مقاله نشریه
بررسی رابطه بین اشتباهات حسابداری کشف شده توسط حسابرسان با زمینه های فرهنگی موثر بر رخداد آن ها در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
چکیده:
در اين پژوهش به بررسي تاثير زمينه هاي فرهنگي رفتار حسابداران از طريق فردگرايي و فاصله قدرت، با ميزان اشتباهات حسابداري كشف شده توسط حسابرسان، پرداخته شده است. براي اين منظور تعداد 1104 سال- شركت (8 سال منتهي به دوره زماني پايان اسفند 1391) مورد مشاهده و تحليل قرار گرفته و از رگرسيون خطي چندمتغيره و روش گام به جلو، براي تجزيه و تحليل استفاده شد. يافته ها نشان داد كه بيش ترين اشتباهات در سرفصل حساب هاي دريافتني، موجودي مواد و كالا، حساب هاي پرداختني و سودوزيان انباشته مي باشد. بررسي رابطه مولفه فردگرايي با اشتباهات حسابداري، حاكي از تاييد تاثير بااهميت بين فردگرايي با ميزان ارقام حسابداري تجديد ارائه شده، ناشي از اشتباهات در صورت هاي مالي مي باشد؛ به علاوه بين تغييرات ميزان فاصله قدرت در شركت ها با ميزان ارقام تجديد ارائه شده در هر يك از سرفصل هاي مذكور رابطه معناداري وجود دارد. انجام آزمون گام به جلو نيز مشخص نمود كه بيش ترين تاثير متغيرهاي مستقل و كنترلي به ترتيب مربوط به فردگرايي، فاصله قدرت، نوع مالكيت شركت ها و اندازه شركت ها مي باشد.
کليدواژگان: اشتباهات حسابداري، فردگرايي، فاصله قدرت
بررسی رابطه بین اشتباهات حسابداری کشف شده توسط حسابرسان با زمینه های فرهنگی موثر بر رخداد آن ها در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران 3/21/2014 12:00:00 AM
اشتباهات متداول در سرمایهگذاری
سرمایهگذاری در بورس و سایر بازارهای مالی یکی از روشهایی است که میتوانیم از آن برای حفظ ارزش داراییهایمان در برابر تورم استفاده کنیم. با تورمهای سنگین خصوصا در سالهای 1390 تا 1399، لزوم سرمایهگذاری برای همه ما بیشتر از قبل حس شد. اما همیشه همه سرمایهگذاریها نباید به سود ختم شود، برای همین خیلی از مردم هم هستند که در امر سرمایهگذاری شکست میخورند و ضرر میکنند. یکی از راههای رسیدن به موفقیت در سرمایهگذاری، داشتن تجربه و دانش بالا در شرایط مختلف بازار است که این مورد نیاز به آموزش و زمان دارد و به مرور زمان بدست میآید. اما راه دیگر اجتناب از اشتباهات متداولی است که عموم سرمایهگذاران آنها را تکرار میکنند. وقتی شما در سرمایهگذاری اشتباهات کمتری را مرتکب شوید، در اصل حاشیه سودتان را بیشتر کردهاید.
راه موفقیت در سرمایهگذاری چیست؟ چگونه میتوانیم در سرمایهگذاری اشتباهات کمتری مرتکب شویم؟ و چکار کنیم تا سرمایهگذار بهتری باشیم؟ اگر بهدنبال جواب این سوالها هستید، تا آخر این مقاله با ما همراه باشید.
سالها تمرین کردم تا برای سود بیشتر بهترین زمان ورود و خروج در معامله را یاد بگیرم. اما اگر تنها معاملات اشتباهم را حذف میکردم، حاشیه سودم چند برابر میشد.
William J. O'Neil
بهترین راه موفقیت در امر سرمایهگذاری آن است که ضعفهای خود را اصلاح کنید، تا زمانیکه آنها به نقطه قوت شما تبدیل شوند. ویلیام اونیل، یکی از معاملهگران و مدرسان برتر در زمینه سرمایهگذاری و معاملهگری در بازار سهام است. او طی 35 سال فعالیت خود در بازارهای مالی، با هزاران فرد رسیکپذیر از مبتدی تا حرفهای برخورد داشته و تجارب زیادی درباره راههای موفقیت و کسب سود بیشتر در سرمایهگذاری دارد. وی در رابطه با اشتباهات متداول در سرمایهگذاری میگوید: «سالها تمرین کردم تا برای سود بیشتر بهترین زمان ورود و خروج در معامله را یاد بگیرم. اما اگر تنها معاملات اشتباهم را حذف میکردم، حاشیه سودم چند برابر میشد.»
پذیرفتن اشتباه
در امر سرمایهگذاری در بازارهای مالی، معمولا برخی از سرمایهگذاران وجود دارند که متاسفانه هرچه شما سعی کنید از ضرر کردن آنها جلوگیری کنید، آنها به حرف شما گوش نمیکنند؛ مگر زمانی که دیگر خیلی دیر شده است. اصولا صفهای فروش در بازارهای صعودی و صفهای خرید در بازارهای نزولی را همین افراد تشکیل میدهند و تنها پس از باختن همه دارایی خود، میپذیرند که اشتباه کردهاند و تازه این موقع حاضرند که اصل سرمایه خود را برگردانند و به کل از بازار خارج شوند.
این نوع سرمایهگذاران با بستن چشمان خود در مقابل واقعیت سعی در پیدا کردن آرزوهای خود در بازار هستند و چون انسان دوست ندارد که آرزوهایش را بر باد رفته ببیند، واقعیت را نمیخواهند بپذیرند. درواقع بزرگترین اشتباهی که ممکن است شما در سرمایهگذاری مرتکب شوید این است که تشخیص ندهید که دارید اشتباه میکنید. در ادامه به چند مورد از اشتباهات متداول در امر سرمایهگذاری اشاره میکنیم:
انتخاب اشتباه انتخاب درست
انتخاب درست و غلط میتواند نتیجه کار را تغییر دهد.
بسیاری از سرمایهگذاران از دروازههای شروع نمیگذرند. آنها معیارهای انتخاب خوب را استفاده نمیکنند. آنها نمیدانند برای پیدا کردن یک سهم موفق چه چیز را باید جستجو کنند و چه معیارهایی را باید درنظر بگیرند. بنابراین سهمی را دنبال میکنند که بیشترین صعود را کرده باشد. دلیل اینکه مردم در صف خریدها بهدنبال ورود به سهمی هستند نیز همین است.
در جایی به طنز دیدم که میگفتند انتخاب سهم بسیار ساده است، آنهایی که سبز هستند را میخرید و آنهایی که قرمز هستند را میفروشید. این یکی از اشتباهات متداول سرمایهگذاری در بورس است. درست است که انتخاب سهم کار سادهای نیست، اما این نداشتن علم کافی ما را میرساند و نباید دلیلی برای ورود در صفهای خرید باشد.
خرید در روند نزولی
یک راه خوب برای اطمینان از نتایج مصیبت بار، خرید در روند نزولی است. در ظاهر یک سهم در ابتدای یک روند نزولی، یک معامله خوب بنظر میرسد، چون ارزانتر از چند ماه قبل است. درحالی که ممکن است شرکت مورد نظر درگیر مشکلات جدی یا در آستانه ورشکستگی باشد. داشتن قدرت تشخیص زمان صعود و یا نزول قیمت یک سهم یکی از دغدغههای بزرگ سرمایهگذاران و یا معاملهگران در بازارهای مالی بوده و است. معمولا بسیاری از مردم زمانی با یک سهم روبرو میشوند که قیمت آن سر به فلک کشیده و هفته ها در صف خرید بوده است. به محض کمی نزول قیمت، مردم فکر میکنند بهترین موقعیت نصیبشان شده و سهم را در پایینترین قیمت خریدهاند. اما به این فکر نمیکنند که ممکن است روند صعودی به اتمام رسیده باشد. این نوع خریدها معمولا با تصمیمات هیجانی فرد سرمایهگذار صورت میگیرد که باعث بوجود آمدن ضررهای بزرگ میشود.
میانگین کم کردن اشتباه
یکی از عادتهای کم کردن میانگین قیمت قبل از دیدن علائم صعود مجدد است. روش مارتینگل یا کم کردن میانگین یکی از روشهای قدیمی برای سرمایهگذاری است و خودش به تنهایی اشتباه محسوب نمیشود. اما اشتباه در نحوه استفاده از آن است که باعث ضررهای هنگفت به سرمایهگذار میشود.
بهعنوان مثال اگر شما یک سهم را در قیمت 130 تومان و بار دیگر همان سهم را در قیمت 100 تومان خرید کنید، میانگین شما به قیمت 115 تومان خواهد رسید، درحالی که هنوز قیمت تغییر زیادی نکرده و ممکن است اینکار به شما ضررهای سنگینتری نیز وارد کند.
قیمت ارزان سهم
علاقه عمومی به خرید سهم ارزان، وقتی در قیمتهای پایینتر فروخته میشود وجود دارد. خیلی از افراد فکر میکنند که خرید سهمی که قیمت آن ارزانتر است میتواند سود بیشتری بدهد و سهمی که قیمت آن گرانتر است دیگر رشدش را کرده و سود زیادی نمیدهد. استنباطی که این افراد دارند بر منطق ریاضی سوار است و در علم ریاضی آنها درست میگویند.
آنها بر این باورند که وقتی قیمت یک سهم 10 تومان است برای اینکه قیمت سهم دو برابر رشد کند تنها باید 10 تومان جابجا شود، اما سهمی که قیمت آن 3000 تومان است برای اینکه به همان مقدار رشد کند، نیاز دارد تا به اندازه 3000 تومان جابجا شود. اما در سرمایهگذاری اینطور نیست. شما نباید قیمت را به چشم اعداد ببینید و این یک اشتباه بزرگ است. زیرا هر سهم دارای یک ارز متفاوت است که قیمت آن سهم نیز تابعی از ارزش آن است و قرار نیست همه سهم ها به یک اندازه رشد کنند.
تفکر رسیدن به سود زیاد و یا سریع
در بعضی از مواقع دیده شده که معاملهگران میخواهند ارث اجدادی خود را از بازار بگیرند. آنها بدون مطالعه لازم و آماده سازی یا داشتن استراتژی معاملاتی خاص، میخواهند تا سود سریع و یا زیادی کسب کنند. برای اینکار به جستجوی راهی ساده و سریع، بدون سپردن زمان یا تلاش برای یادگیری واقعی آنچه لازم است، شروع به مقایسه قیمتهای قبل و بعد سهمها میکنند و فکر میکنند که اگر سرمایهای را قرض کنند و یا از هر طریقی وام بگیرند میتوانند پس از مدت کوتاهی سود بسیار زیادی بدست آورند. نمیگویم اینکار غیر ممکن است زیرا این امر روی کاغذ شدنی است. اما درصد موفقیتش بسیار پایین است و همین دلیل باعث میشود تا تفکر گرفتن سود سریع و یا زیاد، یکی از بزرگترین اشتباهات متداول در بورس باشد.
گوش دادن به شایعات و حرف دیگران
دلخوشی اصلی بسیاری از سرمایهگذاران جدید در بازارهای مالی خصوصا بورس، خرید پیشنهادات، شایعات و یا شنیدهها است. اکثر تازه واردین به بورس مایل هستند که پولی را که به سختی بهدست آوردهاند، بخاطر گفتههای دیگران بهخطر بیندازند. حتما دیدهاید که عدهای با فروختن سیگنال و عضویت در کانالهای VIP سعی در گرفتن پول از شما را دارند، ولی بهتر است بدانید که خود این افراد عموما تحلیلها و یا سیگنالهایی که میفروشند را از جای دیگر کپی کرده و به شما میفروشند.
بهعنوان مثال اگر در خیابان شخصی به شما بگوید که خانه شما آتش گرفته شما در برخورد اول با این موضوع چه میکنید؟ آیا به خانه تلفن میکنید و از صحت خبر مطلع میشوید و یا مستقیما به آتشنشانی زنگ میزنید؟
در بازار سرمایه هم واقعیت همین است، درواقع گوش کردن به حرف دیگران هیچ ایرادی ندارد، اما به حرف دیگران معامله کردن و خرید از روی ناآگاهی و خرید سیگنال مانند این است که بدون آنکه بدانید خانه شما آتش گرفته یا خیر، مستقیما وارد عمل شوید و با آتشنشانی تماس بگیرید. این اشتباهی است که بسیاری از افراد تازه وارد در بازارهای مالی آن را مرتکب میشوند.
خرید از روی نام برند
جنرال موتورز یکی از سهمهای پر آوازه ولی کم بازدهد در طول تاریخ بوده است.
بسیاری از مواقع دیده شده که مردم سهمهایی را میخرند که دارای نام و یا برند معروفتری نسبت به سایر سهمهای دیگر هستند. اما اینکه مثلا نام جنرال موتورز برای شما آشنا است و یا اینکه شما برای آن شرکت کار میکنید، دلیل بر این نیست که لزوما جنرال موتورز یک سهم خوب باشد. بسیاری از بهترین سرمایهگذاریها در نامها و برندهای جدید خواهد بود که شما نمیدانید. بهعنوان مثال میتوان به سهم تسلا اشاره کرد که طی 10 سال به بزرگترین خودروسازی جهان تبدیل شد، درحالی که جنرال موتورز یکی از قدیمیترین شرکتهای حاضر در بازار آمریکا سهام است. اگر کمی مطالعه و تحقیق داشته باشید، قطعا شما نیز میتوانید سهمهایی که مستعد صعود بیشتر و یا آینده بهتری دارند را برای سرمایهگذاری شناسایی کنید.
جنگیدن با واقعیت بازار
اشتباهی که برخی از سرمایهگذاران مرتکب میشوند این است که به هنگامی که ضرر آنها نسبت به موجودی کل حسابشان کم و معقول است، اقدام به نگهداری سهم میکنند. در حالی که در بازار نزولی نیز آنها میتوانند ارزان بفروشند و مجددا ارزانتر بخرند. اما در آن لحظه از لحاظ روانی، هضم این قضیه برایشان دشوار است.
اینکه واقعیت بازار را ببینید و یا آنطور که دوست دارید بازار را تحلیل کنید، دو مسأله کاملا از هم جدا هستند که بسیاری این اشتباه را در سرمایهگذاریشان مرتکب میشوند. پس یادتان باشد که درگیر کردن احساسات با نگهداری سهم به امید بازگشت قیمت، باعث هزینههای بزرگتر و عمیقتر میشود.
ترس از بازار
بیش از 98% افراد از خرید سهمی که شروع به بالا رفتن در سطوح جدید قیمتی هستند، میترسند. در این مواقع میگویند که سهم بیش از حد رشد کرده است. اما غافل از اینکه احساسات و نظرات شخصی شما به مراتب دارای دقت کمتری از جهت بازار است. به همین ترتیب سرمایهگذاران تنها به کسب سودهای کوچک از روندهای بزرگ اکتفا میکنند و اجازه رشد و سود بیشتر را به سهم نمیدهند. این اشتباه یکی از آن اشتباهات متداولی است که حتی افراد حرفهای بازار هم به دفعات زیادی آن را مرتکب میشوند.
سخن آخر
در سرمایهگذاری در بازارهای مالی تجربه حرف اول را میزند. بازارهای مالی همانند زندگی ما دارای فراز و نشیبهای زیادی است. پس اگر هنوز تجربه شرایط مختلف در بازارهای صعودی و نزولی و رنج را نداریم، باید خود را برای آن شرایط از اکنون آماده کنیم و برای آن برنامه ریزی کنیم. پس داشتن استراتژی نیز نکته بسیار مهمی است که بعد از کسب تجربه میتوانید به نسخه بومی سازی شده مختص خودتان دست یابید.
اشتباهات متداول در پذیرفتن اشتباهات در تحلیل بازارهای مالی میتوانند به ما ضرر برسانند. اما واقعیت این است که اگر وارن بافت اشتباه نمیکرد و تجربه کسب نمیکرد، امروز انسان موفقی نبود و یا اگر جس لیوور مور اشتباه نمیکرد و پولهای زیادی از دست نمیداد، نمیتوانست به تریدری موفق تبدیل شود. پس بهتر است که از اشتباهات نترسیم، بلکه از آنها درس بگیریم و سعی کنیم در معاملات، منطقمان را همیشه در اولویت با احساساتمان قرار دهیم.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده بفرمایید.
بررسی رابطة بین اشتباهات حسابداری کشف شده توسط حسابرسان با زمینههای فرهنگی مؤثر بر رخداد آنها در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
در این پژوهش به بررسی تأثیر زمینههای فرهنگی رفتار حسابداران از طریق فردگرایی و فاصلة قدرت، با میزان اشتباهات حسابداری کشف شده توسط حسابرسان، پرداخته شده است. برای این منظور تعداد 1104 سال- شرکت (8 سال منتهی به دورة زمانی پایان اسفند 1391) مورد مشاهده و تحلیل قرار گرفته و از رگرسیون خطی چندمتغیره و روش گام به جلو، برای تجزیه و تحلیل استفاده شد. یافتهها نشان داد که بیشترین اشتباهات در سرفصل حسابهای دریافتنی، موجودی مواد و کالا، حسابهای پرداختنی و سودوزیان انباشته میباشد. بررسی رابطة مؤلفة فردگرایی با اشتباهات حسابداری، حاکی از تأیید تأثیر بااهمیت بین فردگرایی با میزان ارقام حسابداری تجدید ارائه شده، ناشی از اشتباهات در صورتهای مالی میباشد؛ به علاوه بین تغییرات میزان فاصلة قدرت در شرکتها با میزان ارقام تجدید ارائه شده در هر یک از سرفصلهای مذکور رابطة معناداری وجود دارد. انجام آزمون گام به جلو نیز مشخص نمود که بیشترین تأثیر متغیرهای مستقل و کنترلی به ترتیب مربوط به فردگرایی، فاصلة قدرت، نوع مالکیت شرکتها و اندازة شرکتها میباشد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
An Empirical Study on the Impact of Culture on Audit–Detected Accounting Errors in Tehran Stock Exchange
نویسندگان [English]
- Reza Jamei 1
- Mohammad Reza Abdoli 2
The aim of this study is to investigate the relation between occurrence of accounting errors and cultural behavior of accountant in Tehran Stock Exchange. For this research, 1104 observations are studied and panel regression was used. The results show that there is significant and positive relation between accounting errors and power distance. Some other results are below: There is significant and positive relation between accounting errors and individualism. This hypothesis base on absolute and relative of errors and type of accounts that include errors is subdivided to 16 sub hypothesis. Sub hypothesis for one of the accounting errors is following: There is significant and positive relation between absolute errors on inventory account with power distance. There is significant and positive relation between absolute errors on inventory account with individualism. There is significant and positive relation between relative errors on inventory account with power distance. There is significant and positive relation between absolute errors on inventory account with individualism.
فلسفه در تحلیل و معاملهگری
امروز که این مطلب را مینویسم آذرماه 1399 از نیمه گذشته است. امسال با تمام سالهای عمرم متفاوت بود. یکسال در قرنطینه، بدون سفر، دورهمیهای دوستانه و فامیلی در عین حال مملو از محدودیتهای مختلف. ویروس کرونا همه معادلات را بهم ریخت. چه کسی فکر میکرد که در قرن 21 یک اپیدمی این چنین دنیا را تغییر دهد؟ آیا تحلیلی برای این موضوع وجود داشت؟ یا کرونا همان قوی سیاه دنیا بود؟
اما از دیدگاهی دیگر این ویروس به ما درس زندگی هم میدهد. همیشه آن چیزهایی که از آن مطمئن هستید، شما را به دردسر میاندازند. بر همین اساس میتوان گفت که ویروس کرونا یک ضرر پیشبینی نشده در جهان بود. یک تحلیل اشتباه.
معاملهگری در تحلیلها باید به اندازه یک پرنده انعطاف داشته باشد!
بگذارید این مسئله را از زاویهای دیگر نگاه کنیم. تا بهحال شنیدهاید که یک پرنده وقتی روی یک شاخه مینشیند، ترس این را داشته باشد که شاخه بشکند؟ قطعا جواب منفی است. دلیل این امر آن است که پرنده به بال خودش اطمینان دارد، نه به شاخه. به پریدن. این شاخه نشد، یک شاخه دیگر.
معاملهگری در تحلیلها هم باید به اندازه یک پرنده انعطاف پذیرفتن اشتباهات در تحلیل داشته باشد.
معاملهگری در تحلیلها هم باید به اندازه یک پرنده انعطاف داشته باشد. اگر مدیریت سرمایه و ریسک را رعایت کنید، به اندازه کافی به خودتان اطمینان دارید. یادتان باشد که بازار قسم نخورده تا تحلیلهای ما را عمل کند. این تحلیل نشد، یک تحلیل دیگر. این یعنی پریدن. جالب اینجا است که اگر تنها 50+1% درصد معاملههای شما هم درست باشد، باز هم حسابتان سودآور است.
چقدر در تحلیلها و معاملهگری منعطف هستید؟
به این موضوع فکر کنید، شما چقدر در تحلیلها و معاملهگری منعطف هستید؟
یکی از مشکلاتی که معمولا در تحلیل و معاملهگری پیش میآید این است که تحلیلگر در نمودار بهدنبال آرزوهای خود میگردد. این یعنی چه؟
یعنی این که تحلیلگر از قبل تصمیمش را گرفته و اکنون درنمودار بهدنبال علایمی برای توجیه تصمیم خود میگردد. به این ترتیب تحلیلگر ما بزرگترین اشتباه را انجام میدهد. دقت کنید که این کار باعث میشود تا شما چشمتان را بر روی واقعیتها ببندید و تنها چیزی را میبینید که دوست دارید. به همین علت معامله شما دارای انعطاف لازم یست. شاید حدستان درست از آب دربیاید، اما مطمئنا شیوه و منطق تحلیلتان اشتباه است.
تحلیل احساسی و تبعات آن
همیشه به یاد داشته باشید که واقعیت بازار و آنچه که ما دوست داریم اتفاق بیفتد، ممکن است دو چیز متفاوت از هم باشند. اگر درگیر احساسات در تحلیلهایمان شویم، ممکن است نتیجه کار ما نیز یک تحلیل احساسی باشد. اما راه حل کجاست؟
یکی از راههایی که میتوان تحلیل احساسی را پذیرفتن اشتباهات در تحلیل کنترل و مهار کرد این است که بعد از اتمام تحلیل، نمودار را به حالت معکوس (invert) قرار داده و مجددا نمودار را تحلیل کنید. اگر نتیجه تحلیلتان مخالف با جهت قبل بود، احتمال تحلیل احساسی ضعیف است. اما اگر نتیجه مشابه قبل بود. باید به کار خود شک کنید.
مثال:
نمودار زیر مربوط به سهام شرکت توئیتر است. در تحلیل اول این نمودار بهنظر میرسد که پس از یک دوره اصلاح قیمتی و کفسازی مجدد، اکنون در حالت تغییر فاز از اصلاحی به فاز صعودی هستیم. بنابراین انتظار میرود که قیمت پس از تشکیل کف قیمتی بالاتر نسبت به قبل و شکست محدوده مقاومتی به روند صعودی خود ادامه دهد.
در ادامه همان نمودار را به حالت معکوس (invert) در میآوریم و مجدد تحلیل میکنیم. در این حالت بهنظر میرسد که نمودار توئیتر بعد از اتمام یک فاز اصلاحی در حالت رنج قرار دارد و محدوده حمایتی تشکیل شده و شدوهای زیر کندلها نیز این موضوع را تائید میکنند. در این حالت انتظار میرود که پس از اتمام ساختار کف دوقلو به روندی صعودی بازگردد.
دقت کنید که هر دو نمودارهای بالا درواقع یکی هستند و تنها تفاوت آنها معکوس کردن قیمت است. اما نتیجه کار دو چیز متفاوت شده است و این درحالی است که تنها یک جواب درست باید وجود داشته باشد. پس میتوان نتیجه گرفت که یکی از تحلیلهای ما حاصل یک تحلیل احساسی بوده است و باید به آن شک کرد.
تجربه نشان داده که حدود 80% تا 90% معاملات جهان در پوزیشنهای صعودی است تا نزولی. این امر نشان میدهد که ذهن انسان بیشتر بهدنبال خرید و کسب سود از صعود بازار است تا کسب سود از نزول آن. پس در این حالت امکان خطای بیشتری وجود دارد.
تحلیلگر یا پیشگو
به مثال زیر خوب توجه کنید:
روزی مدیرعامل یک شرکت سرمایهگذاری، کارمند تحلیلگر خود را فرا میخواند و از او میخواهد تا کف قیمتی سهام x را در همین محدوده فعلی برای ورود سنگین تحلیل کند. تحلیلگر هم پس از چند ساعت برمیگردد و به وی میگویدکه میتوانید خریدتان را انجام دهید.
مدیرعامل همان لحظه تلفن را برداشته و دستور میدهد که هرچه سهم x دارند در بازار بفروشند. این کار باعث سقوط شدید قیمت در سهم میشود و تمام تحلیلهای تحلیلگر را خراب میکند.
مدیرعامل با عصبانیت به تحلیلگر میگوید پس چه شد؟ چرا قیمت ریخت؟ این چه تحلیلی بود؟ شما اخراجید.
تحلیلگر، پیشگو نیست
این موضوع یکی از مواردی است که سالیان سال مرا بهعنوان یک فعال در حوزه بازارهای مالی آزار داده است. زیرا واژه تحلیلگر در بیشتر موارد به معنای کلمه "پیشگو" در بین مردم تعبیر میشود. این درصورتی است که تحلیلگر، پیشگو نیست که از آینده اطلاع داشته باشد. بیاید برای درک بهتر، موضوع را کمی بیشتر باز کنیم.
تحلیلگر درواقع عوامل و شواهد بازار را در کنار یکدیگر گذاشته و با درنظر گرفتن همه آنها سعی دارد تا بیشترین احتمال ممکن در قیمت را بهدست بیاورد.
تحلیلگر کیست؟
تحلیلگر درواقع عوامل و شواهد بازار را در کنار یکدیگر گذاشته و با درنظر گرفتن همه آنها سعی دارد تا بیشترین احتمال ممکن در قیمت را بهدست بیاورد. دقت کنید که این جمله دو مفهوم را بهوجود میآورد.
وقتی صحبت از بیشترین احتمال ممکن میکنیم درواقع احتمال کم را ازبین نبردهایم. پس باید شرایط امکان بهوجود آمدن احتمال کمتر را هم در معاملاتمان ببینیم. اگر ندیدیم، میشود همین ضرری که کرونا به دنیا زد. همان قوی سیاه. یعنی احتمال کمتر میتواند ضررهای بزرگتری را به ما وارد کند.
به مثال زیر دقت کنید:
مردی با چشمان بسته و در مسیری مستقیم در حال حرکت است. او 30 سال است که این کار خود را ادامه داده است و تنها برای استراحت توقف میکند و چشمبند خود را برمیدارد. اکنون او تنها 3 قدم با لبه یک پرتگاه فاصله دارد. بهنظر شما او در 3 قدم آینده خود، از پرتگاه به پایین میافتد یا چشمبند خود را برمیدارد و توقف میکند؟
شرایط فوق را از دیدگاه خود، تحلیل کنید.
از نگاه فلسفی در یک لحظه هر دو دیدگاه ما میتواند درست باشد. اما در واقعیت تنها یک جواب صحیح وجود خواهد داشت که ما از آن بیاطلاعیم. اما بهعنوان یک تحلیلگر و مشاهده تمام شواهد موجود میتوان نتیجه گرفت که احتمال پرت شدن آن فرد بیشتر است. پس اگر شرط میبستیم، حتما روی پایین افتادن فرد شرطبندی میکردیم.
سوال: با این شرطبندی، آیا امکان این وجود ندارد که فرد تصمیم دیگری بگیرد؟
درواقع این کاملا درست است که تمامی شواهد و تحلیلها و شرطبندیها روی پایین افتادن فرد، دارای احتمال بیشتری است، اما همچنان این احتمال وجود دارد که فرد مثل قبل، بازهم بهعلت خستگی توقف کرده و چشمبند خود را بردارد.
چرا تحلیل اشتباه میشود؟
دلایل زیادی برای اشتباه کردن وجود دارد. یکی از دلایل مهم برای این اشتباهات ایستا دیدن شرایط حال حاضر است. کسی فکر نمیکرد که شستن مرتب دست و صورت، رعایت فاصله اجتماعی و استفاده از ماسک یکی از مهمترین هنجارهای رفتار اجتماعی در سال 2020 میلادی باشد. زیرا دنیا شرایط قبل از شیوع ویروس کرونا را ثابت فرض کرده بود.
در تحلیل و معاملهگری نیز همینطور است. معمولا اشتباه تحلیلگران این است که همهچیز را بهصورت تک بعدی میبینند و چند بعدی نمیبینند. عمل را میبینند و عکسالعمل را نمیبینند. البته توجیه خوبی هم برای این اشتباهات وجود دارد. این که معمولا تحلیلگران از تحلیلهای اشتباه خود زیان نمیکنند.
جالب است بدانید که اکثر تحلیلگران، همراه با تحلیل خود معامله نمیکنند. معمولا آنها را با هدف "دیدی من درست گفتم؟" و برای معروف شدن، منتشر میکنند.
عدم وجود مسئولیتپذیری
عواقب انتخاب یک خلبان هواپیمای ناوارد، به خود خلبان نیز برمیگردد. زیرا بهغیر از جان مسافران، خودش هم در هواپیما حضور دارد و جان خودش هم درخطر است. اما اکثر اوقات در تحلیلگری اینطور نیست.
درواقع اگر تحلیلگر، در معاملات براساس تحلیل خودش حضور نداشته باشد، هیچ عواقبی برای وی نخواهد داشت. به این ترتیب مردم هم به هواپیمایی که خود خلبان در آن حضور ندارد، کمتر اعتماد میکنند.
البته در اینجا باید به بحث تقدم و تاخر هم توجه شود. اینکه اول معامله کنید و بعد تحلیل، میتواند شما را به سمت "تحلیل احساسی" هدایت کند. اما اگر معامله بر اساس تحلیل باشد، این درست است.
هدف از مطرح کردن چنین موضوعی این نیست که چرا اکثر تحلیلگران درمعاملات خود حضور ندارند، یا اینکه چرا زیان نمیپردازند. بلکه درک این واقعیت است که علت اشتباه بودن اکثر تحلیلها این است که تحلیلگر در بازی حضور ندارد. وقتی هم دربازی حضور نداشته باشید، از اشتباهات خود درس نمیگیرید و این مساله باعث میشود تا مجددا اشتباهات خود را تکرار کنید.
مثال:
مدیران دو باشگاه فوتبال پرسپولیس و استقلال، از بودجهای که توسط دولت تهیه میشود، حقوق میگیرند. این مساله باعث میشود تا آنها در بازی حضور نداشته باشند و از اشتباهات مدیریتی خود در این باشگاهها درس نگیرند. در طول سالهای گذشته، تنها با عوض شدن مدیریت، اشتباهات را به گردن دیگری انداختهاند. به همین علت است که بحث خصوصیسازی باشگاههای ورزشی مهم است.
این قضیه در همهجا صدق میکند. حتی در علوم سیاسی، اجتماعی و انسانی. شاید اگر تمام مدیران برای ارائه راهحل حقوق میگرفتند، وضعیتمان خیلی بهتر بود. زیرا در اینصورت تمام مدیران هم در بازی حضور داشتند و از اشتباهات خود زیان میکردند و درس میگرفتند.
پذیرفتن اشتباهات در تحلیل
اگر درگیر احساسات و عواطف نشوید، پذیرفتن اشتباه و شکست در تحلیل هم برایتان کار سادهای خواهد پذیرفتن اشتباهات در تحلیل بود. این امر با کسب تجربه و به مرور زمان بهدست میآید. اما باید از اشتباهات هم درس بگیریم. پذیرفتن اینکه تحلیلهای ما هم گاهی اشتباه درمیآید، شاید درنگاه اول خیلی راحت باشد، اما وقتی خودتان در بازی حضور دارید، همهچیز فرق میکند. هیچ کس دوست ندارد ضرر کند و این یک واقعیت است که ما هم ضرر میکنیم.
در بازی شطرنج هر حرکت اشتباه، عواقبی برای شما دارد.
اما مشکل اینجا است که شما نمیتوانید کسی را قانع کنید که در اشتباه است. در چنین مواقعی تنها راه فهمیدن و پذیرفتن اشتباهات یک تحلیل، روبهرو شدن با واقعیت است. یعنی وقتی شما پیامدهای اشتباهاتتان را ببینید، متوجه میشوید که اشتباه کردید و در این نقطه تازه شروع به یادگیری خواهید کرد. به این روش اصطلاحا یادگیری سلبی (یادگیری از طریق منفی) میگویند. این مساله معمولا کمی زمانبر هم میشود؛ اما اگر دربازی بمانید، زمان همهچیز را حل خواهد کرد.
آنچیزی که ما از طریق یادگیری سلبی میآموزیم، تعریفی از منطق صحیح در تحلیل است. منطق صحیح یعنی آنچیزی که در طول تاریخ اشتباه بودن آن هنوز ثابت نشده است. جالب پذیرفتن اشتباهات در تحلیل اینجاست که منطقهای تحلیل در سبکهای متفاوت هم در بعضی از مسایل باهم به نتیجه مشترکی میرسند. بهعنوان مثال الگوهای ساختاری در سبکهای متفاوت تحلیل در برخی از موارد یکی هستند؛ اما با اسامی متفاوت. به نمودارهای زیر دقت کنید
نمودار قیمتی سهام شرکت Snapchat (شماره 1):
نمودار قیمتی سهام شرکت Snapchat (شماره 2):
هر دو نمودارهای فوق با منطق تحلیل خود در دوسبک متفاوت، بازهم به یک نتیجه مشابه دست مییابند. در نمودار اول بر اساس الیوت و ساختار مثلث و در نمودار دوم با روش کلاسیک و بر اساس الگوی سر و شانه معکوس. اما در نهایت نتیجه هر دوی آنها یکی است. اگر این منطق تحلیل را هر شکل دیگری در نمودار تعریف کنیم، به این علت که با مفهوم واقعیت متفاوت است، محکوم به شکست خواهد شد.
احساس ترس در انسان قرن 21 با انسان قرن اول از یک جنس است. بنابراین عکسالعمل آنها هم به یک شکل خواهد بود. پس تنها با درک صحیح از احساسات جمعی در بازارهای مالی میتوانیم به تحلیل منطقی برسیم.
جمعبندی
فرمولها و قواعد ریاضی در تحلیل رفتاری نمودارها روی کاغذ قشنگ است، اما بهدرد دنیای واقعی نمیخورد. تنها نکته حائز اهمیت و اساسی در تحلیل، درنظر گرفتن احساسات جمعی انسانها در شرایط مختلف بازار است.
اگر به گذشته نگاه کنید، میبینید که از لحاظ تکنولوژی، انسان پیشرفت زیادی در طول زمان داشته است. همین امر باعث میشود که نیازهای انسانها هم درطول تاریخ تغییر کند. اما تنها نکتهای که همچنان ثابت مانده، احساسات هستند.
احساس ترس در انسان قرن 21 با انسان قرن اول از یک جنس است. بنابراین عکسالعمل آنها هم به یک شکل خواهد بود. پس تنها با درک صحیح از احساسات جمعی در بازارهای مالی میتوانیم به تحلیل منطقی برسیم و با حضور در بازی و روبهرو شدن با واقعیتها است که میتوانیم بیشتر یاد بگیریم و از اشتباهات خود بکاهیم.
میتوانید ویدیوهای بیشتری از تالاربورس را در آپارات (شبکه اشتراک ویدیو) و همچنین کانال یوتیوب تالاربورس مشاهده کنید.
هرگز یک اشتباه را دوبار تکرار نکنید! گام هایی طلایی به سمت موفقیت
اغلب افراد حداقل یکبار در روز یک کار را به صورت اشتباه انجام می دهند و یا کاری غلط از آنها سر می زند.
در بعضی از موارد ممکن است این اشباهات قابل چشم پوشی باشند و گاهی نیز ممکن تبعات این امر به حدی بزرگ باشند که به کلی مسیر زندگی شما را تغییر دهند، اما چگونه می توانیم از تکرار مجدد اشتباهات جلوگیری کنیم؟
در ادامه با کلینیک اعصاب و روان هیربد همراه باشید.
بگذارید به زمانی برگردیم که شما آخرین اشتباهتان را انجام داده داده اید، آنرا به یاد بیاورید حتی اگر بسیار کوچک بوده باشد، به عنوان مثال ریختن قهوه روی یک سند، قطعا بعد از وقوع این رخداد موجی از وحشت و استرس شما را فرا گرفته است و مدت زیادی به بازخورد های این اتفاق فکر کرده اید.
تکرار دوباره یک اشتباه
هیچکس کامل نیست، پس قطعا بروز اشتباه از همه افراد قابل پیش بینی خواهد بود.
برخی افراد به خوبی اشتباهات خود را قبول می کنند، برای اولین بار پس از رخداد یک اشتباه ممکن با عذر خواهی کردن همه چیز به روال طبیعی خود باز گردد اما تکرار یک اشتباه اصلا کار درستی نیست!
حال چه این اشتباه در زندگی شخصی شما باشد و یا اینکه مربوط به محیط کار.
زمانی که شما اشتباهاتتان را سرلوحه کار قرار نداده و از آنها درس نگیرید قطعا هم به خودتان و هم نزدیکانتان آسیب هایی وارد خواهید کرد که حتی ممکن است رابطه شما را نیز تحت الشعاع قرار دهد، اولین پیامد این اتفاق بی اعتمادی نسبت شما خواهد بود؛ کسی که دائما یک اشتباه را تکرار می کند اصلا فرد قابل اعتمادی نیست!
در این مقاله قصد داریم تا بیاموزیم که چگونه از اشتباهات خود درس بگیریم و مطمئن شویم که دوباره این اعمال را تکرار نخواهیم کرد.
از یک سوراخ دوبار نیش نخورید!
در اینجا قصد داریم تا با استفاده از 5 گام اساسی از اشتباه های پیاپی دوری کرده و در مسیر موفقیت گام برداریم
اولین گام: اعتراف به گناه
تا زمانی که قبول نکرده اید کار شما اشتباه بوده قطعا هیچ تجربه ای از آن عمل کسب نخواهید کرد، زیرا با تصور صحیح بودن آن کار دوباره به تکرار آن خواهید پرداخت.
بنابراین یک نفس عمیق بکشید و اعتراف کنید که اشتباه کرده اید، این اشتباه را به فرد مربوطه اطلاع دهید و از او عذر خواهی کنید و آنها را مطمئن کنید که به دنبال یافتن یک راه حل مناسب هستید.
عذر خواهی کردن شخصیت شما را از بین نخواهد برد! بلکه اعتراف به اشتباه عملا از روی شهامت فرد صورت می گیرد.
مطمئنا بعد از مدتی اشتباه شما فراموش خواهد شد اما شجاعت شما در اعتراف به آن در یاد همگان باقی خواهد ماند.
اغلب افراد عادت دارند تا اشتباهات خود را پنهان کنند و یا اینکه دیگران را عامل اشتباه خود معرفی کنند، قطعا این افراد هیچوقت از اشتباه خود درس نخواهند گرفت و دائما درجا خواهند زد.
لازم به ذکر است در صورتی که شما به اشتباهتان اعتراف نکرده و دیگران به وسیله یک منبع خارجی از این اشتباه اطلاع یابند اعتبار شما به کلی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت و شاید دیگر فرصتی برای جبران نداشته باشید.
گام دوم: بازنویسی خطا
دید شما نسبت به اشتباهاتتان چگونه است؟ نحوه واکنش و دید شما نسبت به اشتباهتان مسیر بعدی شما را مشخص خواهد کرد.
برخی افراد پس از انجام یک اشتباه تا مدت ها سر در گم بوده و دائما خود را سرزنش می کنند، حتی درباره برخی اشتباهات بزرگ ممکن است فرد دچار افسردگی شود.
اما عده ای دیگر اشتباه خود را به عنوان پلی به سمت پیروزی و شانسی برای کسب تجربه بیشتر به حساب می آورند.
اگر شما نسبت به اشتباهات خود چنین دیدی داشته باشید می توانید به کسب موفقیت های بزرگتر امیدوار باشید.
لازم است تا بعد از پذیرش اشتباه به دنبال یافتن راهکاری برای جبران و عدم تکرار دوباره آن کار غلط باشید تا از تکرار مکررات جلوگیری شود.
برای مثال ممکن است در طول انجام یک کار مسیر فرایند را به خوبی طی نکرده باشید، در این صورت لازم است تا یک چک لیست را برای خود تهیه کنید، این چک لیست مسیر را برای شما مشخص خواهد کرد.
برای دستیابی به موفقیت لازم است تا دست از سرزنش کردن برداشته و بجای آن به راهکاری برای بهبود اوضاع بیاندیشید؛ کنترل اوضاع را در دست بگیرید و توانمدی های خود را شکوفا کنید.
طرز فکر شما ارتباط مسقمی با درس گرفتن از خطا ها دارد، سعی کنید همیشه از خطا های خود درس بگیرید.
طرز فکر صحیح در رابطه با انجام یک اشتباه این است از آن درس گرفت و آنرا نه به منزله یک شکست، بلکه فرصتی برای بهبود و ترمیم دوباره قلمداد کرد.
نکته: برخی افراد نیز از گفته بالا سوء استفاده کرده و تمامی اشتباهات خود را با این گفته توجیه می کنند.
یادگیری بهانه خوبی برای سر به هوا بودن نیست! اعتراف به اشتباه اولین گام مهم در یادگیری است.
هوشمندانه عمل کنید و حسن نیت خود را در انجام امور به دیگران نشان دهید.
تشویق این رویکرد حتی باعث تشویق افراد به ریسک کردن و افزایش خلاقیت در آنها خواهد شد.
گام سوم: آنالیز اشتباه
لازم است تا سوالاتی را برای خود طراحی کنید تا بتوانید به منشاء بروز خطا بازگردید.
- در حال سعی کردن برای انجام چه کاری بودم؟
- چه اتفاقی افتاد؟
- این اتفاق چه زمانی رخ داد؟
- چرا اشتباه رخد داد؟
لازم است تا پرسش های بالا را به صورت منطقی نه احساسی، مورد بررسی قرار داده تا بتوانید علت اشتباه را بشناسید.
برای مسائل پیچیده و یا مهم تر، استفاده از یک ابزار دقیق تر، مانند چارت سازی فاکتور خسارت، می تواند راه حلی مناسب تر باشد.
بررسی این پرسش ها باید عامل بروز اشتباه را شناسایی کرده و به منظور جلوگیری از تکرار آن، آنچه که می بایست تغییر پیدا کند و یا آنچه که باید از وقوع آن جلوگیری شود مشخص شود.
گام چهارم: آموخته های خود را تمرین کنید
یکی از مهم ترین خطرات پیش روی شما تکرار مجدد این اشتباهات بر اثر فشار کاری است که می تواند دوباره شما را به حالت روتین گذشته بازگرداند.
برای تداوم این روند موفقیت آمیز لازم است تا همه ی آموخته های خود را که در مرحله سوم از آنها یاد شد به تمرین بگذارید.
در اینجا باید مهارت ها، دانش، منابع و یا ابزار هایی که شما را از تکرار خطا دور نگه می دارند را شناسایی کنید.
کار هایی را که به شما محول می شوند را با دقت انجام دهید چون راه حل های سریع احتمالا منجر به اشتباهات بیشتری خواهند شد.
هر کاری که شما برای اجرای یادگیری های خود انجام می دهید باید بادوام باشد تا بتواند تاثیر گذاری لازم را داشته باشد.
به عنوان مثال یکی از علل رایج بروز اشتباه در شما به علت فراموش کاری است، باید از ابزار هایی برای تقویت حافظه و یا ابزار های “یاد آوری” استفاده کنید.
البته دقت بیشتر به جزئیات هم می تواند شما را در این زمینه یاری کند اما باز هم همین عامل ممکن است باعث پرت شدن حواس شما از موضوع اصلی بشود.
اپلیکیشن های طراحی شده برای تلفن های هوشمند در این زمینه بسیار مفید خواهند بود.
اشتباه دیگر ممکن است به علت تفاوت های فرهنگی ایجاد شده باشد، در این صورت افزایش آگاهی درباره طرف مقابل و همچنین تقویت مهارت های اجتماعی می تواند بهترین گزینه پیش روی شما باشد.
در صورت بروز یک اشتباه سازمانی لازم است تا یادگیری ها به روش گسترده تری پیگیری شوند، برای این کار می توانید یک برنامه کاری تهیه کرده و روند امور را به ترتیب بنویسید.
گام پنجم: بررسی روند پیشرفت
لازم است تا بعد از گذشت مدتی روند پیشرفت و میزان تکرار پذیری اشتباهات خود را کنترل کنید و در صورت نیاز برنامه های جامع و دقیق تری را به کار گیرید.
به عنوان مثال استفاده از چرخه “تولید و بررسی نقشه، انجام دادن، چک کردن و انجام دوباره” بسیار مفید خواهد بود.
بعد از بررسی چرخه فوق متوجه خواهید شد که در کجای مسیر خطا رخ داده و لازم است تا در کدام قسمت توجه بیشتری به خرج داده شود.
دیدگاه شما