش های تحلیل تکنیکال معروف در زمینه عرضه و تقاضا نمیتوانند به طور کامل قدرت سطوح مختلف را تعیین کنند. گاهی ممکن است یک سطح بسیار عالی از نظر شما، به راحتی شکسته شود و دلیل آن قویتر بودن سطح مقابل است.
عرضه و تقاضا زیرشاخههای فراوانی دارد که از معروفترین آنها میتوان به ICT، RTM و اسمارت مانی اشاره کرد.
ICT سبک ابداعی یک فرد آمریکایی به نام مایکل هادلستون است که 30 سال سابقه تدریس و معامله در بازارهای مالی مختلف را دارد. در این سبک به زمان انجام حرکتهای قیمت و جلسات معاملاتی توجه ویژهای میشود. در ICT به طور خالص با سطوح عرضه و تقاضا کار نمیکنیم و این سطوح تنها 20 درصد کل سبک را تشکیل میدهند.
مایکل در ICT مفهوم نقدینگی و پیدا کردن آن روی نمودار را به شاگردانش آموزش داد. او در حال حاضر یک دوره آموزشی را به صورت رایگان شروع کرده است که با جستجوی نام ICT Mnetorship 2022 میتوانید به آن دسترسی پیدا کنید.
RTM مخفف عبارت Read The Market یا خواندن بازار است. تحلیلگران این سبک اعتقاد دارند بازار پر از سفارش است و باید نواحی دارای سفارش را پیدا کنیم.
آنها در سطوح عرضه و تقاضا دنبال بهترین سطوح سفارش هستند و اعتقاد دارند اگر کسی به طور کامل RTM را یاد بگیرد، میتواند تمام بازار را پیشبینی کند که این یک تبلیغات اشتباه و تقریبا دروغ است؛ زیرا بازارهای مالی هیچ قطعیتی ندارند و هیچ مدرکی نیز وجود ندارد که این ادعا را تایید کند.
با این حال RTM یک سبک تحلیلی دقیق است و ریسک به ریواردهای بسیار خوب را به شما میدهد. هرچه بیشتر بر روی آن وقت بگذارید متوانید استراتژی خود را بهتر کرده و معاملات بهتری داشته باشید.
از معایب RTM میتوان به عدم توجه به تایم و سشن معاملات اشاره کرد و تنها سطوح سفارش برای آنها مهم است. از طرفی منابع این سبک بسیار پراکنده است و هرکس طبق نظر خودش آن را به شکل متفاوتی تدریس میکند؛ به همین دلیل تسلط بر روی آن و سود ده شدن با استفاده از این روش تحلیلی ممکن است زمان و انرژی زیادی از شما بگیرد.
روش های تحلیل تکنیکال: امواج الیوت
یکی دیگر از روش های تحلیل تکنیکال استفاده از امواج الیوت است. امواج الیوت اولین بار توسط R alph Nelson Elliott ( رالف نلسون الیوت) ابداع شد. او اعتقاد داشت بازارهای مالی از افراد تشکیل شده و احساسات و رفتار انسانها در شرایط مشابه، تکرار میشود. او حرکات قیمت را به موجهایی تشبیه کرد و این سبک را با نام امواج الیوت پایهگذاری کرد.
امواج الیوت از موجهای جنبشی و اصلاحی برای توجیه حرکات بازار استفاده می کنند. بسیاری از الگوهای پرایس اکشنی توسط امواج الیوت قابل توجیه هستند. شمارش امواج الیوت قوانین خاصی دارد که باید مدتها بر روی آنها مطالعه و تمرین شود.
همانطور که در تصویر میبینید، در تئوری امواج الیوت، هر حرکت قیمت نامگذاری و موج شماری میشود و میتوان بر اساس آنها حرکت بعدی قیمت را حدس زد.امواج الیوت در طول زمان گسترش پیدا کرده و افراد مختلف سبکهای جدیدی را با استفاده از آن ابداع کردهاند. سبک رابرت ماینر و نئو ویو از جمله زیرمجموعههای امواج الیوت هستند.
وین ریت امواج الیوت در صورتی که در آن به تسلط برسیم، بسیار بالاست؛ اما گاهی اوقات ریسک به ریوارد مطلوبی به ما نمیدهد. از طرفی تسلط بر روی قوانین ان بسیار سخت و زمانبر است. بسیاری از تحلیلگران نیز اعتقاد دارند امواج الیوت فقط برای تحلیل کردن آینده بازار به کار میآید و نمیتوان با آنها معامله سوآور داشت؛ اما هر سبکی باید شخصی سازی شده و از دل آن ستاپهای مناسبی برای سود کردن طراحی کرد.
جمعبندی
در این مقاله در مورد انواع روش های تحلیل تکنیکال صحبت کردیم. روش های بسیار زیادی برای شروع این کار وجود دارند که گاهی اوقات حتی نام آنها را هم به ندرت شنیدهایم. بعضی از روش های تحلیل تکنیکال مانند استفاده از ابر ایچیموکو یا فیبوناچی و… نیز میتوانند در این دستهبندئی قرار بگیرند؛ اما در اکثر موارد در همین دستهبندیها جای میگیرند.
انتخاب روش و سبک به هیچ عاملی به جز خودتان و روحیات خودتان بستگی ندارد. شما میتوانید با هرکدام از روش های تحلیل تکنیکال به سوددهی برسید و فقط تمرین و رعایت مدیریت سرمایه است که میتواند بقای شما را در بازارهای مالی تضمین کند.
پرایس اکشن چیست؟ همه چیز درباره Price Action
افراد زیادی روزانه با هدف کسب سود وارد بازارهای مختلف میشوند. متاسفانه در اغلب موارد به دلیل نداشتن دانش کافی برای انجام معاملات دچار ضرر و زیان میشوند. نقاط ورود و خروج مناسب یکی از مهمترین مواردی است که در معاملات باید در نظر گرفته شود و افراد فارغ از اینکه در کدام بازار مالی قصد سرمایهگذاری دارند باید با آن به خوبی آشنا شوند. شناسایی این نقاط در واقع به شناسایی زمانهای پر سود در معامله کمک میکند. یک روش برای انجام خرید و فروش ارز دیجیتال، معاملهگری بر پایه پرایس اکشن (Price action) است. این استراتژی به شما کمک خواهد کرد تا برمبنای تغییرات روند قیمت و زمان، نقاط مناسب برای ورود به بازار را پیدا کنید. در این مطلب به توضیح کامل پرایس اکشن و انواع الگوها و ستاپ های پرایس اکشن خواهیم پرداخت.
اهمیت تحلیل پرایس اکشن
همانطور که میدانیم برای موفقیت در بازارهای مالی گوناگون تسلط بر حرکات واقعی قیمتها بسیار ضروری است. استراتژی معاملاتی پرایس اکشن یکی از متداولترین روشها در بازار مالی است. فرقی نمیکند آموزش اندیکاتور پین بار شما یک معاملهگر کوتاه مدت باشید یا بلند مدت، تجزیه و تحلیل قیمت دارایی که قصد سرمایهگذاری روی آن را دارید یکی از سادهترین و در عین حال قدرتمندترین راهها برای به دست آوردن برتری در بازار است.
مزیت استفاده از تکنیک پرایس اکشن
اغلب معاملهگران علاقهمند به استفاده از پرایس اکشن هستند. زیرا استفاده از پرایس اکشن برای تحلیل بازار نسبتا آسان است و پیچیدگی زیادی ندارد و روش معامله با Price Action را میتوان با کمی مطالعه و تحقیق یاد گرفت. به همین دلیل افراد حتی در صورتی که به صورت کامل مسلط برای تکنیکهای تحلیل نباشند میتوانند از آن برای کسب سود استفاده کنند.
از طرف دیگر معاملهگران در این تکنیک اطلاعات جامعی از بازار بدست میآورند که به آنها کمک میکند تا معاملات خود را با کمترین زیاد انجام دهند. استفاده از این تکنیک علاوه بر این که به شما کمک میکند تا به درک صحیحی از عملکرد بازار بدست آورید؛ بلکه به شما این امکان را خواهد داد که در هر بازاری از جمله بازار ارزهای دیجیتال به موفقیت دست پیدا کنید.
یکی دیگر از مزیتهای پرایس اکشن این است که رایگان است و محدودیت نرمافزاری ندارد و هیچگونه تداخل اطلاعات در آن دیده نمیشود.
پرایس اکشن چیست؟
اصطلاح پرایس اکشن صرفاً به معنای مطالعه حرکت قیمت اوراق بهادار است. معاملهگرانی که از استراتژیهای معاملاتی پرایس اکشن استفاده میکنند، به دنبال این هستند که تا با مطالعه تاریخچه قیمت، سرنخهایی را در مورد نقاط مناسب برای ورود و خروج از بازار شناسایی کنند.
متداولترین شاخص پرایس اکشن، مطالعه نمودارهای قیمتی است که جزئیاتی مانند قیمت باز و بسته شدن یک بازار و سطوح قیمتی بالا و پایین آن را در یک دوره زمانی خاص نشان میدهد.
مهمترین محورهای بوجود آورنده پرایس اکشن
یکی از نکات مهمی که به معاملهگران در استفاده از تکنیک پرایس اکشن کمک میکند تشخیص محورهای اصلی و درک ارتباط بین آنها است. در ادامه به تعریف چند محور اصلی پرایس اکشن میپردازیم.
نمودار شمعی: نمودار شمعی یکی از نمودارهای قیمتی است که در بازارهای مالی کاربرد زیادی دارد. این نمودار نشان دهنده نشاندهنده قیمت بالا و پایین، قیمت باز شدن و بسته شدن است.
روند گاوی: روند گاوی نشان از وضعیت خوب بازار دارد و زمانی بوجود میآید که قیمت در حال افزایش باشد و نمودار قیمت روند صعودی به خود گرفته باشد. در صورتی که مجموعه شمعها در حال افزایش به سمت راست باشند نشان از روند گاوی دارد.
روند خرسی: روند خرسی نشان از کاهش قیمت در بازار دارد و نمودار قیمت روند نزولی به خود میگیرد. در این شرایط اغلب معاملهگران دست به فروش میرسند که باعث کاهش بیشتر قیمتها میشود. ساختار روند خرسی دقیقا برعکس ساختار روند گاوی است.
خط حمایت: رسیدن قیمت به خط حمایت، نشان دهنده این است که با افزایش تقاضا روبهرو هستیم. این افزایش تقاضا نیز موجب افزایش قیمتها خواهد شد. به همین دلیل این خط برای خریداران بسیار جذاب است.
خط مقاومت: با رسیدن قیمت به خط مقاومت، احتمال سقوط قیمت بسیار زیاد است و به همین دلیل معاملهگران اقدام به عرضه دارایی میکنند. همین موضوع باعث میشود تا قیمتهای در حال افزایش نیز جهت حرکت خود را تغییر دهند و کاهش پیدا کنند.
استراتژیهای پرایس اکشن
پرایس اکشن دارای استراتژیهای مختلفی است که هر کدام کاربرد زیادی دارند. ما در ادامه به معرفی سه الگوی مهم معاملاتی پرایس اکشن میپردازیم.
استراتژی پین بار (Pin bar)
یکی از الگوهای معاملاتی پر قدرت که توسط نایل فولر (Nial Fuller) برای اولین بار به کار گرفته شد الگوی پین بار است. پین بار دقت بالایی دارد و در بازارهای رونددار عملکرد بسیار خوبی از خود نشان میدهد. شکل ظاهری الگوی پین بار از یک شمع تشکیل میشود که بدنهای کوتاه و سایهای بلند دارد. در این الگو، قیمت پس از آنکه به سطح خاصی میرسد، بعد از ضربه زدن برمیگردد.
الگوهای پین بار، الگوهای تک کندلی هستند که به معاملهگر در مورد تغییرات روند بازار خبر میدهند. اینکه روند از نزولی به صعودی یا بالعکس در حال حرکت است. در ادامه درمورد کندلهای پین بار صعودی و نزولی صحبت میکنیم.
پین بار صعودی: در کندل پین بار صعودی، سایه پین بار، زیر آموزش اندیکاتور پین بار بدنه شمع خواهد بود و نشان از این است که خریداران قدرت بیشتری دارند و میتواند این احتمال را افزایش دهد که روند از فاز نزولی میتواند به صعودی تغییر حالت دهد.
پین بار نزولی: عملکرد پین بار نزولی برخلاف پین بار صعودی است. در این کندل سایه پین بار در بالای بدنه قرار میگیرد و نشان از این است که قدرت خریداران ضعیف شده است و فروشندگان قدرت را در دست دارند. با مشاهده کندل پین بار نزولی، میتوان روند نزولی شدن را برای ادامه روند حرکتی انتظار داشت.
استراتژی اینساید بار (Inside bar)
یکی دیگر از الگوهای مهم Price action اینساید بار است. اینساید بار از مدل دو کندلی بوده و نشان دهنده تعادل قیمت در بازار است. استراتژی اینساید بار در بازههای زمانی روزانه و هفتگی موثرتر است زیرا ریسک این استراتژی در این قابهای زمانی کمتر و بازدهی آن حداکثر است.
یکی از مهمترین مزیتهای استراتژی اینساید بار به خاطر سپاری آن و روانشناسی مشخصی است که الگوی اینساید بار در بازار ایجاد میکند. به همین دلیل تریدرها برای معامله کردن در اغلب موارد به سراغ این استراتژی پرایس اکشنی میروند.
این الگو شامل دو کندل مادر و کندل اینساید یا درونی است. نقاط خرید و فروش در اینساید بار نقاط بالاترین یا پایینترین قیمت کندل مادر است. یکی از نکات مهمی که معاملهگران مبتدی باید به آن توجه داشته باشند این است که در ابتدا از این الگو در درون روند استفاده کنند. زیرا برای استفاده از این الگو در نقاط برگشت نیاز به تجربه و مهارت بیشتری است.
به تصویر بالا دقت کنید، هر زمان که کندل دوم در داخل بدنهی کندل قوی نوسان داشته باشد، الگوی اینساید بار تشکیل میشود. معاملهگران با بررسی این الگو متوجه میشوند که احتمال تغییر روند در قیمتها و حتی شکست روند فعلی بسیار زیاد است.
استراتژی اوت ساید بار (Outside Bar)
اوتساید یک الگوی دو کندلی است که نشان دهنده معکوس شدن قیمت است. برای تشخیص الگوی اوت ساید بار کافی است به کندلها دقت کنید، زمانی که کندل دوم، سقف و کف کندل قبلی را پوشش دهد نشان از الگوی اوت ساید بار است.
استراتژی اوتساید بار در اغلب سناریوهای معاملاتی کاربرد دارد. مهمترین تاثیر این کندلها زمانی است که معاملهگر بخواهد شکست ساختار قیمت پیشین را پیش بینی کند. در واقع الگوی اوتساید بار کاملا برعکس اینساید بار است. این الگو نشان میدهد که هر دو طرف بازار قدرت را به دست دارند و نمیتوان پیش بینی کرد که آیا خریداران بر بازار مسلط خواهند شد یا فروشندگان. اما آنچه پر واضح است این است که نوسانات و زیاد شدن حجم معاملات در این الگو به صورت کوتاه مدت است.
برای معامله با الگوی اوتساید بار باید زمانی که این الگو در نزدیکی سقف یا کف خود بسته میشود، معاملهگر باید منتظر Breakout بماند و تا زمانی که آن را مشاهده نکرده است وارد معامله نشود.
اهمیت شناخت الگوهای پرایس اکشن
هرچند Price action میتواند در تحلیل بازار بسیار مفید باشد، اما هرگونه اشتباه کردن در تشخیص الگوها میتواند منجر به برداشت اشتباه شود. یکی از دلایلی که باعث میشود تا معاملهگران اشتباه کنند این است که الگوهای این استراتژی معاملاتی در بیشتر موارد بسیار شبیه یکدیگر هستند و میتوانند باعث شوند تا تحلیلگر نتواند به درستی تشخیص دهد.
در هر تایم فریم معاملاتی که معاملات خود را انجام میدهید بهترین کار این است که در انجام آنها عجله نکنید و تا زمانی که از ثابت ماندن الگوی شکل گرفته اطمینان حاصل نکردهاید، منتظر بمانید. برای این که بتوانید زمان دقیق باز و بسته شدن هر قاب زمانی را تشخیص دهید حتما از اندیکاتور کندل تایم استفاده کنید.
الگوی جعلی در Price action
هدف الگوهای جعلی در Price action، فریب دادن آموزش اندیکاتور پین بار معاملهگران مبتدی و خرد است. معاملهگرانی که از قدرت زیادی برخوردار هستند در بازارهای مالی الگوهای جعلی را ایجاد میکنند تا با یک برگشت قیمتی سایر معاملهگران را فریب دهند و در نهایت سود کلانی را به دست آورند.
برای تشخیص این الگوها باید به اینساید بار و پین بار توجه کنید تا بتوانید به سودهای کلان و کم ریسک برسید. اگر شما نیز جزو معاملهگرهای خرد هستید با کسب آموزش و تمرین میتوانید با همین روش سودهای راحتی بدست بیاورید.
استفاده از اندیکاتورها در پرایس اکشن
مهمترین ویژگی Price action ساده کردن نمودارها برای معاملهگران است و نیازی به استفاده از اندیکاتورها برای تعیین نقاط ورود و خروج از معاملات نیست. اما استفاده از اندیکاتورها به معاملهگر میتواند کمک کند تا بازار را با دقت بیشتری تحلیل کند و از نتایج بدست آمده اطمینان حاصل کند. هرکدام از اندیکاتورها بنابر عملکرد خود، سیگنالهایی صادر میکنند که در تصمیم گیری برای تعیین نقاط ورود به معامله یا خروج از آن، کمک میکند.
برای مطالعه بیشتر میتوانید مقاله استاپ لاس یا حد ضرر را مطالعه کنید.
پرایس اکشن در بازار ارز دیجیتال
همانطور که در ابتدای این مطلب اشاره کردیم، Price action بسیار تطبیقپذیر است و میتوان آن را در انواع بازارهای مالی بکار برد. به دلیل لیکویید بودن و دارا بودن نوسان بازار ارزهای دیجیتال، پرایس اکشن قابل پیاده سازی در این بازار است. از پرایس اکشن در بازار ارزهای دیجیتال میتوان برای تشخیص زمان مناسب برای انجام معاملات استفاده کرد
از طرف دیگر با توجه به اینکه رمزارزها تنوع بسیار زیادی دارند و مدام به تعداد ارزهای دیجیتال جدید افزود میشود و توانایی لانگ و شورت کردن در این بازار، تریدرها این امکان را دارند رونددار بودن یا سایدوی بودن بازار را با کمک پرایس اکشن به دقت بررسی کنند و در نهایت برای ورود به معامله یا خروج از آن تصمیم بگیرند.
روزانه افراد زیادی با هدف کسب سود وارد بازار ارزهای دیجیتال میشوند که متاسفانه به دلیل نداشتن دانش کافی در این حوزه دچار ضررهای مالی میشوند. به همین دلیل به افرادی که قصد معامله کردن در این بازار را دارند توصیه میشود که قبل از ورود به این بازار با تکنیکهای تحلیل بازار آشنا شوند.
معاملهگری بر اساس پرایس اکشن
یکی از روشهای ساده و در عین حال کاربردی برای معاملهگری در بازارهای مالی و بازار ارز دیجیتال، پرایس اکشن است. یکی از مهمترین مزیتهای این تکنیک عدم نیاز به استفاده از اندیکاتورها و ابزارهای مختلف است و شما تنها با یک چارت سروکار خواهید داشت.
معامله با Price action به شما کمک خواهد کرد تا با آنالیز دقیق قیمت، بهترین زمان برای ورود و خروج از یک معامله را تعیین کنید تا سود خود را چند برابر کنید. البته که توجه به این نکته حائز اهمیت است که باید دانش کافی در مورد استفاده از استراتژیهای پرایس اکشن را بدست آورید و با تمرین و ممارست مهارتهای خود را افزایش دهید.
بله. معاملات بر اساس پرایس اکشن یک استراتژی است که به پیش بینی حرکات بازار با شناسایی الگوها یا «سیگنالها» در حرکات قیمت یک بازار کمک میکند.
اندیکاتورها اطلاعات قیمت را میگیرند و فرمولی را برای آن اعمال میکنند. اندیکاتورها چیزی را به اطلاعات قیمتی که در کندلهای خود میبینید اضافه یا حذف نمیکنند؛ آنها اطلاعات را به روشی متفاوت پردازش میکنند. استفاده از پرایس اکشن کارآمدتر است.
بله. در صورتی که معاملهگر بتواند از پرایس اکشن به درستی استفاده کند موفق به کسب سود خواهد شد. شناسایی انواع استراتژیهای Price action در تعیین نقاط ورود و خروج بسیار موثر است.
پرایس اکشن به دلیل لیکویید بودن و دارا بودن نوسان بازار ارزهای دیجیتال، قابل پیادهسازی در این بازار است. از پرایس اکشن در بازار ارزهای دیجیتال میتوان برای تشخیص زمان مناسب برای انجام معاملات استفاده کرد.
استفاده از پرایس اکشن برای تحلیل بازار نسبتا آسان است و پیچیدگی زیادی ندارد. به همین دلیل افراد حتی در صورتی که به صورت کامل مسلط برای تکنیکهای تحلیل نباشند میتوانند از آن برای کسب سود استفاده کنند.
سیستم معاملاتی پین بار Pinbar پاکت آپشن
سیستم معاملاتی پین بار Pinbar پاکت آپشن
سیستم معاملاتی پین بار (Pinbar) یک استراتژی محبوب برای ورود و خروج از معاملاتی است که بر اساس الگوی پین بار و حرکت قیمتی پس از آن ایجاد شدهاند.
الگوی پین بار در ابتدا توسط معامله گر مشهور آقای Martin Pring معرفی شد.
این سیستم معاملاتی برای هر جفت ارز و بازه زمانی کارایی دارد اما بازه های زمانی بلند مدت مانند H4، D1 و W1 در این مورد بهتر هستند.
ساختار الگوی پین بار Pinbar
همانطور که در تصویر مشاهده میکنید، این الگو شامل سه میله میشود: چشم چپ، بینی و چشم راست.
چشم چپ باید میلهای صعودی برای الگوی پین بار نزولی یا یک میله نزولی برای الگوی پین بار صعودی باشد.
از طرف دیگر، قسمت بینی باید داخل میله چشم چپ باز و بسته شود اما حداکثر آن (یا حداقل آن در الگوی صعودی) باید بسیار بیشتر از حداکثر (یا حداقل) چشم چپ پیش برود.
قیمت بسته شدن و باز شدن بینی باید در یک چهارم انتهایی (یا یک چهارم بالایی در الگوی صعودی) میله قرار بگیرد. چشم آموزش اندیکاتور پین بار راست جایی است که معامله در آن رخ میدهد.
یک شرایط اضافه دیگر برای الگوی مناسب وجود داشتن سطوح حمایت و مقاومت قدرتمند که در پشت چشمها یا نزدیک به بینی ایجاد شده است.
شرایط ورود و خروج از معامله پین بار Pocketoption
یک گزینهی ورود به معامله مهاجمانه، ورود به معامله در زمانی است که قیمت چشم راست به قبل از سطح بسته شدن چشم چپ عقب نشینی میکند.
گزینهی ورود محافظه کارانه نیز پایینتر (برای الگوی صعودی، بالاتر) از میلهی بینی است.
یک توقف ضرر محافظه کارانه میتواند قبل از سطح حمایت و مقاومت تنظیم شود. یک رویکرد کمتر محافظه کارانه تنظیم توقف ضرر قبل از میله بینی است.
یک دستور کسب سود محافظه کارانه را نیز میتوان دقیقا پس از حداقل چشم چپ (در الگوی صعودی حداکثر چشم چپ) تنظیم کرد.
سطح کسب سود مهاجمانهای را نیز میتواند نزدیک به سطح حمایت قدرتمند (مقاومت در الگوی صعودی) پیادهسازی کنید.
دیدگاه شما