تحلیل الگوی کنشی و زنجیرههای روایی گریماس در روایت مرگ رستم
روایتشناسی به دنبال طبقهبندی همة روایات در یک نوع واحد است. گریماس یکی از این نظریهپردازان است که با کاستن از تعداد کنشگرهای الگوی پراپ سعی داشت الگویی فراگیر برای تمام روایات ارائه دهد. در این پژوهش، داستان «رستم و شغاد» بر اساس الگوی کنشی گریماس، تحلیل سیر وضعیت روایت با توجه به تقابلهای دوگانه و نیز الگوی نحوی و زنجیرههای روایی (میثاقی، اجرایی و انفصالی) بررسی شدهاست. در این داستان، الگوی گریماس دوگانه عمل کردهاست و یک کنشگر در موقعیتهای مختلف، نقش مخالف و یاریگر را به عهده دارد. کنشگر فاعل برای کمرنگ کردن و از بین بردن نقش کنشگر بازدارنده به مکر و حیله روی میآورد. نقض و عقد یک پیمان به وسیلة شغاد، عامل اصلی روایت است که در زنجیرة میثاقی شکل میگیرد. همین مسئله، زنجیرة اجرایی و کنشهای آن را شکل میدهد تا در نهایت، در زنجیرة انفصالی به وضعیتی مثبت یا منفی ختم شود.
کلیدواژهها
20.1001.1.22517138.1398.23.80.1.5
عنوان مقاله [English]
Analysis of Actional Model and Greimas’ Syntgmes Narrative in the Rostam’s Death Narrative
نویسندگان [English]
- Kazem Dezfolian الگوهای دوتایی 1
- Maryam Akbari 2
- Maryam Jalali 3
1 Professor of Persian Language and Literature, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran;
2 Ph.D. in Persian Language and Literature, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran
3 Assistant Professor of Persian Language and Literature, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran;
چکیده [English]
Classifying all narratives in a single type is the aim of narratology. Greimas is one of the theorists who, by reducing the number of actants of the propp model, tried to provide a comprehensive model for all narratives. The present research investigated the story of Rostam and Shaghad based on the Greimas' actantial model, the analysis of the status of narration with respect to the dual oppositions, the syntactic pattern and the syntgmes narrative (syntgmes contractual, syntgmes performative and syntgmes disjunctional). Greimas' model has acted dual in this story, and an actant in different situations acts as the opposite and the supporter. The subject actant comes to deceive to eliminate the role of the conflict actant. Breaking and contracting a pact by Shaghad is the main source of the narrative that is formed in the syntgmes contractual. The same thing shapes the syntgmes performative and its actions, ultimately ending up in الگوهای دوتایی a positive or negative status in the syntgmes disjunctional.
کلیدواژهها [English]
- Narration
- Greimas
- Actor Pattern
- Narrative Chains
- Rostam and Shaghad
اصل مقاله
روایتشناسی (Narrtology) که رشد و تکامل آن مدیون ساختارگرایی است، یکی از مهمترین حوزههای نظریههای ادبی و «مجموعهای از احکام کلّی دربارة ژانرهای روایی، نظام حاکم بر روایت و ساختار پیرنگ است» (مکاریک، 1384: 25). این اصطلاح را نخستین بار تزوتان تودوروف (Tzvetan Todorov) در کتاب دستور زبان دکامرون بهکار برد و «هدف نهایی روایتشناسی، کشف الگوی جامع روایت است که تمام روشهای ممکن روایت داستانها را در بر میگیرد» (برتنس، 1384: 87). فرمالیستها نخستین کسانی بودند که با هدف کشف الگویی ثابت برای انواع روایت به بررسی این علم پرداختند. نخستین کسی که در این حوزه با بررسی انواع مختلف روایت، طرحی همهجانبه ارائه داد، ولادیمیر پراپ (Vladimir Propp) در کتاب ریختشناسی قصههای پریان بود. در واقع، «پراپ با تحلیل محتوای حدود صد قصة عامیانة روسی به بنمایههای تکرارشوندة آنها دست یافت» (گیرو، 1383: 109). او معتقد است با وجود شخصیتهای مختلف در قصهها، کارکردهای آنها ثابت و محدود است. مهمترین رهیافتی که بعد از فرمالیسم به بررسی روایت پرداخت، ساختارگرایی است. این رهیافت، یعنی «ساختارگرایی ادبی در گام نخست میکوشد تنوعات بیپایان شخصیتهایی را که در داستانها و رمانها میبینیم، به تعداد محدودی نقش که معمولاً با رابطهای ثابت در کنار هم قرار میگیرند، تقلیل دهد» (برتنس، 1384: 92). روش پراپ که از 31 نقش اصلی و 7 نقش روایی گسترده تشکیل شدهاست، الگوی بسیاری از ساختارگرایان، همچون آلژیر ژولین داس گریماس (A.J. Greimas)، تودوروف، ژرار ژنت (Gerarde Genette) و کلود برمون (Claude Bremond) قرار گرفت. از میان آنها، گریماس تلاش کرد به الگویی ثابت و فراگیر برای بررسی انواع روایت دست یابد و آن را از حیطة محدود بررسی پراپ (حکایات عامیانه) فراتر برد. او همچون سایر روایتشناسان ساختارگرا در بررسی متون روایی به دیدگاه زبانشناسی سوسور (Saussure) اقتدا کردهاست؛ زیرا در نظریهپردازیهای جدید، ادبیات هنری کلامی به شمار میرود که از زبان به وجود میآید (ر.ک؛ تایسن، 1387: 354):
«او برخلاف پراپ که دستهبندی هفتگانهاش از شخصیتهای حکایتی عامیانه را خاص این حکایتها میدید و آن را تعمیم نمیداد، معتقد است میتوان تعداد اندکی از الگوهای کنشهای شخصیت را یافت و از این الگو منطق جهان داستان را آفرید» (احمدی، 1380: 163).
گریماس موفق شد با در نظر گرفتن تقابلهای دوگانه و نیز توجه به سه پیرفت زنجیرهای در طرح داستان و محدود کردن کنشگرها به شش کنشگر (Actant)، نظریة روایی خود را برای تمام متون روایی ارائه دهد. به عقیدة او، فقط شش نقش یا عملکرد در زیربنای همة روایات است که سه جفت مرتبط با هم را تشکیل میدهد: اعطاکننده (Sender) + دریافتکننده (Receiver)، فاعل (Subject) + هدف (Object)، یاریگر (Supporter) + رقیب (Conflict) (تولان، 1386: 150).
تاکنون روایات زیادی با استفاده از نظریات روایتشناسی، از جمله نظریة گریماس بررسی شدهاست. شاهنامه و به تبع آن، سایر آثار حماسی، یکی از منسجمترین آثار روایی است. در این پژوهش، داستان رستم و شغاد با نظریة روایتشناسی گریماس بررسی خواهد شد تا میزان انطباق این شاهکار حماسی با یکی از مهمترین و تکوینیافتهترین نظریات روایتشناسی آشکار شود.
پیشینة پژوهش
در زمینة بررسی و تحلیل روایات با بهکارگیری نظریة گریماس، پژوهشهای چندی صورت گرفتهاست، از جمله:
ـ «تحلیل ساختاری داستان از خم چمبر دولتآبادی بر اساس الگوی گریماس» (1392) اثر حسنزاده، فتحی و امیری که این نتیجه را به دنبال داشته که داستان «از خم چمبر» به طور کامل با نظریة جهانی گریماس انطباق دارد.
ـ «روایتشناسی داستان بوم و زاغ در کلیله و دمنه» (1389) از نبیلو که در این مقاله، با توجه به نظریة گریماس، داستان بوم و زاغ کلیله و دمنه بررسی شدهاست و این نتیجه حاصل گردیده که این داستان به طور کامل با دیدگاه گریماس تطبیق دارد و هر شش کنشگر او در این داستان حضور دارد.
ـ «تحلیل ساختار روایی داستان بهرام وگلاندام بر پایة نظریة گریماس» (1393) از مشهدی و ثواب که در این مقاله نشان داده شدهاست الگوی کنشی گریماس در تحلیل روایت این منظومه، مفید و قابل تطبیق است و طرح داستان ساختار و انسجام روایی خاصی دارد و از لحاظ کنشی، شامل دو الگوی کنشی مجزا با کنشگرانی متمایز است که در دیگر روایتها کمتر مشاهده میشود.
ـ «تحلیل داستان شیخ صنعان منطقالطیر عطار بر اساس نظریة کنشی گریماس» (1391) از روحانی و شوبکلایی که در این مقاله تلاش شدهاست نمونههایی عینی و روشن از داستان شیخ صنعان بر طبق الگوی گریماس ارائه شود و این نتیجه بهدست آمدهاست که بر طبق این الگو، داستان شیخ صنعان ساختی استوار و اجزایی پیوسته دارد.
در این پژوهش، داستان شغاد و رستم با توجه به نظریة گریماس و الگوی کنشگرها و تقابلهای دوگانه و نیز ساختار نحوی و سه زنجیرة روایی بررسی خواهد شد.
ضرورت و روش پژوهش
این مسئله که آیا نظریة گریماس با آثار حماسی انطباقپذیر است و اثبات اینکه فردوسی به جنبة روایی داستانهای خود توجه داشته، ضرورت انجام این پژوهش است.
در مرحلة نخست با توجه به نظریة تقابل دوگانه و الگوی کنشی گریماس، انواع کنشگرهای شاهنامه، اعم از فرد، شیء و یا امری درونی، و روابط حاکم میان این کنشگرها و نیز روند شکلگیری داستان از مرحلة متعادل آغازین، از بین رفتن تعادل و جایگزینی تعادلی دیگر در پایان روایت بررسی میشود و در مرحلة بعد، پیرفتهای زنجیرهای این داستان تحلیل خواهد شد.
1. نظریة روایتشناسانة گریماس
گریماس ساختار روایت را بسیار شبیه به ساخت گرامری و دستور زبان میداند و «اعتقاد دارد که دستور روایت نیز مانند دستور زبان محدود است» (گرین و لیبهان، 1383: 110) و از دیدِ او، همة داستانها متأثر از یک ساختار واحد است. در نظر او، «رابطة فاعل و هدف (= موضوع شناسایی) به رابطة میان فاعل و مفعول بیواسطه شباهت دارد. همچنین، رابطة فرستنده و گیرنده به رابطة میان فاعل و مفعول باواسطه شبیه است» (هارلند، 1385: 279). در واقع، «آنچه برای گریماس حایز اهمیت است، دستور زیربنایی و سازندة روایتهاست، نه متنهای منفرد. یک زنجیرة روایی از طریق دو کنشگر که ارتباط آنها کنشهای اساسی را پدید میآورد، به تقابلهای دوگانه اجازه حضور میدهد» (گرین و لبیهان، 1383: 110). نظریة ساختاری گریماس را با توجه به الگوی کنشگرها و تقابلهای دوگانه و الگوی نحوی (زنجیرة میثاقی، اجرایی و انفصالی) میتوان بررسی کرد.
2. تقابل دوگانه و الگوی کنشگرها (Actantial Modle)
از نظر گریماس، روایت با تقابل دوگانه شروع میشود و «در هر پیرفت روایت، حداقل دو مشارک ضروری وجود دارد و کنشهای پایه عبارتند از: فصل و وصل، جدایی و وصال، مبارزه و آشتی. روایت در اساس عبارت است از انتقال یک ارزش یا یک شیء از یک مشارک به مشارک دیگر» (اسکولز، 1383: 147). بدون این تقابلها نمیتوان یک متن را اثری روایی به حساب آورد. در واقع، «تقابلهای دوگانه اساسیترین مفهوم در ساختارگرایی است؛ زیرا اساساً تفکر انسانی بر این بنیاد استوار است: بد/خوب، زشت/ زیبا، شب/ روز. در آثار ادبی نیز باید به دنبال این تقابلها بود» (شمیسا، 1383: 182)
گریماس برخلاف پراپ که برای هر روایت به هفت دسته شخصیت (خبیث، بخشنده، مددکار، شخص مورد جستجو و پدرش، اعزامکننده، قهرمان و قهرمان دروغین) قائل است، سه جفت کنشگر دوتایی را پیشنهاد میکند. این سه جفت کنشگرها دو به دو با هم روابط متقابل دارند. «هر زنجیره روایت با بهکارگیری دو عامل کنش که باید یا مقابل هم باشند، یا معکوس همدیگر به این منش ادراکی عینیت میبخشد. همین رابطة تقابل یا تضاد است که کنش بنیادی گسست و پیوست، هجر و وصل، قهر و آشتی و غیره را خلق میکند» (سجودی، 1383: 66). هرچه تعداد این تقابلهای تضاد و تناقض در روایات بیشتر باشد، واقعنمایی آن بیشتر است و در نتیجه، لذت و هیجان بیشتری را به مخاطب انتقال میدهد. این روابط متقابل شامل سه رابطة تضاد، تناقض و مخالف است. در رابطة متناقض، هر یک از شخصیتها و گاه مفاهیم، ناقض یکدیگرند. در رابطة متضاد، وجود یک شخص یا یک مفهوم با نبودِ یک شخص یا مفهوم دیگر همراه است. در رابطة مخالف، هر شخصیت برای ایجاد مانع بر سر راه هدف دیگری تلاش میکند (ر.ک؛ اخوت، 1392: 65). گریماس عناصر روایت را بر اساس نسبتهایی که هر یک از آنها به موضوعی خاص دارند، در سه دستة کلی قرار دادهاست. این نسبتها عبارتند از: 1. نسبت خواست و اشتیاق، 2. نسبت ارتباط شخصیت با یکدیگر، 3. نسبت پیکار (ر.ک؛ احمدی، 1380: 163). کنشگران الگوی گریماس «سه انگارة اساسی را توصیف میکنند که شاید در همة انواع روایت اتفاق میافتد: 1ـ آرزو، جستجو یا هدف (شناسنده/ موضوع شناسایی)، 2ـ ارتباط (فرستنده/ گیرنده)، 3ـ حمایت یا ممانعت (کمککننده/ مخالف)» (سلدن، 1384: 144). فرستنده، کنشگر را به دنبال شیء ارزشی میفرستد تا گیرنده از آن سود برد. در جریان جستوجو، کنشگران یاریدهنده او را یاری میدهند و کنشگران بازدارنده مانع او میشوند (Greimas, 1983: 86). گریماس این شش کنشگر را در تقابل با هفت شخصیت پراپ قرار میدهد و «به نظر گریماس، نقشهای کنشی ششگانه و روابط ثابت بین آنها، چارچوب اصلی تمام روایتها را تشکیل میدهند. در حالت واقعی، این خواننده است که برای مثال مشخص میکند یک شخصیت خاص، نقش یاریرسان دارد و یا ضد قهرمان» (برتنس، 1384: 86). بنابراین، «با توجه به شش کنشگر ذهن و عین، فرستنده و گیرنده، یاریدهنده و دشمن میتوان حوزههای عمل پراپ را استنتاج کرد و یا حتّی به سادگی زیباتری دست یافت» (ایگلتون، 1380: 144).
3. بررسی داستان شغاد و رستم بر اساس الگوی کنشگر و تقابل دوگانة گریماس
تغییر وضعیتها بر اساس تقابلهای دوگانه در داستان رستم و شغاد بهوضوح مشاهدهپذیر است. در این داستان، چندین کنش واقع میشود. مرحلة اول، کنشهایی است که حالت متعادل آغازین را در بر میگیرد و در واقع، مقدمهای برای ساختار اصلی طرح روایت است. در مرحلة بعد که میتوان آن را شروع وضعیت نامتعادل دانست؛ زیرا کنشگر فاعل (شغاد) برای رسیدن به هدف خود (کشتن رستم) در تلاش است. این مرحله چندین کنش فرعی را در خود گنجاندهاست که بیشتر مربوط به کنشهای شغاد و شاه کاول و اجرای نقشه و حیله برای کشتن رستم است. بعد از این مراحل، با کنشهایی روبهرو میشویم که حاصل و نتیجة کنش اول و در واقع، کنشهایی است که مجازات کنشگرهای فاعل (شغاد و شاه کاول) را در خود جای دادهاست و روایت را به سمت وضعیتی متعادل میکشاند. این کنشها مربوط به انتقامگیری رستم و فرامرز از شغاد و شاه کاول است. در ادامه، الگوی کنشگر در هر موقعیت این داستان بررسی میشود و بعد از پایان موقعیتها، با رسم نموداری، سیر وضعیت روایت بر اساس تقابلهای دوگانه نمایان میشود.
3ـ1. موقعیت نخست
موقعیت اول را میتوان مقدمهای برای ساختار اصلی روایت دانست. همسر زال فرزندی به دنیا میآورد که بنا بر عرف و عادت مرسوم و به پیشنهاد زال (فرستنده)، ستارهشناسان (فاعل) گرد میآیند تا طالع او را پیشبینی کنند. آنها برای رسیدن به طالع شغاد (شیء ارزشی) دست بهکار میشوند و بزرگان کاولی، آتشپرستان و یزدانپرستان با زیجها و سایر آلات (یاریدهنده) به یاریشان میآیند و برای انجام این کار، هیچ مخالف و مانعی (نیروی بازدارنده) بر سَرِ راهشان وجود ندارد:
«ستارهشناسان و گندآوران
از آتشپرست و زِ یزدانپرست
زِ کشمیر و کاول گزیدهسران
برفتند با زیج رومی به دست»
(فردوسی، 1386، ج 5: 442).
آنان طالع شغاد را شوم و نحس پیشبینی میکنند:
«گرفتیم و جستیم راز سپهر
چو این خوبچهره به مردی رسد
کند تخمة سام نیرم تباه
آموزش الگوی پوشا engulfing فیلم رایگان فارسی
۲۲ شهریور ۱۳۹۹ — در این مطلب به بررسی ویژگی های این الگوی شمعی کندل استیک و آموزش تشخصی آن در نمودار می پردازیم.
فیلم آموزش انواع الگوهای شمعی و کاربردهای آن در تحلیل تکنیکال بورس آموزش دکتر داوود آموزش تحلیل تکنیکال فارسی · آموزش تحلیل تکنیکال زبان اصلی · فیلم های آموزش دانلود فیلم های آموزش بورس مقدماتی تا پیشرفته رایگان صفر تا صد, فیلم های آموزش الگوهای دوتایی شمعی – الگوی پوشا engulfing, دانلود, ۹۰ مگابایت.
۱۳ مهر ۱۳۹۹ — الگوی پوشای صعودی یا Bullish Engulfing یک الگوی تحلیل تکنیکال است که به خرید کتاب آموزش تحلیل تکنیکال مقدماتی و پیشرفته فارسی.
۱۵ مهر ۱۳۹۹ — پوشای نزولی یا Bearish Engulfing یک الگوی تحلیل تکنیکال است که به زبان خرید کتاب آموزش تحلیل تکنیکال مقدماتی و پیشرفته فارسی.
۱۶ آذر ۱۳۹۷ — در ادامه به صورت مجزا به هر کدام از الگوهای فوق خواهیم پرداخت. الگوی پوشای نزولی یا Bearish Engulfing. این الگو در پایان یک حرکت صعودی مشاهده می …
۲۱ دی ۱۳۹۸ — در این مطلب کورس آموزش معامله با انواع الگوهای شمعی از داود استقامت برای شما دوستان قرار گرفته است. انگلیسی · فارسی دانلود جلسه ۳ الگوی پوشا engulfing بهترین
اموزش کاربردی
و موثر واقعا متعجب شدم از اموزش ها با توجه به رایگان بودن فایل ها انتظار یکسری کلی گویی بی فایده داشتم اما واقعا این اموزش ها …
در برخی موارد از دیگر رنگ ها نیز در رسم کندل های صعودی استفاده میشود . ) آبی و. سبز و ENGULFING PATTERN. ▷. الگوی. پوشا. که دو زیر مجموعه میتوانیم برای آن تعریف کنیم. ) الگوی پوشای الگوی هارامی عکس الگوی پوشا می باشد . -۴٫ دو شمعی … آموزش الگو کندل پوشا استراتژی ۷۰ درصدی باینری آپشن. آموزش تحلیل تکنیکال – الگو شمعی پوشا صعودی (Bullish engulfing) · اینوست یار.
۲۲ آذر ۱۳۸۷ — دانلود و نصب متاتریدر دوره های آموزشی متنی رایگان تحلیل گران تکنیکال عموما هنگامی به الگو های کندل استیک بازگشتی اهمیت Bullish Engulfing Pattern در این الگو (پوشای ابر مشکی) شاهد دو شمع با رنگ های متفاوت هستیم در به حال آموخته اید با الگوهای شمعی ژاپنی نحوه استفاده از این الگوها آموزش داده شود.
کندل الگوی ابر سیاه –دانلود فیلم آموزش بازار بورس ایران و سرمایه گذاری با استفاده از کندل پوششی نزولی یا Engulf هست که در انتهای مسیر صعودی تشکیل میشه. شماره تماس خود را به ایمیل [email protected] ارسال نمایید تا مشاوره رایگان و تجارت دودوییآموزش ثبت نام در الیمپ تریدآموزش کندل ابر سیاه فارسیالیمپ ترید یعنی … ۱۵ بهمن ۱۳۹۹ — به یکی دیگر از آموزش های رایگان تحلیل تکنیکال بازار بورس و فرابورس رسیدیم. الگوی پوشا مثبت (Bullish Engulfing). این الگو در انتهای روند …
ترند پلاس
وبلاگ مقالات آموزشی کندل های ژاپنی تحلیل گران تکنیکال عموما هنگامی به الگو های کندل استیک بازگشتی اهمیت می دهند که در Bullish Engulfing Pattern در این الگو (پوشای ابر مشکی) شاهد دو شمع با رنگ های متفاوت هستیم در شمع اول بدنه برای مشاوره تخصصی رایگان همین حالا با کارشناسان ما تماس بگیرید آدرس …
صفحه اصلی فیلم های آموزشی تحلیل تکنیکال زبان فارسی آموزش کندل شناسی توسط فیلم آموزش گام به گام بورس، ویدیو آموزش بورس، آموزش رایگان بورس. الگوهای دو کندلی شامل : الگوی پوشا ( ENGULFING PATTERN ) ، الگوی پوشش ابر سیاه …
Sucess book. Forwarded from آموزش بورس بصورت فیلم وصوت ومتن آموزش کاربردی (REAL)معامله به روش الگوهای شمعی – الگوی پوشا engulfing. 1 view 16: سایت آموزشی فرازدرس ۵۰۰ ساعت آموزش رایگان و #فارسی را در اختیار کاربران قرار دادهاست.
۱۷ مهر ۱۳۹۹ — آموزش الگوی پوشا به همراه پادکست ، الگوی برگشت کندل ها می باشد که دو زیر مجموعه می توانیم برای آن تعریف کنیم ( الگوی پوشای صعودی و الگوی …
الگوهای کندل استیک (شمعی ژاپنی)
قیمت باز شدن و بسته شدن منطبق برهم اما سایه های بلندی در بالا و پایین وجود دارد.
نشانه بی تصمیمی و سردرگمی بین خریدار و فروشنده است.
یک گام صعودی به سمت بالا معمولا پس از این الگو دیده می شود.
فاقد سایه بالایی (یا سایه بسیار کوچک)
بدنه می تواند صعودی یا نزولی باشد- بدنه صعودی قوی تر است.
سایه پایینی باید بلند باشد.
نشانه شروع روند صعودی در انتهای روند نزولی.
فاقد سایه پایینی (یا بسیار کوچک)
بدنه می تواند صعودی یا نزولی باشد- بدنه نزولی قوی تر است.
سایه بالایی بلند.
نشانه شروع روند صعودی در انتهای روند نزولی.
کمربند نگهدارنده صعودی
یکی از گونه های Opening Marubozu است.
در انتهای روند نزولی با شکافی نسبت به قیمت پایانی کندل قبل ایجاد می شود- بدنه بلند
تک شمعی نزولی
برتری واضح فروشندگان – فاقد سایه بالایی و پایینی
ماروبوز بدون سایه در قیمت آغازین
قدرت کمتر نسبت به ماروبوزو
ماروبوزیی که در قیمت پایانی آن سایه ندارد.
قدرت کمتر نسبت به ماروبوزو
قیمت باز شدن و بسته شدن منطبق برهم اما سایه های بلندی در بالا و پایین وجود دارد.
نشانه بی تصمیمی و سردرگمی بین خریدار و فروشنده است.
در ابتدا خریداران غالب هستند اما نهایتا برتری مطلق برای فروشندگان است.
مرد به دار آویخته شده
در انتهای روند صعودی- سایه پایینی بلند
فاقد سایه بالایی یا سایه بسیار کوتاه
رنگ بدنه مهم نیست اما الگوهای دوتایی اگر قرمز باشد، قدرت الگو بیشتر است.
روند قبلی باید صعودی باشد.
در انتهای روند صعودی- فاقد سایه پایینی یا بسیار کوتاه – رنگ بدنه مهم نیست اما بهتر است قرمز (نزولی) باشد.
سایه بالایی بلند است.
کمربند نگهدارنده نزولی
یکی از گونه های Opening Marubozu است.
در انتهای روند صعودی با شکافی نسبت به قیمت پایانی کندل قبل ایجاد می شود- بدنه بلند
دو شمعی صعودی
دو شمع با رنگ متفاوت – وجود شکاف نزولی مهم است.
دوتایی پایینی (صعودی)
در انتهای روند نزولی- شمع اول نزولی و شمع دوم صعودی- سایه پایینی ندارد – پایین ترین قیمت هر دو کندل یکسان است.
شمع دوم درون شمع اول است.
شمع اول نزولی – شمع دوم کوچک و درون شمع اول – شمع اول نزولی و شمع دوم صعودی.
صلیب هارامی صعودی
مانند هارامی صعودی است اما شمع دوم دوجی است.
دو شمع با رنگ بدنه متفاوت – شمع اول نزولی – وجود گپ الگو را تقویت می کند.
نفوذ حداقل 50 درصدی کندل دوم در کندل اول مهم است.
دو شمعی نزولی
شمع اول نزولی – شمع دوم کوچک و درون شمع اول – شمع اول نزولی و شمع دوم صعودی.
دو شمع با رنگ متفاوت – وجود شکاف صعودی مهم است.
شمع دوم تمام شمع اول را می پوشاند.
دوتایی بالایی (نزولی)
در انتهای روند صعودی- شمع اول صعودی و شمع دوم نزولی – سایه بالایی ندارد – بالاترین قیمت هر دو کندل یکسان است.
شمع اول درون شمع دوم است.
صلیب هارامی نزولی
مانند هارامی نزولی است اما شمع دوم دوجی است.
دو شمع با رنگ بدنه متفاوت – شمع اول صعودی – وجود گپ الگو را تقویت می کند.
نفوذ حداقل 50 درصدی کندل دوم در کندل اول مهم است.
سه شمعی صعودی
سه شمع صعودی پرقدرت متوالی – سایه بالایی ندارد- ادامه روند صعودی- برگشت قوی از نزول به صعود.
کودک رها شده پایینی
در انتهای روند نزولی – دوجی با شکاف نسبت به کندل قبل و بعد- شمع قبل و بعد از دوجی با رنگ های متفاوت.
شمع اول نزولی قوی شمع دوم با شکاف نسبت به شمع اول و شمع سوم مجددا با شکاف نسبت به شمع دوم.
سه شمعی نزولی
سه شمع نزولی پرقدرت متوالی – سایه پایینی ندارد یا خیلی کوچک- ادامه روند نزولی برگشت قوی از صعود به نزول.
کودک رها شده بالایی
در انتهای روند صعودی – دوجی با شکاف نسبت به کندل قبل و بعد- شمع قبل و بعد از دوجی با رنگ های متفاوت.
شمع اول صعودی قوی شمع دوم با شکاف نسبت به شمع اول و شمع سوم مجددا با شکاف نسبت به شمع دوم.
چند شمعی صعودی و نزولی
5 شمع – واگرایی زمانی – شمع اول صعودی قوی – سه شمع نزولی که از پایین شمع اول خارج نمی شوند و شمع پنجم صعودی و بالای شمع اول بسته می شود.
5 شمع – واگرایی زمانی – شمع اول نزولی قوی – سه شمع صعودی که از بالای شمع اول خارج نمی شوند و شمع پنجم نزولی و پایین شمع اول بسته می شود.
چگونه با الگوهای کندل استیک ژاپنی در فارکس معامله کنیم
اگر شما طرفدار معامله با نمودارهای خالی و بدون استفاده از اندیکاتورهای مختلفی هستید که میتوانند قضاوت شما را تحت تأثیر قرار دهند، قطعاً این مطالب توجهتان را جلب خواهد کرد. در این مقاله، ما در مورد معامله گری به سبک پرایس اکشن با استفاده از آنالیز کندل استیک صحبت خواهیم کرد. من برخی از مهم ترین الگوهای کندل استیک را معرفی کرده و پتانسیل آنها را برایتان توضیح خواهم داد.
کندل استیک ژاپنی چیست؟
کندل استیک ژاپنی یک تصویر برای نمایش نمودارهایی است که در قرن هجدهم توسط یک تاجر برنج ژاپنی به نام مونهیسا هوما (Munehisa Homma) اختراع شده است. این نمودارها با نمودارهای میله ای و خطی فرق دارند زیرا اطلاعات بیشتری ارائه میدهند و به راحتی می توان آنها را خواند. تصویر زیر را ببینید:
تصویر (۱)
این طرح ساده، تمام اطلاعاتی که کندل استیک ژاپنی به شما میدهد را نشان میدهد. دو کندل نمایش داده شده، یک کندل صعودی (سبز) و یک نزولی نزولی (قرمز) هستند. هر کندل نشان دهنده قیمتی است که در آن کندل باز شده است، قیمتی که در آن کندل بسته شده است و نیز بالاترین و پایین ترین حد قیمت است. توجه داشته باشید که کندل های نزولی (قرمز) به سمت پایین حرکت میکنند، بنابراین موقعیت نقاط “باز” و “بسته شدن” جا به جا میشود. حالا ببینید که کندل های ژاپنی در نمودار قیمت چگونه به نظر میرسند.
تصویر (۲)
خیلی بهتر از نمودار میله ای یا خطی، اینطور فکر نمیکنید؟
نحوه استفاده از کندل استیک ژاپنی
نمودار کندل استیک ژاپنی اطلاعات مهمی در مورد پرایس اکشن در هر زمان خاص به معامله گر ارائه می دهد. معامله گران اغلب سیگنال های خود را با الگوهای کندل استیک ژاپنی تأیید میکنند و شانس موفقیت در معامله را افزایش میدهند.
معامله گری به روش پرایس اکشن تنها با استفاده از آنالیز کندل استیک، یک تکنیک معاملاتی بسیار متداول است. با این وجود، معامله گری با کندل استیک در ترکیب با اندیکاتور های اضافی و سطوح حمایت و مقاومت ، قوی ترین روش معامله گری است.
یاد بگیرید که در بازارهای فارکس چه چیزی به درد میخورد و چه چیزی نه…
الگوهای کندل استیک در فارکس اشکال کندل خاصی در نمودار هستند که اغلب منجر به وقایع خاصی میشوند. اگر این الگوها به موقع تشخیص داده شوند و به درستی معامله شوند، می توانند به ارائه ستاپ های با احتمالِ برد بالا کمک کنند.
الگوهای کندل استیک فارکس در دو دسته طبقه بندی میشوند – الگوهای کندل استیک ادامه دار و الگوهای کندل استیک بازگشتی. حالا رایج ترین الگوهای بازگشتی و ادامه دار را بررسی کرده و در مورد پتانسیل آنها بحث خواهیم کرد.
الگوهای کندل استیک تکی
دوجی، کندل استیکی است که تشخیص آن بسیار آسان است. هر زمان که قیمت دقیقاً در همان سطحی که باز شده است، بسته شود، یک دوجی داریم. بنابراین کندل دوجی شبیه یک خط تیره با یک فتیله است.
توجه داشته باشید که گاهی اوقات مواردی پیش میآید که قیمت از همان ابتدا اصلاً جابجا نمیشود. در این موارد کندل دوجی یک خط تیره ساده و بدون فتیله است. نگاهی به این تصویر بیندازید:
تصویر (۳)
اگر کندل دوجی بعد از یک حرکت طولانی تشکیل شود، آنگاه کاراکتر بازگشتی دارد. دلیل این امر این است که در یک بازار صعودی (یا نزولی)، وقوع یک کندل دوجی نشان میدهد که گاوها قدرت خود را از دست میدهند و خرسها با همان قدرت شروع به عمل میکنند.
بنابراین، کندل در همانجایی که باز شده بود، بسته میشود. فقط بخاطر داشته باشید: وقتی پس از یک حرکت طولانی به یک دوجی در نمودار می رسید، این احتمال وجود دارد که قیمت جهت خود را معکوس کند.
این کندل می تواند نزولی و صعودی باشد. این کندل دارای بدنه ای بسیار کوچک و فتیله بالایی بلندتر و فتیله پایینی کوتاه تر است که اندازه آنها تقریباً یکسان است. نگاهی به تصویر زیر بیندازید:
تصویر (۴)
کندل اسپینینگ تاپ، کاراکتر نامشخصی دارد.
دلیل این امر این است که این کندل نشان می دهد که خریداران و فروشندگان به سختی با یکدیگر می جنگند، اما هیچ کدام نتوانسته اند بر دیگری غلبه کند.
با این وجود، اگر در یک روند نزولی در نمودار به این کندل برسیم، این بدان معنی است که فروشندگان قدرت خود را از دست میدهند، حتی اگر خریداران نتوانند بر آنها غلبه کنند.
این کندل دیگری است تشخیص آن بسیار آسان است. همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است، کندل استیک ماروبوزو دارای یک بدنه است و فتیله ای ندارد:
تصویر (۵)
کندل ماروبوزو، یک الگوی تداوم روند است. از آنجایی که این کندل فتیلهای ندارد، که اگر صعودی باشد، روند صعودی به قدری قوی است که قیمت افزایش مییابد و هرگز به زیر سطح باز شدن میله نمی رسد.
کندل های چکش و مرد آویزان دارای بدنه های کوچک، فتیله بالایی کوچک و فتیله پایینی بلند هستند. این دو کندل از نظر ظاهری کاملاً شبیه هم به نظر میرسند:
تصویر (۶)
این دو کندل در دسته کندل های بازگشتی قرار میگیرند. تفاوت بین آنها در این است که چکش، نشان دهنده بازگشت از یک روند نزولی است، در حالی که مرد آویزان، به بازگشت روند صعودی اشاره دارد.
- چکش معکوس و شوتینگ استار (بازگشتی)
چکش معکوس و شوتینگ استار دقیقاً برعکس چکش و مرد آویزان هستند. همانطور که در زیر نشان داده شده است، آنها دارای بدنه کوچک، فتیله پایینی کوتاه و فتیله بالایی بلند هستند:
تصویر (۷)
چکش معکوس و شوتینگ استار هر دو رفتار معکوس از خود نشان میدهند، چکش معکوس به بازگشت یک روند نزولی اشاره دارد، در حالی که شوتینگ استار نشان دهنده پایان یک روند صعودی است.
الگوهای کندل استیک دوتایی
- کندل پوششی صعودی و نزولی (بازگشتی)
چکش معکوس و شوتینگ استار هر دو رفتار معکوس از خود نشان میدهند، چکش معکوس به بازگشت روند نزولی اشاره دارد، در حالی که شوتینگ استار نشان دهنده پایان روند صعودی است.
تصویر (۸)
هر دو الگوهای کندل پوششی، بازگشت روند را نشان میدهند. در هر دو الگوی کندل پوششی صعودی و نزولی، کندل دوم، بدنه کندل اول را پوشش میدهد. کندل پوششی صعودی، نشان دهنده بازگشت روند نزولی است و کندل پوششی نزولی، بازگشت روند صعودی را نشان میدهد.
- انبرک در قله و انبرک در دره (بازگشتی)
کندل انبرک قله، از یک کندل صعودی و به دنبال آن یک کندل نزولی تشکیل شده است که در آن هر دو کندل دارای بدنه کوچک هستند و فتیله پایینی ندارند. پارامترهای این دو کندل تقریباً یکسان است.
در عین حال، همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است، کندل انبرک دره از یک کندل نزولی و به دنبال آن یک کندل صعودی تشکیل شده است که در آن هر دو کندل دارای بدنه کوچک هستند و فتیله بالایی ندارند:
تصویر (۹)
همانطور که گفتیم، اندازه دو کندل انبرک، تقریباً یکسان است. هر دوی این الگوهای کندل استیک خاصیت بازگشتی دارند. تفاوت بین این دو الگو در این است که انبرک قله نشان دهنده بازگشت یک روند صعودی به یک روند نزولی است، در حالی که انبرک دره برعکس عمل میکند – انبرک دره را می توان در انتهای روند نزولی مشاهده کرد که نشان می دهد یک تغییر به روند صعودی وجود خواهد داشت.
الگوهای کندل استیک سه تایی
- ستاره صبحگاهی و ستاره عصرگاهی (بازگشتی)
الگوی کندل استیک ستاره صبحگاهی، شامل یک کندل نزولی و به دنبال آن یک کندل کوچک نزولی یا صعودی و پس از آن یک کندل صعودی است که از نصف کندل اول بزرگتر است.
الگوی کندل ستاره عصرگاهی، برعکس الگوی ستاره صبحگاهی است. این الگو با یک کندل صعودی شروع میشود و پس از آن یک کندل کوچک نزولی یا صعودی و سپس یک کندل نزولی وجود دارد که اندازه آن بزرگتر از نصف کندل اول است. تصویر زیر این دو الگو را نشان میدهد:
تصویر (۱۰)
هر دوی این الگوهای کندل استیک دارای ویژگی بازگشتی هستند، ستاره عصرگاهی، پایان روند صعودی را نشان میدهد و ستاره صبحگاهی به پایان روند نزولی اشاره دارد.
الگوی کندل استیک سه سرباز میتواند نزولی یا نزولی باشد. سه سرباز صعودی از سه کندل صعودی پشت سر هم تشکیل شده است:
- یک کندل صعودی کوچک تر
- یک کندل صعودی بزرگتر، که نزدیک بالاترین نقطه خود بسته میشود
- یک کندل صعودی حتی بزرگتر که تقریباً هیچ فتیله ای ندارد
در ضمن، الگوی سه سرباز نزولی باید دارای ویژگی های زیر باشد:
- یک کندل نزولی کوچکتر
- یک کندل نزولی بزرگتر، که نزدیک پایین ترین نقطه خود بسته میشود
- یک کندل نزولی حتی بزرگتر که تقریباً هیچ فتیله ای ندارد
تصویر زیر یک الگوی سه سرباز صعودی و سه سرباز نزولی معتبر را نشان میدهد:
تصویر (۱۱)_الگوی سه سرباز صعودی و سه سرباز نزولی
الگوی کندل استیک سه سرباز خاصیت بازگشتی دارد.
الگوی کندل استیک سه سرباز صعودی، میتواند روند نزولی را پایان دهد و یک روند صعودی جدید ایجاد کند. در همین حال، الگوی کندل استیک سه سرباز نزولی را می توان در پایان یک روند صعودی یافت، که نشان دهنده ایجاد یک حرکت نزولی در آینده است.
آنالیز نمودار کندل استیک
حالا که برخی از الگوهای قابل اطمینان کندل استیک در معاملات فارکس را مورد بررسی قرار دادیم، اکنون میتوانیم ببینیم که این الگوها در نمودار قیمت، چه شکلی به نظر میرسند و چگونه میتوانیم از آنها به عنوان بخشی از الگوهای دوتایی یک استراتژی معامله گری به روش پرایس اکشن استفاده کنیم! نگاهی به نمودار زیر بیندازید:
تصویر (۱۲)_نمودار روزانه EUR/USD
این نمودار روزانه EUR/USD برای دوره ۲۱ جولای تا ۸ اکتبر ۲۰۱۵ است. آنالیز نمودار ما سه الگوی نزولی موفق را نشان می دهد. اولین الگو، الگوی ستاره عصرگاهی است. همانطور که قبلاً اشاره کردیم، الگوی کندل استیک ستاره عصرگاهی خاصیت نزولی دارد. این دقیقاً همان چیزی است که در نمودار ما اتفاق میافتد. ما چهار کندل نزولی داریم که مربوط به یک افت قیمت ۱۲۶ پیپی هستند. دومین الگویی که از آنالیز کندل استیک بدست میآید، کندل مرد آویزان در پایان روند صعودی است. پس از ظهور کندل مرد آویزان، قیمت یورو در برابر دلار حدود ۳۸۷ پیپ در مدت سه روز کاهش یافت! سومین الگوی کندل استیک در نمودار ما، یک الگوی ستاره عصرگاهی دیگر است. در پایان روند صعودی، الگوی ستاره عصرگاهی با افت ۴۰ پیپ در یک روز ظاهر شده است.
بیایید نمونه نمودار دیگری را ببینیم و سایر الگوهای کندل استیک ژاپنی را بررسی کنیم:
تصویر (۱۳)_نمودار ۴ ساعته USD/JPY
این نمودار ۴ ساعته USD/JPY برای دوره ۲۸ آگوست تا ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۵ است. همانطور که مشاهده میکنید، این نمودار دارای دارای الگوهای کندل استیک ژاپنی بسیاری است. ما ابتدا پس از یک کاهش شدید قیمت، با یک الکوی کندل دوجی شروع میکنیم. ما به الگوی بازگشتی دوجی میرسیم و ۹۷ پیپ افزایش را ثبت میکنیم. الگوی کندل استیک بعدی، سه سرباز صعودی است که پس از یک اصلاح جزئی قیمت ظاهر میشود. پس از بازگشت الگوی سه سرباز، قیمت دلار آمریکا در برابر الگوهای دوتایی ین حدود ۸۶ پیپ افزایش یافته است.
سومین الگوی کندل در نمودار، اسپینینگ تاپ است که همانطور که گفتیم کاراکتر نامشخصی دارد. این بدان معناست که پس از کندل اسپینینگ تاپ، بسته به زمینه پرایس اکشن در آن زمان، قیمت ممکن است افزایش یا کاهش یابد. در این مورد خاص، قیمت در میله بعدی جهت خود را معکوس کرده و الگوی ستاره صبحگاهی را تشکیل میدهد و ما یک افزایش ۱۳۸ پیپی را خواهیم دید. افزایش قیمت پس از الگوی اسپینینگ تاپ، بلافاصله با یک الگوی بازگشتی دوجی دیگر دنبال میشود. در نتیجه، ما با افت سریع ۱۸۲ پیپی مواجه خواهیم شد. آخرین الگوی کندل استیک این نمودار، یک کندل استیک چکش پس از یک روند نزولی است. ما الگوی چکش خود را تأیید میکنیم و قیمت دلار حدود ۱۶۳ پیپ افزایش مییابد.
حالا بیایید سراغ USD/CHF برویم و در مورد الگوی کندل پوششی صعودی و نزولی بحث کنیم:
تصویر (۱۴)_نمودار ۴ ساعته USD/CHF
در اینجا ما یک نمودار ۴ ساعته USD/CHF برای ۲۲ جولای تا ۲۱ آگوست ۲۰۱۴ داریم. ما پس از یک اصلاح روند، با یک کندل کوچک دوجی شروع میکنیم. نتیجه ای که پس از کندل دوجی به دست میآوریم، افزایش سریع ۶۲ پیپی قیمت است. سپس پس از یک دوره تثبیت قیمت، یک کندل پوششی نزولی خواهیم داشت. دقیقاً بعد از کندل پوششی، یک افت ۳۹ پیپی در نمودار ظاهر میشود! اندکی بعد، به یک کندل پوششی نزولی دیگر میرسیم که پس از اصلاح یک روند نزولی ظاهر میشود. حدود ۱۲ ساعت بعد از این کندل پوششی نزولی، قیمت دلار آمریکا ۵۰ پیپ کاهش مییابد. ۱۰ روز بعد، ما یک کندل پوششی صعودی در نمودار میبینیم که پس از یک روند نزولی ظاهر میشود. این سودآورترین حرکت قیمت در این نمودار است که منجر به افزایش ۱۰۰ پیپ در مدت سه روز میشود. این روند صعودی با آخرین الگوی نمودار در تصویر، یعنی سومین کندل پوششی نزولی، به پایان میرسد. این کندل مجدداً منجر به واکنش قیمت میشود. نتیجه کلی الگوهای دوتایی حاصل از این پنج حرکت قیمت، ۲۶۴ پیپ است.
بیایید یک نمودار فارکس دیگر را با استفاده از الگوهای کندل استیک آنالیز کنیم!
تصویر (۱۵)_نمودار ۴ ساعته دلار AUD / USD
این نمودار ۴ ساعته دلار استرالیا (AUD / USD) برای دوره ۱۷ سپتامبر تا ۱۹ اکتبر ۲۰۱۵ است. ما پس از یک افزایش قیمت، با کندل پوششی نزولی شروع میکنیم. ما این الگو الگوهای دوتایی را تأیید میکنیم و شاهد یک کاهش ثابت قیمت به میزان ۲۸۴ پیپ در ۶ روز خواهیم بود. این یک واکنش شدید است! روند نزولی با یک کندل ستاره صبحگاهی به پایان میرسد که به یک بازگشت نهایی اشاره دارد. بازگشت روند در مرحله تثبیت ادامه پیدا میکند. افزایش قیمت ناشی از الگوی ستاره صبحگاهی برابر با ۴۶ پیپ است. قیمت تا همان سطح قبلی کاهش مییابد و یک الگوی بازگشتی دیگر، یعنی یک کندل پوششی صعودی، ظاهر میشود! یک روند صعودی قوی پس از الگوی کندل پوششی صعودی ظاهر میشود. ما میتوانستیم در زمان اولین افزایش ۱۱۰ پیپی معامله کنیم تا زمانی که یک کندل بازگشتی دوجی حاصل شود، که منجر به یک اصلاح ۶۶ پیپی میشود.
فیلم آموزش الگوهای شمعی ژاپنی از داوود استقامت در تحلیل تکنیکال
یکی از روش های پرکاربرد در تحلیل تکنیکال ، الگوهای شمعی هستند. به منظور پیش بینی آینده هر سهم از تحلیل نمودارهای قیمتی استفاده می شود. این تحلیل با استفاده از نمودارهای شمعی انجام می شود. در این مقاله به بررسی الگوها یا نمودارهای شمعی (کندل استیک ) می پردازیم.
معرفی الگوهای شمعی
الگوهای شمعی یا کندل استیک، یکی از روش های رایج است که می توان به کمک این روش، قیمت ها در بازارهای مالی را نمایش داد. سیستم نمایش شمعی به شکل زیر است و اولین بار توسط ژاپنی ها استفاده و معرفی شد.
این نمودار شبیه شمع است و به آن کندل استیک نیز گفته می شود. این سیستم شبیه نمایش میله ای است اما با میله های نابرابر و مشخصه دیگری به نام بدنه دارد. بدنه یا body فاصله میان قیمت آغازین و قیمت پایانی است.
انواع الگوهای شمعی
در بازارهای مالی، قیمت ها تحت تاثیر رفتارها، اقدامات خریداران، فروشندگان و همچنین عرضه و تقاضا است. این تغییرات سبب ایجاد حرکات قیمت، حالات و انواع الگوها در نمودارهای شمعی می شود. در ادامه، انواع الگوی شمعی در سه نوع یک شمعی، دو شمعی، سه شمعی بررسی می گردد.
الگوهای شمعی با یک شمع
این نمودار، قدرت زیادی دارد و در یک واحد زمانی قادر به تغییر روند الگو است. دو الگوی «مرد آویزان» و «چکش» دو نوع منفی و مثبت این نمونه محسوب می شود.در هنگام سبز بودن بدنه چکش، صعود تاحدی قطعی تر است. درهنگام قرمز بودن بدنه دارآویز، نزول تاحدی قطعی تر می گردد. این الگو دارای یک بدنه اصلی کوچک و درعین حال، دارای سایه های پایینی بلند است. سایه پایینی تقریبا طول دو برابر بدنه را دارد.
با ظهور الگوی مرد آویزان پس از یک روند صعودی، خطر شروع یک روند نزولی اعلام می شود. با ظهور الگوی چکش پس از یک روند نزولی، احتمال آغاز یک روند صعودی قوی تر می گردد.
الگوهای دو شمع
این دسته شامل الگوهای شمعی مختلفی است. الگوی «پوشای صعودی» در این دسته قرار گرفته و در روند کاهشی شکل گرفته است. الگوی «پوشای نزولی» نیز در این دسته قرار دارد و در روندی افزایشی شکل گرفته است. این الگوها حاصل از دو شمع متوالی با رنگ های متضاد هستند. درصورت قرار گرفتن دو کندل پشت سر هم با رنگ های متفاوت و پوشیده شدن کندل دوم توسط کندل اول، چرخشی در روند جاری ایجاد می گردد. در این حالت، اصلاح در روند موجود و شروع روند جدید آغاز می گردد.
الگوهای سه شمعی
از رایج ترین الگوهای این دسته می توان الگوهای «ستاره صبحگاهی» و «ستاره شامگاهی» را نام برد. الگوی اول، نشانگر صعود قیمت و به معنای برتری یافتن فشار خرید بر بازار است. کندل با بدنه سایه، نشانگر بازار نزولی است. کندل کوچک بعدی نشانگر عدم توانایی فروشندگان برای پایین آوردن قیمت است. کندل سفید سوم، نشانگر پیروزی خریداران و چیرگی آنها بر بازار را نشان می دهد.
ستاره شامگاه بالعکس ستاره صبحگاهی است. این الگو در انتهای یک روند صعودی رخ داده و اعلام کننده یک روند مثبت یا آغاز اصلاح در یک روند مثبت است.
بطورکلی، انواع الگوهای شمعی در محدودده های حساس روندها، الگوهای کلاسیک، کانال ها و غیره قادرند به تحلیلگر کمک کرده و سبب تسهیل فرایند تحلیل شوند.
در ادامه مجموعه ویدیویی شامل 11 فایل ویدیویی با کیفیت خوب و با تدریس رسا و عالی آقای داوود استقامت مدرس بازارهای مالی درباره آموزش الگوهای شمعی تهیه شده است.
از جلسه سوم به بعد فیلمهایی که در اختیار شما قرار میگیرد از قالب آشنایی اولیه خارج شده و وارد فاز عملیاتی و معاملاتی میگردد و از انجایی که بازارهای مالی پر ریسک میباشند, خواهشمندم اگر در گذشته تجربه فعالیت واقعی در بورس یا بازارهای مالی را نداشته اید در ابتدا این آموزشها را در پلتفرم های دمو تمرین کنید و بعد از تسلط کامل در این آموزشها به فعالیت در بازارهای حقیقی بپردازید ارادتمند داود استقامت
با عرض پوزش به دلیل اعتراض و نارضایتی تعداد زیادی از شرکت کنندگان ازکلاس های آقای استقامت ویدیوها از سایت حذف شد.
دیدگاه شما