چرا ایچیموکو مهم است؟


کاربرد پرایس اکشن در معاملات

پرایس اکشن یک رویکرد تحلیلی مشهور است که روی «حرکت درونی قیمت» متمرکز می‌شود و صرفا این حرکت را مبنای تحلیل خود قرار می‌دهد. پرایس اکشن زیرساخت و بنیاد تحلیل تکنیکال است و فضایی را برای استخراج انواع مختلفی از الگوها و اندیکاتورها فراهم می‌کند.

تعریف ساده پرایس اکشن به این صورت است که این رویکرد چگونگی تغییرات قیمت را نشان می‌دهد و در بازارهایی که دارای حجم بالایی از نقدینگی هستند کارکرد بهتری از خود نشان می‌دهد.

پرایس اکشن روانشناسی بازار است که رفتار بازار را با استفاده از کندل‌ها مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهد. معامله‌گران پرایس اکشن در همین راستا تلاش می‌کنند با استفاده از حرکت قیمت روی کندل‌ها ذهنیت و احساسات افراد در بازار و مسیر حرکت آنها را تحلیل کنند و در این راستا نیاز به هیچ ابزاری جز حرکت خود قیمت ندارند.

تحلیل تکنیکال و تمامی ابزارها و الگوهای‌اش ریشه در همین پرایس اکشن دارند و بسیاری از الگوهای نمودار کندل‌استیک از جمله انگالفینگ، دوجی، تبر و سنجاقک همه از نوع حرکت قیمت استخراج شده‌اند. حتی الگوهایی از قبیل امواج الیوت و ایچیموکو که استراتژی‌های تحلیلی پیشرفته‌تری در تحلیل تکنیکال به شمار می‌آیند، نیز ریشه در همین پرایس اکشن یا حرکت درونی قیمت دارند.

ذکر این نکته اهمیت دارد که پرایس اکشن یک ابزار معاملاتی نیست بلکه یک رویکرد کلی و شامل الگوهای مختلفی است که این الگوها نیز مبتنی بر اندیکاتورها نیستند، بلکه درون خود حرکت قیمت قرار دارند. به همین دلیل است که پرایس اکشن به «سادگی» مشهور است اما در عین حال از آنجا که بر پایه تحلیل قیمت و روانشناسی بازار است بسیار پیچیده است. چه بسا استفاده از اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال برای معامله‌گران به دلیل تعریف مشخصی که دارند ساده‌تر باشد اما پرایس اکشن کاملا به ذهن خلاق تحلیل‌گر وابسته است و نیاز به تجربه و مهارت فراوانی در فهم بازار دارد.

پرایس اکشن همانند تحلیل تکنیکال هیچ توجهی به تحلیل جداگانه فاندامنتال ندارد چرا که بر این پیش‌فرض مهم و پایه‌ای متکی است که تمامی فاکتورهای تحلیل فاندامنتال در نهایت اثرات خود را در تغییرات قیمتی منعکس می‌کنند و به همین دلیل تحلیل جداگانه تحلیل فاندامنتال هیچ کاربردی ندارد و چه بسا باعث انحراف ذهن تحلیل‌گر شود.

تفاوت مهم پرایس اکشن با تحلیل تکنیکال در این است که بر خلاف تحلیل تکنیکال که بر پایه‌ی بیرون کشیدن دیتاهای دست دوم از نمودار قیمت است بر رابطه بین قیمت فعلی با قیمت‌های گذشته متمرکز است. به عنوان مثال استخراج مووینگ اَوریج از داده‌های قیمتی یک داده دست دوم به شمار می‌آید و هیچگاه به خود قیمت نزدیک نمی‌شود و همیشه با آن انحراف دارد. سایر اندیکاتورها نیز همین حالت را دارند چرا که پایه و بنیاد تمامی اندیکاتورها همان میانگین متحرک است که در واقع یک داده دست دوم است.

پرایس اکشن مسیرهای چرا ایچیموکو مهم است؟ تحلیلی مختلفی را پیش روی تحلیل‌گر باز می‌کند و هر مسیری نیز شامل سناریوهای مختلفی است. به همین دلیل است که این رویکرد تحلیلی وابستگی زیادی به خلاقیت تحلیل‌گر دارد و اینکه در نهایت تحلیل‌گر بر اساس سناریوهای مختلف پیش رو تصمیمات نهایی را اتخاذ می‌کند.

فهم رفتار بازار یا همان روانشناسی بازار بر اساس حرکت قیمت از چرا ایچیموکو مهم است؟ مهمترین ویژگی‌های پرایس اکشن است که این رویکرد را از دیگر ابزارهای منطقی تحلیل متمایز می‌سازد. این رویکرد نگاهی پویا به حرکت درونی قیمت دارد و از اتخاذ یک نگاه ایستا و ثابت بر اساس داده‌های دست دوم اجتناب می‌کند. قطعیتی که در اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال وجود دارد در اینجا کاملا غایب است و به همین دلیل تفسیرهای متفاوتی از یک موقعیت مشخص در پرایس اکشن وجود دارد. به همین دلیل رویکرد پرایس اکشن را معمولا «معامله‌گری روی چارت تمیز»، «معامله‌گری عریان» و یا «معامله‌گری طبیعی یا خام» نام‌گذاری می‌کنند.

فهم الگوها و استراتژی‌های پرایس اکشن که بر اساس نوع حرکت قیمت شکل می‌گیرند اهمیت بنیادین دارد و به همین دلیل در نوشته‌های دیگر روی این مباحث متمرکز خواهیم شد.

معرفی 8 اندیکاتور مهم برای ترید (برترین اندیکاتورها برای معامله گری کدامند؟)

آموزش ترید ارزهای دیجیتال (آموزش نحوه ترید و معامله گری ارزهای دیجیتال)

برترین اندیکاتورها برای معامله گری کدامند؟ در مقاله های قبلی در مورد اندیکاتورها و چگونگی استفاده از اونها صحبت شد. گفتیم که اندیکاتورهای معامله ای در واقع محاسبات ریاضی هستن که به صورت خطوط روی نمودار قیمت رسم میشن و معامله گران با استفاده از اون ها می تونن سیگنال ها و روندهای خاص بازار رو شناسایی کنن و در نتیجه معامله ی خوبی داشته باشن. البته لازمه ی استفاده از اندیکاتورها اینه که با آموزش تحلیل تکنیکال و نمودار قیمت و . آشنایی کامل داشته باشیم در غیر این صورت اندیکاتورها خطوط بیش نخواهن بود!
اندیکاتورها انواع چرا ایچیموکو مهم است؟ مختلفی دارن. برای استفاده درست و بجا از اندیکاتورها باید اونا رو خوب شناخت و با ویژگی هاشون آشنا بود. در این مقاله برترین اندیکاتورها برای معامله گری معرفی و بررسی خواهند شد این مطلب رو از دست ندین.

اندیکاتور چیست؟

اندیکاتور چیست؟

در تعریف اندیکاتورها باید گفت که انها در واقع نمودارهای کمکی هستن که از مواد خام تحلیل تکنیکال که شامل قیمت، زمان و حجم بوده تشکیل شدن و از ترکیب این مواد خام با توابع ریاضی ترسیم میشن. در واقع اندیکاتورها اطلاعاتی از نمودار قیمت و زمان رو استخراج میکنن و اونها رو در توابع ریاضی مشخصی قرار میدن که خروجی این فرآیند اطلاعاتی هستش که جهت تصمیم گیری در آینده رو به تحلیلگران ارائه میده.
به طور کلی به کمک اندیکاتورها سیگنال ها و روندهای بازار شناسایی میشن. بدین ترتیب اندیکاتورها جهت تصمیم گیری در آینده رو به تحلیلگران ارائه میدن.
استفاده از اندیکاتورهای مختلف بخشی از استراتژی معامله ای هر معامله گر تحلیل هستش. با استفاده از این ابزارها معامله گر بینش بیشتری نسبت به روند قیمت بدست میاره. در ادامه مقاله انواع اندیکاتورهای موجود در بازار و کاربردهاشون معرفی خواهند شد:

برترین اندیکاتورها برای معامله گری کدامند

اندیکاتورها به صورت کلی از حیث سیگنال زمانی به دو قسمت تقسیم میشن: اندیکاتورهای پیشرو (leading) و اندیکاتورهای دنباله رو (lagging). اندیکاتور پیشرو یک سیگنال پیش ‌بینی هستش که روند قیمت رو در آینده پیش ‌بینی می‌کن، در حالی که یک انديكاتور دنباله رو (تاخيری) به روندهای گذشته نگاه کرده و مومنتوم رو نشان میدن.
در صورت کلی اندیکاتورها به چهار دسته ی اصلی تقسیم میشن که البته هر کدوم ویژگی های مخصوص خودشونو دارن. این چهار دسته عبارتند از: اندیکاتورهای روندی، اندیکاتورهای نوسانی، اندیکاتورهای حجم و اندیکاتورهای بیل ویلیامز.
اما از بین این دسته بندی ها و اندیکاتورهای مختلفی که در هر قسمت وجود دارن، که ما برترین اندیکاتورها برای معامله گری هر دسته رو بهتون معرفی خواهیم کرد.
از برترین اندیکاتورهایی که در بازار معاملاتی مورد استفاده ی معامله گران و تحلیلگران هستش میشه به موارد زیر اشاره کرد:

• میانگین متحرک (MA/EMA)

• شاخص قدرت نسبی (RSI)

• شاخص میانگین جهت دار

• اندیکاتور MACD
در ادامه در مورد ویژگی ها و موارد استفاده ی هریک از این اندیکاتورها گفتگو می کنیم:

اندیکاتور میانگین متحرک ( MA/EMA)

برترین اندیکاتورها برای تحلیل

اولین اندیکاتوری که جزء برترین اندیکاتورها برای معامله گری هست، اندیکاتور میانگین متحرک هستش. میانگین متحرک نوعی اندیکاتور دنبال کننده ی روند هستش و با میانگین گیری از قیمت های گذشته، متوسط قیمت رو در دوره های مختلف مورد ارزیابی قرار میده. اندیکاتور میانگین متحرک قیمت آینده دارایی رو پیش ‌بینی نمی‌کنه، بلکه کاربرد اصلی این اندیکاتور به نوعی مشخص کردن مسیر فعلی دارایی در بازار هست. البته باید این نکته رو هم در نظر داشت که تحرک و نوسان اندیکاتور میانگین‌ متحرک نسبت به قیمت‌ دارایی کمتر هستش چرا که بر اساس میانگین قیمت‌ های گذشته رسم میشه. عموما میانگین متحرک به دو صورت ساده MA و نمایی EMA محاسبه میشه.
میانگین متحرک MA اندیکاتوریست که برای شناسایی جهت روند قیمت فعلی دارایی، که بدون دخالت افزایش ‌های قیمت کوتاه ‌مدت، استفاده میشه. انديكاتورهای MA نقاط قیمت یک ابزار مالی رو در یک بازه ی زمانی مشخص ترکیب می‌کنه و اون رو بر تعداد نقاط داده تقسیم میکنه تا بتونه یک خط روند واحد رو ارائه بده. اندیکاتور میانگین نمایی یا EMA شکل دیگری از میانگین متحرک هستش. برخلاف MA، این انديكاتور وزن بیشتری رو به نقاط داده ی اخیر میده و داده‌ ها رو نسبت به اطلاعات جدید پاسخگوتر میکنه. هنگامی که EMA با سایر اندیکاتورها استفاده بشه، میتونه به معامله گران کمک کنه تا بتونن حرکت ‌های مهم بازار رو تأیید کنن.

اندیکاتور باندهای بولینگر

اندیکاتور باندهای بولینگر

از برترین اندیکاتورها برای معامله گری میشه به اندیکاتور باند بولینگر اشاره کرد. باند بولینگر انديكاتوری هستش که توسط جان بولینگر توسعه داده شده و شامل دو نوار نوسانی میشه که در قسمت بالایی و پایینی نمودار اصلی در حرکت هستن. این اندیکاتور محدوده‌ی قیمتی كه به طور معمول یک دارایی معامله میشه رو نشان میده و افزایش و کاهش عرض باند، نوسانات اخیر رو منعکس میکنه. زمانی که در بازار هیجانات قالب بشه و دارایی از نظر قیمتی در نوسان ‌های شدید باشه این نوارهای بالا و پایینی پهن‌ تر میشن و زمانی که نوسانات در قیمت دارایی کاهش پیدا کنه، فاصله این دو نوار از هم کمتر خواهند شد.
باندهای بولینگر برای تشخیص اينکه یک دارایی خارج از سطوح معمول خودش معامله میشه، مفيد هستن و در واقع به عنوان روشی برای پیش ‌بینی روند نمودار قیمت مورد استفاده قرار میگیرن. هنگامی که قیمت به طور مداوم بالای باند بالايی حرکت می‌کنه، میتونه بيانگر اشباع خريد و زمانی که به زیر باند پایینی حرکت میکنه، میتونه بيانگر اشباع فروش باشه. بدین ترتیب با استفاده از اندیکاتور باندهای بولینگر میشه نقاط ورود و خروج رو تشخیص داد و معاملات رو به بهترین شکل ممکن مدیریت کرد.

اندیکاتور شاخص قدرت نسبی

اندیکاتور شاخص قدرت نسبی

در ادامه ی معرفی برترین اندیکاتورها برای معامله گری، می رسیم به یکی از پرکاربردترین اندیکاتورها با نام شاخص قدرت نسبی (RSI). این اندیکاتور که قدرت روند و جهت اون رو به خوبی حدس میزنه، در دسته ی نوسانگرها قرار میگیره و معمولا برای استراتژی‌ های معاملاتی خرید در پایین‌ترین قیمت (over bought) و فروش در بالاترین قیمت (over sold ) استفاده میشه.
شاخص قدرت نسبی بصورت عددی بین چرا ایچیموکو مهم است؟ ۰ تا ۱۰۰ بیان میشه. یک دارایی در حدود سطح ۷۰، اغلب اشباع خريد در نظر گرفته میشه و در حدود سطح ۳۰ یا نزدیک به اون، اغلب اشباع فروش. سیگنال اشباع خريد نشون میده که سودهای کوتاه ‌مدت ممکنه به سقف قيمت برسن و دارایی ‌ها در انتظار اصلاح قیمتی باشن. اما یک سیگنال اشباع فروش میتونه به این معنی باشه که کاهش ‌های کوتاه ‌مدت به كف قيمت برسن و ممکنه دارایی ‌ها در آستانه ی صعود باشن.

اندیکاتور اصلاح فیبوناچی

اندیکاتور اصلاح فیبوناچی

اندیکاتور اصلاح فیبوناچی اندیکاتوریست که میتونه میزان حرکت بازار رو برخلاف روند فعلی اون مشخص کنه. سطوح حمایت و مقاومت رو میشه با این انديكاتور شناسایی کرد، بنابراین معامله گران می تونن به کمک این اندیکاتور تصمیم بگیرن کجا باید توقف و محدودیت اعمال کنن یا چه زمانی باید موقعیت خودشونو باز و بسته کنن. در اصل معامله گرانی که فکر میکنن بازار در شرف حرکت هستش، اغلب از اندیکاتور اصلاح فیبوناچی برای تایید این موضوع استفاده می‌کنن.

اندیکاتور ابر ایچیموکو

اندیکاتور ابرایچیموکو

از برترین اندیکاتورها برای معامله گری میشه به ابر ایچیموکو که به معنی نمودار تعادل در یک نگاه هستش، اشاره کرد. اندیکاتور ابر ایچیموکو، به عنوان یک اندیکاتور مهم و همه ‌‌کاره در فرآیند تحلیل تکنیکال قابل استفاده هستش. این اندیکاتور سطوح حمايت و مقاومت رو شناسایی و در کنار اون روند قیمت رو هم برآورد می‌کنه. بدین ترتیب برای تصمیم گیری به معامله گران، سیگنال هایی رو فراهم میسازه.
با توجه به مفهومی که از اسم این اندیکاتور برمیاد، اندیکاتور ابر ایچیموکو روندهای بازار رو شناسایی می کنه، سطوح حمایت و مقاومت فعلی رو نشان میده و در نهایت سطوح آینده رو هم پیش بینی میکنه و بر این اساس توسط معامله ‌-گرانی که به اطلاعات زیادی از یک نمودار نیاز دارن مورد استفاده قرار میگیره.

اندیکاتور انحراف معیار

اندیکاتور انحراف معیار

اندیکاتور انحراف معیار یکی دیگه از برترین اندیکاتورها برای معامله گری هستش. این اندیکاتور به معامله گران در اندازه‌گیری اندازه‌ ی حرکت قیمت کمک می‌کنه. با استفاده از این اندیکاتور معامله گران می تونن تشخیص بدن که نوسانات احتمالی چقدر بر قیمت ‌ها در آینده تاثیر میذارن.
بسیاری از معامله ‌گران بر این اعتقادن که قیمت‌ های بزرگ از قیمت ‌های کوچک و قیمت ‌های کوچک از قیمت ‌های بزرگ پیروی می‌کنن. بر این اساس از انحراف معیار که روند حرکت قیمت فعلی رو با تاريخچه ی قيمتی مقایسه می‌کنه، استفاده میکنن. انحراف معيار نمی تونه پیش ‌بینی کنه که آیا قیمت بالا خواهد رفت یا پایین، تنها تاثیر نوسانات روی قیمت رو مشخص میکنه.

اندیکاتور شاخص میانگین جهت دار

اندیکاتور شاخص میانگین جهت دار

اندیکاتور شاخص میانگین جهت دار (ADX) یکی دیگه از اندیکاتورهایست که در این مقاله با عنوان برترین اندیکاتورها برای معامله گری کدامند؟ معرفی می کنیم. اندیکاتور ADX قدرت روند قیمت ها رو نمایش میده و با توجه به علايق معامله گران معمولا براساس میانگین متحرک دامنه قیمت در طول 14 روز سنجيده میشه. این اندیکاتوردر مقیاس 0 تا 100 کار میکنه. به این شکل که اگه مقدار روند از 25 بالاتر باشه روند قوی و اگه مقدار اون از 23 کمتر باشه یک دریفت در نظر گرفته میشه.
اندیکاتور ADX در واقع نشان نمیده که يك روند قیمتی چطور ممکنه ادامه داشته باشه، بلکه به سادگی قدرت روند رو نشون میده. میانگین شاخص جهت دار می می تونه زمانی که قیمت در حال کاهش هستش افزایش پیدا کنه که نشانه ‌ی روند نزولی قوی هست. معامله‌ گران می تونن از اطلاعات بدست اومده از این اندیکاتور برای پيش بينی اینکه روند صعودی يا نزولی ادامه خواهن داشت يا نه، استفاده كنن.

اندیکاتور MACD

اندیکاتور مکدی، اندیکاتوری مربوط به تعقیب روند و مقدار حرکت هستش. استفاده از این اندیکاتور به این صورت هستش که موقعی که اندیکاتور مکدی در نمودار به سطح بالایی رسیده باشه نشون دهنده ی روند صعودی و زمانی که این اندیکاتور در سطح پایین تری قرار داشته باشه روند نزولی خواهد بود. خطوط متقاطع اندیکاتور MACD، سیگنال محل خرید و فروش رو نمایش میده.

سخن آخر

ما در این مقاله در مورد برترین اندیکاتورها برای معامله گری کدامند؟ صحبت کردیم. هر معامله گری میتونه از دانش ریسک پذیری خودش به عنوان معیاری برای تصمیم گیری در مورد اینکه کدوم یک از این اندیکاتورهایی که در این مقاله معرفی شد و یا اندیکاتورهای دیگه برای استراتژی خود مناسب تر هستش، استفاده کنه. تجربه نشون داده که در کل اندیکاتورها در بهبود کیفیت تحلیل تاثیر بسزایی دارن. قطعا با شناخت برترین اندیکاتورها و یادگیری استفاده از اندیکاتورها کیفیت تحلیل معامله گران افزایش قابل توجهی خواهد داشت. موفق و پرسو باشید.

موانع تبدیل شدن به معامله گر موفق

این مقاله به مباحثی اشاره دارد که باعث می شود تا با شناخت موانع موجود و رفع آنها به یک معامله‌گر موفق تبدیل شوید. لازم به ذکر است که دانستن این عوامل برای استمرار پیروزی‌های یک معامله‌گر امری حیاتی است. درحالی که مدیریت ریسک مؤلفه‌ای اساسی در معاملات موفق است، کلید واقعی، روانشناسی است (روانشناسی فردی). بیایید تعدادی از عوامل روانشناختی که موانعی برای پیروزی معامله‌گران محسوب می‌شود را مرور کنیم.

این عوامل عبارت‌اند از:

فقدان سبک
فقدان نظم
فقدان صبر
انتظارات غیرواقعی

خواه معامله‌گری حرفه‌ای باشید، خواه تازه‌کار، بایستی بدانید که روانشناسی نقشی اساسی در موفقیت یا شکست شما در بازار بازی می‌کند.

موانع تبدیل شدن به معامله گر موفق

فقدان سبک

اگر هدف شما مبدل شدن به معامله‌گری همواره موفق است، پس باید یک چرا ایچیموکو مهم است؟ روش معاملاتی برای بررسی بازار تعریف کنید ‌(راهی ساده، روشن و مختصر برای مشاهده بازار). درواقع، سبک معاملاتی بدان میزان مهم است که رابرت پرچر بنیان گذار قواعد امواج الیوت آن را در صدر فهرست مقاله خود به نام «یک معامله‌گر برای موفقیت به چه چیزهایی نیاز دارد» قرار داده است. حدس زدن یا پیش رفتن با غریزه در درازمدت پاسخگو نخواهد بود. اگر تعریفی از یک سبک معاملاتی ندارید، پس راهی برای دانستن آنچه به منزله هشدار خرید یا فروش است در اختیار ندارید.

چگونه بر این مشکل غلبه کنیم؟ پاسخ این است که روش خود را بنویسید. ابزارهای تحلیلی خود را بنویسید و مهمتر از آن بنویسید چگونه می‌توانید از آنها استفاده چرا ایچیموکو مهم است؟ چرا ایچیموکو مهم است؟ کنید. مهم نیست که با استفاده از قواعد امواج، نمودار نقطه و رقم، استوکاستیک، RSI و یا ترکیبی از همه اینها کار می کنید. آنچه مهم است درواقع تلاش شما برای تعریف آن چیزی است که به منزله خرید، فروش و دستورالعمل‌های مربوط به ورود و خروج به یک موقعیت معاملاتی است. بهترین تذکری که می‌توانم در مورد تعریف سبک معاملاتی تان بدهم این است: “اگر نمی‌توانید آن را روی یک کاغذ ۳ در ۵ سانتی بنویسید، احتمالا سبک شما خیلی پیچیده است”

فقدان نظم و انضباط

هنگامی که سبک معاملاتی خود را به وضوح مشخص نمودید، باید نظم و انضباط برای دنبال کردن سیستم معاملاتی خود داشته باشد. بی نظمی در معاملات عامل دوم سقوط مشترک بسیاری از معامله گران مشتاق است. اگر امروز روش مشاهده نمودار قیمت یا ارزیابی زمینه چینی برای یک معامله بالقوه متفاوت از چیزی نیست که یک ماه پیش انجام می‌دادی، پس روش خود را شناسایی نکرده‌اید یا فاقد نظم و انضباط برای دنبال کردن سبک‌تان هستید. فرمول موفقیت این است که همواره یک روش اثبات شده را بکار گیرید.

فقدان صبر

دام روانی چهارم که حتی معامله‌گران باتجربه بدان گرفتار می‌شوند، عدم صبر و شکیبایی است. ادواردز و مگی در کتاب خود به نام تجزیه وتحلیل تکنیکی روند سهام (Technical Analysis of Stock Trends ) بیان داشته‌اند که بازار تنها در حدود ۳۰ درصد از مواقع دارای روند است. این بدان معنی است که بازارهای مالی در ۷۰ درصد دیگر روند‌دار نیستند. این درصد اندک توضیح می‌دهد که چرا معتقدم که در هر مقیاس زمانی، تنها دو یا سه فرصت معاملاتی واقعا مناسب وجود دارد.

برای مثال اگر معامله‌گری بلند مدتی هستید، به طور معمول تنها دو یا سه حرکت قانع کننده قابل معامله در بازار در طول هر سال پدیدار می شود. به طور مشابه اگر یک معامله‌گر کوتاه مدتی هستید، تنها دو یا سه فرصت معاملاتی با کیفیت بالا در یک هفته بروز می‌کند.

از آنجایی که معامله کردن ذاتا هیجان انگیز است (هرچیزی که شامل پول و سود باشد معمولاً هیجان انگیز است)، در اغلب اوقات احساس می‌کنید که چون معامله‌ای نداشته اید، پس چیزی گم کرده‌اید، درنتیجه شروع به باز کردن موقعیت‌های معاملاتی باکیفیت کمتر و کمتر نموده و دچار افراط در معامله‌کردن (overtrade) می‌شوید. چگونه میتوانید بر عدم صبر غلبه کنید؟ به خودتان یادآوری کنید که هفته‌های دیگری هم در طول یک سال وجود دارد؛ به عبارت دیگر، در مورد از دست دادن فرصت امروز نگران نباشید، زیرا یکی دیگر در فردا، هفته بعد و ماه آینده پدیدار می شود… قول میدهم.

انتظارات غیرواقعی

هیچ چیز بیشتر از این جمله تبلیغاتی که اگر ۵۰۰۰ دلار در گاز طبیعی سرمایه گذاری می‌کردید، می‌توانستید بیش از ۴۰ هزار دلار سود کسب کنید مرا عصبانی نمی‌کند. تبلیغات مثل این زیانی بزرگ برای صنعت مالی محسوب می‌شود و درنهایت سرمایه گذاران ناآگاه هزینه‌ای خیلی بیشتر از ۵ هزار دلار پرداخت خواهند کرد. علاوه بر این، آنها به ایجاد ذهنیت های مخربی به نام داشتن انتظارات غیر واقعی دامن می‌زنند. بله بازدهی بالاتر از میانگین حساب معاملاتی ممکن است. با این حال در نظر نگرفتن ریسک بالاتر از میانگین قدری دشوار است؛ بنابراین بازگشت واقعی سرمایه در سال اول معامله‌گری‌تان چقدر است؟ ۵۰ درصد، ۱۰۰ درصد، ۲۰۰ درصد است. بایستید،

اجازه دهید انتظارات غیرواقعی را مهار کنیم. به نظر من هدف هر معامله گر در نخستین سال باید حفظ سرمایه‌اش باشد؛ به عبارت دیگر به دنبال بازگشت سرمایه صفر درصدی در سال اول باشد. اگر بتوانید سرمایه‌تان را مدیریت کنید، در سال دوم سعی کنید به عملکردی بهتر از شاخص S&P۵۰۰ و داوجونز برسید. این اهداف ممکن است پرزرق و برق نباشد، اما واقع بینانه است.

بهترین تایم فریم برای شما کدام است؟

یکی از مشکلاتی که اکثر تریدرهای با آن روبرو هستند و مدت‌های زیادی پاسخی برای آن نمی‌یابند، استفاده از تایم فریم‌هاست. در واقع نمی‌دانند که کدام تایم فریم را برای ترید انتخاب کنند و مدام از تایم فریم‌های بالاتر به تایم فریم‌های پایین‌تر می‌روند و بالعکس.

در این مطلب قصد داریم تا یک راهنمای جامع برای حل این مشکل ارائه دهیم. پس با طلاچارت همراه باشید…

مقایسه بین تایم فریم‌های بالاتر و تایم فریم‌های پایین‌تر

معمولا تریدرها از تایم‌های بالاتر از ۱ ساعته به عنوان تایم بالاتر و از تایم‌های زیر ۱ ساعته به عنوان تایم پایین‌تر استفاده می‌کنند. بسیار مهم است که تفاوت‌های هر تایم فریم را درک کنیم. در این صورت می‌توانیم تایم فریمی که به شخصیت و روحیات ما نزدیک‌تر است را انتخاب کنیم.

خیلی از افراد مرتکب اشتباه بزرگی می‌شوند و در حین انجام معاملات، مدام به تایم فریم‌های پایین‌تر می‌روند. خیلی مواقع می‌بینم که بعضی از تریدهای می‌گویند که ما در تایم فریم‌های بالاتر کار می‌کنیم. اما سپس می‌بینم که در حال تحلیل روی چارت ۱۵ دقیقه و حتی ۵ دقیقه‌ای هستند چرا که می‌خواهند تریدهای‌شان را به اصطلاح بهینه‌سازی کنند!

گرچه استفاده از تحلیل مولتی تایم فریم می‌تواند مفید باشد اما بهتر است که تنها روی دو تایم فریم نزدیک به همدیگر تمرکز کنید نه بیشتر. مثلا من شخصا روی تایم فریم روزانه و ۴ ساعته کار می‌کنم و هرگز به تایم فریم‌های پایین‌تر نمی‌روم. دوست من از تایم‌های ۱۵ و ۵ دقیقه برای معاملات بین روزی خود استفاده می‌کند.

حالا در سه مرحله به شما نشان می‌دهیم که چگونه تایم فریم مناسب خودتان را پیدا کنید.

مرحله اول: شناخت شخصیت و مهارت‌ها

اول از همه این سوال را از خودتان بپرسید: آیا توانایی تصمیم گیری سریع و تحت فشار را دارید و یا با تصمیم گیری استراتژیک و بلند مدت راحت‌ترید؟

سوال دوم: آیا با کمتر ترید کردن و باز نگه داشتن معاملات برای مدت طولانی (چند روز یا چند هفته) مشکلی ندارید؟ یا اینکه ترجیح می‌دهید همه روزه معاملاتی انجام داده و برای مدت کوتاهی آنها را باز نگه دارید؟

می‌بینید که تریدر باید خودش را بشناسد تا بتواند تفاوت‌های قابل توجهی که بین تایم فریم‌ها وجود دارد را درک کند.

مرحله دوم: تایم فریم‌ها و جنبه روانی آنها

تایم فریم‌ها و مسائل روانشناسی معاملات ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر دارند. تایم فریمی که شما برای معاملات‌تان انتخاب می‌کنید تاثیر بسزایی در احساساتی دارد که در حین ترید تجربه خواهید کرد. اینجاست که باید دو سوال اساسی دیگر از خودتان بپرسید:

سوال اول: آیا می‌توانید مدت زمان طولانی صبور باشید و تا یک موقعیت بدست آمده و سپس وارد بازار شوید؟ یا اینکه زمانی که معامله‌ای در حال اجرا ندارید به سادگی حوصله‌تان سر می‌رود؟

سوال دوم: آیا می‌توانید به سرعت از احساس ناراحتی یک ترید بازنده بیرون آمده و سراغ موقعیت بعدی بروید؟ یا اینکه به مدت زمانی برای برطرف شدن این احساس بد نیاز دارید؟

مشکل اساسی این است که اکثر تریدرهایی که به صورت کوتاه مدت ترید می‌کنند، نمی‌توانند به سرعت از حس بد یک معامله بازنده بیرون بیایند و سعی می‌کنند با حالت انتقام جویانه به دنبال برگرداندن پول از دست رفته‌شان باشند. متاسفانه این یکی از تله‌های بسیار بزرگ بازار است و نباید در دام آن گرفتار شد.

تریدرهایی که بلند مدت‌تر ترید می‌کنند این امکان را دارند که از چارت فاصله گرفته و احساسات بد معاملات بازنده‌شان را برطرف کنند و این یک مزیت برای تریدرهای است که از نظر روانشناسی پایدار نیستند.

همچنین تریدرهای کوتاه مدت باید در زمان انجام معامله به شدت تمرکز کنند. اگر تمرکز کردن برای شما به سادگی میسر نیست، باید بدانید که زمان‌های طاقت فرسایی را در حین ترید کردن تجربه خواهید کرد.

مرحله سوم: تکنیکال و پرایس اکشن

باید بدانید که هر استراتژی را در هر تایم فریمی می‌توانید اجرا کنید. مثلا الگوی سر و شانه همانطور که در تایم فریم‌های بالاتر کار می‌کند، در تایم فریم‌های پایین‌تر نیز جواب می‌دهد. میانگین‌های متحرک، خطوط روند، سطوح حمایت و مقاومت، الگوهای کندلی و یا اندیکاتورها نیز به همین منوال می‌باشند.

در تصاویر زیر مشاهده می‌کنید که الگوی سر و شانه را در تایم فریم‌های ۴ ساعته و ۵ دقیقه پیدا کرده‌ایم و هر دو مورد هم به درستی کار کرده‌اند.

اما ممکن است شما بگویید که با فلان استراتژی در تایم فریم‌های بالاتر ضرر کرده‌ام. اینجا مسئله‌ی مهمی پیش می‌آید.

آیا استراتژی به درستی کار نکرده است و یا شما بوده‌اید که نتوانستید آن را به درستی اجرا کنید؟

در ۹۹٫۹۹% از موارد استراتژی مشکلی ندارد، بلکه مشکل از خود تریدر است!

انتخاب تایم فریم، زمانی تفاوت ایجاد می‌کند که پای نوسانات بین روزی قیمت به میان باز شود. در تایم فریم‌های پایین‌تر زمانی که قیمت در حالت طبیعی است می‌تواند ناگهان دچار نوسانات زیادی شود. در تایم‌های پایین‌تر گزارشات اقتصادی می‌توانند تاثیرات زیادی بگذارند. اما شما می‌توانید به راحتی آنها را مدیریت کرده و یا حداقل در زمانی که قرار است گزارش مهمی منتشر شود، اقدام به ترید در تایم‌های پایین نکنید.

بعضی تریدرهای می‌گویند با اینکه توانایی غلبه بر تغییرات سریع قیمت را دارند، اما همچنان در تایم فریم‌های پایین‌تر درصد معاملات برنده‌شان (Win Rate) کم است. در جواب باید بگوییم زمانی که تریدهای بیشتری انجام می‌دهید، معاملات بازنده پیاپی نمی‌توانند زیاد ادامه‌دار شوند و شما شانس بالایی برای خروج از این مشکل خواهید داشت.

در نهایت کارمزد معاملات (اسپرد) است که در تایم‌‌های پایین تاثیر بیشتری نسبت به تایم‌های بالاتر دارد. چرا که در تایم‌های پایین، افزایش اسپرد می‌تواند تاثیر بسزایی در میزان سود شما داشته باشد و همچنین ممکن است باعث فعال شدن حد ضرر معاملات شما شود. در حالی که در تایم‌های بالا این موضوع زیاد معنایی ندارد.

همانطور که از این مطلب فهمیدید، تایم فریم مناسب برای هر تریدری متفاوت است و نمی‌توان برای همه افراد یک نسخه یکسان پیچید. بنابراین شما هم سعی کنید تا با شناخت شخصیت و سبک کاری‌تان بهترین تایم فریم را انتخاب کنید و از جابجایی مداوم بین تایم فریم‌ها خودداری کنید.

سود ده ترین استراتژی ایچیموکو

از آنجایی که ترید در فارکس شامل ریسک و زیان در معاملات به حد بالایی است. بهترین استراتژی ایچیموکو سیستم شاخص تکنیکالی بوده که برای ارزیابی مارکت استفاده میشود. این استراتژی سیگنال‌های ترید منحصر به فردی را ارائه میدهد که زیان‌های وارده در خصوص معاملات را به حداقل میرساند.

سیستم ایچیموکو یک روش در خصوص نمودار ژاپنی و یک روش تحلیل تکنیکال بوده که در سال 1969 توسط خبرنگاری به نام ایچیموکو کینکوهو (Ichimoku Kinko Hyo) در ژاپن پایه ریزی شد. این تکنیک معاملات کندل استیک در طول زمان امتحان خود را پس داده و از این رو یک استراتژی کارآمد بشمار می‌آید.

خود کلمه ایچیموکو موارد زیادی را در خصوص سیستم معاملاتی بیان میکند، یا حداقل میتوان گفت توصیفی کلی از سیستم معاملاتی ارائه میدهد.

ایچیموکو (Ichimoku)= به معنا یک نگاه

کینکو (Kinkou)= به معنا تعادل

هیو (Hyo)= به معنا نمودار، گراف

سیستم معاملاتی ابر ایچیموکو سعی در تعیین جهت احتمالی قیمت دارد. سیستم معاملاتی ابر ایچیموکو با استفاده از ارائه جهت روند قیمت‌ها به تریدر کمک میکند تا بهترین زمان در خصوص ورود و خروج را شناسایی کند. این سیستم معاملاتی سطوح حمایت و مقاومت مطمئن و سیگنال‌های قوی مرتبط با مارکت را ارائه میدهد.

ابر ایچیموکو در معاملات چیست؟

محبوب‌ترین پلتفرم‌های معاملات فارکس از شاخص ابر ایچیموکو استفاده میکنند. شاخص ایچیموکو تمامی مولفه‌های مورد نیاز در خصوص کمک به تجسم بهتر پرایس اکشن را ترسیم میکند. ابر ایچیموکو یکی از جامع ترین شاخص‌ها در ترید مدرن به شما میرود.

معرفی ابر ایچیموکو

ایچیموکو هینکو هو (Ichimoku Hinko Hyo) یک شاخص پویا بوده که بمنظور تشخیص جهت روند مورد استفاده قرار میگیرد. این شاخص همچنین میتواند سطوح حمایت و مقاومت دقیقی را تعریف کند. شاخص ابر ایچیموکو شامل پنج مولفه اصلی بوده که سیگنال‌های معاملاتی دقیقی را برای شما ارائه میدهد:

خط تنکان سن (Tenkan-Sen) که خط تبدیل نیز نامیده میشود، نشان دهنده نقطه میانی 9 کندل استیک آخر است. نحوه محاسبه آن با فرمول ایچیموکو به شرح زیر است:

  • [(9 دوره زمانی صعودی + 9 دوره زمانی نزولی)/2]

خط کیجون سن (Kijun-Sen) یا همان خط پایه، نشان دهنده نقطه میانی 26 کندل استیک آخر است. نحوه محاسبه آن به شرح زیر است:

  • [(26 دوره زمانی صعودی + 26 دوره زمانی نزولی)/2]

چیو اسپان (Chiou Span) که لگینگ اسپان (Lagging Span) نیز نامیده میشود عبارت است از تاخیرهایی که در پشت قیمت وجود دارند. لگینگ اسپان (Lagging Span) ترسیم کننده 26 دوره زمانی قبلی است.

سنکو اسپان (Senkou Span) که به آن دهانه پیشرو (Leading Span) هم میگویند نشان دهنده یکی از دو سرحد ابر بوده و نقطه میانی آن بین خط تبدیل و خط پایه قرار دارد:

  • [(خط تبدیل + خط پایه)/2]

این مقدار در 26 دوره زمانی در آینده ترسیم میشود.

سنکو اسپان B (Senkou Span B) نشان دهنده خطوط ابر دوم و نقطه میانی 52 بار قیمت نهایی است:

  • [(52 دوره زمانی صعودی + 52 دوره زمانی نزولی)/2]

این مقدار در 52 دوره زمانی در آینده ترسیم میشود.

چیکو اسپان (Chikou Span) نشان دهنده قیمت نهایی بوده و 26 روز قبل ترسیم شده.

چگونه از اندیکاتور ابر ایچیموکو در معاملات استفاده کنیم؟

درحالی که اندیکاتور ابر ایچیموکو شامل چندین خط می‌باشد اما خواندن آن کار چندان سختی نیست. با استفاده از خطوط روندی که در بالا به آنها اشاره شد تنها کاری که باید انجام دهید مشخص کردن این است که لیدینگ اسپان A (Leading Span A) بالاتر است یا لیدینگ اسپان B (Leading Span B).

زمانی که لیدینگ اسپان A (Leading Span A) و لیدینگ اسپان B (Leading Span B) ابر مربوط به این نمودار مشخص میشود. زمانی که و لیدینگ اسپان B (Leading Span B) بالای لیدینگ اسپان A (Leading Span A) قرار گیرد به تریدرها نشان میدهد که حرکت قیمت در حال حاضر در حال افزایش بوده و در این حالت، نمودار سبز رنگ میشود.

از طرفی دیگر زمانی که لیدینگ اسپان A (Leading Span A) بالای لیدینگ اسپان B (Leading Span B) قرار گیرد دارایی پایه احتمالا در جهت منفی حرکت میکند. زمانی که این اتفاق رخ میدهد، ابر قرمز می‌شود. علیرغم پیچیدگی‌های نمودار، صرف نگاه کردن به رنگ‌های ابر می‌تواند به شما در تعیین جهت مارکت کمک کند.

استراتژی ایچیموکو

برخی از تفاسیر پایه چارت‌های ایچیموکو به شرح زیر است:

  • زمانی که قیمت در بالا ابر قرار گیرد، روند صعودی است.
  • زمانی که قیمت زیر ابر قرار گیرد، روند نزولی است.
  • هنگامی که قیمت در وسط ابر قرار گیرد، روند درحال تغییر یا تثبیت است.
  • علاوه بر این، تکنیک نموداری ایچیموکو سیگنال‌های صعودی و نزولی با قدرت‌های مختلفی را ارائه میدهد.

زمانی که تنکان (Tenkan) از زیر کیجون (Kijun) عبور کند، این تحرک بعنوان یک سیگنال صعودی محسوب میشود. زمانی که تنکان (Tenkan) از بالا کیجون (Kijun) عبور کند، این تحرک بعنوان یک سیگنال نزولی در نظر گرفته میشود.

قدرت سیگنالهای معاملاتی ایچیموکو بر اساس سه عامل ارزیابی میشود:

  1. فاصله ابر نسبت به ابر چقدر است؟
  2. فاصله چیو اسپان (Chiou Span) نسبت به ابر چقدر است؟
  3. فاصله تلاقی نسبت به ابر چقدر است؟

از آنجایی که بسیاری از خطوط در نمودار ابر ایچیموکو با استفاده از میانگینها ایجاد میشوند، نمودار ایچیموکو اغلب با نمودار میانگین متحرک ساده مقایسه شده اما، ایچیموکو پویاتر از نمودار میانگین متحرک ساده بوده زیرا برای کمک به تشخیص تغییرات در سطوح حمایت و مقاومت طراحی شده است.

رابطه بین لیدینگ اسپان A (Leading Span A) و لیدینگ اسپان B (Leading Span B) نشان دهنده این است که یا یک روند نزولی قوی وجود دارد یا یک روند صعودی قوی. لازم است به هردو رنگ (سبز برای صعودی، قرمز برای نزولی) و اندازه ابر توجه شود. زمانی که ابر بین این خطوط، کوچک باشد، روند چندان قوی نخواهد بود.

ابر ایچیموکو برای تریدرهای روزانه و تریدرهایی که نیاز به تصمیمگیری سریع هستند بسیار مفید است. ابر ایچیموکو معمولا با سایر شاخص‌های تکنیکال مانند، شاخص قدرت نسبی ترکیب میشود و تریدرها از این طریق میتوانند تصویر کاملی از سطوح حمایت و مقاومت بدست آورند. بسیاری از تریدرها به دنبال کراس اوورهایی هستند که تعیین کنند چه زمانی روند معکوس شده است.

ichimokustrategy برای معاملات روزانه

بهترین تکنیک ابر ایچیموکو در خصوص معاملات روزانه پیاده سازی بصورت همسو است.

طبق استراتژی همسو ابر ایچیموکو زمانی که یک کندل استیک داخل ابر ایچیموکو بسته میشود قیمت تمایل به بازدید از ابر کومو (Kumo) را دارد.

همانطور که متوجه شدید سیگنال‌های خرید و فروش ایچیموکو بسیار ادراکی هستند:

سیگنال‌های خرید زمانی رخ میدهند که یک کندل استیک از زیر ابر کومو (Kumo) شکسته شده و بالای لیدینگ اسپان A (Leading Span A) بسته شود.

سیگنال‌های فروش زمانی رخ میدهند که یک کندل استیک از بالای ابر کومو (Kumo) شکسته شده و در زیر لیدینگ اسپان A (Leading Span A) بسته شود.

استراتژی ایچیموکو

استراتژی ایچیموکو برای سوئینگ تریدینگ

اگر از سیگنال ترید کومو تویست (Kumo twist) همراه با ابر ایچیموکو استفاده کنید این ترکیب در خصوص سوئینگ تریدینگ جوابدهی بسیار مورد قبولی را دارد. به این نکته توجه کنید که ابر کومو (Kumo) شاخص اصلی (26 دوره زمانی پیش بینی شده در آینده) اندیکاتور ایچیموکو است.

ابر کومو تویست (Kumo twist) زمانی رخ میدهد که لیدینگ اسپان A (Leading Span A) و لیدینگ اسپان B (Leading Span B) با یکدیگر دچار تلاقی شوند. زمانی که لیدینگ اسپان A (Leading Span A) از بالای لیدینگ اسپان B (Leading Span B) عبور کند بیانگر سیگنال معکوس صعودی بوده و زمانی که لیدینگ اسپان A (Leading Span A) از زیر لیدینگ اسپان B (Leading Span B) عبور کند به عنوان یک سیگنال معکوس نزولی در نظر گرفته میشود.

بهترین استراتژی ایچیموکو و قوانین خرید

سیستم ابر ایچیموکو طراحی شده تا تریدرها را در سمت صحیح مارکت نگه دارد. سیستم ایچیموکو بر روی سوئینگ تریدینگ بهترین جوابدهی را دارد. دلیل این امر هم این است که سود را به حداکثر و ریسک را به حداقل میرساند.

منتظر باشید تا قیمت بالای ابر ایچیموکو شکسته و بسته شود

ترید ابر ایچیموکو نیازمند این است که قیمت بالا ابر ترید شود. به این دلیل که این اقدام یک سیگنال صعودی بوده و به طور بالقوه آغاز یک روند صعودی جدید است. ابر ایچیموکو برای برجسته کردن سطوح حمایت و مقاومت ساخته شده و به دلیل اینکه سطوح حمایت و مقاومت محدود نیستند چندین لایه عمیق را نمایان میکند. بنابراین زمانی که بالا یا پایین ابر ایچیموکو شکست رخ میدهد، این شکست نشان دهنده تغییر عمیق در احساسات مارکت است. انجام ترید با حدس و احتمالات زیاد نیازمند لایه‌های بیشتری از تلاقی قبل از چکاندن ماشه است.

منتظر تلاقی باشید: خط تبدیل باید بالای خط پایه شکسته شود

قیمتی که بالا ابر شکسته میشود باید توسط تلاقی خط تبدیل در بالا خط پایه تعقیب شود. هنگامی که این دو شرط برآورده شد، آنگاه میتوانیم به دنبال ورود به معامله باشیم. شاخص ابر ایچیموکو یک شاخص بسیار پیچیده بوده که حتی به عنوان یک استراتژی متقاطع میانگین متحرک نیز مورد استفاده قرار میگیرد.

پس از کراس اوور در شروع کندل بعدی اقدام به خرید کنید

در بهترین حالت، هرگونه ترید بصورت بلند مدت با استفاده از استراتژی ایچیموکو زمانی اتخاذ میشود که قیمت در بالا ابر ترید شود.

قرار دادن حد ضرر محافظ در زیر شکست کندل

محل ایده آل در خصوص مخفی کردن حد ضرر محافظ در زیر شکست کندل است. این تکنیک معاملاتی دو کار اصلی را انجام میدهد. اول اینکه، خطر از دست دادن سرمایه کلان را به میزان قابل توجهی کاهش میدهد و دوم کمک میکند تا با امواج مارکت پیش برویم.

زمانی که خط تبدیل از زیر خط پایه عبور میکند سود کنید

زمانی که خط تبدیل از زیر خط پایه عبور میکند میخواهیم به سود برسیم و ترید را ببندیم. از طرف دیگر، می‌توانید منتظر بمانید تا قیمت به زیر ابر برسد، اما این کار به معنای خطر از دست دادن بخشی از سود است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.