ماشین حساب مارجین
«ماشین حساب مارجین» ابزاری ضروری برای محاسبه مقدار مارجینی است که باید به عنوان ضمانت باز کردن جایگاه در حساب خود نگه دارید. این ماشین حساب امکان مدیریت مناسب معاملات و تعیین اندازه جایگاه و حداکثر سطح اهرم را فراهم میکند. رعایت این موارد برای پرهیز از درخواست یا توقف مارجین که به بسته شدن جایگاههای شما منجر میشود، ضروری است.
توجه داشته باشید که نتایج «ماشین حساب مارجین» مبتنی بر ویژگیهای حساب Standard FXTM است و بنابراین فقط درباره این نوع حساب کاربرد دارد.
چگونه کار میکند:
با «ماشین حساب مارجین»، الزامات مارجین برای معامله در 3 مرحله ساده تعیین میشود:
- انتخاب ارز حساب
- انتخاب جفت(های) ارز مورد نظر برای داد و ستد
- و تنظیم اندازه جایگاه تا مارجین به طور خودکار نمایش داده شود
ابزار | نرخ | اندازه | مقدار | لوریج | مارجین |
---|---|---|---|---|---|
مجموع: |
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره الزامات مارجین برای انواع مختلف حساب و روش محاسبه مارجین به صفحه الزامات مارجین FXTM مراجعه کنید.
بررسی اجمالی
بازنگری ابزارهای معاملاتی
داد و ستد با FXTM
باز کردن حساب
- اطلاعات بیشتر درباره FXTM
- MyFXTM - داشبورد مشتری
- وابستگان تجاری همکاران FXTM و برنامه نمایندگی IB
- همکاران FXTM
- ویجتهای همکاری
- شغل ها
- رویدادها
- خدمات مشتریان
- شرایط معاملاتی عالی
- طرح های تشویقی معاملات فارکس
- مسابقه معاملات فارکس
- معرفی یک دوست
- کارگزار مجاز
- صندوق جبران خسارت کمیسیون مالی
- بیانیه سیاست
- سیاست کوکی ها
- افشای خطر
- قراردادهای افتتاح حساب
برند FXTM در حوزههای قضایی مختلف دارای مجوز است.
ForexTime Limited (www.forextime.com/eu) تحت نظارت کمیسیون اوراق بهادار و بورس قبرس با شماره مجوز CIF 185/12 است و دارای مجوز ادارۀ امور مالی بخش (FSCA) آفریقای جنوبی با FSP شماره 46614 است. این شرکت همچنین در اداره مالی امور مالی انگلستان با شماره 600475 ثبت شده است.
ForexTime (www.forextime.com/uk) دارای مجوز و تحت رگولاتوری ادارۀ امور مالی با مجوز شماره 777911 است.
(www.forextime.com) Exinity Limited تحت نظارت کمیسون خدمات مالی جمهوری موریس با مجوز Investment Dealer به شماره C113012295 تنظیم شده است.
تراکنش های کارت از طریق FT Global Services Ltd ، شماره ثبت HE 335426 انجام می شود که به آدرس Ioannis Stylianou ، 6 ، طبقه 2 ، واحد 202 2003 ، نیکوزیا ، قبرس ثبت شده است. آدرس مکاتبات دارندگان کارت: [email protected] آدرس مکان بازرگانی: FXTM Tower ، 35 Lamprou Konstantara ، Kato Polemidia ، 4156 ، لیماسول ، قبرس.
Exinity Limited یکی از اعضای کمیسیون مالی و یک سازمان بین المللی منتخب برای حل اختلافات در صنعت خدمات مالی بازار فارکس است.
هشدار خطر: معاملات فارکس و ابزارهای مالیاتی لوریج دار شامل ریسک قابل توجهی می شود و می تواند منجر به از دست رفتن سرمایه شما شود. شما نباید بیش از توان تحمل خود برای ضرر کردن، سرمایه گذاری کنید و باید اطمینان حاصل کنید که به طور کامل خطرات موجود را درک می کنید. معاملات محصولات دارای لوریج، ممکن است برای همه سرمایه گذاران مناسب نباشد. قبل از انجام معاملات، لطفا سطح تجربه و اهداف سرمایه گذاری خود را در نظر بگیرید و در صورت لزوم مشاوره مالی مستقل بگیرید. این وظیفه مشتری است تا اطمینان حاصل کند که بر اساس الزامات قانونی در کشور محل اقامت خود، مجاز به استفاده از خدمات برند FXTM است. لطفا قسمت افشای کامل ریسک FXTM را بخوانید.
محدودیت های منطقه ای: مارک FXTM به ساکنان ایالات متحده آمریکا ، موریس ، ژاپن ، کانادا ، هائیتی ، سورینام ، جمهوری دموکراتیک کره ، پورتوریکو ،برزیل ، منطقه اشغال شده قبرس و هنگ کنگ خدمات ارائه نمی دهد. اطلاعات بیشتر در قوانین در پرسشهای متداول مراجعه کنید.
© 2011 - 2022 FXTM
هشدار ریسک: معامله با ریسک همراه است و سرمایه شما در معرض خطر است. Exinity Limited تحت نظارت FSC موریس تنظیم شده است.
هشدار ریسک: معامله با ریسک همراه است و سرمایه شما در معرض خطر است. Exinity Limited تحت نظارت FSC موریس تنظیم شده است.
مارجین (Margin) چیست و چه کاربردی در صرافی ها دارد؟
اگر در بازارهای مالی فعالیت داشته باشید، احتمالاً اصطلاح مارجین را شنیدهاید و با آن آشنایی دارید. این پلتفرم یکی از مهمترین مفاهیم در بازار فارکس، رمز ارزها و قراردادهای CFD است؛ بنابراین هر کس که قصد دارد در این بازارها حرفهای شود، باید حتماً همهچیز را درباره مارجین یاد بگیرد. هرکدام از کارگزاریهای، دستورالعملهای مشخصی برای مشخصکردن این پلتفرم دارند و آنها تعیین میکنند که به کدام داراییها و حسابها Margin تعلق میگیرد. در این مقاله هر آنچه باید درباره این نوع وامدهی، نحوه محاسبه و سطح آن و ارتباط این پلتفرم با اهرم بدانید، بیان شده است.
فهرست این مقاله
مارجین و کاربرد آن در صرافی ها
به پولی که تریدر بهعنوان وثیقه نزد بروکر یا صرافی سپردهگذاری میکند، مارجین میگویند. دلیل این سپردهگذاری، جبران ریسکی است که تریدر با معاملات خود برای کارگزاری یا صرافی به وجود میآورد. این پلتفرم وامدهی معمولاً کسری از پوزیشنهای ترید شده است و آن را با درصد نشان میدهند. این نوع وامدهی را باید سپردهای برای همه معاملات باز خود در نظر گرفت. مقدار مارجینی که هر بروکر تعیین میکند، حداکثر میزان اهرمی (Leverage) را مشخص میکند که میتوانید در حساب معاملاتی خود از آن استفاده کنید؛ درنتیجه گاهی معاملات اهرمدار را معاملات مارجیندار نیز میگویند. تریدرهایی که با این پلتفرم ترید میکنند، میتوانند حجم معاملات خود را افزایش دهند. همچنین Margin به تریدرها اجازه میدهد، پوزیشنهای اهرمدار (Leverage) باز کنند. با استفاده از اهرم یا لوریج میتوان با سرمایه اولیه کم، سرمایه بیشتری را وارد بازار کرد. هر بروکری قوانین خاص و متفاوتی برای این پلتفرم دارد؛ به همین دلیل بهتر است پیش از انتخاب بروکر و شروع معاملات مارجیندار، ابتدا از مقررات Margin آن بروکر یا صرافی مطلع شوید. معامله با این پلتفرم مانند شمشیری دولبه است و پیامدهای کاملاً متفاوتی دارد. این قابلیت ممکن است در تریدهای شما تأثیر مثبت یا منفی داشته باشد. همانطور که پیش از این نیز بیان شد، با استفاده از این نوع وامدهی میتوانید سودهای خود را چند برابر کنید، اما ممکن است متحمل ضررهای سنگینی نیز بشوید.
چگونگی محاسبه مارجینبرای درک بهتر نحوه محاسبه این پلتفرم بهتر است به این مثال توجه کنید. فرض کنید بروکری برای معاملات فارکس به تریدرها اهرم ۱:۲۰ میدهد؛ یعنی به ازای هر ۲۰ واحد از ارز در معاملات باز، ۱ محاسبه مارجین استفاده شده محاسبه مارجین استفاده شده واحد از آن ارز برای Margin لازم است. بهعبارت دیگر اگر پوزیشنی ۲۰ دلاری باز کنید، مارجین این پوزیشن ۱ دلار است و آن را ۲۰/۱ یا ۵ درصد نمایش میدهند.
به بیان دیگر، اگر بدانیم Margin بروکری ۱۰ درصد است، باید این ۱۰ درصد را برای هر ۱۰ دلاری که ترید میکنید، محاسبه کنید. درواقع باید ۱ دلار آن را برای مارجین در نظر بگیرید؛ بهعبارت دیگر در این مثال اهرم معامله را باید روی ۱:۱۰ قرار دهید.
مارجین آزاد (Free Margin)
به مقدار پول آزاد در حسابهای معاملاتی گفته میشود که برای معاملههای جدید کاربرد دارد. مارجین آزاد با کمکردن مقدار Margin استفادهشده از اکوییتی (Equity) به دست میآید. اکوییتی نیز به موجودی کل حساب شما همراه با سودها یا ضررهای شناور حاصل از معاملات باز گفته میشود. تفاوت اکوییتی با بالانس یا موجودی حساب این است که بالانس به کل پولی میگویند که در حساب خود سپردهگذاری کردهاید (که شامل Margin استفادهشده برای پوزیشنهای باز نیز میشود)، اما اکوییتی سود یا ضرر حاصل از پوزیشنهای باز را نیز حساب میکند. اگر در حساب خود پوزیشن بازی نداشته باشید، مقدار اکوییتی با بالانس برابر خواهد بود.
مثال مارجین آزاد
فرض کنید حسابی با موجودی ۱۰۰۰ دلار و مارجین CFD 5 درصد داریم. در ادامه میخواهیم یک پوزیشن ۸۰۰۰ دلاری باز کنیم؛ پس در ابتدای معامله موارد زیر را خواهیم داشت:موجودی حساب: ۱۰۰۰ دلار
مارجین: ۴۰۰ دلار (۵ درصد از ۸۰۰۰ دلار)
مارجین آزاد: ۶۰۰ دلار (اکوییتی منهای Margin استفادهشده)
اکوییتی: ۱۰۰۰ دلاراگر ارزش پوزیشن ما افزایش پیدا کند و برای مثال به محاسبه مارجین استفاده شده اندازه ۵۰ دلار سود کنیم، موارد بالا بهصورت زیر تغییر میکند:
موجودی حساب: ۱۰۰۰ دلار
Margin: 400 دلار
Free Margin: 650 دلار
اکوییتی: ۱۰۵۰ دلارMargin استفادهشده و موجودی حساب تغییری نمیکنند، اما مارجین آزاد و اکوییتی افزایش مییابند؛ زیرا باید سود حاصل از پوزیشنهای باز را نشان دهند.
به یاد داشته باشید که اگر ارزش پوزیشن باز ما بهجای افزایش، بهاندازه ۵۰ دلار کاهش پیدا کند، Margin آزاد و اکوییتی نیز به همان نسبت کاهش مییابند.
سطح مارجین
یکی از مهمترین مفاهیم در معاملات، سطح این پلتفرم است. Margin level نسبت اکوییتی به Margin استفادهشده را نشان میدهد. این مفهوم را بهصورت درصدی نمایش میدهند و به شکل زیر محاسبه میشود:Margin level: (اکوییتی / Margin استفاده شده) * ۱۰۰
کارگزاریها ازاین سطح l استفاده میکنند تا ببینند آیا تریدرها میتوانند پوزیشن جدیدی باز کنند یا نه. زمانی که سطح مارجین صفر درصد باشد، به این معناست که تریدر هیچ پوزیشن بازی در حساب خود ندارد. از سوی دیگر، Margin level 100 درصد یعنی اکوییتی حساب برابر با مارجین استفاده شده است. زمانی که این سطح به ۱۰۰ درصد میرسد، بروکر تا زمانی که تریدر پول بیشتری را به حساب خود واریز کند یا سود شناور ناشی از پوزیشنهای باز او افزایش یابد، اجازه بازکردن پوزیشن جدید به او نمیدهد. تصور کنید حسابی با موجودی ۱۰ هزار دلار و پوزیشن بازی داریم که به Margin 1000 دلاری نیاز دارد. اگر بازار در جهت مخالف پوزیشن حرکت کند و ۹ هزار دلار به ما ضرر بزند، اکوییتی برابر با ۱۰۰۰ دلار خواهد بود (۱۰۰۰۰ منهای ۹۰۰۰). در چنین موقعیتی، اکوییتی با مارجین برابر میشود؛ یعنی سطح مارجین ۱۰۰ درصد است؛ درنتیجه نمیتوان هیچ پوزیشن جدیدی باز کرد؛ مگر اینکه بازار به نفع ما حرکت کند و به سوددهی منجر شود یا اینکه پول بیشتری به حساب خود واریز کنیم.
برای فهم بهتر مارجین باید سطح آن را بیاموزید.
فرض کنید قیمت همانطور به حرکت در جهت مخالف پوزیشن ما ادامه دهد؛ در این صورت بروکر بهصورت خودکار پوزیشن ضرر را میبندد. آن محدودهای که بروکر با توجه به آن پوزیشن ما را میبندد، به سطح مارجین بستگی دارد. به این حد سطح استاپ اوت (Stop out) میگویند که در هر بروکری متفاوت است. بروکر پوزیشنها را بهترتیب نزولی میبندد؛ بنابراین ابتدا از بستن پوزیشنهای بزرگتر شروع میکند. با بستن هر پوزیشن، Margin استفادهشده آزاد میشود؛ به این ترتیب سطح آن نیز افزایش مییابد؛ بنابراین ممکن است این سطح بالاتر از سطح استاپ اوت قرار بگیرد. اگر چنین اتفاقی رخ ندهد یا اینکه قیمت همچنان در جهت مخالف پوزیشن ما حرکت کند، بروکر به بستن پوزیشنهای باز ادامه میدهد.
کال مارجین
یکی از بزرگترین کابوسهای هر تریدر حرفهای، کال مارجینشدن است. زمانی که سطح Margin از حد مشخصی که سطح کال مارجین نام دارد، پایینتر برود، بروکر به شما اخطار Margin call میدهد. سطح کال مارجین در هر بروکری بهطور متفاوتی محاسبه میشود، اما معمولاً Margin call شدن قبل از استاپ اوتشدن اتفاق میافتد. درواقع این اخطار به تریدرها میگوید که بازار در حال حرکت در جهت مخالف شماست؛ پس باید براساس حرکت آن اقدامات لازم را انجام دهید. بروکرها به این دلیل اخطار کال مارجین میدهند تا از موقعیتهایی که تریدر از پس هزینه ضرر خود برنمیآید، اجتناب کنند. باید توجه داشت، در موقعیتهایی که بازار بهسرعت در جهت مخالف پوزیشن شما حرکت میکند، ممکن است بروکر فرصت نداشته باشد که پیش از رسیدن به سطح استاپ اوت، این اخطار را بدهد. حتماً فکر میکنید که چطور باید از این موقعیت دوری کرد؟ پاسخ این است که اگر بهطور محاسبه مارجین استفاده شده منظم موجودی حساب خود را چک کنید و در همه پوزیشنهای خود از حد ضرر (Stop loss) استفاده کنید، دیگر لازم نیست نگران Margin call باشید.Call Margin یکی از خطرات احتمالی استفاده از Margin است.
یکی دیگر از روشهای مؤثر برای گرفتارنشدن در دام کال مارجین، برنامهریزی مناسب برای مدیریت ریسک است. با مدیریت مؤثر ریسکهای احتمالی، درک بهتری از آنها پیدا کرده و پوزیشنهای خود را در جایی باز میکنید که ریسک کمتر و حسابشدهتری به همراه داشته باشد.
مزایا و معایب استفاده از Marginاین پلتفرم نیز مانند همه امکانات معاملاتی، مزایا و معایبی دارد که میتوان آنها را بهصورت ریسکها و پاداشها در نظر گرفت. میزان ریسک یا پاداش این پلتفرم وامدهی تا حد زیادی به استراتژی معاملاتی نیز بستگی دارد.
مزایا
اگر در معاملات خود بهدرستی از Margin استفاده کنید، از مزایای زیر بهرهمند میشوید:با استفاده از این پلتفرم میتوان سود بسیار بیشتری در مقایسه با استفاده از موجودی حساب استاندارد به دست آورد.
ارزش حساب خود را با سرعت بیشتری افزایش میدهید.
تریدرهای باتجربه راحتتر و سریعتر معاملات خود را ارزیابی میکنند و در آن واحد تصمیم میگیرند.
به سرمایه اولیه کمتری برای ترید نیاز دارید؛ بنابراین پول خود را روی موقعیت دیگری سرمایهگذاری میکنید.معایب و ریسک ها
از آنجا که در معاملات مارجیندار، حجم معاملات بالاست، با استفاده از آن حساب خود را در معرض خطر ضررهای سنگین قرار میدهید.
معامله با Margin برای تریدرها استرس بسیاری دارد.
ممکن است کال مارجین شوید؛ در این صورت یا باید سرمایه بیشتری را به حساب خود وارد کنید یا اینکه بعضی از سرمایههای خود را بفروشید تا بتوانید پول وثیقه را آزاد کنید.ملزومه مارجین (Margin requirement)
Margin بهعنوان درصدی از اندازه کل پوزیشن در نظر گرفته میشود؛ به عبارت دیگر این پلتفرم به ارزش نظری پوزیشنی گفته میشود که میخواهید باز کنید.Margin Requirement چه مفهومی دارد؟
دو عامل در Margin مورد نیاز تأثیرگذارند: جفت ارزی که معامله میکنید و بروکر. ممکن است در بروکرها و حسابهای مختلف با Margin Requirement های مختلفی مانند ۲۵/۰ درصد، ۵/۰ درصد، ۱ درصد، ۲ درصد، ۵ درصد، ۱۰ درصد و بالاتر مواجه شوید. به این درصدها Margin requirement میگویند. تعریف دیگری که باید یاد بگیرید، Required Margin است؛ یعنی مقدار مارجینی که برای ارز هر کشور مشخص میشود. هر پوزیشنی که باز میکنید، Required Margin خاصی دارد که نزد بروکر بلوکه میشود. برای درک بهتر این مفهوم، به مثالی که در ادامه آمده است، توجه کنید.
فرض کنید میخواهیم روی جفت ارز EUR/USD ترید کنیم. برای اینکه بتوانیم بدون اهرم به اندازه ۱۰۰ هزار دلار یورو/ دلار بخریم یا بفروشیم، باید در حساب خود ۱۰۰ هزار دلار موجودی داشته باشیم؛ یعنی بهاندازه کل ارزش یک لات. در این مرحله Required Margin نقش خود را ایفا میکند که اگر ۲ درصد باشد، برای بازکردن و باز نگهداشتن معامله ۱۰۰ هزار دلاری روی جفت ارز یورو / دلار، تنها ۲ هزار دلار کفایت میکند و نیازی نیست از کل سرمایه خود استفاده کنید.
ارتباط Margin و اهرم (Leverage)
برای موفقیت در بازارهای مالی باید تفاوت بین Margin و اهرم یا لوریج را بدانید. این دو در معاملات با یکدیگر مرتبط هستند، اما از نظر معنایی با هم تفاوت دارند. تا اینجای کار، درک کاملی از این موضوع پیدا کردیم که مارجین چیست. Margin به پولی گفته میشود که تریدرها نزد بروکر یا صرافی سپردهگذاری میکنند تا پوزیشنهای خود را باز نگه دارند. از سوی دیگر، اهرم نیز به تریدرها کمک میکند تا با حجم بیشتری معامله کنند.نقش اهرم در معاملات مارجین دار
برای مثال اگر نسبت اهرم در بروکری ۱:۳۰ باشد، یعنی تریدر میتواند به اندازه ۳۰ برابر موجودی حساب خود ترید کند. فرض کنید تریدری برای بازکردن پوزیشن جدید، ۵ هزار دلار در حساب خود دارد. اهرم ۱:۳۰ این امکان را به او میدهد تا به اندازه ۱۵۰ هزار دلار معامله کند. ارتباط اهرم و Margin به این شکل است که اهرم در معاملات مشخص میکند چه درصدی از ارزش کل معامله (Margin) برای بازکردن پوزیشن لازم است؛ بنابراین اگر Margin برابر با ۳/۳ درصد باشد، اهرم این بروکر ۱:۳۰ خواهد بود. در همین راستا، اگر ۵ درصد باشد، متوجه میشویم که نسبت اهرم ۱:۲۰ است و بقیه نسبتها و درصدها نیز به همین ترتیب محاسبه میشوند.
کاربرد Margin در صرافی ها
شاید با خود فکر کنید چرا صرافیها و بروکرها باید پول بیشتری را برای معامله در اختیار تریدرها بگذارند؟ در پاسخ باید گفت، با اینکه تریدرها با استفاده از اهرم میتوانند حجم معاملات خود را افزایش دهند، وجود قابلیتی به نام Margin سبب میشود معاملات قبل از اینکه بروکر یا صرافی را متضرر کنند، بسته شوند؛ درنتیجه از این نظر برای صرافیها ضرری به همراه ندارند. از سوی دیگر، زمانی که تریدر در معاملات اهرمدار خود سود میکند، صرافی یا بروکر نیز با دریافت کارمزد از آن معامله سود میبرد. به این ترتیب مارجین ابزاری کاربردی برای صرافیها به شمار میآید.
جمع بندی
همانطور که پیش از این بیان شد، یکی از مهمترین اصولی که در مسیر تبدیلشدن به تریدر حرفهای به شما کمک میکند، یادگیری مفهوم مارجین است. بسیاری از تریدرها بر این باورند که این پلتفرم ابزار خطرناکی است که البته با مواردی که عنوان کردیم، منطقی است آنها چنین عقیدهای داشته باشند. با این حال اگر راه استفاده مؤثر از این نوع وامدهی را یاد بگیرید و به اندازه کافی تجربه ترید داشته باشد، دیگر جای نگرانی نیست و با استفاده از آن به سودهای کلانی دست مییابید.توجه: با وجود اینکه دو صرافی کوینکس و کوکوین هر دو فعلا بدون نیاز به تغییر IP فعالیت میکنند اما بهتر است برای امنیت بیشتر از IP ثابت خارج از ایران استفاده کنید.
برای ورود به صرافی کوینکس حتما باید با IP خارج از ایران وارد شوید.کال مارجین در بازار فارکس به چه معناست؟
احتمالا بارها بارها در میان مکالمات معامله گران شنیده باشید که به دلایل مختلفی حساب معاملاتی شان مارجین کال (margin call) شده است. شاید پس از شنیدن آن این پرسش برای شما ایجاد گردد: مارجین کال چیست؟ یا اینکه چگونه می توان از وقوع آن جلوگیری کرد؟ اگر به تازگی وارد بازار فارکس شده اید و هنوز به صورت جدی معاملات خود را آغاز نکرده اید، لازم است با اصطلاحاتی از این قبیل آشنا شوید. مسلما دانستن اینگونه اصطلاحات فارکسی به شما کمک خواهد کرد تا در مواجهه با آن بهترین تصمیم را بگیرید. از سوی دیگر می توانید ریسک معاملاتی خود را نیز تا حد زیادی کاهش دهید.
تعریف کال مارجین
مادامی که حساب شما دارای موجودی باشد و سپس شما اقدام به باز نمودن پوزیشن کنید، مقداری از این وجه به عنوان تضمین در نظر گرفته می شود. این میزان غالبا 30 درصد در نظر گرفته می شود. این بدان معنی است که شما تا 30 درصد میزان موجودی خود می توانید ضرر کنید. چنانچه میزان ضرر بیشتر از این باشد، اصطلاحا گفته می شود که حساب شما کال مارجین شده است.
پس از اینکه این اخطار برای شما صادر شد تحت شرایط زیر شما قادر خواهید بود از حالت مارجین کال خارج شوید:
- حساب معاملاتی خود را شارژ کنید
- یا پوزیشن های باز خود را تا میزان مورد نیاز ببندید.
کال مارجین در بازار فارکس چیست؟
اما پیش از آنکه به توضیح بیشتر در قالب مثال بپردازیم، لازم است با چند اصطلاح معاملاتی آشنا شویم:
سطح مارجین
سطح مارجین بیانگر میزان مارجینی است که یک معامله گر برای باز کردن پوزیشن معاملاتی دراختیار دارد و به صورت درصد بیان می شود. هر چه این میزان بیش تر باشد، فری مارجین بیشتری برای معامله در اختیار خواهید داشت. نحوه محاسبه آن نیز به شکل زیر است:
سطح مارجین= (اکوئیتی/مارجین استفاده شده) * 100
فری مارجین
فری مارجین یا اصطلاحا مارجین آزاد، میزان پولی است که آزاد است و شما می توانید با استفاده از آن پوزیشن معاملاتی باز کنید. در صورتی که این میزان کاهش یابد، دیگر قادر به باز کردن معامله جدید نخواهید بود. فری مارجین از تفاوت میان اکوئیتی و میزان مارجین استفاده شده در پوزیشن های باز شما به دست می آید.
استاپ اوت
تصور کنید شما به دنبال ثبت نام در دلتا اف ایکس، مشغول انجام معامله هستید. همان طورکه می دانید، شما برای رهایی از کال مارجین وضرر بیشتر باید یا پوزیشن های باز خود را ببندید و یا حساب معاملاتی خود را شارژ کنید. اگر به هر دلیلی این کار را انجام ندادید و این میزان به 20% رسید استاپ اوت برای حساب معاملاتی شما فعال می گردد. استاپ اوت زمانی رخ می دهد که سطح مارجین تا میزان خاصی کاهش یابد. این رقم که در بروکرهای مختلف متفاوت است، به صورت درصد(%) بیان می شود. تمامی پوزیشن های معاملاتی باز در نتیجه استاپ اوت به صورت خودکار توسط بروکر شما بسته می شود.
نکته: در دنیای پر از اطلاعات امروز آموزش دیدن کار هوشمندانه است. مخصوصا در حوزه های مالی که با سرمایه زندگی شما سر و کار دارد. پس پیشنهاد می کنیم که قبل از ورود به بازار فارکس حتما مقاله آموزش ثبت نام در فارکس را مطالعه کنید.
لوریج
لوریج همانگونه که از نام آن پیداست اهرم معاملاتی است.در واقع شما با قرض گرفتن مبلغ مشخصی پول از بروکر سعی در افزایش میزان سود خود دارید. در حالت عادی و بدون لوریج در فارکس شما به فراخور وجهی که در حساب معاملاتی خود دارید قادر به معامله هستید. اما به کارگیری این ابزار، مزیتی است که بروکر در اختیار مشتریان خود قرار می دهد تا با سرمایه بیشتر در مقایسه با سرمایه اولیه شان موفق به دریافت سود گردند.
چه رابطه ای میان مارجین کال و لوریج وجود دارد؟
عملکرد این دو به صورت معکوس صورت می گیرد. این بدان معنی است که هر چه لوریج بیشتری را برای انجام معامله به کار بگیریم، سطح مارجین کمتری درگیر خواهد شد. مادامی که معامله گر از میزان پولی که بروکر فارکس در اختیارش قرار داده است بیشتراستفاده کند، نیاز به استفاده از مارجین مورد نیاز در حساب معاملاتی وی کاهش می یابد.
در نظر بگیرید موجودی حساب شما 5000 دلار است. با توجه به تحلیل های فاندامنتال و تکنیکال پوزیشن خرید در جفت ارز EURUSD با مارجین 1000 دلار دارید. اما بنا به دلایلی بازار روند نزولی در پیش میگیرد. در صورت ادامه این روند و متضرر شدن شما به 4000 دلار میزان اکوئیتی نیز به سطح 1000 دلار میرسد.
در این حالت سطح اکوئیتی و مارجین شما برابر است. در این شرایط حساب شما در حالت مارجین کال قرار گرفته است. محاسبه میزان مارجین طبق فرمول زیر صد درصد خواهد بود.
(۲۰۰۰÷ ۲۰۰۰) × ۱۰۰، مساوی صد درصد خواهد بود.
چگونه از مارجین کال در امان بمانیم؟
پوزیشن های معاملاتی خود را مدیریت کنید. پیش از باز نمودن هر پوزیشنی میزان مارجین حساب خود را در نظر بگیرید. استفاده از دستور حد ضرر در معاملات باعث می شود تا پس از رسیدن بازار به قیمتی مشخص، پوزیشن معاملاتی شما بسته شود و در نتیجه از ایجاد ضرر بیشتر جلوگیری میکند.
باز کردن تنها یک پوزیشن معاملاتی و درگیر کردن کل سرمایه خود برای آن، اشتباهی مهلک است که حساب معاملاتی شما را در معرض خطر قرار می دهد. غالبا این گونه اشتباهات در نتیجه اطمینان کاذبی که افراد نسبت به استراتژی های معاملاتی خود دارند. دانستن نکات مربوط به مدیریت ریسک در این زمینه به کمک شما خواهد آمد.
دلایل مارجین کال
مارجین کال در نتیجه شرایط مختلفی اتفاق می افتد. برای مثال اگر حساب شما دارای سرمایه اندک باشد، تلاش خواهید کرد برای انجام معاملات بزرگ از ابزاری مانند لوریج کمک بگیرید. این تلاش و ممارست شما به دلیل حس فومو یا ترس از دست دادن سود قابل توجهی است که ممکن است معامله برای شما به همراه داشته باشد. در صورتی که بازار خلاف جهت تحلیل و پیش بینی شما حرکت کند و شما علیرغم آن وهمچنان پوزیشن معاملاتی خود را باز نگه دارید، به زودی متضرر خواهید شد.
نتیجه گیری
مارجین کال اخطاری است که به شما اعلام می کند سطح مارجین شما به صد در صد رسیده است. برای حل این معضل تنها دو راه نجات دارید؛ حساب خود را شارژ کنید یا پوزیشن های معاملاتی خود را ببندید. مارجین کال در نتیجه عدم آشنایی با مسائل روانشناسی بازار رخ می دهد. در صورتی با آگاهی و آموزش کافی وارد این بازار شده باشید، مسلما راههای غلبه بر معاملات احساسی و هیجان ناشی از بازار را فراخواهید گرفت و در نتیجه ریسک ناشی از معاملات خود را به حداقل می رسانید.
کال مارجین در فارکس چیست و چگونه از آن اجتناب کنیم؟
یکی از اصطلاحات ترسناکی که در بازار فارکس وجود دارد و احتمالا تا به حال زیاد با آن مواجه شدهاید و قلب هر تریدری را به درد میآورد،Call Margin است. کال مارجین یا فراخوان مارجین هشداری است که به ما اطلاع میدهد موجودی حساب برای پوشش Margin مورد نظر کافی نیست. اگر قصد فعالیت در بازار فارکس را دارید و نمیخواهید سرمایه خود را از دست بدهید باید با اصطلاحات و مفاهیم این حوزه به طور کامل آشنا باشید. در این مطلب از امیر تریدر قصد داریم به Call Margin و اصطلاحاتی که پیرامون آن وجود دارد بپردازیم. این مطلب را از دست ندهید.
آن چه در این مطلب میخوانیم:
- کال مارجین (Call Margin) در فارکس چیست؟
- Call Margin در فارکس چگونه محاسبه میشود؟
کال مارجین (Call Margin) در فارکس چیست؟
کال مارجین که اصطلاح صحیح آن مارجین کال است پیامی است که از تریدر میخواهد به موجودی حساب خود اضافه کند یا برخی از معاملات خود را ببندد. در صورتی که این کار را انجام ندهید معامله شما به طور خودکار توسط بروکر بسته میشود زیرا اجازه نمیدهد سطح ضرر شما از میزان موجودیتان بیشتر شود. این اتفاق زمانی میافتد که ضرر شما به سطح استاپ اوت (Stop Out Level) برسد. این سطح برای بروکرهای مختلف متفاوت است. برای این که به درک درستی از این اصطلاح برسید دانستن مفاهیم زیر ضروری است:
بالانس (Balance) یا کل موجودی
برای شروع معاملات در بازار فارکس باید یک بروکر انتخاب کنید. پس از تائید میتوانید به کارگزاری خود وجه انتقال دهید. این عدد نشان دهنده کل موجودی کاربران در حساب معاملاتی است. تا زمانی که معامله باز داشته باشید، بالانس موجودی اولیه حساب شما است. به عنوان مثال اگر 1000 دلار واریز کنید Balance همان هزار دلار خواهد بود. زمانی که وارد یک معامله جدید میشوید تا زمانی که معامله خود را نبندید موجودی حساب شما تغییر نمیکند. به طور کلی 3 عامل وجود دارد که میزان بالانس را تغییر میدهد.
- واریز مجدد وجه
- وقتی که پوزیشن خود را میبندید سود و ضرر شما اعمال میشود
- زمانی که یک پوزیشن را باز نگه میدارید هزینه سواپ بر روی اکانت شما اعمال میشود
موجودی لحظهای (Equity)
زمانی که هیچ معامله بازی وجود ندارد میزان بالانس و ایکوئیتی با هم برابر است. Equity نشان دهنده موجودی لحظهای است و میزان سود و ضرر پوزیشنی که باز است در آن لحاظ میشود. میزان اکوئیتی به شکل زیر تعیین میشود:
اکوئیتی= بالانس + سود یا ضرر پوزیشن
مارجین (Margin)
برای این که کال مارجین نشوید باید ابتدا به درک درستی از Margin برسید. این اصطلاح عبارت است از حداقل مقداری است که باید در حساب وجود داشته باشد تا معامله باز بماند. در واقع نوعی وثیقه است که بروکر به عنوان پشتوانه معاملات نزد خود نگه میدارد.
سوال رایجی که وجود دارد و قصد داریم در این قسمت به آن پاسخ دهیم این است که اگر وارد این پوزیشن شوم با این قیمت و لوریج، چه مارجینی از حساب من را درگیر میکند؟ با درک پاسخ این سوال میتوانید مدیریت ریسک بهتری داشته باشید.
یکی از راههای محاسبه استفاده از سایت Investing.com است. پس از وارد شدن به سایت مطابق تصویر زیر بر روی ماشین حساب مارجین کلیک کنید.
در صفحه باز شده میتوانید جفت ارز خود را به همراه لوریجی که قصد استفاده از آن را دارید وارد کنید تا مارجین را به شما بدهد. از بخشMargin Ratio میتوانید لوریج خود را مشخص کنید. یکی از قوانینی که برای مدیریت ریسک استفاده میشود این است که شما در هر معامله بیش از 2 درصد از کل سرمایه را درگیر نکنید. زمانی که Trade size هزار است یعنی شما با حجم 0.01 لات وارد معامله میشوید. اگر میخواهید لات خود را تغییر دهید میتوانید از این قسمت اقدام کنید. Account Currency ارز پایه حساب شما را نشان میدهد و از قسمت Currency Pair میتوانید جفت ارز خود را انتخاب کنید تا قیمت لحظه ای آن نماد وارد شود.
مارجین آزاد (Free Margin)
با انجام معامله میزان مارجینی که میتوانید آن را مطابق با بخش قبلی محاسبه کنید قفل محاسبه مارجین استفاده شده میشود. تفاوت موجودی اصلی از این مقدار، مارجین آزاد را نشان میدهد. اگر Free Margin صفر شود احتمال کال مارجین شدن شما وجود دارد و با این اتفاق دیگر قادر نیستید معامله جدید باز کنید.
مارجین آزاد= میزان ایکوئیتی – مارجین
مارجین لول یا سطح مارجین (Margin Level)
از تقسیم موجودی لحظهای حساب (Equity) به مارجین به دست میآید. مقدار این اصطلاح به صورت درصد نشان داده میشود و مفهمومی است که بروکرها از طریق آن تعیین میکنند که شما قادر به معامله هستید یا خیر. زمانی که این مقدار برابر 100 شود یعنی مارجین و ایکوئیتی برابر شوند شما در حال ضرر دادن روی حسابتان هستید. در چنین حالتی شما قادر هستید معاملاتتان را ببندید اما نمیتوانید پوزیشن جدید باز کنید.
سطح خروج (Stop Out Level)
حساب کاربر با رسیدن به سطح کال مارجین متوقف نمیشود بلکه با رسیدن به این عدد امکان این که معامله جدید باز کنید وجود ندارد و به تریدر هشدار از دست دادن سرمایه را میدهد. اما سطح خروج عددی است که با رسیدن به آن معامله به صورت خودکار از طریق بروکر بسته میشود و تریدر تمام سرمابه خود را از دست میدهد و به اصطلاح لیکوئید میشود.
Margin Call در فارکس چگونه محاسبه میشود؟
مارجین لول (Margin Level) با تغییر میزان سود و ضرر معاملات تغییر میکند. کال مارجین نقطهای است که کاربر نمیتواند در آن معاملات جدید باز کند بلکه باید اقداماتی مانند شارژ مجدد حساب یا بستن برخی از معاملات را انجام دهد تا دوباره مارجین لول بالاتر از مارجین کال قرار بگیرد.
برای این که این مفهوم را بهتر درک کنید تریدری را فرض کنید که 10000 دلار موجودی دارد و 2000 دلار آن به عنوان مارجین قفل شده است. در لحظات اول باز کردن معامله میزان ایکوئیتی به مارجین که همان مارجین لول است 500 درصد است. برای این که این حساب مارجین کال شود باید Equity برابر با 2000 دلار شود. یعنی این حساب 8000 دلار وارد ضرر شود (حتی تصورش هم دردناکه😅). در چنین شرایطی بروکر به فرد هشدار میدهد تا با بستن معامله یا با افزایش موجودی از این سطح دور شود و اگر این کار را نکند بروکر وقتی به Stop Out Level رسید معامله را میبندد و فرد لیکوئید میشود.
روش دیگری که میتوانید از این اتفاق جلوگیری کنید این است که بخشی از معاملات خود را ببندید. با این کار موجودی لازم برای باز نگه داشتن پوزیشن خود را به دست میآورید.
معمولا اکثر افراد Call Margin را با لیکوئیدی اشتباه میگیرند. کال مارجین تنها یک هشدار یا فرخوان است و مرحله بعدی Liquidation است. اما در بازار فارکس معمولا تریدرها از اصطلاح کال شدن برای از دست دادن سرمایه استفاده میکنند.
سخن پایانی
برای موفقیت در بازار فارکس باید یک همراه داشته باشید. مجموعه امیر تریدر با داشتن سابقه چندین ساله در این زمینه میتواند مناسبترین گزینه باشد. در صورتی که تاکنون بروکر خود را انتخاب نکردهاید میتوانید از مشاوره رایگان تیم ما بهره مند شوید. بروکر الپاری، آمارکتس و لایت فارکس 3 بروکر مطرحی هستند که پیشنهاد میکنیم از آنها استفاده کنید. با افتتاح حساب واقعی از طریق وبسایت ما به طور رایگان اشتراک کانال VIP فارکس را به دست آورید که سیگنالهای آن دارای وین ریت بالای 90 درصد است.
حاشیه سود و کاربردهای آن در تحلیل مالی (Profit Margin)
حاشیه سود یکی از نسبتهای مهم مالی به شمار میرود که هدف از آن محاسبه میزان سودآوری یک بنگاه تجاری به ازای فروش است. هدف از محاسبه حاشیه سود در واقع محاسبه این است که یک بنگاه تجاری یا واحد اقتصادی به ازای هر ریال یا دلار فروش چقدر سودآوری کرده است. این نسبت بسیار مشهور است و تحلیلگران از آن برای مقایسه میزان سودآوری و فعالیت سودآورانه یک شرکت و مقایسه و تطبیق فعالیت سودآوری شرکتها با یکدیگر استفاده میکنند.
محاسبه این نسبت مالی اگرچه ساده است اما بسیار بااهمیت است چراکه به گفته بسیاری از تحلیلگران بیش از بقیه نسبتها میزان سودآوری شرکت را اندازهگیری میکند و کارایی آن نیز در مقایسه با سایر نسبتها بیشتر است. از همین رو این نسبت تبدیل به یکی از نسبتهای مشهور در تحلیل بنیادی شده که خود شرکتها نیز این نسبت را به صورت سه ماهه و سالانه گزارش میکنند. حاشیه سود با توجه به اینکه سودهای مختلفی در یک بنگاه تجاری گزارش میشوند انواع مختلفی دارد که به شرح زیر هستند:
حاشیه سود ناخالص اولین مورد از انواع مختلف حاشیه سود است که تحلیلگران برای بررسی فعالیتهای کلی شرکت از آن استفاده میکنند. محاسبه این نسبت بسیار ساده است و تمامی دادههای مربوط به این نسبت را میتوان از صورت سود و زیان استخراج کرد. فرمول محاسبه این نسبت به شرح زیر است:
حاشیه سود ناخالص = (سود ناخالص / فروش خالص) * ۱۰۰
میتوان فرمول را به شرح زیر به صورت جزئیتر نیز نوشت:
حاشیه سود ناخالص = ((فروش خالص – بهای تمامی شده کالا) / فروش خالص) * ۱۰۰
سود ناخالص در حالت کلی در واقع زمانی به دست میآید که بهای تمام شده کالاها را از فروش خالص کسر کنیم که به این صورت اولین سود گزارش شده در صورت سود و زیان یعنی سود ناخالص به دست میآید.
حاشیه سود عملیاتی شرکت یکی دیگر از انواع حاشیه سود است که بیشتر مربوط به فعالیتهای عملیاتی شرکت است. در واقع این سود بر فعالیت خود شرکت متمرکز است و اساسا کاری به فعالیتهایی که خارج از عملیات اصلی شرکت صورت گرفته ندارد. سود عملیاتی از کسر هزینههای عمومی و اداری یا کلا هزینههای عملیاتی از سود ناخالص شرکت به دست میآید. این نسبت در راستای فهم این مسئله است که به ازای هر دلار فروش، شرکت در نتیجه عملیات خود چقدر سود کرده است. سود عملیاتی نیز در صورت سود و زیان یک مرحله جلوتر است و فرمول محاسبه حاشیه سود عملیاتی به شرح زیر است:
حاشیه سود عملیاتی = (سود عملیاتی / فروش خالص) * ۱۰۰
حاشیه سود عملیاتی از آنجا که سودآوری ناشی از فعالیتهای خود شرکت را اندازهگیری میکند نسبت مالی محبوب تحلیلگران است چرا که آنها بر این عقیده هستند این نسبت بیشتر از بقیه نسبتها میزان سودآوری شرکت را اندازهگیری میکند.
حاشیه سود قبل از مالیات به محاسبه این موضوع میپردازد که به ازای هر دلار فروش شرکت چقدر توانسته سود قبل از مالیات کسب کند. از آنجا که هزینه مالیاتی معمولا هزینه محاسبه مارجین استفاده شده ثابتی است که شرکتها به دولتها میپردازند لذا سود قبل از مالیات نیز گاهی مورد توجه تحلیلگران قرار میگیرد. فرمول این نسبت به شرح زیر است:
حاشیه سود قبل از مالیات = (سود قبل از مالیات / فروش خالص) * ۱۰۰
به عنوان مثال اگر حاشیه سود قبل از مالیات شرکتی ۴۰ درصد باشد بدین معنی است که شرکت به ازای هر ۱۰۰ دلار فروش ۶۰ دلار هزینه کرده و ۴۰ دلار نیز توانسته سود کسب کند، البته سودی که هنوز مالیات آن پرداخت نشده است.
حاشیه سود خالص مهمترین نسبت در میان سایر حاشیههای سود محسوب میشود و در این نسبت مالی سود خالص نهایی شرکت مورد توجه قرار میگیرد. به لحاظ ریاضی فرمول حاشیه سود خالص به شرح زیر است:
حاشیه سود خالص = (سود خالص / فروش محاسبه مارجین استفاده شده خالص) * ۱۰۰
حاشیه سود خالص به دنبال محاسبه این موضوع است که اساسا شرکت به ازای هر دلار فروش یا درآمد چقدر سود میکند. اگر حاشیه سود خالص شرکتی ۲۰ درصد باشد بدین معنی است که شرکت به ازای هر ۱۰۰ دلار فروش ۲۰ دلار سود خالص کسب میکند و ۸۰ دلار نیز بابت تمامی هزینهها پرداخت میکند. حاشیه سود خالص ۲۰ درصدی به معنی این است که ۲۰ درصد از فروش کل شرکت را سود خالص تشکیل میدهد. لازم به ذکر است که سود تقسیم شده شرکت در فرمول حاشیه سود جایگاهی ندارد و محاسبه نمیشود.
این نسبت میگوید که در حالت کلی اگر شرکتی قصد داشته باشد میزان حاشیه سود خالص خود را افزایش دهد؛ یعنی از ۲۰ درصد به ۲۵ درصد یا ۳۰ درصد برساند میبایست یا هزینهها را کاهش دهد و یا میزان فروش خود شرکت را افزایش دهد.
گاها در خبرها میخوانیم «حاشیه سود صنعت خودروسازی آمریکا کاهش یافت» و یا «حاشیه سود شرکتهای اروپایی کاهش یافته است»؛ این نشان میدهد که این نسبت مالی از اهمیت بسیار زیادی برای ارزیابی وضعیت سودآوری شرکتها و صنایع برخوردار است. به همین دلیل است که شرکتها به صورت سه ماهه و سالانه گزارش حاشیه سود خود را به سهامدارانشان ارائه کنند تا سهامداران این شرکت از وضعیت سودآوری این شرکتها مطلع شوند.
اگر حاشیه سود شرکتی نزدیک به صفر یا منفی باشد بدین معنی است که شرکت در تلاش برای حفظ خود از طریق کاهش هزینههاست و اگر نتواند در این وضعیت در آینده نزدیک تغییراتی ایجاد کند عملا فعالیت این شرکت تنها باعث زیان خواهد شد. اما بنگاههایی که حاشیه سود مثبت دارند نیز تلاش میکنند تا این نسبت را افزایش دهند یعنی درصد سودآوری شرکت از میزان فروش را از طریق مدیریت بیشتر هزینهها، جایگزین کردن تکنولوژیهای جدید و … افزایش دهند.
تحلیل نسبت مالی حاشیه سود
حاشیه سود شرکتهای صنایع مختلف با یکدیگر متفاوت است بنابراین ممکن است مقایسه حاشیه سود بین شرکتهایی از دو صنعت مختلف چالشبرانگیز باشد. به عنوان مثال میزان فروش و هزینههای دو شرکت مایکروسافت (صنعت تکنولوژی) و والمارت (خردهفروشی) بسیار متفاوت است چون ترکیب سرمایه آنها متفاوت است. شرکتهای خردهفروشی از قبیل والمارت اگرچه ممکن است حاشیه سود پایینی نسبت به شرکتهای تکنولوژی محور از قبیل مایکروسافت داشته باشند اما میزان گردش مالی آنها و گردش سود آنها بسیار بیشتر است.
حاشیه سود میزان گردش سود شرکتها را اندازهگیری نمیکند بنابراین به همین دلیل استفاده از این نسبت به تنهایی برای مقایسه دو شرکت از دو صنعت مختلف میتواند چالشبرانگیز باشد. مقایسه حاشیه سود شرکت مایکروسافت و گوگل منطق بیشتری دارد چرا که هر دو شرکت از یک صنعت هستند و ترکیب سرمایه آنها بسیار مشابه است. به عنوان مثال شرکتهای فروشنده محصولات لوکس دارای حاشیه سود بالایی هستند چرا که نسبت سود به فروش آنها بالاست اما گردش سود آنها بسیار پایین و میزان فروش آنها نیز کم است و به همین دلیل مقایسه یک شرکت فروشنده محصولات لوکس مانند لامبورگینی با یک شرکت فروشنده مواد مصرفی مانند «تارگت» از اساس اشتباه است.
شرکتهای تکنولوژی ممکن است در ابتدای فعالیت توسعهای خود هزینه زیادی متحمل شوند اما سپس میزان هزینه شرکت به شدت پایین میآید. به عنوان مثال شرکت مایکروسافت با توسعه ویندوز در مراحل ابتدایی ممکن است در ابتدای فعالیت خود به دلیل هزینههای تحقیق و توسعه حاشیه سود بالایی نداشته باشد، اما بعدها با فروش میلیونها نسخه از همان ویندوز بدون انجام هزینه حاشیه سود بالایی را به دلیل کاهش هزینهها و فروش زیاد رقم بزند.
مشاغلی از قبیل محصولات لوکس، تکنولوژی و همچنین مواد دارویی دارای حاشیه سود بالایی هستند. مثلا تولید دارو ممکن است در مرحل تحقیق و توسعه هزینه زیادی داشته باشد اما بعدها با ساخت مواد دارویی فروش این مواد در سراسر جهان با حاشیه سود بالایی همراه خواهد بود.
صنعت حمل و نقل، خردهفروشی و تعمیر و نگهداری وسایل نقلیه، کشاورزی، خودرو و .. دارای حاشیه سود پایینی هستند اما میزان فروش این محصولات بسیار بیشتر از محصولات بالایی هستند. محصولات کشاورزی ممکن است در معرض آسیبهای زیادی از قبیل آب و هوا، موجودی انبارهای زیادف عملیات اورهال و ذخیره و … قرار بگیرند و حاشیه سود آنها تحت تاثیر قرار بگیرد. بخش خودرو نیز به دلیل رقابت بسیار شدید، بی ثباتی تقاضای مصرف کننده و هزینه های عملیاتی بالا و پشتیبانی نیز حاشیه سود پایینی دارد.
دیدگاه شما