میانگین متحرک ساده (SMA) و میانگین متحرک نمایی (EMA) در تحلیل تکنیکال، مفهوم، فرمول و روش محاسبه
میانگین متحرک ساده (SMA) و نمایی (EMA)، از متدوالترین ابزارهای تحلیل سرمایهگذاران هستند. حتما عبارت میانگین متحرک یا Moving Average را در بازار بورس و ارزهای دیجیتال بهفراوانی شنیدهاید. در این مطلب قصد داریم تا مروری داشته باشیم بر مفهوم، کاربردها و سناریوهای مختلف ابزار میانگین متحرک (MA). در ادامه درباره مفهوم میانگین متحرک، روش محاسبه و فرمول میانگین متحرک نمایی و ساده، تفاوت انوع میانگین متحرک و کاربردهای آنها صحبت خواهیم کرد.
فهرست مطالب ارائه شده در این مقاله
- میانگین متحرک چیست
- میانگین متحرک در بازار سرمایه
- کاربرد میانگین متحرک
- میانگین متحرک در نمودار قیمت
- اهمیت بازه زمانی در میانگین متحرک
- میانگین متحرک ساده و نمایی
- معایب شاخص میانگین متحرک
میانگین متحرک چیست
میانگین متحرک در آمار، به میانگینی گفته میشود که از بخشی از دادهها (نه همهی دادهها) گرفته میشود. برای مثال، ممکن است در زمانهایی، میانگین یک چهارم دادهها (که مثلا مربوط به فصل آخر سال است)، از میانگین تمام دادهها (که مثلا مربوط به کل سال است)، یک موضوع را دقیقتر بیان کند. در این گونه مواقع بجای استفاده از میانگین کل، از میانگین متحرک استفاده میشود.
در مباحث مالی، میانگین متحرک، شاخصی است که اغلب در تحلیل تکنیکال استفاده میشود و دلیل محاسبه آن برای یک سهم یا ارز دیجیتال، کمک به هموارسازی یا smoothing دادههای قیمت است. مقصود از هموارسازی، از بین بردن اثرات دادههای پرت روی نمودار است. برای درک بهتر مفهوم هموارسازی، شکل زیر که نمودار یک میانگین متحرک ساده ۵۰ روزه (انواع میانگین متحرک در ادامه توضیح داده میشود) است را ببینید. با محاسبه MA، اثر نوسانات تصادفی و کوتاهمدت یا نویزهای قیمت در یک بازه زمانی مشخص تا حدی از بین خواهد رفت.
میانگین متحرک نمایی و میانگین متحرک ساده
میانگین متحرک در بازار سرمایه
هرچند پیشبینی قطعی رفتار یک سهم در بازار ممکن نیست؛ اما استفاده از تحلیل تکنیکال میتواند کمی درک رفتار آن سهم را آسانتر کند. میانگین متحرک نیز به عنوان یکی از ابزارهای ساده در تحلیل تکنیکال به ما در رسیدن به این درک کمک میکند. این شاخص، دادههای یک نمودار را با محاسبه میانگینی که دائما بهروز میشود، هموار میسازد و پیشبینی رفتار دادهها را راحتتر میکند. این میانگین در بازه زمانی مشخصی محاسبه میشود، مثلا ۱۰ روز، ۲۰ دقیقه، ۳ هفته یا هر بازه زمانی که سرمایهگذار انتخاب کند. میانگینمتحرک صعودی، نشان میدهد که احتمالا رفتار یک سهم صعودی خواهد بود، و بالعکس.
کاربرد میانگین متحرک
رایجترین کاربرد میانگین متحرک، شناسایی جهت حرکت (خط روند) و پیشبینی سطوح حمایت و مقاومت است. وقتی نمودار قیمت با نمودار میانگین متحرک برخورد کند؛ سیگنال معاملاتی برای تحلیل تکنیکال تولید میشود. میانگین متحرک نهتنها به خودی خود مهم است؛ بلکه پایهای برای محاسبه سایر شاخصهای تکنیکال مثل میانگین متحرک همگرایی/واگرایی یا Moving Average Convergence Divergence است.
میانگین متحرک همگرایی/واگرایی (MACD) برای دیدهبانی رابطه بین دو میانگین متحرک استفاده میشود و بهطور کلی با تقسیم میانگین متحرک نمایی ۲۶ روزه بر میانگین متحرک نمایی ۱۲ روزه محاسبه میشود (نگران نباشید، همه این مفاهیم در ادامه متن توضیح داده میشوند!). وقتی MACD مثبت است، میانگین کوتاهمدت بالاتر از میانگین بلندمدت قرار میگیرد.
میانگین متحرک در نمودار قیمت
از میانگین متحرک در نمودار قیمت برای بهدستآوردن جهت تغییرات قیمت استفاده میشود. اگر میانگین متحرک به سمت بالا زاویه داشته باشد، قیمت به طور کلی در حال افزایش است (یا اخیرا افزایش یافته است)، اگر به سمت پایین زاویه داشته باشد، قیمت بهطور کلی در حال کاهش یافتن است.
همانطور که در شکل زیر میبینید در ترند صعودی، میانگین متحرک مثل سطح حمایت عمل میکند و مانند یک کف (حمایت) نمیگذارد قیمت به زیر آن کشیده شود. بنابراین خط قیمت به سمت بالا میرود و از میانگین متحرک بالاتر قرار میگیرد. در یک روند نزولی، میانگین متحرک مثل یک سقف (مقاومت) عمل میکند و نمیگذارد که قیمت به بالای آن برود.
میانگین متحرک منطبق بر سطح حمایت. منبع: اینوستوپدیا
اما همیشه رفتار قیمت در مقابل میانگین متحرک ثابت نیست. قیمت ممکن است به آرامی با میانگین متحرک برخورد کند یا جهت خود را بر مخالف آن تغییر دهد. بهعنوان یک راهنمایی کلی، اگر قیمت بالای میانگین متحرک باشد، حرکت به سمت بالا است. اگر قیمت پایین میانگین متحرک باشد، روند نزولی است. اما این به این معنا نیست که همیشه قیمت اینگونه رفتار خواهد کرد!
اهمیت بازه زمانی در میانگین متحرک
به بازه زمانی میانگین متحرک، دوره بازگشت یا look back period نیز گفته میشود و چون شاخص میانگین متحرک، بر پایه قیمتهای قبلی تعیین میشود، ممکن است مقدم یا متأخر بر قیمت باشد. متأخر یا تأخر به معنی مدت زمانی است که طول میکشد تا میانگین متحرک، یک بازگشت بالقوه را سیگنال کند. توجه کنید که یک میانگین متحرک ۲۰ روزه، «بازگشت»های بسیار بیشتری از یک میانگین متحرک ۱۰۰ روزه دارد.
هر چقدر بازه زمانی میانگین متحرک طولانیتر باشد، تأخر بیشتری ایجاد خواهد کرد. در نتیجه یک میانگین متحرک ۲۰۰ روزه، تاخر بسیار بیشتری از میانگین متحرک ۲۰ روزه خواهد داشت چون اطلاعات ۲۰۰ روز اخیر را شامل میشود. اما بهطور کلی میانگین متحرک ۲۰۰ روزه و ۵۰ روزه بهطور گستردهتری توسط سرمایهگذاران و معاملهگران دنبال میشود و به عنوان سیگنال معاملاتی مهمتری تلقی میشود. اما توجه داشته باشید که هرچه بازه زمانی کوتاهتری انتخاب شود، میانگین متحرک نسبت به قیمتها، حساسیت بیشتری خواهد داشت و بالعکس.
سرمایهگذاران بنا بر هدفی که از سرمایهگذاری دارند، بازههای زمانی متفاوتی را برای میانگین متحرک انتخاب میکنند. میانگین متحرک با بازه زمانی کوتاهتر اصولا برای معاملهگری کوتاهمدت مناسب است و بالعکس. اما در حقیقت، هیچ قاب زمانی صحیحی برای استفاده در تنظیمات میانگین متحرک وجود ندارد. بهترین راه برای پیدا کردن بازه زمانی مناسب برای شما این است که میانگین متحرک را با بازههای زمانی مختلف امتحان کنید تا آن بازهای که با استراتژی شما جور درمیآید پیدا کنید.
به بازه زمانی میانگین متحرک، دوره بازگشت یا look back period نیز گفته میشود و چون شاخص میانگین متحرک، بر پایه قیمتهای قبلی تعیین میشود، ممکن است مقدم یا متأخر بر قیمت باشد. متأخر یا تأخر به معنی مدت زمانی است که طول میکشد تا میانگین متحرک، یک بازگشت بالقوه را سیگنال کند. توجه کنید که یک میانگین متحرک ۲۰ روزه، «بازگشت»های بسیار بیشتری از یک میانگین متحرک ۱۰۰ روزه دارد.
تقاطع مرگ و تقاطع طلایی
نکته دیگری که در مقایسه میانگین متحرک کوتاهمدت و بلندمدت وجود دارد؛ این است که اگر در بخشی از نمودار، نمودار میانگین متحرک کوتاهمدت نمودار بلندمدت را از بالا قطع کند، آن نقطه «تقاطع مرگ» یا dead/death cross نامیده میشود و زمان مناسبی برای فروش است. و در مقابل اگر نمودار کوتاهمدت از درک فرمول سرمایه گذاری پایین، نمودار بلندمدت را قطع کند، آن نقطه «تقاطع طلایی» یا golden cross نامیده میشود و زمان مناسبی برای خرید است. برای درک بهتر این موضوع به شکل زیر توجه کنید. در این تصویر خط آبی روشن، میانگین متحرک کوتاهمدت و خط آبی تیره، میانگین متحرک بلندمدت است.
همانطور که در شکل میبینید، خطوط میانگین متحرک میتوانند زاویههای متفاوتی داشته باشند و یک خط آن صعودی و دیگری نزولی باشد.
فرمول میانگین متحرک نمایی و ساده
میانگین متحرک ساده یا Simple Moving Average، مقدار میانگین مجموعهای از قیمتها در چند روز گذشته، مثلا ۱۵، ۳۰، ۱۰۰ یا ۲۰۰ روز گذشته است. یک میانگین متحرک ساده (SMA) پنج روزه، قیمت پایانی ۵ روز گذشته را جمع کرده و آن را تقسیم بر عدد ۵ میکند؛ به صورت زیر:
SMA=(A1+A2+…+An)/n
A=میانگین دوره n
n= تعداد دورههای زمانی
میانگین متحرک نمایی یا Exponential Moving Average، میانگینی است که به دادههای اخیر، وزن بیشتری میدهد و نسبت به دادههای جدید، حساستر است. برای محاسبه میانگین متحرک نمایی، ابتدا باید SMA را در یک بازه زمانی خاص محاسبه کنید و سپس ضریب وزن EMA را بهدست آورید. این ضریب به صورت «فاکتور هموارسازی» بیان میشود و به این طریق محاسبه میشود: ۲ تقسیم بر (بازه زمانی مورد نظر +۱). مثلا برای میانگین متحرک ۲۰ روزه، ضریب هموارسازی برابر است با:
سپس این مقدار ضریب هموارسازی را با مقدار EMA قبلی جمع میکنید تا EMA فعلی بهدست آید. بهاین صورت، EMA به دادههای اخیر، وزن بیشتری خواهد داد؛ در حالی که SMA وزن برابری برای همه مقادیر در نظر میگیرد.
EMAt=
EMAt= میانگین متحرک نمایی امروز
Vt= ارزش امروز
s= فاکتور هموارسازی
d=تعداد روزها
EMAy= میانگین متحرک نمایی دیروز
همانطور که در شکل زیر دیده میشود EMA نسبت به SMA واکنش بسیار سریعتری به تغییرات قیمتها دارد.
تفاوت میانگین متحرک ساده و میانگین متحرک نمایی (مقایسه EMA و SMA)
هیچ کدام از میانگینمتحرکها بهتر از دیگری نیست. ممکن است EMA برای یک سهم یا بازار مالی در یک بازه زمانی خاص بهتر عمل کند و در بازه زمانی دیگری SMA بهتر باشد. بدون توجه به نوع MA انتخاب بازه زمانی نیز نقش مهمی در دقت آن دارد. اما در عین حال، پاسخگویی سریعتر EMA به تغییرات قیمتها، دلیل اصلی ترجیح EMA نسبت به SMA توسط اکثر معاملهگران است.
معایب شاخص میانگین متحرک
اولین مشکل میانگینمتحرکها این است که براساس دادههای قبلی محاسبه میشوند و اصولا هیچ چیزِ محاسبات در طبیعت، قابل پیشبینی نیست.
بزرگترین مشکل میانگین متحرک این است که اگر روند قیمتها متلاطم شود و بهسمت عقب یا جلو، نوسان کند؛ سیگنالهای بازگشت یا معامله بسیاری تولید خواهد شد. در این حالت بهتر است از شاخص دیگری برای تخمین خط روند استفاده شود. زمانی که MAها برای یک بازه زمانی در هم تنیده شوند نیز موقعیت مشابهی ایجاد میشود.
میانگین متحرکها در ترندهای قوی، بسیارخوب اما در شرایط پرتلاطم یا نوسانی بسیار ضعیف عمل میکنند. تنظیم قاب زمانی میتواند بهطور موقت این مشکل را حل کند، هرچند که گاهی اوقات این مشکلات مستقل از قاب زمانی رخ میدهند.
خوب است بدانید نقاط تقاطع MAها، استراتژی رایجی برای تخمین زمان مناسب برای ورود به و خروج از بازار هستند؛ همینطور میتوانند مناطق بالقوه حمایت یا مقاومت را تا حدی مشخص کنند. اگرچه این موضوع، قابل پیشبینی بهنظر میرسد، MAها همیشه بر پایه دادههای قبلی هستند و قیمت میانگین در یک دوره زمانی خاص را نشان میدهند.
مهمترین فرمول حسابداری و معادله های اساسی حسابداری با مثال، جزوه pdf و فیلم
اگر می خواهید حسابداری را خوب یاد بگیرید مطالعه این مطلب می تواند مفید باشد و مهمترین فرمول حسابداری و معادله های اساسی حسابداری با مثال، جزوه pdf و فیلم در این بخش ارائه شده است.
برای مشاهده لیست کامل اساتید و مدرسین حسابداری بر روی عبارت تدریس خصوصی حسابداری کلیک کنید. مطالعه هزینه تدریس خصوصی حسابداری هم مفید است.
در صفحه معادله اساسی حسابداری ویکی پدیا توضیحات خوبی در این زمینه ارائه شده است. معادله اساسی حسابداری یا معادله ترازنامه (به انگلیسی: basic accounting equation) مبنای معادله حسابداری دوطرفه است، که به قرار ذیل بیان میشود:
هر بنگاهی اموال، منابع مالی و مطالباتی دارد که دارایی نامیده میشود. این داراییها از حقوق صاحبان سهام بنگاه و بستانکاران آن تأمین میشود. بنگاه در مقابل سهامداران و اشخاص دیگر تعهداتی دارد، که بدهی نامیده میشود و باید از محل داراییهای بنگاه پرداخت شود. مازاد دارایی بر بدهی یک بنگاه حق مالی سهامداران بنگاه بر داراییهای آن است، که سرمایه نامیده میشود. این معادله نشان میدهد که در مقابل یک دلار، یک بنگاه حق مالی وجود دارد و این حق به بستانکاران یا سهامداران تعلق دارد. به بیان ساده، این معادله مبین آن است که جمع کل داراییها، مساوی با جمع کل بدهیها بعلاوهٔ ارزش خالص (مالکیت) است.
مطالعه این جزوه pdf هم مفید است: جزوه ریاضی کنکور ارشد حسابداری
دارایی ها: "کلیه منابع اقتصادی اعم از مشهود ونامشهودکه درتملک موسسه بوده و قابل تقویم به پول و دارای منافع آتی برای موسسه باشند را دارائی نامند" .
در این تعریف موضوع مالکیت دارائی ها یکی از مهمترین ویژگیهاست و نکته قابل توجه اینکه: منابع اقتصادی که دراجاره موسسه هستند در شرایط عادی جزو دارائی های موسسه محسوب نمی شوند.
۱-۱) وجه نقد: یکی از مهمترین دارائی هایی که در همه موسسات وجود دارد وجوه نقد است. در حسابداری به انواع پول نقدی که در داخل موسسه نگهداری می شود اصطلاح "صندوق" اطلاق می شود و به وجوهی که در حسابهای جاری موسسه نزد بانکهاست اصطلاحاً " بانک " گفته می شود.
۲-۱) مطالبات: چنانچه موسسه ای خدمات یا کالای خود را بطور نسیه بفروشد از مشتریان خودطلبکار خواهد شد. البته ممکن است موارد دیگری نیز مانند پرداخت وجه دستی به دیگران مطالباتی رابرای موسسه بوجود آورد. چنانچه در قبال این نوع مطالبات اسنادی مانند سفته یا برات از مشتریان دریافت شود به آن اسناد دریافتنی گفته می شود و در غیر اینصورت مطالبات موسسه را حسابهای دریافتی می نامند.
۳-۱) بدهی ها: کلیه دیون و تعهدات موسسه به اشخاص حقیقی و حقوقی بدهی نامند. بدهی های موسسه معمولاً در اثر خرید نسیه کالا و خدمات یا دریافت وام از دیگران بوجود می آیند و ظرف مدت معینی می بایست پرداخت شوند. منبع: تابناک
این جزوه pdf هم مفید است: جزوه کامل پودمان ۱ صورت های مالی
بدهیها: تعهداتی که یک موسسه در مقابل اشخاص و موسسات دیگر دارد واز معاملات و رویدادهای گذشته ناشی شده و باید از طریق پرداخت پول و . تسویه شوند. بدهیها معمولا از خرید نسیه دارائیها، اخذ وامها، برقراری مالیات و ایراد خسارت به دیگران ناشی می شود. اجزاء اصلی بدهی به شرح زیر می باشد: • حسابهای پرداختنی • اسناد پرداختنی • پیش دریافت • وام پرداختنی
در تنظیم فهرست حسابها برای یک موسسه باید به نکات زیر توجه شود:
الف- نام هر حساب باید ماهیت آن را به روشنی بیان کند.
ب- تعداد حسابها باید به تناسب نیازهای موسسه انتخاب شود.
ج- حسابها باید به ترتیبی که در صورتهای مالی انعکاس می یابد در فهرست حسابها مرتب شود.
د- حسابها باید به ترتیبی شماره گذاری شود که شماره هر حساب نوع و طبقه بندی آن حساب را مشخص کند.
این فیلم مفید را هم مشاهده کنید: نمونه فیلم تدریس حسابداری - اصول حسابداری 1
حسابهای بدهکار و بستانکار
در حسابداری دوبل حسابهای مختلفی وجود دارند که این حسابها یا از نوع بدهکار یا از نوع بستانکار میباشند. شناخت و درک حسابها اصل حسابداری را تشکیل میدهد. حساب بدهکار و حساب بستانکار با مفهوم بدهکار و بستانکار در محاوره تفاوت دارد. حساب صندوق، حساب ملزومات اداری، هزینهها، حساب بدهکاران، حساب خرید از نوع بدهکار است. حسابهای بستانکاران، فروش، در آمد از نوع بستانکار است. افزایش در حسابهای بدهکاری، حساب را بدهکار و کاهش آن حساب را بستانکار میکند. افزایش در حسابهای بستانکاری، حساب را بستانکار و کاهش آن حساب را بدهکار میکند. مثلاً وقتی پولی از صندوق برداشته میشود چون حساب صندوق از نوع بدهکاری است و چون موجودی صندوق کاهش پیدا میکند، گفته میشود که حساب صندوق، یا به اختصار صندوق، بستانکار شدهاست. یا مثلاً وقتی ملزوماتی برای شرکت خریده میشود، چون ملزومات اضافه میشود، حساب ملزومات بدهکار میشود. در آخرین مثال فرض کنید جنسی خریداری شدهاست، چون موجودی خرید افزایش یافته و چون حساب خرید از نوع بدهکاری است، خرید بدهکار میشود.
مطالعه کنید: اصول حسابداری 1 و اصول حسابداری 2
رویدادهای مالی - فرمول حسابداری
رویدادهای مالی، رویدادهایی هستند که اثر مالی داشته باشند. بطور دقیق تر میتوان گفت رویدادهای مالی رویدادهای هستند که حداقل بر یکی از عناصر معادله اساسی حسابداری (( دارایی ها، بدهی ها، سرمایه )) تاثیر بگذارند.
مثال۱: آقای احسانی در ابتدای سال ۱۳۸۳ موسسه احسانی را تاسیس و مبلغ ۵۰۰ میلیون ریال به عنوان سرمایه اولیه وارد موسسه نمود.
جواب: رویداد فوق یک رویداد مالی است زیرا در اثر آن هم دارایی های موسسه (( صندوق یا وجه نقد )) و هم سرمایه موسسه افزایش یافته است.
مثال۲: یک باب آپارتمان به مبلغ ۳۵۰ میلیون ریال بطور نقد خریداری شد.
جواب: رویداد مالی است زیرا در اثر آن یکی از دارایی ها (( صندوق یا وجه )) کاهش یافته و دارایی دیگری تحت عنوان ساختمان افزایش یافته است.
مثال۳: یک دستگاه خودرو به مبلغ ۱۲۰ میلیون ریال بصورت نسیه خریداری شد.
جواب: رویداد مالی است زیرا در اثر آن یکی از دارایی ها تحت عنوان وسایل نقلیه افزایش یافته و از سوی دیگر بدهی های دیگر نیز افزایش یافته است. منبع: armanpardaz.com
مهمترین رابطه و فرمول حسابداری پایه
فرمول حسابداری اساسا نشان می دهد که شرکت مالکیت ( دارایی آن) را به عنوان خریداری شده از طریق پول (بدهی های خود) و یا پول سرمایه گذاران خود در سرمایه گذاری در کسب و کار ( سهام یا سرمایه خود) سرمایه گذاری می کند. این رابطه را می توان به صورت یک معادله ساده بیان کرد:
معادله حسابداری: دارایی = بدهی + صاحبان سهام
این معادله باید توازنی داشته باشد، زیرا هر چیزی که شرکت مالک آن است (دارایی) باید با چیزی خریداری شود، یا یک وظیفه یا سرمایه مالک. دارایی به اقلامی مانند موجودی یا حسابهای دریافتنی اشاره دارد. نمونه هایی از بدهی ها عبارتند از وام های بانکی یا حساب های قابل پرداخت. سرمایه یا سرمایه متعلق به سرمایه یا سرمايه ای است که مالک در شرکت دارد. سود کسب و کار از دوره های گذشته حفظ می شود همچنین به عنوان سرمایه و یا صلاحیت واجد شرایط.
فرمول حسابداری یا معادله ترازنامه می تواند به دو روش دیگر بیان شود:
بدهی = دارایی - سهم مالک
دارایی مالک = دارایی - بدهی
اگر شما هر دو از سه مولفه معادله حسابداری را می دانید، می توانید جزء سوم را محاسبه کنید. اگر به یک ترازنامه نگاه کنید، همچنین می توانید ببینید که یک ترازنامه یک فرم اصلاح شده معادله حسابداری با جزئیات مربوط به سطح حساب را نشان می درک فرمول سرمایه گذاری دهد. منبع: unitinal.com
تجزیه و تحلیل معاملات و عملیات مالی
در حسابداری همیشه معادله زیر برقرار است: دارایی= بدهیها +سرمایه این معادله را معادله اساسی حسابداری می گویند.
دارایی: عبارت است از اموال- مطالبات وسایر منابع متعلق به یک موسسه که درنتیجه معاملات- عملیات مالی یا سایر رویداد های گذشته ایجاد شده وقابل تقویم به پول و دارای منافع آتی است. بدهی: عبارت است از تعهدات موسسه به اشخاص دیگر که در اثر معاملات و درک فرمول سرمایه گذاری رویدادهای گذشته ایجاد شده و باید از طریق پرداخت پول- تحویل کالا- انجام دادن خدمت یا انتقال سایر دارایی ها تسویه شوند.
سرمایه: عبارت است حق مالی صاحب یا صاحبان موسسه نسبت به دارایی های آنکه از کسر کردن کل بدهی ها از دارایی هابه دست می آید. رویدادهای مالی رویدادهایی هستند که بر عناصر اصلی معادله اساسی حسابداری(دارایی ها-بدهی ها و سرمایه) تأثیر گذار باشند. البته این تأثیرات باید حداقل دارای دو جنبه متقابل بدهکار و بستانکار باشد.
مثال) آقای احمدی شرکت «الف»را تاسیس و مبلغ 600 میلیون ریال به عنوان سرمایه اولیه وارد شرکت نمود.
جواب: رویداد مالی است, زیرا هم دارایی و هم سرمایه شرکت افزایش یافته است.
مثال) یک کارگر جدید با حقوق ماهانه 2 میلیون ریال استخدام شد.
جواب: رویداد مالی نیست, زیرا هیچ یک از عناصر معادله اساسی حسابداری (دارایی, بدهی, سرمایه) تحت تاثیر قرار نگرفته و تغییر نکرده است.
قاعده ی کلی برای بیان رویداد های مالی به زبان حسابداری یعنی بدهکار و بستانکار به صورت زیر است:
افزایش دارایی ها بدهکار وکاهش انها بستانکار می شود. افزایش بدهی ها وسرمایه بستانکار وکاهش انها بدهکار می شود.
مثال) یک دستگاه خودرو به مبلغ 80 میلیون ریال به صورت نسیه خریداری شد.
جواب: وسایل نقلیه (مبلغ 80 میلیون ریال افزایش یافته ) بدهکار
بدهیها (مبلغ 80 میلیون ریال افزایش یافته ) بستانکار
مثال) مقداری اثاثه اداری جمعا به مبلغ 40 میلیون ریال خریداری و 15 میلیون ریال ان به طور نقد پرداخت شدوبرای بقیه یک برگ سفته 4 ماهه تسلیم فروشنده شد.
جواب) اثاثه اداری (مبلغ 40 میلیون ریال افزایش یافته) بدهکار
صندوق (مبلغ 15 میلیون ریال افزایش یافته) بستانکار
بدهیها (اسناد پرداختنی) (مبلغ 25 میلیون ریال افزایش یافته) بستانکار منبع: malekpoor.rozblog.com
مثالی دیگر در رابطه با فرمول و معادله اساسی حسابداری
فرض کنید برای انجام فعالیتی ۱۰۰۰۰۰۰ ریال وجه نقد دارید و با قرض گرفتن ۵۰۰۰۰۰ ریال از یکی از دوستانتان وسیله مورد نیاز خود را خریداری می کنید.
در حسابداری ۱۵۰۰۰۰۰ ریال وسیله ای که خریداری کرده اید را اصطلاحا دارائی، ۵۰۰۰۰۰ ریال که قرض کرده اند را بدهی و ۱۰۰۰۰۰۰ ریال وجه نقد که داشته اید را سرمایه می گویند. با کمی دقت متوجه می شوید که در فعالیت ساده مذکور رابطه زیر برقرار است:
یا به عبارت دیگر: دارائیها=بدهیها+سرمایه
این معادله در حسابداری همواره برقرار است و به آن معادله اساسی درک فرمول سرمایه گذاری حسابداری می گویند. معادله اساسی حسابداری مبنا و شالوده سیستم حسابداری دو طرفه است. بر اساس این معادله می توان هر یک از معاملات و عملیات مالی و رویدادهای دارای اثر مالی را تجزیه و تحلیل و آثار آن را بر عناصر معادله تعیین کرد. منبع: sainaco.net
پیشنهاد می شود بخوانید: معرفی رشته حسابداری (دبیرستان)
نحوه تشخیص ماهیت حسابها
برای شناخت ماهیت یک حساب در ابتدا باید به این نتیجه رسید که این حساب گیرنده ارزش است و یا ارزش دهنده است. اگر حسابی به شرکت ارزشی اضافه نمود این حساب ماهیت بستانکار خواهد داشت. اما اگر حسابی از ارزش شرکت چیزی کاست آن حساب ماهیت بدهکار دارد. همانطور که می دانید حساب هایی که مانده آنها بدهکار شود ماهیت بدهکار دارند. افزایش در مقدار این حساب ها در سمت بدهکار و کاهش آن در بستانکار قرار داده می شود. اما اگر مانده حساب بستانکار شود باید افزایش آن در سمت بستانکار و کاهش آن در سمت بدهکار ثبت شده و ماهیت بستانکار دارند. agahhesab.com
چند فرمول دیگر بسیار مهم حسابداری
1- درآمد عملیاتی (درآمد)
سود ناخالص – هزینه های فروش، عمومی و اداری = سود عملیاتی –سایر هزینه ها = سود خالص قبل از کسر مالیات - مالیات ۲۵% =سود خالص
2- فرمول جریان های نقدی
شروع مانده نقدی + منابع جریان نقدی (استفاده ها) از عملیات + منابع جریان نقدی (استفاده ها) از محل تأمین مالی + منابع جریان نقدی (استفاده ها) از سرمایه گذاری = پایان مانده نقدی - این فرمول منابع نقدی را اضافه می کند و موارد استفاده نقدی را کم می کند.
3- فرمول موجودی کالا
موجودی اولیه + خریدها – بهای تمام شده کالای فروش رفته = بهای تمام شده کالای موجود در انبار
4- فرمول فروش خالص
فروش ناخالص – تخفیف فروش – برگشت از فروش = فروش خالص منبع: malek-co.com
مطالعه آینده شغلی و بازار کار رشته حسابداری در ایران هم مفید است.
سرانه خرید و فروش حقیقی + فرمولها
برخلاف تصور رایج میان برخی سهامداران، خرید یا فروش حقوقی صرفاً بر مبنای کسب سود نبوده و ممکن است سیاستهای دیگری از جمله شاخصسازی (در سهام بزرگ بازار)، حمایت، نیاز به نقدینگی برای پرداختیهای شرکت و … داشته باشد اما سهامدران حقیقی قطعاً برای کسب سود اقدام به خرید میکنند. صد البته که تمامی سهامداران حقیقی بر اساس تحلیل صحیح معامله نمیکنند و ممکن است متأثر از فضاهای کاذب یا به اصطلاح سیگنال از سوی اطرافیان باشد اما منظور این مقاله، سهامداران خُرد نبوده و حجم بسیار بالای پول و روش تشخیص آن میباشد. رقمهایی تأثیرگذار و جریانساز بازار سرمایه.
یکی از ابزار بسیار مهم و شاید مهمترین آن تشخیص سرانه خرید و فروش باشد. برای درک این امر بسیار مهم در این مقاله با ما همراه باشید.
سرانه خرید میانگین خرید هر شخص حقوقی و حقیقی را نشان میدهد. به عبارت دیگر سرانه خرید حقیقی ارزش ریالی سهامی است که هر کد حقیقی به صورت میانگین خریده است. به همین شکل، سرانه فروش حقیقی به ارزش ریالی سهامی اشاره میکند که هر کد حقیقی به طور میانگین فروخته است.
نرخ تنزیل چیست و چگونه محاسبه میشود؟
نرخ تنزیل (Discount rate) میتوان به زبان ساده به این صورت که مقدار نرخ تنزیل درواقع میزان افتی است که ارزش یک سرمایه در طول زمان نسبت به ارزش امروز آن تجربه میکند، تعریف کرد. در این مقاله از اکو ساختمان در ابتدا به تعریف نرخ تنزیل پرداختهایم و در ادامه درباره متغیرهای آن و پارامترهای مؤثر بر آن صحبت شده است.
تنزیل چیست؟
تنزیل در حقیقت روشی است که برای تخمین زدن ارزش فعلی جریان وجوه نقدی که در دورههای زمانی مشخصی در آینده قابل دریافت و دسترسی هستند، استفاده میشود. پایه تئوری و منطق این روش بر این حقیقت استوار است که «هر یک ریال امروز، بیشتر از یک ریال فردا ارزش دارد.»
دلایل مختلفی که ازاینبین میتوان به وجود تورم، استهلاک دارایی، قانونگذاریهای جدید، هزینه نگهداری پول و دیگر موارد ازایندست اشاره کرد؛ بر حق بودن این ادعا کامل واضح به نظر میرسد. از سوی دیگر میتوان اینطور توضیح داد که تنزیل راهی برای بهروز کردن ارزش پولی است که در آینده میتوانیم آن را به دست آوریم.
نرخ تنزیل چیست؟
حالا که با مفهوم تنزیل آشنا شدیم، در ادامه به نرخ تنزیل که موضوع اصلی این مقاله است و همینطور مشخصهای است که در مطالعات امکان سنجی و طرحهای توجیهی به آن توجه میشود، پرداخته میشود.
با توجه به این که هزینههای مربوط به هر پروژه در طول سالهای مختلفی انجام میشود و همچنین درآمدهای مربوط به آن سرمایه گذاری هم در طول سالهای مختلف تحقق یافته و به دست میآید. نتیجه میشود که خواسته یا ناخواسته، اختلاف زمانی میان هزینهها و درآمدها به وجود میآید. در واقع همین اختلاف زمانی است که نهایتاً باعث میشود، ارزش واقعی هر واحد پول برای انجام هزینهها و یا درآمد به دست آمده در هر دو سال مختلف با هم در ارزش، اختلاف داشته باشد.
درصورتیکه یک سال خاص به عنوان سال مبنا در نظر گرفته شود، نرخ تنزیل یا به عبارت دیگر حداقل نرخ بازدهی مورد انتظار (MARR) در واقع همان نرخی است که با استفاده از آن میتوانیم ارزش واقعی هزینههایی که در سالهای مختلف انجام شدهاند و یا درآمدهایی که در سالهای مختلف به دست آمدهاند را در آن سالی که به عنوان سال مبنا تعریف کردهایم، محاسبه کنیم.
با توجه به توضیحات بالا میتوان نرخ تنزیل را بهصورت نرخی که افراد، شرکتها و یا بخش عمومی مایلاند تا هزینهها و منافع موجود را با هزینهها، در آینده معاوضه کنند تعریف کرد. این موضوع ریشه در ماهیت تنزیل دارد که به هزینه فرصت سرمایه و قابلیت آن در انجام سرمایهگذاری و کسب سود بازمیگردد.
درواقع تنزیل فرایندی مالی است که مبنای تحلیل بین زمانی در حوزههای مالی و اقتصادی قرار میگیرد. بدین صورت که با تبدیل مقادیر ریالی هزینهها و عایدیها در مقاطع زمانی مختلف به ارزش حال و یا بالعکس، این مقادیر را با یکدیگر مقایسه میکند.
نرخ تنزیل در بازار مسکن را میتوان اینگونه تفسیر کرد. فردی را در نظر بگیرید که با رونق گرفتن بازار مسکن مقداری از سرمایه خود را از بازار بورس و سپردههای بانکی به بازار مسکن منتقل میکند. نرخ تنزیل در این سرمایه گذاری با رشد قیمت مسکن در سالهای آینده، ثابت ماندن نرخهای بهره بانکی، با رکود مواجه شدن بازار بورس و استهلاک مسکن و کاهش ارزش پول رایج میتوان بسیار کمتر از زمانی باشد که فرد سرمایه خود را در بانک یا در بازار بورس سرمایه گذاری کرده بود. نرخ تنزیل در این سرمایه گذاری کاهش پیدا میکند و به اصطلاح سرمایه گذاری اقتصادی به نظر میرسد.
نرخ تنزیل بر اساس منطق نرم افزاری
نرخ تنزیل (Discounting Rate) یا همان هزینه سرمایه (Cost of Capital)، برای آورده هر سرمایه گذار (Equity Capital) در هر پروژه و طرحی به طور اختصاصی و به تناسب سطح ریسک آن پروژه تعیین میشود. به این شکل که هر چقدر سطح ریسک مربوط به یک پروژه یا طرح بیشتر باشد، نرخ تنزیل که در واقع نشانگر حداقل سطح بازدهی مورد انتظار است، به همان نسبت افزایش پیدا میکند.
جدول نرخ تنزیل
در جدول زیر ارزش ۱۰۰۰ ریال طی سالهای متفاوت با نرخ تنزیل جداگانه آمده است. در این جدول، نوسان نرخ تنزیل در کنار نوسان دوره زمانی که موجب تغییر ارزش حال محاسبه شده، دیده میشود. در جدول نرخ تنزیل اهمیت دو عنصر زمان و نرخ را در فرایند تنزیل خاطرنشان میکند؛ به این صورت که نتیجه تنزیل از این دو عنصر تبعیت میکند، لذا هرگونه لغزش در تعیین نرخ تنزیل از سوی محقق و تحلیلگر میتواند در نتیجه گزارشها و تحلیلهای مرتبط بر آن تأثیرگذار باشد.
فرمول نرخ تنزیل
پایه و اساس تجزیه و تحلیلهای مالی درک مفهوم این جمله است که هر رقم پیش بینی نشده برای جریانات نقدی در سالهای آینده برابر یک سرمایه گذاری با نرخ سود سالانه در زمان حال است. در تجزیه و تحلیلهای مالی برای حذف عامل زمان در محاسبات، ارزش جریانات نقدی که در سالهای آینده کسب میشود با استفاده از ضریب تنزیل (i+1) به ارزش روز تبدیل میشود.
معمولاً نرخ تنزیل در یک طرح سرمایه گذاری که برای محاسبه ارزش فعلی هزینهها و درآمدهای پیش بینی نشده برای سالهای آتی طرح مورد استفاده قرار میگیرد، معادل حداکثر نرخ سود بدون ریسک (نرخ سود سپرده بلند مدت بانکی و یا اوراق مشارکت) به اضافه چند درصد برای پوشش ریسک سرمایه گذاری است.
نرخ تنزیل که از آن میتوان به عنوان یک استاندارد شاخص مالی نام برد، تابعی از زمان، مکان و صنعت مورد بررسی است و در شرایط مختلف با در نظر گرفتن مجموع موارد تأثیر گذار بر آن تعیین و در محاسبات از فرمول زیر محاسبه میشود.
نرخ تنزیل در ایران
نرخ تنزیل در طرحهای سرمایه گذاری در ایران با استفاده از فرمولی که در بالا به آن اشاره شده برآورد میشود.
(Rf) در این فرمول برابر نرخ سود اوراق مشارکت ارزی و همینطور تسهیلات صندوق توسعه ملی در بخش انرژی است که برابر ۸ درصد است.
(RPm) با توجه به معادله چهار این مؤلفه نرخ بازدهی اوراق بهادار در بازار بورس تهران است که طی آمار مربوط به ۵ سال گذشته ۲۴ درصد بوده است.
برای به دست آوردن نرخ تنزیل در محاسبات دلاری رقـم ۲۴ درصـد را پـس از کسـر تـورم داخلـی (طبـق اعـلام بانـک مرکـزی میـانگین نـرخ تـورم ایـران طـی ۵ سـال گذشـته ۲۰ درصـد بـوده اسـت) و اضـافه نمـودن نـرخ تـورم امریکـا (بـه دلار ۲) (درصد طی ۵ سال گذشته ۸ از) درصد نرخ بهره بـدون ریسـک کـم درک فرمول سرمایه گذاری میکنیم. بـا انجـام ایـن محاسـبه میـزان حاشـیه سـود بازار معادل منفی ۲ درصد خواهد بود.
(RPi) به دلیل عـدم وجـود اطلاعـات شـفاف در خصـوص میـزان بـازدهی سـرمایه گـذاری در بخـش بالادسـتی نفـت و گـاز در ایـران، حساسـیت سـنجی ایـن متغیـر بـا اعمـال دامنـه تغییرات مثبت و منفی ۳ درصد انجـام گرفتـه اسـت. بـا تقریبـی معـادل ۳ درصـد بالاتر و پایینتر از بازدهی بازار در نظر گرفته شده است.
(RP) بـا در نظـر گـرفتن ارقـام رتبـه بنـدی ریسـک اعتبـاری کشـورها و مقایسـه کشـورهایی بـا اقتصـاد مشـابه ایـران رقم (CRP) برای ایران، معادل ۷ درصد برآورد میگردد. (i) بــا توجــه بــه ارقــام فــوق بــا در نظــر گــرفتن (RP) معــادل ۳ درصــد، رقــم نــرخ طبــق معادلــه (۳) تنزیــل برابــر اســت.
بــدیهی اســت در صــورت لحــاظ رقــم (RPi) رقم تنزیل به ترتیب معادل ۱۳ و ۱۰ درصد خواهد بود.
تفاوت نرخ تنزیل با نرخ بهره
نرخ تنزیل در بازار سرمایه بسیار حائز اهمیت است زیرا به وسیله آن میتوان ارزش آتی شرکتها را بر اساس وجوه نقد آن در آینده تخمین زد. نرخ بهره با ریسک به دست آمدن جریان وجوه نقد آتی رابطه مستقیم دارد یعنی هرچه ریسک به دست آمدن وجوه نقد آتی بیشتر باشد نرخ تنزیل نیز بزرگتر است.
سخن آخر
بــا در نظــر گــرفتن شــرایط کنــونی بــه لحــاظ نــرخ بهــره ارزی، نــرخ تــورم داخلــی، نــرخ بــازدهی بــازار و ریســک اعتبــاری ایــران، نــرخ تنزیــل جهــت محاســبه ارزش فعلــی خــالص طرحهای سرمایهای، در محــدوده ۱۰ تــا ۱۶ درصــد بــرآورد میشود. بــدیهی اســت در صــورت تغییــر شــرایط بــه لحــاظ اقتصــادی، سیاســی و … کــه منجــر بــه تغییــر در هــر یــک از اجــزای محاســبه نــرخ تنزیــل در فرمــول بالا گــردد، رقــم نــرخ تنزیــل تغییر خواهد نمود.
چکیده ای از کتاب کوچکی که همچنان بازار را شکست می دهد اثر جوئل گرینبلات
اقدام به کشف فرمول جادویی ایجاد پول سریع در بازار سهام کنید
تمامی افراد علاقمند هستند تا میزانی سرمایه پس انداز کنند که بتوانند در مواقع نیاز از آن استفاده کنند . سرمایهگذاری در بازار سهام می تواند یکی از روش های مناسب و مورداطمینان برای اینکار محسوب شود . ولی آیا همه ی ما می توانیم مطمئن باشیم قدرت مدیریت سرمایه گذاری هایمان را داریم ؟ معمولا ما تمایل داریم که پولهایمان را در اختیار متخصصان قرار دهیم تا کارها را برایمان پیش ببرند ؛ اما این افراد برای تخصصشان مبالغ هنگفتی از شما می گیرند و اغلب کار را صحیح به انجام نمی رسانند . بهترین روشی که می توانید از بازار سهام بیشترین استفاده را کنید این است که خودتان سرمایهگذاریهایتان را مدیریت کنید . اما این کار چطور امکان پذیر است ؟ در ادامه خواهیم گفت که در زمان قضاوت در خصوص سودآوری سهام در بازار مالی ، چه عواملی را باید در نظر داشت ؟ اگر این توصیهها را دنبال کنید ، قادرید در بازار موفقیت جالب توجه ای به دست آورید و بازدهای بیشتر از بازده حد معمول کسب کنید . در قسمتهای زیر این مطالب عنوان خواهد شد :
- فرمول جادویی به منظور به دست آوردن سود ؛
- آقای بازار کیست و چطور میتوانید او را مغلوب کنید ؛ و
- چگونه میتوانید موفق به فریب مأمور مالیات شوید .
پیدا کردن یک متخصص مالی خوب که قادر به تضمین بازگشت پول خوبی برایتان باشد ، خیلی سخت است
ممکن است در دوران کودکی به این فکر کرده باشید که پول همانند علف به طور جادویی روی زمین می روید ، اما بعد از اینکه متوجه شدید داستان پریان ، حقیقی نیست این تصورتان هم ازبین رفت . زمانی که بزرگ تر شدید و به این نتیجه رسیدید که توانایی سرمایه گذاری در بازارای سهام را دارید ، دیگر فکر افزایش پول با کمک این بازار برایتان جادویی به نظر نمی رسد . اکثر ما هیچ ایده ای در خصوص بازار سهام نداریم و به دلیل اینکه از طریقه ی کار با آن آگاه نیستیم ، نظرات متخصصان را مورد استفاده قرار می دهیم . اما متأسفانه بیشتر این متخصصان ارزش پولی که دریافت میکنند را ندارند . شاید همه ی ما فکر کنیم کارگزاران بورس می توانند سود بسیاری به ما بدهند اما این را بدانید که این کارگزاران بهترین افرادی نیستند که پولتان را در اختیارشان قرار دهید .آنها با فروختن محصولات سرمایهگذاری به شما ، پول کسب می کنند و این موضوع را در نظر نمی گیرند که این محصولات تا چه اندازه سودآور هستند . علاوه بر این ، مردم برای مدیریت بهتر سرمایه هایشان ، متکی به صندوقهای سرمایهگذاری مشترک می شوند . صندوقهای سرمایهگذاری مشترک ، که سرمایه تعداد زیادی از افراد در آنها جمع می گردد ، معمولا هزینه مدیریت آنها خیلی زیاد است . به همین دلیل ، با اینکه بازگشت خوبی دارند ولی اغلب بعد از کم شدن هزینه ها ، برگشتی که دریافت می کنید کمتر از برگشت معمول است . اما مدل خاص از سرمایهگذاران مالی توانایی مدیریت سرمایهگذاریهای شما را دارند .
صندوق سرمایهگذاری مبتنی بر شاخص همچون اس اند پی ۵۰۰ نوعی صندوق سرمایهگذاری مشترک هستند که هدف آنها مغلوب کردن شرکتهای با بهترین عملکرد در بازار نیست ، بلکه مطابقت با این شرکتهاست . شاید فکر کنید که این صندوقها نمی توانند نتایج خوبی به شما بدهند ، اما به دلیل اینکه دارای دستمزدهای پایینتری هستند و همینطور ، به این خاطر که بازار در هر صورت به طور متوسط خوب عمل می کند ، این نوع صندوقها میتوانند سودهای خوبی به دست دهند . پس در صورت تمایل داشتن به اینکه شخص دیگری سرمایه شما را مدیریت نماید ، صندوقهای سرمایهگذاری مبتنی بر شاخص بهترین گزینه می باشد . اما راه بهتر این است شخصاً روش کار را یاد بگیرد و قسمت های زیر شیوه ی این کار را به شما خواهند گفت .
ارزش بازار سهام برخی از شرکتها در مدت زمان کوتاهی بدون هیچ دلیل منطقی درگیر نوسانات شدید میگردد
اگر نمودار قیمت سهام گوگل یا دیسنی را در پنج سال گذشته بررسی کنید ، ممکن است این نمودار ، خطی نسبتاً صاف و رو به بالا را نشان دهد که افزایشی ثابت در قیمت را به نمایش بگذارد . اما اینگونه نیست . با وجود اینکه روند عمومی قیمتها افزایشی است ، این خط دندانهدار خواهد بود و بدون در نظر گرفتن اندازه ی موفقیت هر شرکت ، نشان دهنده ی نوساناتی است که بر کل سهام تأثیرگذار است . به طور مثال ، در ۱۳ نوامبر ۲۰۱۴ ، سهام گوگل نزدک ۲۵/۵۵۸ دلار قیمت داشت و قیمت آن در ۵۲ هفته قبل در محدوده ۶۷/۵۱۰ دلار و ۰۴/۶۱۵ دلار در حال نوسان بود . در همین روز ، سهام دیسنی ۹۰/۸۹ دلار قیمت داشت و در ۵۲ هفته قبل در محدوده ۸۰/۶۸ دلار و ۰۰/۹۲ دلار در حال نوسان بود . اما به چه دلیل قیمت سهام شرکتها تا این اندازه نوسان دارد ؟ ارزش واقعی شرکت در قیمت سهام آن انعکاس نمی یابد . برخی اوقات قیمت سهام شرکت کمتر از ارزش واقعی آن و گاهی بیشتر از ارزش واقعی آن می باشد . برای اینکه بهتر این موضوع را متوجه شوید ، میتوانید بازار سهام را فردی با احساسات ناپایدار فرض کنید . سرمایه گذار برجسته “بنجامین گراهام” ، بیان می دارد که بازار سهام ، فردی دیوانه به اسم آقای بازار است . آقای بازار در واقع تمایل دارد که در شرکت خود سهامی را به شما بفروشد ، اما دمدمی مزاج است . بعضی روزها مشتاق است که سهامش را به قیمتی بالا به فروش برساند ، و در بعضی روزها حالش خوب نیست و معتقد است که شرکتش ارزش زیادی ندارد و تصمیم می گیرد سهامش را باقیمتی پایینتر بفروشد . شما میتوانید هنگامی که افسرده است و قیمت پایین در نظر می گیرد سهام را بخرید و از این حالت او استفاده کنید و سود کنید و هنگامی که مجددا حالش خوب است همان سهام را به خودش بفروشید .
زمانی که سبد سرمایهگذاری تشکیل می دهید ، “بازده عواید” و “بازگشت سرمایه” را در نظر داشته باشید .
اگر تصمیم دارید شانستان را در مقابل آقای بازار بالا ببرید باید مطمئن شوید که سهام را در زمانی که قیمت آنها پایینتر از ارزش واقعی شرکت است ، خریداری می کنید و وقتی که قیمت سهام بالاتر از این ارزش است ، می فروشید . برای درک بالا یا پایین بودن قیمت سهام ، باید به دو عدد توجه کنید . اول : بررسی بازده عواید ، یعنی خود شرکت . با این کار وضعیت عواید شرکت در مقایسه با قیمت سهام آن را متوجه خواهید شد . بازده عواید با پیدا کردن نسبت عواید پیش از بهره و مالیات (EBIT) به ارزش شرکت (EV) محاسبه میگردد . ارزش شرکت برابر است باارزش بازار به اضافه بدهی خالص سودآور . محاسبه نسبت EBIT به EV بر نسبت قیمت به عواید (P/E) که معمولا استفاده میشود ، دارای مزیت است ، چراکه نرخ بدهی و مالیات آن را تحت تاثیر قرار نمی دهند . تصور کنید که ساختمانی اداری به قیمت یکمیلیون دلار خریداری شده است که ۸۰۰,۰۰۰ دلار آن وام و ۲۰۰,۰۰۰ دلار آن به شکل سرمایه بوده است . در صورتی که EBIT ساختمان ۱۰۰,۰۰۰ دلار باشد ، آنوقت بازده عواید آن (EBIT/EV) برابر با ده درصد (۱۰۰,۰۰۰ دلار بخشبر ۱,۰۰۰,۰۰۰ دلار خواهد بود) . درصورتی نرخ بهره ۸۰۰,۰۰۰ دلار وام ۶ درصد باشد ، بازده عواید برای قیمت خرید سرمایه (۲۰۰,۰۰۰ دلار) ۲۶ درصد خواهد بود . یعنی ، ۱۰۰,۰۰۰ دلار منهای ۴۸,۰۰۰ دلار هزینه بهره = ۵۲,۰۰۰ دلار درآمد پیش از مالیات . (۵۲,۰۰۰ دلار بخشبر ۲۰۰,۰۰۰ دلار برابر است با ۲۶ درصد) . این بازده عواید بر مبنای مقدار بدهی دستخوش تغییر خواهد شد ، اما قیمت خرید ۱,۰۰۰,۰۰۰ دلار و EBIT آنکه ۱۰۰,۰۰۰ دلار است ، ثابت خواهد ماند .
ولی بازده بالای عواید به تنهایی کافی نمی باشد . برای آنکه متوجه شویم که آیا شرکتی سودآور است یا خیر ، نیاز است که محاسبه دیگری انجام دهیم ، بدان معنی که می بایست بازگشت سرمایه (ROC) این شرکت را مورد بررسی قرار دهیم . متغیرهای زیادی ، همچون ارزش برندهای شرکت ، استراتژی و … ، بر سلامت شرکت تأثیرگذار هستند ، ولی بازگشت سرمایه جزو سادهترین متغیری می باشد که میتوان در نظر گرفت . بازگشت سرمایه از تقسیم سود بعد از مالیات بر ارزش دفتری مبلغ سرمایهگذاری شده (مجموع مقدار پول سرمایهگذاری شده از سوی سهامداران ، دارندگان سهام قرضه و غیره شرکت) کسب می شود . بازگشت سرمایه نشان دهنده ی میزان موفقیت شرکت در تبدیل سرمایه به سود است . به طور مثال ، اگر ۳۰۰,۰۰۰ دلار را برای افتتاح یک رستوران هزینه کرده باشید و سودتان در سال اول ۱۰۰,۰۰۰ دلار باشد ، ROC شما برای آن سال ۳۳/۳۳ درصد خواهد بود ، و این خوب است . در صورتی که عملکرد شرکت خوب باشد ، هر میزانی بالاتر از ۲۵ درصد را نشان میدهد . پس در صورتی که سهام شرکتهایی که دارای بازده سرمایه بالایی هستند ، با قیمتی پایین بخرید ، انگار سهام شرکتهایی را می خرید که آقای بازار هم اکنون ارزش واقعی آنها را پایین در نظر گرفته است .
ترکیب فرمول جادویی بازده عواید و بازگشت سرمایه
قسمت پیشین بیان کرد که زمان خرید سهام نیاز است که بازده عواید و ROC را مورد بررسی قرار دهید . اما این اعداد به درد چه کاری می خورند و چطور می بایست از آنها استفاده کرد ؟ این اعداد برای به وجود آوردن فرمول جادویی مورد استفاده قرار می گیرند . فرمول جادویی بازده عواید و بازگشت سرمایه را به شکل یک معیار واحد با یکدیگر میکس میکند . این فرمول با لیست ۳,۵۰۰ عدد از بزرگترین شرکتهای موجود برای معامله در یکی از بازارهای عمده سهام آمریکا ، همچون بازار بورس نیویورک (NYSE) یا نزدک شروع میشود و این شرکتها را برمبنای ROC آنها بر مبنای مقیاسی میان یکتا ۳,۵۰۰ رتبهبندی مینماید . شرکتی که دارای بیشترین بازگشت سرمایه است ، در رتبه اول قرار میگیرد . بعد همین شرکتها بر مبنای بازده عوایدشان رتبهبندی میشوند و شرکتی که دارای بیشترین بازده عواید باشد در رتبه اول قرار میگیرد . در نتیجه ، هر دو رتبهبندی با همدیگر ترکیب میگردند . به همین دلیل ، امتیاز کل شرکتی که دارای رتبه اول ROC باشد ، اما در رتبه ۱۸۱ بازده عواید قرار داشته باشد ، ۱۸۲ (یک به اضافه ۱۸۱) خواهد بود . پس شرکتهایی که دارای پایینترین رتبهبندی ترکیبی باشند ، بهترین ترکیب بین هر دو عامل بازده عواید و ROC را دارا خواهند بود . ولی این به چه معناست ؟ بدین معنی که می بایست سهام این شرکتها را بخرید ! فرمول جادویی در طول زمان می تواند بسیار موثر واقع شود . طی دورهای ۱۷ ساله از سال ۱۹۸۸ تا ۲۰۰۴ ، پرتفوی تقریبا ۳۰ سهم با بهترین رتبهبندی ترکیبی به طور میانگین حدود ۳۰ درصد در سال بوده است در صورتی که حد متوسط بازار ۱۲ درصد بوده است . به همین دلیل ، درواقع فرمول جادویی مؤثر می باشد .
به دلیل اینکه فرمول جادویی به نوعی استراتژی بلندمدت محسوب می شود ، برای مدیران مالی که می بایست دارای عملکرد سالیانه باشند ، جالب به نظر نمی رسد .
اگر فرمول جادویی یک روش خارق العادهای برای کسب درآمد به شمار می رود ، به چه دلیل تمامی مدیران سرمایهگذاری از آن استفاده نمی کنند ؟ یکی از دلایل می تواند این باشد که بازگشت این روش همیشه از بازگشت بازار بیشتر نمی باشد . به طور میانگین در پنج ماه از هر سال ، میانگین کلی بازار از پرتفوی مبتنی بر فرمول جادویی بالاتر خواهد بود . همین شرایط برای ۲۵ درصد همه دورههای یکساله نیز صدق می کند . حتی در دوران خیلی موفق بین سالهای ۱۹۸۸ تا ۲۰۰۴ – زمانی که پرتفوی فرمول جادویی بهطور میانگین هرساله ۳۰ درصد سود تولید مینمود – برخی اوقات برای مدت دو تا سه سال پشت سر هم عملکرد آن از میانگین بازار بدتر بود . درواقع مدیران مالی حرفهای توانایی این را ندارند که برای مدت طولانی عملکردی بدتر از میانگین بازار داشته باشند ، چون می بایست همیشه رضایت مشتریانشان را در نظر داشته باشند . متعهد بودن به نوعی استراتژی که شاید گاهی ماهها یا سالها تاثیرگذار نباشد سخت است و اهمیت ندارد که این استراتژی در بلندمدت تا چه میزان کارآمد خواهد بود . مدیران مالی از فرمول جادویی استفاده نمیکنند، زیرا چارچوب زمانی آنها برای نشان دادن سودآوری سهام به مشتریان بسیار محدود است . مدیری که قادر نباشد به طور دائم سودآوری سهام را به مشتریان خود نشان دهد ، احتمالا حتی با دادن قول به دست آوردن سود در آینده ، اخراج خواهد شد . در هر حال با اینکه فرمول جادویی در بلندمدت مؤثر واقع می شود ، بیشتر سرمایهگذاران حرفهای توانایی این را ندارند که در مدتی تا این اندازه طولانی عملکردی پایینتر از میانگین بازار داشته باشند . اما شما قادر به انجام این کار هستید . تمام کاری که می بایست انجام دهید این است که صبر پیشه کنید و طی دورههای خوب و بد این فرمول را دنبال کنید .
جهت پایین آوردن ریسک ، حداقل در ۳۰ سهم شرکتهای بزرگ سرمایهگذاری نمایید و قوانین مالیاتی را با زیرکی استفاده کنید تا سودتان را بیشتر کنید .
اطلاع داریم که فرمول جادویی تا چه اندازه تاثیرگذار است ، اما برای اینکه از آن به بهترین روش استفاده کنیم ، نیاز است که یکسری اقدامات احتیاطی را در نظر داشته باشید که در ادامه به توضیح این نکات خواهیم پرداخت . اول ، فرمول جادویی را به منظور خرید سهام شرکتهای بزرگ استفاده کنید و برای خرید سهام شرکتهای کوچک آن را به کار نگیرید . شرکتهای کوچک سهام زیادی ندارند که آن را عرضه کنند ، پس کمی بالا بردن میزان تقاضا میتواند قیمت سهام آنها را افزایش دهد و بدین ترتیب خرید این نوع سهام به قیمت منطقی سخت است . به کارگیری فرمول جادویی جهت خرید سهام شرکتهای بزرگتر کاری هوشمندانه می باشد . شرکتی که ارزش بازار آن (تعداد سهام ضربدر قیمت سهام شرکت) بالغ بر ۵۰ میلیون دلار باشد ، شرکتی بزرگ می باشد . پس کاری که می بایست انجام دهید این است که هر دفعه حداقل ۲۰ تا ۳۰ سهم از سهام شرکتهای بزرگ را بخرید . این را فراموش نکنید که هر چقدر تعداد سهامتان کمتر باشد ، ریسک فاصله گرفتن از عملکرد میانگین و سالم فرمول جادویی بیشتر خواهد بود . در اختیار داشتن سهام های گوناگون میتواند خنثی کننده ی ضربه مالی به دست آمده از اتفاقی منفی در صنعت نظیر نشت تانکر باشد . بنابراین خرید سهام صنایع گوناگون می تواند عقلانی باشد . در آخر باید گفت ، برای اینکه سودآوریتان را بیشتر کنید نیاز است از قوانین مالیاتی زیرکانه استفاده کنید . بدان معنا که هر سهم را برای مدت تقریبا یکسال نگهداری کنید و سپس به فروش برسانید . اما اینکه سهام را کمی قبل یا بعد از یکسال به فروش برسانید بسته به قوانین مالیاتی است . در آمریکا ، نرخ مالیات برای سود سهامی که بیشتر از یکسال نگه داشته می شوند ، کمتر می باشد . بنابراین نیاز است سهامی را که ارزش آن شدیدا سقوط کرده ، قبل از تمام شدن یک سال بفروشید . چون این کار از نظر صوری درآمد سالیانه ی شما را کم می کند و بنابراین مالیات کمتری پرداخت خواهید کرد . ولی برای سهامی که ارزش آنها بالا رفته است ، خلاف این کار را انجام دهید و برای کم کردن مالیات ، بعد از تمام شدن یک سال ، آن را به فروش برسانید .
چکیده ی پایانی
پیامی که این کتاب به ما می دهد این است که :
در صورتی که فرمول درست و امتحانشده ی مذکور را که به راحتی محاسبه میگردد دنبال کنید ، قادر خواهید بود در بازار سهام برگشتی بیشتر از میانگین بازار کسب کنید .
دیدگاه شما