معایب استراتژی مارتینگل


محبوب‌ترین جفت‌ارزهای اصلی برای معاملات فارکس عبارتند از:

چه تفاوتی میان سرمایه‌گذاری فعال و منفعل وجود دارد؟

صحبت از سرمایه­‌گذاری فعال و منفعل یک موضوع مهم و داغ در ادبیات بازارهای مالی و سرمایه‌گذاری است. چرا که سرمایه­‌گذاران و فعالان بازارهای مالی، تمایل زیادی دارند که یک استراتژی را به عنوان نمونه موفق در مقایسه با سایر استراتژی‌ها پیدا کرده و آن را ترویج کنند، به همین دلیل همیشه میان طرفداران این دو روش مباحثه وجود دارد.

به طور کلی سرمایه‌گذاری منفعل محبوبیت و رواج بیشتری میان سرمایه‌گذاران دارد، اما با این وجود بحث درباره سرمایه‌گذاری فعال و مزایای آن نیز همیشه گسترده است. درباره این دو رویکرد سرمایه‌گذاری صحبت‌های فراوانی می‌توان انجام داد، اما پنج نکته اساسی وجود دارند که قبل از پرداخت مستقیم به موضوع، بهتر است به آن‌ها اشاره کنیم:

  1. سرمایه­‌گذاری فعال نیاز به یک رویکرد عملی و کوتاه‌مدت دارد که باید توسط یک مدیر پرتفوی یا سرمایه‌گذار شخصی طراحی و به کار گرفته شود.
  2. در سرمایه­‌گذاری منفعل خرید و فروش‌های کمتری انجام شده و در بسیاری از مواقع توجه زیادی به سمت صندوق­‌های سرمایه‌گذاری یا سایر سرمایه‌گذاری‌های با درآمد ثابت، معطوف می‌شود.
  3. اگر چه هر دو سبک سرمایه‌­گذاری سودمند و متداول هستند، اما سرمایه­‌گذاری منفعل رواج و محبوبیت بیشتری در مقایسه با سرمایه‌گذاری فعال دارد.
  4. از نظر تاریخی، معمولا سرمایه­‌گذاری‌­های منفعل درآمد بیشتری نسبت به سرمایه‌­گذاری­‌های فعال کسب کرده­‌اند.
  5. سرمایه‌گذاری فعال در چند سال اخیر محبوبیت بیشتری پیدا کرده، به خصوص در زمانی که بازار در یک وضعیت آشفتگی قرار می‌گیرد.

با در نظر داشتن این پنج نکته، در ادامه مقاله به معرفی و مقایسه دو روش سرمایه‌گذاری فعال و منفعل خواهیم پرداخت:

سرمایه‌­گذاری فعال

همان طور که از نام آن پیداست، سرمایه­‌گذاری فعال یک رویکرد عملگرایانه دارد و مستلزم آن است که مدیر پرتفوی تصمیمات کوتاه‌مدت زیادی را متناسب با شرایط موجود اتخاذ کند. هدف از مدیریت فعال سرمایه، کسب سودی بیشتر از متوسط بازدهی بازار و بهره‌­برداری کامل از نوسانات کوتاه­‌مدت قیمت است.

سرمایه‌­گذاری فعال شامل تحلیل بسیار عمیق‌­تر و تخصصی‌تر بازار، به منظور یافتن صحیح نقاط ورود و خروج مناسب است. یک مدیر پرتفوی فعال، معمولا بر تیمی از تحلیل‌گران که فاکتورهای کمی و کیفی را بررسی می­‌کنند، نظارت دارد. در نهایت نیز با استفاده از نتایج تحلیل افراد تحت نظارت خود، نقاط حساس تغییر روند و سیگنال‌های خرید و فروش را شناسایی می‌کند.

سرمایه­‌گذاری فعال مستلزم آن است که مدیر پرتفوی بتواند تخمین صحیحی از زمان مناسب خرید یا فروش سهام داشته باشد. به طور خلاصه باید گفت که برای مدیریت موفق سرمایه به روش فعال، لازم است که پیش­‌بینی­‌ها بیشتر از آن که اشتباه باشند، درست از آب درآیند.

سرمایه‌گذاری منفعل

مشخصه اصلی سرمایه‌گذاری منفعل، نگهداری سهام برای مدت طولانی است. سرمایه­‌گذاران منفعل میزان خرید و فروش در سبد سهام خود را محدود کرده و این رویکرد را روشی مقرون به صرفه برای سرمایه‌­گذاری می‌دانند. به عبارت بسیار ساده می‌توان گفت که این استراتژی مبتنی بر یک ذهنیت “بخر و نگه دار” است، این ذهنیت به معنای مقاومت در برابر وسوسه‌ها و هیجانات مداومی است که در زمان سهامداری به سراغ سرمایه‌گذار خواهد آمد.

وقتی صاحب چندین سهم مختلف باشید، صرفا با قرار داشتن در مسیر صعودی، از کلیت بازار سود خواهید کرد. سرمایه­‌گذاری منفعل بر خلاف سرمایه‌گذای فعال چشم به سودهای بلندمدت داشته و شکست­‌های مقطعی و یا حتی رکودهای شدید را بی‌اهمیت در نظر می­‌گیرد.

تفاوت‌های اساسی میان سرمایه‌گذاری فعال و منفعل

برای بیان تفاوت‌های مهمی که میان دو رویکرد سرمایه‌گذاری فعال و منفعل وجود دارد، احتمالا بهترین روش آن است که به بررسی مزایا و معایب هر کدام از روش‌ها پرداخته شود، از این طریق تفاوت‌های این دو رویکرد نیز به طور خودکار بیان خواهند شد.

سرمایه‌گذاری فعال و منفعل

سرمایه‌گذاری فعال و منفعل

1- مزایای سرمایه گذاری منفعل

  • ریسک کمتر: ریسک سرمایه‌گذاری منفعل در مقایسه با سرمایه‌گذاری فعال پایین‌تر است. در صورتی که سرمایه‌گذار بتواند بر اساس تحلیلی دست، سهام مناسبی را یافته و خریداری کند، می‌تواند به رویکرد درازمدت از سودآوری خریدهای خود اطمینان داشته باشد.
  • هزینه‌های جانبی اندک: در سرمایه‌گذاری منفعل، به علت تعداد کمتر خرید و فروش، پرداخت کارمزد و مالیات بسیار کمتر است. هم‌چنین زمان و انرژی زیادی برای تحلیل تعداد زیادی سهم و صنعت مصرف نمی‌شود و تمرکز بیشتر بر وضعیت کلی بازار و صنایع مورد نظر است.

2- معایب سرمایه‌گذاری منفعل

  • محدودیت زیاد: سرمایه‌گذاری منفعل روی یک یا چند صنعت و شرکت محدود و تعیین شده، بسیاری از فرصت‌های سودساز را نادیده می‌گیرد.
  • سود کمتر: درست است که ریسک این روش پایین‌تر است، به طور کلی سرمایه‌گذاری منفعل سودهای شارپی و شدید را تجربه نمی‌کند، مگر آن که تمام بازار در یک روند صعودی قوی قرار بگیرد (مانند آن چه که در اوایل سال جاری رخ داد).

3- مزایای سرمایه‌­گذاری فعال

  • انعطاف‌­پذیری: سرمایه‌گذاری فعال در مقایسه با منفعل، انعطاف بیشتری دارد، چرا که سرمایه‌کذار می‌تواند در این استراتژی آزادانه میان صنایع و شرکت‌های متعددی جابجا شود.
  • تامین مالی کوتاه‌مدت: یکی از مزایای سرمایه‌گذاری فعال در مقایسه با منفعل، تامین مالی طرح‌ها و پروژه‌های دیگر شخص یا شرکت، در کوتاه‌مدت است. مدیران پرتفوی فعال می‌توانند از طریق درآمدهای کوتاه‌مدتی که از سرمایه‌گذاری فعال و کوتاه‌مدت خود به دست می‌آورند، در طرح‌های دیگر و حتی پروژه‌های منفعل سرمایه‌گذاری کنند.

4- معایب سرمایه‌­گذاری فعال

  • هزینه‌های جانبی بالا: پرداخت مبالغ بالا برای کارمزد و مالیات، یکی از معایب اصلی روش سرمایه‌گذاری فعال در مقایسه با سرمایه‌گذاری منفعل است که با توجه به تعداد بالای خرید و فروش در این روش، طبیعی می‌باشد. هم‌چنین زمان و انرژی لازم برای تحلیل صنایع و شرکت‌های متعدد برای سودآوری در این استراتژی لازم است.
  • ریسک بالا: مهم‌ترین مشکل سرمایه‌گذاری فعال، ریسک بالای آن در مقایسه با سرمایه‌گذاری منفعل است. درست است که ریسک بالا، پتانسیل بازدهی بیشتری را نیز در پی دارد، اما احتمال خطا در تحلیل هم به همین نسبت بالا بوده و پتانسیل زیان‌آوری این روش بیشتر است.

یک پرسش مهم

پس از بیان این تفاوت‌ها و نظرات مختلف درباره سرمایه‌گذاری فعال و منفعل بالاخره این پرسش پیش می‌آید که کدام یک از این استراتژ‌ی­‌ها می‌تواند سود بیشتری را برای سرمایه‌گذاران به ارمغان آورد؟

ممکن است تصور کنید که استفاده از فرصت‌های جذاب بیشتر، سرمایه‌گذاری فعال را موفق‌تر از سرمایه‌گذاری منفعل و بلندمدت می‌کند، اما در حقیقت این طور نیست. اگر به نتایج عملکرد این دو روش در طول تاریخ نگاه کنیم، سرمایه­‌گذاری منفعل برای اکثر سرمایه‌­گذاران نتایج بهتری را داشته و متوسط بازدهی افرادی که از این استراتژی استفاده کرده‌اند، بالاتر بوده است.

در این زمینه باید به یک نکته توجه داشت و آن هم مزایای هر دو روش است. چراکه استراتژی­‌های فعال و منفعل در نهایت دو روی یک سکه هستند و هر دو به یک دلیل وجود دارند، لذا بسیاری از افراد حرفه‌ای مزایای هر دو روش سرمایه‌گذاری فعال و منفعل به صورت همزمان بهره می‌برند.

کارشناسان درباره سرمایه‌­گذاری فعال و منفعل چه نظری دارند؟

بسیاری از مشاوران سرمایه‌­گذاری معتقد هستند که بهترین استراتژی، ترکیبی از سرمایه‌گذاری فعال و منفعل است. به عنوان مثال، دن جانسون یک مشاور سرمایه‌گذاری مشهور آمریکایی است که بیشتر سرمایه­‌گذاری منفعل را پیشنهاد می‌کند، اما در کنار آن توضیح می‌­دهد که استفاده از ترکیب دو روش می­‌تواند پرتفوی متنوع­‌تری را ایجاد کرده و ریسک کلی را کاهش دهد.

جانسون برای مشتریانی که سرمایه نقدی زیادی دارند، بیشتر سرمایه‌گذاری منفعل را به منظور سود بلندمدت پیشنهاد می‌کند. اما برای مشتریان بازنشسته که بیشتر به درآمد ماهانه توجه دارند، ترکیبی از سرمایه‌گذاری فعال و ذهنیت بخر و نگه دار را مد نظر دارد.

اندرو نایجرلی که یک مشاور سرمایه‌گذاری و مدیر پرتفوی مشهور دیگر است، معمولا به جای انتخاب تک سهم‌های کوتاه‌مدت، به استراتژی‌­های سرمایه‌­گذاری منفعل بلندمدت متکی بوده و به شدت از آن حمایت می­‌کند. اما به طور همزمان از تغییرات کوتاه‌مدت در محل سرمایه‌گذاری به منظور تعدیل ریسک و سود نیز حمایت می‌نماید.

کلام پایانی

استفاده از روش سرمایه‌گذاری فعال و منفعل تا حد زیادی به طراحی استراتژی معاملاتی و سیستم روانشناختی شما بستگی دارد. متناسب با تمایلات و اهداف سرمایه‌گذار، بیشتر مشاوران ترکیبی از این دو استراتژی سرمایه‌گذاری را پیشنهاد می‌کنند تا بتوان تا جای ممکن از ظرفیت و مزایای هر دو روش بهره‌مند شد.

فرمول ميانگين كم كردن در بورس چيست؟

احتمالا تاکنون اصطلاح کم کردن میانگین خرید را بین اهالی بورس و یا در مقالات آموزش ارز دیجیتال در مشهد شنیده‌اید. روش میانگین کم کردن در بورس، یک استراتژی خرید است که در صورت افت قیمت سهم کاربرد دارد. کاهش میانگین خرید که برخی مواقع ممکن است با خرید پله‌ای اشتباه گرفته شود، موافقان و مخالفان زیادی در بین معامله گران سهام دارد. در این مقاله قصد داریم به طور مفصل به این مسئله بپردازیم و از زوایای مختلف آن را بررسی کنیم. با ما همراه باشید.

کم کردن میانگین خرید چیست؟

کم کردن میانگین قیمت خرید یک سهم، در واقع خرید پله‌ای سهم در صورت افت قیمت است.

میانگین کم کردن (averaging down) در شرایطی کاربرد دارد که پس از خرید یک سهم، قیمت آن افت کند و سرمایه‌گذار در قیمت پایین‌تری آن سهام را دوباره خریداری می‌کند. در این صورت میانگین قیمت خرید تمام شده سهم برای او کاهش خواهد یافت و طبیعتا اگر سهم رشد کند، خیلی زودتر سرمایه گذاری به سود می‌رسد.

برای مثال فرض کنید شما 10 سهم یک شرکت را با قیمت 100 تومان خریده اید. حال قیمت افت کرده و به 50 تومان رسیده است. اگر در این قیمت نیز 10 سهم این شرکت را خریداری کنید، مثل این است که شما 20 سهم را در قیمت 75 تومان خریده اید. یعنی میانگین خرید شما از 100 تومان به 75 تومان کاهش پیدا کرده است.

حال اگر قیمت سهم رشد کند و به 80 تومان برسد، شما وارد سود شده اید. در حالی که اگر میانگین خرید کم نکرده بودید، تا زمانی که دوباره قیمت به 100 تومان نرسد، از ضرر خارج نمی‌شود. میتوانید کم کردن میانگین خرید را در چندین مرحله انجام دهید و هرچه قیمت پایین تر می رود شما نیز میانگین خرید را کاهش دهید.

شاید با خود بگویید “چقدر خوب، من همیشه سعی خواهم کرد میانگین کم کنم و زودتر به سود برسم”. اما عجله نکنید، این روش معایب خاص خودش را دارد و اگر به درستی انجام نشود میتواند بزرگترین زیان را نصیب معامله گر کند. قبل از آنکه به اشکال این روش بپردازیم، اجازه بدهید منشاء این روش را ذکر کنیم که قطعا خالی از لطف نخواهد بود.

روش مارتینگل و کاهش میانگین خرید

روش مارتینگل در ابتدا برای شرط بندی‌ها انجام میشد و خوب به ظاهر یک راه زیرکانه برای قماربازها بود تا همیشه در شرط بندی ها سود کنند و هیچ گاه متحمل ضرر نشوند💰.

در روش مارتینگل فرد قمارباز (معامله گر) در یک رشته شرط بندی حاضر می شود نه فقط در یک شرط بندی! یعنی او چندین شرط بندی را پشت سرهم انجام می‌دهد به طوریکه بعد از هر باخت، میزان شرط بندی خود را دو برابر حالت قبل می کند تا جایی که بالاخره در یک شرط بندی ببرد و از این بازی با سود خارج شود. برای روشن شدن چگونگی کارکرد این روش به مثال زیر توجه کنید.

فرض کنید که در یک بازی شرط بندی که موضوع آن انداختن یک سکه است شرکت می‌کنیم، به طوریکه اگر شیر بیاید معادل میزان شرط بندی می‌بریم و اگر خط بیاید میزان شرط بندی را می‌بازیم. فرض کنید این بازی را با n تومان شروع می کنیم. در مرحله اول یا سکه شیر می‌آید و ما برنده می‌شویم و پولمان می شود 2n تومان یا خط می‌آید و n تومان می‌بازیم. اگر باختیم، در مرحله بعدی میزان شرط بندی را دو برابر می کنیم، یعنی 2n تومان وسط میگذاریم.

در این مرحله اگر ببریم آنگاه سود ما در کل n تومان خواهد بود زیرا در این مرحله 2n تومان برده و در مرحله قبل n تومان باخته بودیم. بنابراین سود خاص ما n تومان خواهد بود. حال فرض کنید اگر دوباره در این مرحله ببازیم، برای مرحله بعدی میزان شرط بندی را دوباره دو برابر می کنیم، یعنی 4n تومان. حال اگر برنده شویم آنگاه باز هم در کل n تومان سود کرده ایم:

باخت در مرحله اول و دوم 3n تومان

سود از مرحله سوم 4n تومان

سود کل: 4n-3n=n تومان

این مراحل اگر N بار هم رخ دهد باز در نهایت ما در بار N ام مقدار n تومان سود کرده ایم، البته اگر سرمایه ما تمام نشده باشد!💰💰💰

روش مارتینگل توسط یک آمریکایی ابداع شد و بعد از آن توسط معامله‌گران مختلفی با روش‌های گوناگون اجرا شد. طبق این روش شما سرمایه اولیه خود را که برای سرمایه گذاری در بورس معیین کرده اید به قسمت‌های نامساوی (از توان‌های عدد 2) تقسیم می‌کنید و خرید خود را در قیمت‌های مختلف بر مبنای این ضرایب انجام می‌دهید. برای مثال فرض کنید شما 1 عدد سهم را باقیمت 100 تومان خریداری کرده اید و قیمت آن 30% افت کرده و به 70 تومان می‌رسد.

بر اساس روش مارتینگل شما باید در این قیمت 2 عدد سهم جدید خریداری نمایید. با این کار میانگین قیمت کل خرید شما به 80 تومان کاهش می‌یابد. حال اگر قیمت سهم به‌ جای رشد مجدداً افت نماید و به 50 تومان برسد، طبق روش مارتینگل این بار شما باید 2 برابر خرید قبلی یعنی 4 سهم را در این قیمت خریداری کنید.

با این کار میانگین قیمت تمام‌ شده هر سهم شما به 63 تومان کاهش می‌یابد. در واقع انگار شما 7 سهم را در قیمت 63 تومان خریده اید و حال قیمت به 50 تومان رسیده است و این در حالی‌ است که قیمت فعلی سهم در حال حاضر 50% نسبت به قیمت خرید اولیه شما کاهش پیدا کرده است. اگر سهم فقط 26% رشد نماید کل خرید شما سودآور خواهد شد. این روش مشابه همان روش کم کردن میانگین خرید است و میتواند زودتر شما به سود برساند.

مزیت روش میانگین کم کردن چیست؟

مزیت روش میانگین کم کردن این است که ما در صورت افت سهم، از نظر زمانی دچار ضرر نمیشویم. در واقع هنگامی‌ که قیمت سهم از قیمت خرید اولیه ما افت میکند و فاصله می‌گیرد، می‌توان با اجرای این روش، قبل از رسیدن قیمت سهم به قیمت خرید اولیه ما، وارد سود شویم، نه اینکه صبر کنیم تا قیمت سهم به قیمت خرید اولیه برسد و ما تازه از زیان خارج شویم.

چه‌ بسا که ممکن است در مواردی قیمت سهم پس از افت به‌ راحتی به قیمت‌های قبلی برنگردد و زمان بسیار طولانی طول بکشد و از نظر زمانی برای ما توجیه نداشته باشد و ما مجبور شویم در نهایت با ضرر از معامله خارج شویم. از طرف دیگر در صورت رشد سهم پس از میانگین کم کردن، به دلیل اینکه حجم خرید ما بیشتر شده است، سود بسیار بیشتری خواهیم کرد.

عیب میانگین کم کردن در چیست؟

قطعا روش مارتینگل یا روش‌هایی مشابه که بر اساس کم کردن میانگین خرید کار می‌کنند یک ایراد بزرگ دارند. توجه به این نقطه ضعف میتواند دیدگاه شما را به کلی تغییر بدهد. این روش توسط معامله‌ گران بزرگی اجرا شده است و هر کدام از آن‌ها با توجه به سیستم‌های معاملاتی خود و استراتژی‌هایشان آن را شخصی سازی کرده اند. طبق این روش شما میتوانید دفعات متعددی این کار را انجام دهیم و هرچقدر که قیمت سهم افت میکند میانگین قیمت خرید خود را به آن نزدیک کنید.

اما نکته بسیار مهمی که وجود دارد این است که سرمایه ما محدود است و ما نمی‌توانیم تا ابد بر روی خرید قبلی خود 2 برابر خرید جدید انجام دهیم و با گذشتن چند مرحله از این کار، حجم خرید و سرمایه مورد نیاز برای آن به‌ شدت افزایش پیدا می‌کند. فرض کنید در هشت مرحله بخواهید میانگین خرید را به این روش کم کنید.

اگر در مرحله اول 10 میلیون تومان از یک سهم را خریده باشید، در مرحله هشتم باید 1 میلیارد و 280 ملیون تومان پول داشته باشید. مضاف بر اینکه در طی هفت مرحله قبلی شما 1 میلیارد و 270 میلیون تومان تاکنون از این سهم خریداری کرده اید. می‌بینید که چگونه تصاعدی مبلغ مورد نیاز برای خرید بیشتر خواهد شد.

حالا چگونه عیب بزرگ روش کم کردن میانگین خرید را بر طرف کنیم👇

در ابتدا باید بگوییم که این ایراد بزرگ کاملا مرتفع نخواهد شد بلکه میتوان آن را مدیریت کرد. برای انجام این کار باید مراحل خرید برای کم کردن میانگین را به تعداد مشخصی محدود کرد تا بتوان از عهده انجام آن برآمد.

برای مثال میتوان پس از افت قیمت سهم، در سه مرحله میانگین خرید را کاهش داد. بدین‌ صورت که سرمایه خود را به ۴ قسمت نامساوی بر اساس ضرایب توان 2 تقسیم کنید و در هر مرحله، آنها را خرج کنید. برای مثال اگر کل سرمایه شما 60 ملیون است باید آن را به قسمت های 4، 8، 16 و 32 ملیون تقسیم کنید. سپس با 4 ملیون شروع کنید و میتوانید با عبور از حد ضرر در مرحله اول 8 در مرحله دوم 16 و در مرحله آخر 32 میلیون سهم را خریداری کنید.💰💰

🔶 این روش زمانی بسیار کاربردی است و میتواند فایده داشته باشد که شما آموزش های تکنیکالی و بنیادی و روانشناسی لازم را دیده باشید و سهمی را که انتخاب کرده اید، سهم با ارزشی باشد ✅✅✅

چه زمانی میانگین کم کنیم؟

این سوالی است که بسیاری از افراد آن را می‌پرسند. اگر منظور زمان خرید های پله ای است، این موضوع با تحلیل تکنیکال و مشخص کردن حد ضرر مشخص میشود. اگر منظور از این سوال این است که در چه مواردی میتوانیم از این روش استفاده کرد باید گفت زمانی که یک سهم بنیادی و باارزش خریده اید و تحلیل بنیادی می‌گوید که بازار در مورد این سهم در حال حاضر دارد اشتباه می‌کند.

در بسیاری از مواقع بازار در یک بازه زمانی کوتاه مدت، در مورد قیمت یک سهم دچار اشتباه می‌شود و قیمت بیش از حد افت میکند. این مواقع بهترین فرصت برای کم کردن میانگین و شکار سهم است. اگر سهمی بنیادی را انتخاب کنید، میتوان با خیالی آسوده تر میانگین خرید را کم کرد زیرا می دانیم که این سهم در آینده نزدیک رشد خوبی را خواهد کرد و به قیمت اصلی خودش خواهد رسید. بنابراین نکته قابل توجه آن که استراتژی کم کردن میانگین باید پس از تحلیل یک سهم بر اساس روش‌های مختلف انجام شود و بدون داشتن تحلیل مناسب، نباید اقدام به اتخاذ این روش کرد.

در بسیاری از موارد ممکن است افت یک سهم بی ارزش حد و مرزی نداشته باشد. به اصطلاح “بعضی از سهام‌ها کف ندارند” و شما پس از اینکه آخرین پول خود را نیز در کم کردن میانگین خرج کردید، باز هم شاهد افت قیمت خواهید بود و این روش نه تنها کمکی به شما نمی‌کند بلکه میتواند باعث زیان بیشتر شما بشود.

اخطار

میانگین کم کردن اگر بر روی سهم‌های بنیادی انجام نشود می‌تواند باعث از دست رفتن 70 درصدی سرمایه شما شود! پس اگر با تحلیل بنیادی آشنا نیستید و نمی‌توانید به لحاظ بنیادی سهم‌های ارزنده را شناسایی کنید، توصیه اکید داریم که هیچ گاه بر روی سهمی که از آن شناخت کافی ندارید میانگین خرید کم نکنید که این کار میتواند به منزله پایان کار شما در بورس باشد.

فرمول محاسبه میانگین خرید

بسیاری از افراد در بدست آوردن قیمت سر به سر یا همان میانگین خرید خود کمی دچار ابهام هستند. در اینجا فرمول محاسبه میانگین خرید را ذکر میکنیم. فرض کنید ما در سه مرحله یا سه قیمت متفاوت سهمی را با حجم متفاوت خریداری کرده‌ایم و حالا می‌خواهیم ببینیم قیمت میانگین خرید ما یا همان قیمت سر به سر ما چقدر است.

برای این کار ابتدا حاصل عبارت زیر را بدست اورید:

(تعداد سهامی که در قیمت اول خریدیم ضربدر قیمت اول + تعداد سهامی که در قیمت دوم خریدیم ضربدر قیمت دوم + تعداد سهامی که در قیمت سوم خریدیم ضربدر قیمت سوم)

حال عدد بدست آمده را تقسیم بر تعداد کل سهامی که خریدیم میکنیم و به این ترتیب قیمت میانگین خرید بدست می‌آید.

اگر بخواهیم خلاصه ای از این بخش بگوییم باید بدانید که روش میانگین کم کردن در بورس میتواند در بسیاری از مواقع مفید باشد و به ما کمک کند تا زود تر از ضرر خارج شویم و بیشتر سود کنیم. اما در اتخاذ این روش نکات زیادی وجود دارد که باید آن را در نظر بگیریم:

  • روی سهمی میانگین کم کنید که به لحاظ بنیادی مورد تایید باشد
  • زمانی میانگین خرید را کم کنید به لحاظ تکنیکالی مناسب باشد
  • مراحل کم کردن میانگین را به سه مرحله محدود کنید

مارتینگل، روش میانگین معایب استراتژی مارتینگل کم کردن حرفه‌ای‌های بورس از نگاهی دیگر

تا به حال برایتان پیش آمده که سهمی را خریده باشید و قیمت سهم بلافاصله شروع به ریزش کند؟ در چنین شرایطی معمولاً تلاش شما برای خروج از سهم هم راه به جایی نمی‌برد. در صف فروش می‌مانید و نمی‌توانید سهم را به ‌فروش برسانید. آیا راهکاری وجود دارد که در این وضعیت بتوانید ضررتان را کاهش دهید یا حتی گاهی آن را به صفر برسانید؟ در این مقاله از سایت حامی سرمایه یکی از ترفندهای معامله‌گری در بورس را خواهید آموخت که در بین حرفه‌ای‌های بازار به ‌نام «کم کردن میانگین» معروف است.

از این روش می‌توانید برای آنکه در یک معامله سریعتر از ضرر خارج شوید یا به ‌اصطلاح سربه‌سر شوید، استفاده کنید. با ما همراه باشید تا روش درست استفاده از این ترفند را بیاموزید. این استراتژی، مارتینگل یا روش پله‌ای نام دارد. قدمت روش مارتینگل به قرن هجدهم میلادی بازمی‌گردد و قماربازان قدیم، برای اینکه احتمال باختشان را کم کنند از آن استفاده می‌کردند.

معایب روش مارتینگل

  • اولین عیب مارتینگل این است که سرمایه شما نامحدود نیست و قطعاً نمی‌توانید به ‌دفعات خیلی زیاد خرید خود را دو برابر کنید. به ‌همین دلیل، توصیه می‌شود که این روش را بیش از 4 مرتبه تکرار نکنید و فقط درباره سهم‌هایی از آن استفاده کنید که از لحاظ بنیادی سهم‌های خوبی هستند، ولی در کوتاه‌مدت دچار ریزش قیمت شده‌اند.
  • فراموش نکنید که با استفاده از این روش اگرچه درصد ضرر خود را کاهش می‌دهید،‌ ولی ممکن است میزان مبلغی که هزینه می‌کنید، این کاهش ضرر را پوشش بدهد و حتی از آن عبور کند. برای روشن شدن مطلب فرض کنید شما در یک معامله صد هزار تومانی ده درصد ضرر کرده باشید. مقدار عددی این مقدار ضرر برابر ده هزار تومان خواهد بود. حالا درنظر بگیرید که در یک معامله یک میلیون تومانی پنج درصد ضرر کنید؛ یعنی معادل پنجاه هزار تومان. می‌بینید که اگرچه میزان درصدی ضرر کم شده است، ولی مقدار عددی آن خیلی بیشتر از حالت قبل است. پس همیشه باید این نکته را در نظر داشته باشید که مبلغ معامله یکی از مهمترین پارامترهای تصمیم‌گیریتان باشد.
  • بازارهای بورس همیشه محدودیت‌هایی هم دارند. چه محدودیت‌هایی که از طریق قانونگذاری اعمال می‌شوند و چه محدودیت‌هایی که ماهیت بازار و نظام عرضه و تقاضا ایجاب می‌کند. به‌عنوان مثال خرید سهم و فروش آن تابع همین عرضه و تقاضاست و ممکن است زمانی‌که قصد دارید روش مارتینگل را اجرا کنید، خریدار یا فروشنده در قیمت مدنظر شما وجود نداشته باشد.
  • هر معامله در بورس بجز قیمت سهم شامل هزینه‌های کارمزد کارگزاری هم هست که باید در محاسباتتان به آن هم توجه داشته باشید.

ریشه روش مارتینگل

همانطور که در ابتدای مقاله ذکر شد، این روش در سالن‌های قمار کازینوها طرفداران زیادی داشته است و به همین دلیل است که حتی امروز هم کازینوها برای تعداد شرط‌بندی‌ها محدودیت قرار داده‌اند تا کسی نتواند با استفاده از این روش برد خود در قمار را بیمه کند.

استراتژی مارتینگل توسط ریاضی‌دان فرانسوی پاول پیر لوی اختراع شده است. این روش در ابتدا یک روش شرط‌بندی براساس نتیجه «دو برابر شدن» بود. بعد از آن ریاضی‌دان آمریکایی، جوزف لئو دوب به کار روی این روش ادامه داد. ولی او با نرخ موفقیت صد در صد این استراتژی مخالف بود.

بورس یا فارکس 🤔 سرمایه‌گذاری معایب استراتژی مارتینگل در کدام بهتر است؟

بورس یا فارکس سرمایه‌گذاری در کدام بهتر است؟

بورس یا فارکس کدام بهتر است؟ بازار سهام و فارکس ، دو مورد از محبوب‌ترین بازارهای مالی جهانی هستند. این است که تعیین اینکه قصد خرید و فروش کدام دارایی در کدام بازار را دارید، می‌توان دشوار باشد. معاملات بورس یا فارکس بسته به نوع شخصیت، سطح تجربه و سرعت ترجیحی کسب سود سرمایه‌گذاران، متفاوت هستند. بنابراین اهمیت زیادی دارد که پیش از انجام معاملات خود، بدانید که کدام استراتژی یا سیستم معاملاتی به شما در رسیدن به اهدافتان کمک می‌کند.

در این مقاله، به مقایسه بورس و فارکس پرداخته و تفاوت‌ های معاملات این دو بازار را به تفصیل شرح خواهیم داد. پس اگر شما هم نمی‌دانید که سرمایه گذاری در سهام بهتر است یا فارکس، با ما در ادامه این مطلب از سری بلاگ‌ های آموزشی تریدر نووا همراه باشید.

نگاهی اجمالی به تفاوت بورس یا فارکس

بازار فارکس یکی از بزرگ‌ترین بازارهای مالی جهان است که با حجم مبادلات روزانه ۶.۶ تریلیون دلار (۶۶۰۰ میلیارد دلار در روز!) امکان معامله طیف بی‌پایانی از جفت‌ ارز های مختلف را برای کاربران فراهم می‌ کند. به عنوان یکی از معامله‌ گران فارکس شما می‌ توانید از کندل ها برای نظارت بر حرکات قیمت استفاده کرده و در بهترین سشن های معاملاتی در فارکس تشخیص دهید که این بازار به چه سمتی در حال حرکت است.

نگاهی اجمالی به تفاوت بورس یا فارکس

محبوب‌ترین جفت‌ارزهای اصلی برای معاملات فارکس عبارتند از:

در مقابل، بازار بورس یکی از قدیمی‌ ترین بازار های مالی جهان است که به شما اجازه می‌دهد تا سهام شرکت‌‌ های مختلف را خریداری کرده و در سود آن‌ ها شریک شوید، که البته حجم معاملات در این مارکت اصلا قابل قیاس با فارکس نیست، همان طور که در تصویر بالا می بینید بزرگترین بازار بورس جهان یعنی بورس نیویورک در حال حاضر یعنی سال ۲۰۲۲ تنها ۲۲.۴ میلیارد دلار در روز تراکنش ثبت می کند در حالی که بازار فارکس ۶۶۰۰ میلیارد دلار در روز مبادلات مالی دارد.

بازارهای بورس و فارکس چه تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند؟

یکی از تفاوت‌ های بین بازار سهام و فارکس، در کالایی است که مورد معامله قرار می‌گیرد. فارکس، بازاری برای خرید و فروش ارز است، در حالی که در بازار سهام، واحدهایی از مالکیت یک کسب و کار معامله می‌شود.

بنابراین در وهلۀ اول، برای انتخاب بازار بورس یا فارکس، باید علاقه و هدف خود را در نظر داشته باشید. با این حال، عوامل دیگری نیز در این مورد تأثیرگذارند که از جمله مهم‌ترین آن‌ها، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

نگاهی اجمالی به بازار سهام و فارکس کدام بهتر است؟

1) ساعات معاملات بازار

ساعات معامله بین بازار های فارکس و سهام، با یکدیگر تفاوت دارند. بازار فارکس به دلیل همپوشانی مناطق زمانی، در 5 روز هفته، 24 ساعته باز و فعال خواهد بود. در واقع این یکی از امتیازات فارکس نسبت به سهام است. چرا که جدول زمانی مشخصی برای ساعات معاملات بازار بورس (بر اساس منطقه) وجود دارد.

به عنوان مثال، بورس لندن (LSE) بین ساعات 8:00 الی 16:30 باز است، در حالی که ساعات فعالیت بازار مرکزی فارکس در زمان همپوشانی سشن‌های نیویورک و توکیو، 8:00 الی 16:00 خواهد بود. همچنین برخی مبادلات بازار سهام در مناطقی همچون آسیا و اقیانوسیه، در زمان استراحت ناهار بسته می‌شوند. بنابراین می‌توان گفت که ساعات انجام معاملات در بازار فارکس، بسیار انعطاف‌ پذیرتر از ساعت‌ های بازار سهام بوده و زمان بیشتری به کاربران خود ارائه می‌ دهد.

2) تنوع دارایی‌ ها

یکی از جذابیت‌ های بازار فارکس، تنوع دارایی‌ های موجود برای انجام معاملات است. در حال حاضر، معاملات فارکس بر بیش از 330 جفت‌ ارز انجام می‌ شوند. البته اغلب معامله‌ گران فارکس به ارز های اصلی و پایدار این بازار، تمایل دارند: مانند EUR/USD و GBP/USD.

در عین حال، اگرچه حجم معاملات بازار سهام به فارکس (حدود 7 میلیارد دلار در روز) نزدیک نمی‌ شود، این بازار نیز فرصت‌ های بسیاری به کاربران ارائه می‌ کند. شما در بازار بورس، می‌ توانید هزاران سهم بین‌ المللی را در صنایع داروسازی، فناوری، خودروسازی و مواردی از این قبیل خریداری کرده یا به فروش برسانید. جالب است بدانید که قابلیت معامله سهام، در بازار فارکس نیز وجود دارد که به «معاملات ETF» مشهور است.

3) نوسانات بازار و نقدینگی

یکی از عوامل تاثیرگذار برای انتخاب بورس یا فارکس، نوسانات بازار است. بررسی و اندازه‌ گیری این نوسانات در هر یک از این دو بازار، به شما کمک می‌ کند تا معاملات خود را به بهترین نحو ممکن پیش برده و به سود برسید. در مقابل، عدم ارزیابی درست نمودار قیمت‌ ها می‌تواند به عدم موفقیت در یک معامله و متضرر شدن شما منجر شود.

به طور کلی، بازار فارکس نقدینگی بیشتری نسبت به بازار بورس دارد. به طوری که شما می‌ توانید یک دارایی را بدون آنکه تاثیر زیادی بر قیمت آن داشته باشد، به سرعت خرید و فروش کنید. بنابراین نوسانات بالای بازار می‌تواند برای معامله‌ گرانی با استراتژی سود دهی کوتاه‌ مدت، مفید باشد.

به طوری که بسیاری از استراتژی‌ های فارکس با هدف کسب سود از نوسانات کوچک قیمت، برای باز کردن و بستن پوزیشن‌ ها در مدت‌ زمان کوتاهی طراحی شده‌ اند. به این ترتیب، معامله‌ گران این بازار می‌ توانند به سرعت وارد معاملات شده و خارج شوند.

در مقابل، معامله‌ گران بلند مدت که روش خرید و نگهداری دارایی‌ ها را ترجیح می‌دهند، ممکن است با فعالیت در بازار سهام راحت‌ تر باشند. بازار بورس به شما موقعیت‌ هایی با پتانسیل کسب سود در بلند مدت ارائه می‌ کند. بنابراین اگر شما به دنبال نوسانات کوتاه‌ مدت قیمت بازار نیستید، یک بازار نوسانی همچون فارکس برای استراتژی معاملاتی شما کارساز نخواهد بود.

سرمایه گذاری در سهام بهتر است یا فارکس؟

4) استراتژی‌ های معامله بورس یا فارکس

از دیگر تفاوت‌ های بزرگ بازار بورس و فارکس، می‌توان به منابع و استراتژی‌ هایی اشاره کرد که برای معامله‌ گران بازار فارکس ایجاد شده است. همانطور که پیش از این گفتیم، بسیاری از استراتژی‌ های معاملاتی فارکس به دنبال کسب سود در کوتاه‌مدت هستند: معاملات روزانه، معاملات نوسانی و اسکالپینگ.

در مقابل، استراتژی‌ های متمرکز در معاملات بازار سهام، رواج کمتری دارند. سهام‌ اغلب از طریق موقعیت‌ های بلند مدت معامله می‌ شوند، در عوض ارزش‌گذاری و معامله جفت‌ ارز های بازار فارکس بیشتر به صورت کوتاه‌ مدت و در بازار های بی‌ ثبات صورت می‌ گیرد. همچنین، فراوانی منابع و نکات آموزشی درباره موفقیت در بازار فارکس نیز از مزیت‌ های آن است.

سرمایه گذاری در سهام بهتر است یا فارکس؟

با در نظر گرفتن موارد فوق، هیچ نتیجه‌ گیری کلی و ساده‌ ای درباره اینکه کدام بازار برای شما سود آورتر خواهد بود، وجود ندارد. جهت انتخاب یک بازار برای معامله، باید همه عوامل خارجی از جمله تیپ شخصیتی خود، تحمل ریسک و اهداف کلی معاملات را در نظر بگیرید.

اگر قصد دارید تا با استفاده از تغییرات قیمت بازار و استفاده از استراتژی‌ های کوتاه‌ مدت، به سودهای کوتاه‌ مدت اما مکرر برسید، فارکس سود بیشتری نسبت به سهام خواهد داشت. این بازار به مراتب از بازار بورس بی‌ ثبات‌ تر است، بنابراین اگر تجربه و تمرکز کافی داشته باشید، سود زیادی کسب می‌ کنید. اگر قصد ورود به سرمایه گذاری در دنیای کریپتو را نیز دارید توصیه میکنیم مقاله سرمایه گذاری در بیت کوین را بخوانید!

با این حال، فارکس همچنین سطح بسیار بالاتری از اهرم یا لوریج دارد و از آنجا که معامله‌ گران کمتری روی مدیریت ریسک تمرکز می‌ کنند، می‌تواند سرمایه‌گذاری پرریسک‌ تری بوده و اثرات نامطلوبی داشته باشد.

در مقابل، اگر هدف شما در پیش گرفتن رویکرد خرید و نگهداری دارایی برای موقعیت‌ های بلند مدت است، بازار سهام گزینه‌ ای امن و مناسب‌ تر خواهد بود. در صورت موفقیت‌ آمیز بودن معاملات این بازار، می‌توانید سود بیشتر در یک دوره زمانی طولانی‌ تر کسب کنید.

همبستگی بین بازارهای فارکس و بورس (Correlation)

به طور معمول، اغلب معامله‌ معایب استراتژی مارتینگل گران برای پیش‌ بینی تغییرات قیمت در آینده، به دنبال همبستگی بین بازارهای مالی هستند. مشخص شده است که بازارهای فارکس و بورس با شاخص‌ های مختلف بازار سهام و نرخ‌های آن همبستگی دارند.

به عنوان مثال پیش از شروع رکود جهانی در سال 2008، سرمایه‌ گذاران متوجه کاهش شاخص سهام Nikkei و جفت‌ارز USD/JPY شدند. بسیاری این موضوع را نشانه ضعف اقتصاد ژاپن می‌دانستند. بنابراین نتیجه گرفتند که در مقابل ارز ین، دلار آمریکا ارزش بیشتری پیدا می‌کند. عکس این موضوع نیز صادق است؛ از این رو به آن «همبستگی معکوس» می‌ گویند.

شما می‌ توانید از همبستگی‌ های ارزی، برای پیش‌ بینی حرکات آتی بازار حین باز کردن موقعیت‌ ها در هر دو بازار استفاده کنید. اگرچه تفاوت‌هایی اساسی بین بازار سهام و فارکس وجود دارد، اما در اغلب موارد هنگام تجزیه و تحلیل الگوهای تکنیکی معاملات، به خوبی با یکدیگر کار می‌کنند.

با این حال توجه داشته باشید که پیش‌ بینی‌ های بازار، تضمین‌ شده نیستند و با در نظر گرفتن نوسانات بازار فارکس، همبستگی سهام در مقابل این بازار می‌تواند بدون هیچ نشانه‌ ای از قبل و به طور کاملاً ناگهانی تغییر کند.

همبستگی بین بازارهای فارکس و بورس (Correlation)

معایب بازار بورس ایران

برای انتخاب از میان بازار بورس یا فارکس، لازم است تا به معایب بورس نیز توجه داشته باشید. بازار سهام، همواره با خطرهای مختلف تصمیمات کلان قانونی اشتباه دست و پنجه نرم می‌ کند. این یکی از اصلی‌ ترین چالش‌ های این بازار است. همچنین، ریسک‌ های شدیدی در نرخ سهام وجود دارد. به طوری که در صورت از دست رفتن سرمایه، بازگشت آن به سرمایه‌گذار را تضمین نمی‌ کند.

از دیگر معایب بازار بورس ایران که منجر شده است تا معامله‌ گران به سرمایه‌ گذاری در بازار فارکس روی بیاورند، می‌ توانیم به موارد زیر اشاره کنیم:

  • امکان انتشار صورت‌ های مالی جعلی
  • بی‌ مسئولیتی کارگزاران
  • امکان خطا در ارزیابی تحلیلگران
  • تأثیر بسیار بالای شایعات در تصمیم‌ گیری سرمایه‌ گذاران
  • امکان تاثیر پذیری شدید بازار از اخبار غیر رسمی و تایید نشده
  • و…

جمع‌بندی

به طور کلی، تصمیم‌‌ گیری درباره سرمایه‌ گذاری و معامله در یکی از بازارهای بورس یا فارکس، به اهداف و استراتژی کسب سود شما بستگی دارد. با این حال با توجه به تاثیر پذیری شدید بورس بین‌ المللی و بازار سهام ایران از عوامل خارجی، فارکس گزینه بهتری برای سرمایه‌ گذاری به نظر می‌رسد. توصیه می کینیم برای مطالعه بیشتر به وبسایت investopedia مراجعه کنید!

با مارتینگل همیشه در معامله گری برنده باش

در قدیم قماربازان دنبال راه حلی بودند تا بتوانند با آن در کار خودشون همیشه برنده باشن، شاید از نظر ما قمار کلا باخت برای بازیکن داره اما به روش مارتینگل میشه در قمار هم برنده بود.

حاصل تفکرات و تجربیات قماربازان گذشته روش های معامله گری امروز ما در بازارهای مالی هستش و این بار شرط بندی ها به نفع سرمایه گذاران بوده است.

یکی از روش های شرط بندی که جای خود را در تجارت و سرمایه گذاری باز کرده است روش مارتینگل است.

مارتینگل در شر طبندی هایی به کار می رود که فرد دو حالت برد یا باخت دارد و احتمال رخداد هرکدام باهم برابر است.

این را نیز در نظر داشته باشید که با مقداری آموزش معامله گری در بازارهای مالی کفه ترازو به سمت برد بیشتر است ، پس شانس بالاتری نسبت به قمار داریم.

مثال استفاده از روش مارتینگل در شرط بندی

در این روش فرد در یک رشته شرط بندی حاضر می شود به طوری که بعد از هر باخت میزان شرط بندی خود را دو برابر حالت قبل می کند تا جایی که که بالاخره میبرد و از این بازی با سود خارج می شود.

مثال زیر نشان دهنده نحوه استفاده از روش مارتینگل است:

فرض کنید در یک شرط بندی با انداختن یک سکه شرکت میکنیم به طوری که سکه می اندازیم و اگر شیر بیاید به میزان شرط بندی برنده می شویم و اگر خط بیاید میزان شرط بندی را میبازیم.
پس حالا مثلاً این بازی را با 100 تومن شروع میکنیم، در مرحله اول یا شیر می آید و فرد می برد و پولش 200 تومان می شود و یا خط می آید و پول را از دست میدهد.

در مرحله بعدی با 200 تومان شروع میکند ، در این مرحله اگر ببرد:

باخت از مرحله اول: 100 تومان
برد از مرحله دوم: 200+200= 400 تومان
سود کل: 400-100=300 تومان

حالا فرض کنید در این مرحله نیز باخت، برای مرحله بعدی 400 تومان وسط میگذارد و اگر برنده شد:

باخت از مرحله اول و دوم: 100+200= 300 تومان

برد از مرحله سوم: 400+400= 800 تومان

سود کل: 800-300= 500 تومان

و این موضوع اگر N بار هم رخ دهد در نهایت بار N ام سود خواهیم کرد. البته این را در نظر داشته باشید این تا زمانی این شانس را داریم که اصل پولمون به اتمام نرسیده باشد.

پس این روش یک نقطه ضعف دارد و آنهم میزان موجودی یا همان اصل پولمان است که در انتها با یک روش ساده این مشکل را بر طرف خواهیم کرد.

پرتفو خود را بهینه کنید

خرید پله ای در بورس و یا اضافه کردن حجم معامله در بازارهای آتی و دوطرفه یکی از روش هایی است که معامله گران حرفه ای به منظور بهینه کردن قیمت خرید و معامله در هنگام تشکیل پرتفو خود از آن استفاده میکنند.

یکی از خصوصیاتی که یک معامله گر حرفه ای را از مبتدی متمایز میکند توانایی ورود در بهترین قیمت است.

همه ما انتظار داریم وارد معامله ای که می شویم با سود همراه شویم اما گاه اوقات بازار بر خلاف انتظار ما پیش روی میکند. در این شرایط چه باید کرد؟ آیا باید معامله ای که واردش شدیم را با ضرر ببندیم؟
در ادامه با روش مارتینگل می توانیم با در نظر گرفتن حد ضرر با سود خارج شویم:

روش مارتینگل

مارتینگل روشی است که توسط یک آمریکایی ابداع شد و بعد از آن توسط معامله گران مختلفی با روش های گوناگون اجرا شد.

طبق این روش شما سرمایه خود را به قسمت های نامساوی (از توان های عدد 2) تقسیم می کنید و خرید خود را در قیمت های مختلف بر مبنای این ضرایب انجام می دهید.

فرض کنید شما 1 عدد سهم را با قیمت 100 تومان هریداری میکنید و انتظار رشد آن را دارید ولی بر خلاف انتظار قیمت 5 درصد افت می کند و به 95 تومان میرسد.

بر اساس روش مارتینگل شما باید در این قیمت 2 عدد سهم جدید خریداری کنید. با این کار میانگین قیمت کل خرید شما به 96.7 تومان کاهش می یابد و در صورت رشد قیمت به بالای 96.7 تومان کل خرید شما سودآور می شود، درحالی که قیمت هنوز به 100 تومان اولیه نرسیده است.

برطرف کردن عیب کوچک مارتینگل

باید مراحل انجام این کار را به اعداد مشخصی محدود کرد تا بتوان از عهده انجام آن برآمد.

توصیه می شود که مراحل خرید را به 3 مرحله کاهش دهید، بدین صورت که سرمایه خود را به 4 قسمت نامساوی تقسیم کنید: 1 ، 2 ، 4 و 8. در این روش به این اعداد ضرایب مارتینگل گفته می شود که همان توان های عدد 2 هستند که در هر مرحله از خرید به کار برده می شود.

مثلا اگر کل سرمایه شما 15 میلیون است آن را به 1 میلیون، 2 میلیون، 4 میلیون و 8 میلیون تقسیم کنید که با این تقسیم بندی شما درصورت کاهش قیمت خرید اولیه تان ، بازه ی حد ضرر خود را به 3 قسمت تقسیم میکنید و هربار که قیمت به یکی از این 3 بخش می رسد، پله بعدی خرید خود را انجام میدهید.

در نتیجه هم حد ضرر را رعایت کردید و هم درصورت فعال نشدن آن و رشد قیمت سهم از هر قیمتی خرید شما بهینه شده است.

این روش چه زمانی کاربردی است؟

این روش زمانی بسیار کاربردی خواهد بود که شما آموزش های تکنیکالی و فاندامنتالی و روانشناسی لازم را دیده باشید و بتوانید تحلیل درستی از قیمت و معامله کنید.

یادتان نرود که در این روش شما باید در بازار منفی و دقیقا جایی که دیگران نا امید شده اند وارد معامله شوید البته با داشتن دانش کافی درمورد معامله گری.

فرمول ميانگين كم كردن در بورس چيست؟

احتمالا تاکنون اصطلاح کم کردن میانگین خرید را بین اهالی بورس و یا در مقالات آموزش ارز دیجیتال در مشهد شنیده‌اید. روش میانگین کم کردن در بورس، یک استراتژی خرید است که در صورت افت قیمت سهم کاربرد دارد. کاهش میانگین خرید که برخی مواقع ممکن است با خرید پله‌ای اشتباه گرفته شود، موافقان و مخالفان زیادی در بین معامله گران سهام دارد. در این مقاله قصد داریم به طور مفصل به این مسئله بپردازیم و از زوایای مختلف آن را بررسی کنیم. با ما همراه باشید.

کم کردن میانگین خرید چیست؟

کم کردن میانگین قیمت خرید یک سهم، در واقع خرید پله‌ای سهم در صورت افت قیمت است.

میانگین کم کردن (averaging down) در شرایطی کاربرد دارد که پس از خرید یک سهم، قیمت آن افت کند و سرمایه‌گذار در قیمت پایین‌تری آن سهام را دوباره خریداری می‌کند. در این صورت میانگین قیمت خرید تمام شده سهم برای او کاهش خواهد یافت و طبیعتا اگر سهم رشد کند، خیلی زودتر سرمایه گذاری به سود می‌رسد.

برای مثال فرض کنید شما 10 سهم یک شرکت را با قیمت 100 تومان خریده اید. حال قیمت افت کرده و به 50 تومان رسیده است. اگر در این قیمت نیز 10 سهم این شرکت را خریداری کنید، مثل این است که شما 20 سهم را در قیمت 75 تومان خریده اید. یعنی میانگین خرید شما از 100 تومان به 75 تومان کاهش پیدا کرده است.

حال اگر قیمت سهم رشد کند و به 80 تومان برسد، شما وارد سود شده اید. در حالی که اگر میانگین خرید کم نکرده بودید، تا زمانی که دوباره قیمت به 100 تومان نرسد، از ضرر خارج نمی‌شود. میتوانید کم کردن میانگین خرید را در چندین مرحله انجام دهید و هرچه قیمت پایین تر می رود شما نیز میانگین خرید را کاهش دهید.

شاید با خود بگویید “چقدر خوب، من همیشه سعی خواهم کرد میانگین کم کنم و زودتر به سود برسم”. اما عجله نکنید، این روش معایب خاص خودش را دارد و اگر به درستی انجام نشود میتواند بزرگترین زیان را نصیب معامله گر کند. قبل از آنکه به اشکال این روش بپردازیم، اجازه بدهید منشاء این روش را ذکر کنیم که قطعا خالی از لطف نخواهد بود.

روش مارتینگل و کاهش میانگین خرید

روش مارتینگل در ابتدا برای شرط بندی‌ها انجام میشد و خوب به ظاهر یک راه زیرکانه برای قماربازها بود تا همیشه در شرط بندی ها سود کنند و هیچ گاه متحمل ضرر نشوند💰.

در روش مارتینگل فرد قمارباز (معامله گر) در یک رشته شرط بندی حاضر می شود نه فقط در یک شرط بندی! یعنی او چندین شرط بندی را پشت سرهم انجام می‌دهد به طوریکه بعد از هر باخت، میزان شرط بندی خود را دو برابر حالت قبل می کند تا جایی که بالاخره در یک شرط بندی ببرد و از این بازی با سود خارج شود. برای روشن شدن چگونگی کارکرد این روش به مثال زیر توجه کنید.

فرض کنید که در یک بازی شرط بندی که موضوع آن انداختن یک سکه است شرکت می‌کنیم، به طوریکه اگر شیر بیاید معادل میزان شرط بندی می‌بریم و اگر خط بیاید میزان شرط بندی را می‌بازیم. فرض کنید این بازی را با n تومان شروع می کنیم. در مرحله اول یا سکه شیر می‌آید و ما برنده می‌شویم و پولمان می شود 2n تومان یا خط می‌آید و n تومان می‌بازیم. اگر باختیم، در مرحله بعدی میزان شرط بندی را دو برابر می کنیم، یعنی 2n تومان وسط میگذاریم.

در این مرحله اگر ببریم آنگاه سود ما در کل n تومان خواهد بود زیرا در این مرحله 2n تومان برده و در مرحله قبل n تومان باخته بودیم. بنابراین سود خاص ما n تومان خواهد بود. حال فرض کنید اگر دوباره در این مرحله ببازیم، برای مرحله بعدی میزان شرط بندی را دوباره دو برابر می کنیم، یعنی 4n تومان. حال اگر برنده شویم آنگاه باز هم در کل n تومان سود کرده ایم:

باخت در مرحله اول و دوم 3n تومان

سود از مرحله سوم 4n تومان

سود کل: 4n-3n=n تومان

این مراحل اگر N بار هم رخ دهد باز در نهایت ما در بار N ام مقدار n تومان سود کرده ایم، البته اگر سرمایه ما تمام نشده باشد!💰💰💰

روش مارتینگل توسط یک آمریکایی ابداع شد و بعد از آن توسط معامله‌گران مختلفی با روش‌های گوناگون اجرا شد. طبق این روش شما سرمایه اولیه خود را که برای سرمایه گذاری در بورس معیین کرده اید به قسمت‌های نامساوی (از توان‌های عدد 2) تقسیم می‌کنید و خرید خود را در قیمت‌های مختلف بر مبنای این ضرایب انجام می‌دهید. برای مثال فرض کنید شما 1 عدد سهم را باقیمت 100 تومان خریداری کرده اید و قیمت آن 30% افت کرده و به 70 تومان می‌رسد.

بر اساس روش مارتینگل شما باید در این قیمت 2 عدد سهم جدید خریداری نمایید. با این کار میانگین قیمت کل خرید شما به 80 تومان کاهش می‌یابد. حال اگر قیمت سهم به‌ جای رشد مجدداً افت نماید و به 50 تومان برسد، طبق روش مارتینگل این بار شما باید 2 برابر خرید قبلی یعنی 4 سهم را در این قیمت خریداری کنید.

با این کار میانگین قیمت تمام‌ شده هر سهم شما به 63 تومان کاهش می‌یابد. در واقع انگار شما 7 سهم را در قیمت 63 تومان خریده اید و حال قیمت به 50 تومان رسیده است و این در حالی‌ است که قیمت فعلی سهم در حال حاضر 50% نسبت به قیمت خرید اولیه شما کاهش پیدا کرده است. اگر سهم فقط 26% رشد نماید کل خرید شما سودآور خواهد شد. این روش مشابه همان روش کم کردن میانگین خرید است و میتواند زودتر شما به سود برساند.

مزیت روش میانگین کم کردن چیست؟

مزیت روش میانگین کم کردن این است که ما در صورت افت سهم، از نظر زمانی دچار ضرر نمیشویم. در واقع هنگامی‌ که قیمت سهم از قیمت خرید اولیه ما افت میکند و فاصله می‌گیرد، می‌توان با اجرای این روش، قبل از رسیدن قیمت سهم به قیمت خرید اولیه ما، وارد سود شویم، نه اینکه صبر کنیم تا قیمت سهم به قیمت خرید اولیه برسد و ما تازه از زیان خارج شویم.

چه‌ بسا که ممکن است در مواردی قیمت سهم پس از افت به‌ راحتی به قیمت‌های قبلی برنگردد و زمان بسیار طولانی طول بکشد و از نظر زمانی برای ما توجیه نداشته باشد و ما مجبور شویم در نهایت با ضرر از معامله خارج شویم. از طرف دیگر در صورت رشد سهم پس از میانگین کم کردن، به دلیل اینکه حجم خرید ما بیشتر شده است، سود بسیار بیشتری خواهیم کرد.

عیب میانگین کم کردن در چیست؟

قطعا روش مارتینگل یا روش‌هایی مشابه که بر اساس کم کردن میانگین خرید کار می‌کنند یک ایراد بزرگ دارند. توجه به این نقطه ضعف میتواند دیدگاه شما را به کلی تغییر بدهد. این روش توسط معامله‌ گران بزرگی اجرا شده است و هر کدام از آن‌ها با توجه به سیستم‌های معاملاتی خود و استراتژی‌هایشان آن را شخصی سازی کرده اند. طبق این روش شما میتوانید دفعات متعددی این کار را انجام دهیم و هرچقدر که قیمت سهم افت میکند میانگین قیمت خرید خود را به آن نزدیک کنید.

اما نکته بسیار مهمی که وجود دارد این است که سرمایه ما محدود است و ما نمی‌توانیم تا ابد بر روی خرید قبلی خود 2 برابر خرید جدید انجام دهیم و با گذشتن چند مرحله از این کار، حجم خرید و سرمایه مورد نیاز برای آن به‌ شدت افزایش پیدا می‌کند. فرض کنید در هشت مرحله بخواهید میانگین خرید را به این روش کم کنید.

اگر در مرحله اول 10 میلیون تومان از یک سهم را خریده باشید، در مرحله هشتم باید 1 میلیارد و 280 ملیون تومان پول داشته باشید. مضاف بر اینکه در طی هفت مرحله قبلی شما 1 میلیارد و 270 میلیون تومان تاکنون از این سهم خریداری کرده اید. می‌بینید که چگونه تصاعدی مبلغ مورد نیاز برای خرید بیشتر خواهد شد.

حالا چگونه عیب بزرگ روش کم کردن میانگین خرید را بر طرف کنیم👇

در ابتدا باید بگوییم که این ایراد بزرگ کاملا مرتفع نخواهد شد بلکه میتوان آن را مدیریت کرد. برای انجام این کار باید مراحل خرید برای کم کردن میانگین را به تعداد مشخصی محدود کرد تا بتوان از عهده انجام آن برآمد.

برای مثال میتوان پس از افت قیمت سهم، در سه مرحله میانگین خرید را کاهش داد. بدین‌ صورت که سرمایه خود را به ۴ قسمت نامساوی بر اساس ضرایب توان 2 تقسیم کنید و در هر مرحله، آنها را خرج کنید. برای مثال اگر کل سرمایه شما 60 ملیون است باید آن را به قسمت های 4، 8، 16 و 32 ملیون تقسیم کنید. سپس با 4 ملیون شروع کنید و میتوانید با عبور از حد ضرر در مرحله اول 8 در مرحله دوم 16 و در مرحله آخر 32 میلیون سهم را خریداری کنید.💰💰

🔶 این روش زمانی بسیار کاربردی است و میتواند فایده داشته باشد که شما آموزش های تکنیکالی و بنیادی و روانشناسی لازم را دیده باشید و سهمی را که انتخاب کرده اید، سهم با ارزشی باشد ✅✅✅

چه زمانی میانگین کم کنیم؟

این سوالی است که بسیاری از افراد آن را می‌پرسند. اگر منظور زمان خرید های پله ای است، این موضوع با تحلیل تکنیکال و مشخص کردن حد ضرر مشخص میشود. اگر منظور از این سوال این است که در چه مواردی میتوانیم از این روش استفاده کرد باید گفت زمانی که یک سهم بنیادی و باارزش خریده اید و تحلیل بنیادی می‌گوید که بازار در مورد این سهم در حال حاضر دارد اشتباه می‌کند.

در بسیاری از مواقع بازار در یک بازه زمانی کوتاه مدت، در مورد قیمت یک سهم دچار اشتباه می‌شود و قیمت بیش از حد افت میکند. این مواقع بهترین فرصت برای کم کردن میانگین و شکار سهم است. اگر سهمی بنیادی را انتخاب کنید، میتوان با خیالی آسوده تر میانگین خرید را کم کرد زیرا می دانیم که این سهم در آینده نزدیک رشد خوبی را خواهد کرد و به قیمت اصلی خودش خواهد رسید. بنابراین نکته قابل توجه آن که استراتژی کم کردن میانگین باید پس از تحلیل یک سهم بر اساس روش‌های مختلف انجام شود و بدون داشتن تحلیل مناسب، نباید اقدام به اتخاذ این روش کرد.

در بسیاری از موارد ممکن است افت یک سهم بی ارزش حد و مرزی نداشته باشد. به اصطلاح “بعضی از سهام‌ها کف ندارند” و شما پس از اینکه آخرین پول خود را نیز در کم کردن میانگین خرج کردید، باز هم شاهد افت قیمت خواهید بود و این روش نه تنها کمکی به شما نمی‌کند بلکه میتواند باعث زیان بیشتر شما بشود.

اخطار

میانگین کم کردن اگر بر روی سهم‌های بنیادی انجام نشود می‌تواند باعث از دست رفتن 70 درصدی سرمایه شما شود! پس اگر با تحلیل بنیادی آشنا نیستید و نمی‌توانید به لحاظ بنیادی سهم‌های ارزنده را شناسایی کنید، توصیه اکید داریم که هیچ گاه بر روی سهمی که از آن شناخت کافی ندارید میانگین خرید کم نکنید که این کار میتواند به منزله پایان کار شما در بورس باشد.

فرمول محاسبه میانگین خرید

بسیاری از افراد در بدست آوردن قیمت سر به سر یا همان میانگین خرید خود کمی دچار ابهام هستند. در اینجا فرمول محاسبه میانگین خرید را ذکر میکنیم. فرض کنید ما در سه مرحله یا سه قیمت متفاوت سهمی را با حجم متفاوت خریداری کرده‌ایم و حالا می‌خواهیم ببینیم قیمت میانگین خرید ما یا همان قیمت سر به سر ما چقدر است.

برای این کار ابتدا حاصل عبارت زیر را بدست اورید:

(تعداد سهامی که در قیمت اول خریدیم ضربدر قیمت اول + تعداد سهامی که در قیمت دوم خریدیم ضربدر قیمت دوم + تعداد سهامی که در قیمت سوم خریدیم ضربدر قیمت سوم)

حال عدد بدست آمده را تقسیم بر تعداد کل سهامی که خریدیم میکنیم و به این ترتیب قیمت میانگین خرید بدست می‌آید.

اگر بخواهیم خلاصه ای از این بخش بگوییم باید بدانید که روش میانگین کم کردن در بورس میتواند در بسیاری از مواقع مفید باشد و به ما کمک کند تا زود تر از ضرر خارج شویم و بیشتر سود کنیم. اما در اتخاذ این روش نکات زیادی وجود دارد که باید آن را در نظر بگیریم:

  • روی سهمی میانگین کم کنید که به لحاظ بنیادی مورد تایید باشد
  • زمانی میانگین خرید را کم کنید به لحاظ تکنیکالی مناسب باشد
  • مراحل کم کردن میانگین را به سه مرحله محدود کنید

مارتینگل، روش میانگین کم کردن حرفه‌ای‌های بورس از نگاهی دیگر

تا به حال برایتان پیش آمده که سهمی را خریده باشید و قیمت سهم بلافاصله شروع به ریزش کند؟ در چنین شرایطی معمولاً تلاش شما برای خروج از سهم هم راه به جایی نمی‌برد. در صف فروش می‌مانید و نمی‌توانید سهم را به ‌فروش برسانید. آیا راهکاری وجود دارد که در این وضعیت بتوانید ضررتان را کاهش دهید یا حتی گاهی آن را به صفر برسانید؟ در این مقاله از سایت حامی سرمایه یکی از ترفندهای معامله‌گری در بورس را خواهید آموخت که در بین حرفه‌ای‌های بازار به ‌نام «کم کردن میانگین» معروف است.

از این روش می‌توانید برای آنکه در یک معامله سریعتر از ضرر خارج شوید یا به ‌اصطلاح سربه‌سر شوید، استفاده کنید. با ما همراه باشید تا روش درست استفاده از این ترفند را بیاموزید. این استراتژی، مارتینگل یا روش پله‌ای نام دارد. قدمت روش مارتینگل به قرن هجدهم میلادی بازمی‌گردد و قماربازان قدیم، برای اینکه احتمال باختشان را کم کنند از آن استفاده می‌کردند.

معایب روش مارتینگل

  • اولین عیب مارتینگل این است که سرمایه شما نامحدود نیست و قطعاً نمی‌توانید به ‌دفعات خیلی زیاد خرید خود را دو برابر کنید. به ‌همین دلیل، توصیه می‌شود که این روش را بیش از 4 مرتبه تکرار نکنید و فقط درباره سهم‌هایی از آن استفاده کنید که از لحاظ بنیادی سهم‌های خوبی هستند، ولی در کوتاه‌مدت دچار ریزش قیمت شده‌اند.
  • فراموش نکنید که با استفاده از این روش اگرچه درصد ضرر خود را کاهش می‌دهید،‌ ولی ممکن است میزان مبلغی که هزینه می‌کنید، این کاهش ضرر را پوشش بدهد و حتی از آن عبور کند. برای روشن شدن مطلب فرض کنید شما در یک معامله صد هزار تومانی ده درصد ضرر کرده باشید. مقدار عددی این مقدار ضرر برابر ده هزار تومان خواهد بود. حالا درنظر بگیرید که در یک معامله یک میلیون تومانی پنج درصد ضرر کنید؛ یعنی معادل پنجاه هزار تومان. می‌بینید که اگرچه میزان درصدی ضرر کم شده است، ولی مقدار عددی آن خیلی بیشتر از حالت قبل است. پس همیشه باید این نکته را در نظر داشته باشید که مبلغ معامله یکی از مهمترین پارامترهای تصمیم‌گیریتان باشد.
  • بازارهای بورس همیشه محدودیت‌هایی هم دارند. چه محدودیت‌هایی که از طریق قانونگذاری اعمال می‌شوند و چه محدودیت‌هایی که ماهیت بازار و نظام عرضه و تقاضا ایجاب می‌کند. به‌عنوان مثال خرید سهم و فروش آن تابع همین عرضه و تقاضاست و ممکن است زمانی‌که قصد دارید روش مارتینگل را اجرا کنید، خریدار یا فروشنده در قیمت مدنظر شما وجود نداشته باشد.
  • هر معامله در بورس بجز قیمت سهم شامل هزینه‌های کارمزد کارگزاری هم هست که باید در محاسباتتان به آن هم توجه داشته باشید.

ریشه روش مارتینگل

همانطور که در ابتدای مقاله ذکر شد، این روش در سالن‌های قمار کازینوها طرفداران زیادی داشته است و به همین دلیل است که حتی امروز هم کازینوها برای تعداد شرط‌بندی‌ها محدودیت قرار داده‌اند تا کسی نتواند با استفاده از این روش برد خود در قمار را بیمه کند.

استراتژی مارتینگل توسط ریاضی‌دان فرانسوی پاول پیر لوی اختراع شده است. این روش در ابتدا یک روش شرط‌بندی براساس نتیجه «دو برابر شدن» بود. بعد از آن ریاضی‌دان آمریکایی، جوزف لئو دوب به کار روی این روش ادامه داد. ولی او با نرخ موفقیت صد در صد این استراتژی مخالف بود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.