نسبت مالکانه چیست
نسبت مالکانه از تقسیم حقوق صاحبان سهام به کل داراییها به دست میآید، نسبت مالکانه نشان دهنده آن است که کدام بخش از داراییهای شرکت به صاحبان سهام تعلق دارد و قدرت مالی شرکت برای بازپرداخت بدهیها تا چه اندازه است. در این نوشتار اطلاعات جامعی درباره نسبت مالکانه، چگونگی محاسبه، رابطه آن با میزان ریسک و غیره جمعآوری کردهایم.
تعریف نسبت مالکانه
نسبت مالکانه نشان دهنده آن است که کدام چه بخش از داراییهای شرکت یا واحد اقتصادی به صاحبان سهام تعلق دارد. نسبت مالکانه در واقع مشخصکننده نسبت حقوق صاحبان سرمایه به جمع دارایی است. با استفاده از نسبت مالکانه میتوان قدرت مالی واحد تجاری را فهمید، این مسئله از نظر طلبکاران اهمیت زیادی دارد، هر چقدر نسبت مالکانه بیشتر باشد، نشان میدهد که آن واحد تجاری یا واحد اقتصادی استحکام و قدرت بیشتری دارد. باید بدانید که نسبت مالکانه یکی از نسبتهای اهرمی است.
با نسبتهای مالی بیشتر آشنا شوید
نسبتهای مالی اعدادی هستند که برای به دست آوردن اطلاعات معنادار از صورتهای مالی شرکت استخراج میشود. این اعداد از ترازنامه، صورت سود و زیان، جریان نقدینگی، حاشیه سود، نرخ بازگشت، ارزشگذاری و غیره به دست میآید. نسبتهای مالی به چندین دسته تقسیم میشوند:
- نسبت نقدینگی
- نسبت اهرمی و پوششی
- نسبت فعالیت
- نسبت سودآوری
- نسبت ارزش بازار
نسبت اهرمی و ارتباط آن با نسبت مالکانه
نسبت اهرمی نشان میدهد که شرکت تا چه اندازه نیازهای مالی خود را از منابع دیگران تأمین کرده است، در واقع نسبت اهرمی میزان تأمین نیازهای مالی از طریق ایجاد بدهی را نشان میدهد. نسبت اهرمی همان نسبت مالکانه است که سهم صاحبان سهام را در داراییهای بنگاه نشان میدهد.
دو دلیل برای استفاده از نسبتهای مالی
تحلیل نسبتهای مالی با دو هدف انجام میشود:
- پیگیری عملکرد شرکت
- مقایسه عملکرد شرکت
برای پیگیری عملکرد شرکت
میزان نسبتهای مالی هر دوره باید تعیین شود و تغییر مقادیر آنها در طول دوران نیز بررسی میشود تا به سرنخهایی که باعث پیشرفت مؤسسه میشود. به طور مثال افزایش نرخ بدهی نسبت به داراییها معیاری برای این است که شرکت تا چه اندازه تحتفشار بدهی است و تا چقدر با خطر ورشکستگی دستوپنجه نرم میکند.
مقایسه عملکرد شرکت
در واقع به این دلیل انجام میشود که نسبتهای مالی با رقبای اصلی مقایسه شود تا بتوانید بفهمید که کدام بخش از شرکت موقعیت و عملکرد بهتر یا بدترین نسبت به میانگین صنعت مربوط به خود را دارد، دیگران با استفاده از مقایسه بازده دارایی شرکت به این نتیجه میرسند که کدام شرکت در حال افزایش سودآوری است و استفاده بهینهتر از داراییها را دارند.
چه کسانی از نسبتهای مالی استفاده میکنند؟
نسبتهای مالی برای دو گروه افراد مهم است
نسبتهای مالی استفادهکنندگان خارجی مانند تحلیلگران مالی سرمایهگذاران خردهفروشی اعتباردهندگان عراق با مقامات ناز نظارتی ناظران صنعت مقامات مالیاتی اهمیت دارد.
استفادهکنندگان داخلی که شامل مدیر کارمندان مالکان و غیره هستند.
با محدودیتهای نسبتهای مالی آشنا شوید
همانطور که گفته شد از نسبتهای مالی، تحلیلگران سرمایهگذاران و اعتبار دهندگان استفاده بیشتری میکنند. این نسبتها برای مقایسه وضعیت واحد تجاری با صورتهای مالی استاندارد است. محدودیتهای نسبتهای مالی را بشناسیم:
- از آنجا که نسبتهای مالی بر اساس تاریخ دستهبندی میشوند در واقع شرایط موجود در گذشته را نشان میدهند.
- ازآنجاکه مبنای بهای تمام شده بر اساس تاریخ است، نمیتواند نسبتهای مالی و سطح عمومی قیمتها و ارزشهای جاری را نشان دهد.
- روشهای مختلف حسابداری بر نسبتهای مالی تأثیرگذار هستند، به طور مثال شرکتهایی که از روش فایفو استفاده میکنند نتیجه متفاوتی نسبت به شرکتهای دارند که از روش لایفو استفاده میکنند.
- چون برای محاسبه نسبتهای مالی استانداردهای دقیق وجود ندارد بنابراین نمیتوان دقیقاً تشخیص داد که اطلاعات گزینش شده در محاسبات استفاده شده یا خیر
- تفاوتهای موجود در ویژگیهای عملیاتی شرکتهای مختلف، مثل نحوه تأمین مالی منطقه جغرافیایی، خطوط تولید، روش عملیات و غیره مقایسه میان شرکتها را کمی سخت میکند.
بررسی نسبتهای اهرمی و نسبت مالکانه برای سرمایه گذاری
نسبتهای اهرمی مانند نسبت مالکانه چون نحوه تأمین بدهی و میزان قدرت شرکت برای پاسخگویی بدیها را نشان میدهد، اهمیت زیادی دارد. دلیل این اهمیت را میتوان در موارد زیر پیدا کرد:
- چون نسبتهای اهرمی میزان ثروتی که سهامداران برای شرکت به وجود آوردهاند را مشخص میکند، برای اعتبار دهندگان شرکت اهمیت زیادی دارد.
- نسبتهای اهرمی چون نشان میدهند که میزان درآمد شرکت برای پرداخت بدهیهای خارج از شرکت کفایت میکند یا خیر از نظر سهامداران دارای اهمیت ویژهای است.
- اگر شرکتی در محل هزینهها سرمایهگذاری مناسبی داشته باشد و سودی که از سرمایهگذاری در این قسمت به دست میآورد بیشتر باشد، اینگونه سرمایهگذاری باعث افزایش سرمایه سهامداران در شرکت میشود و شرکت را از تأمین منابع مالی خارجی بینیاز میکند.
- در واقع با بررسی داراییهای شرکت و میزان هزینههای آن، میتوان تخمین زد که میزان سودآوری شرکت در زمان رشد اقتصادی تا چه اندازه خواهد بود.
- شرکتی که هزینه کمتری برای به دست آوردن سرمایه میپردازد در زمان رکود اقتصادی نیز زیان کمتری را متحمل میشود و سود کمتری در زمان رشد اقتصادی خواهد داشت.
ارزیابی نسبت مالکانه
حاصل جمع نسبت مالکانه و نسبت بدهی همیشه برابر با یک است. یعنی اگر نسبت مالکانه ۷۰ باشد، میتوان نسبت بدهی را ۳۰ درصد برآورد کرد. ارزیابی عدد نسبت مالکانه به این شرح است:
- هر چه میزان نسبت مالکانه شرکتی بیشتر باشد، نشان دهنده آن است که شرکت به تعهدات خود پایبند است و در انجام امور خود موفقتر بوده است. بالا بودن نسبت مالکانه نشان میدهد که این شرکت چندان از اهرمهای مالی استفاده نمیکند.
- نسبت مالکانه پایین، نشاندهنده این است که شرکت بیشتر سرمایه خود را از محل اعتبارات تأمین کرده و همین مسئله باعث ایجاد ریسک مالی برای شرکت میشود.
رابطه نسبت مالکانه با میزان ریسک
در یک بنگاه اقتصادی هر چه نسبت مالکانه بیشتر باشد، به معنای آن است که در صورت وضعیت مالی شرکت ریسک کمتری وجود دارد. بالا رفتن صورت وضعیت مالی شرکت، نشاندهنده افزایش بدهی بنگاه است.
بنابراین هر چه میزان حقوق صاحبان سهام و در نتیجه نسبت مالکانه بنگاه بیشتر باشد بنگاه یا شرکت تجاری، ریسک کمتری را متحمل میشود.
وضعیت نسبت مالکانه برای بانکها
برای بانکها نسبت مالکانه به صورت نسبت کفایت سرمایه تعریف میشود. برای محاسبه نسبت کفایت سرمایه در بانکها از این شیوه استفاده میشود:
در بانکها سرمایه نظارتی یکی از پارامترهای مهم برای سیاستهای پولی و مبنای عملکرد بانک است، چرا که بانک مرکزی بر اساس آن تصمیمات، نظارت و تنظیمگری بانکها را انجام میدهد.
سرمایه نظارتی بانک را باید بر مجموع داراییهای موزون شده با ریسک کمتر از حقوق صاحبان سهام تقسیم کرد.
وضعیت نسبت مالکانه در صنایع مختلف
در صنایع سنگین و سرمایه بر که مجبور به داشتن ماشینآلات و تأسیسات گسترده هستید، و مجبور به صرف سرمایه زیادی هستید، نسبت مالکانه بالا کاملاً طبیعی است.
اما شرکتهای واسطهای که نقش توزیع و پخش را دارند نسبت مالکانه ساختار با تفاوتی دارد. در این نوع شرکتها نسبت مالکانه نشاندهنده تفاوت در ساختار ترازنامه است. پایین بودن میزان نسبت مالکانه به خاطر انباشت میزان داراییهای جاری است. ازآنجاکه شرکتهای پخش به دلیل ایجاد توازن بین تأمین و مصرف دائماً در حال تغییر داراییهای جاری هستند، بنابراین بررسی نسبت مالکانه در این شرکتها فایده چندانی ندارد.
نسبت مالکانه برای بنگاه اقتصادی
بنگاههای اقتصادی چون با استفاده از داراییهای خود منافع و سود را به دست میآورند، بنابراین آنچه در این بنگاهها اهمیت دارد، این است که داراییهای آنها چگونه تأمین شده است؟ آیا داراییها از طریق سهامداران یا حقوق صاحبان سهام تأمین شده و یا اینکه بنگاه اقتصادی برای تامین داراییها قرض کرده است؟
باید بدانید با افزایش بدهی بانکی، ریسک صورت وضعیت مالی بالاتر میرود.
در ارزیابی نسبت مالکانه بنگاه هر اندازه حقوق صاحبان سهام و نسبت مالکانه بنگاه رقم بیشتری داشته باشد آن بنگاه ریسک کمتری را متحمل میشود.
استفاده از نسبت مالکانه در درآمد و هزینه
صورتهای مالی از تغییرات حقوق صاحبان سرمایه که از معاملات با صاحبان سرمایه و تغییرات دیگر در حقوق صاحبان سرمایه به وجود آمده، ایجاد میشود. نتیجه این تغییرات درآمد و هزینه نامیده میشود. درآمد و هزینه دو واژه مهم هستند که تغییرات اساسی حقوق صاحبان سرمایه را نشان میدهد
درآمد همان افزایش حقوق صاحبان سرمایه است، به جز مواردی که به آورده آنها مربوط میشود.
هزینه نیز کاهش حقوق صاحبان سرمایه به غیر از آنچه مربوط به آورده صاحبان سرمایه میشود.
سؤالات متداول
منظور از دوره وصول مطالبات چیست؟
دوره وصول مطالبات مدت زمانی است که طول میکشد تا مطالبات شرکت وصول شود، طولانی بودن این نسبت به معنای فروش نسیه شرکت است.
حاشیه سود عملیاتی چیست؟
حاشیه سود عملیاتی برای برآورد سود و فروش شرکت است و اقلام غیرعملیاتی، هزینه مالی و مالیات در آن محاسبه نمیشود.
از نسبتهای مالی مانند نسبت مالکانه چه استفادهای میشود؟
نسبت اهرمی در واقع نشاندهنده میزان ریسک سرمایهگذاران و اعتبار دهندگان بلندمدت واحد تجاری است و نشاندهنده میزان توان بازپرداخت بدهیهای کوتاه مدت، بلند مدت شرکت در زمان سررسید است.
منظور از نسبت مالکانه چیست؟
نسبت مالکانه، نسبت حقوق صاحبان سهام به کل داراییهای شرکت را نشان میدهد. با استفاده از نسبت مالکانه میتوان فهمید که چقدر از داراییهای شرکت از محل حقوق صاحبان سهام تأمین شده است.
اگر در شرکتی نسبت مالکانه عدد بالایی باشد چه مفهومی دارد؟
هرچه نسبت مالکانه عدد بزرگتر داشته باشد نشان دهنده آن است که ساختار دارایی شرکت قوی و مستحکم است. هرچه نسبت مالکانه شرکت بیشتر باشد، نسبت بدهی و سهم منابع اعتباری وام در دارایی شرکت کمتر است.
نسبتهای اهرمی چه فایدهای برای شرکت دارد؟
نسبتهای اهرمی نشاندهنده ریسک سرمایهگذاران و اعتباردهندگان بلندمدت واحد تجاری است.
محاسبه حاشیه سود ناخالص
حاشیه سود ناخالص، اندازهگیری راندمان تولید و توزیع شرکت در طی فرایند تولید است. در این مقاله با نحوه محاسبه حاشیه سود ناخالص، جهت اندازهگیری راندمان تولید و توزیع شرکت طی فرایند تولید، آشنا میشوید.
تحلیل یک گزارش سود و زیان
حاشیه سود ناخالص ، اندازهگیری راندمان تولید و توزیع شرکت در طی فرایند تولید است. مدیران، سرمایهگذاران و سایر سهامداران میتوانند با استفاده از حاشیه سود ناخالص که در انتهای گزارش سود و زیان قرار دارد، درصد درآمد پس از کسر هزینه کالاهای فروخته شده، مقدار پول باقیمانده پس از کسر هزینهها مانند حقوق و دستمزدها، تحقیق و توسعه و بازاریابی را بدست بیاورند.
در صورت برابر بودن موارد دیگر، حاشیه سود ناخالص هر قدر بیشتر باشد، بهتر است.
این موضوع مخصوصاً در مورد صنایع و بخشهای اِس اَند پی حاشیه سود دقیقاً چیست؟ ۵۰۰ (S&P 500) صادق است، زیرا انجام یک مقایسهی منطقی بین رقبا را میسر میسازد. یک شرکت مستعدِ جهش پایدار در حاشیه سود ناخالص که بطور قابل ملاحظهای بالاتر از همتایان خود قرار دارد، مشروط بر اینکه ضریب ارزشگذاری آن خیلی بالا نباشد، تقریباً همیشه بهرهورتر و دارای مدیریت بهتر و برای سرمایهگذاری بلندمدت امنتر است. ضریب ارزشگذاری، به این دلیل که سرمایه گذاران حاضر به پرداخت هزینه برای کیفیتی هستند که منجر به افزایش نسبت قیمت به درآمد شود، از اهمیت زیادی حاشیه سود دقیقاً چیست؟ برخوردار است.
امروزه، پیدا کردن دامنهی حاشیه سود ناخالص مناسب برای صنعت بسیار سادهتر از گذشته شده است. در عرض چند ثانیه شما میتوانید گزارشهای صنعت را از تحلیلگران تحقیقات سهام، مؤسسات رتبهبندی، ارائهدهندگان خدمات آماری و سایر ارائهدهندگان دادههای مالی بیرون بکشید که به مشتریان شرکتهای کارگزاری تخفیفی بطور رایگان داده میشوند.
به عنوان مثال، شرکت چارلز شواب (Charles Schwab & Company)، یکی از بزرگترین کارگزاران در ایالات متحده، قراردادی با غول بانکی، کردیت سوئیس (Credit Suisse) دارد. مشتریان شرکت میتوانند گزارشهای مالی مختص صنعت را که حاوی محاسبات حاشیه سود ناخالص هستند، دانلود و مطالعه کنند. به همین ترتیب، این شرکت همچنین اطلاعات مربوط به شرکتهای خاصی از تامسون روترز (Thompson Reuters) را در اختیار دارد که شامل مقایسهی حاشیه سود ناخالص یک شرکت معین با رقبای مستقیم و نزدیک خود در نمودارهای به سهولت قالببندی شده است.
چگونگی محاسبه حاشیه سود ناخالص
محاسبه حاشیه سود ناخالص ساده است. فرمول آن سود ناخالص ÷ درآمد است.
تمرین ۱: محاسبه حاشیه سود ناخالص برای یک شرکت خیالی
برای اهداف توضیحی، اجازه دهید حاشیه سود ناخالص یک شرکت خیالی به نام گرینویچ گلف سوپلای (Greenwich Golf Supply) را محاسبه کنیم. گزارش سود و زیان آن را در پایین صفحه در جدول GGS-1 مشاهده میکنید. برای این تمرین، ما فرض میکنیم که میانگین حاشیه سود ناخالص گرینویچ گلف سوپلای ۳۰ درصد است.
ما می توانیم اعداد را از گزارش سود و زیان گرینویچ گلف دریافت نموده و آنها را به فرمول محاسبهی حاشیه سود ناخالصمان اضافه کنیم:
۱۶۲,۰۸۴ دلار سود ناخالص ÷ ۴۰۵,۲۰۹ دلار درآمد کل = ۰.۴۰ یا ۴۰ درصد حاشیه سود ناخالص.
پاسخ ۰.۴۰ (یا ۴۰ درصد) به ما میگوید که شرکت گرینویچ در تولید و توزیع محصولش نسبت به بیشتر رقبایش بسیار بهرهورتر بوده است. سؤال بعدی که شما به عنوان یک سرمایهگذار، تحلیگر یا رقیب بالقوه میخواهید کشف نمایید این است که “چرا؟”. چه چیزی گرینویچ را بسیار سودآورتر میسازد؟ آیا این شرکت منبعی از عوامل تولید با هزینه پایین دارد؟ اگر چنین است آیا آن منبع پایدار است؟ برای مثال، شما گاه به گاه میبینید که ایرلاینها (شرکتهای هواپیمایی) در مقابل بالا رفتنِ سریعِ قیمت سوخت، حفاظ ریسک (hedge) ایجاد میکنند که به این شرکتها اجازه میدهد سود بسیار بالاتری در هر پرواز نسبت به رقبایشان کسب نمایند. این مزیت محدود است، زیرا قراردادهای پوشش ریسک (hedging contracts) منقضی میشوند که سبب موقتی بودن این نوع از پوشش ریسک میشود. با این حال، این کار باعث جهش در سودآوری شرکت میشود.
تمرین ۲: محاسبه حاشیه سود ناخالص برای یک شرکت واقعی
از زمان عرضهی اولیهی سهام شرکت تیفانی (Tiffany & Company) در بورس، بیشتر از ۲۵ سال پیش، این شرکت ثروت فوقالعادهای برای مالکان بلندمدتش تولید کرده است. ما به آمار مالی سال ۲۰۱۴ نگاه خواهیم کرد. یک فروشگاه جواهرات معمولی، حاشیه سود ناخالص بین ۴۲ تا ۴۷ درصد تولید میکند، شرکت تیفانی چقدر تولید میکند؟
برای دورهی مورد نظر در سؤال، سود ناخالص ۲,۵۳۷,۱۷۵,۰۰۰ دلار بود و فروشها ۴,۲۴۹,۹۱۳,۰۰۰ دلار بودند. با قرار دادن این ارقام در فرمول حاشیه سود ناخالص، ما متوجه میشویم که تیفانی دارای حاشیه سود ناخالص لذید ۵۹.۷ درصدی میباشد . این شرکت میتواند هر دلار در فروش را به یک دلار سود ناخالص تبدیل کند و نسبت به رقبایش بسیار بهرهورتر است. آنها میتوانند از این سود جهت ساختن برند، توسعه و رقابت در مقابل شرکتهای دیگر ایجاد چرخهی مطلوب در تولید سود برای سهامدارانشان استفاده کنند.
وقتی که شما بررسی عمیقتری روی فایلینگ ۱۰-K انجام میدهید، متوجه میشوید که اولاً تا حد زیادی به علت تواناییاش برای انجام فروشهای بسیار بیشتر در هر فوت مربع، نسبت به فروشگاههای دیگر جواهرات سودآورتر است (۳۱۰۰ دلار فروش در هر فوت مربع در مقابل ۱۰۳۵ دلار فروش رقیبش Signet Jewelers که فروشگاههای Kay Jewelers، Zales و Jared jewelry را اداره مینماید) و دوماً اندازه و وسعتشان به آنها اجازه میدهد که در مقیاس تولید و توزیع جواهرات صرفهجویی داشته باشند.
حتما به حاشیه سود ناخالص شرکت در طول زمان نگاه کنید
حاشیه سود ناخالص به کمنوسان بودن در طول زمان گرایش دارد. نوسانات قابل توجه میتوانند نشانهی بالقوهای از تقلب، بینظمیهای حسابداری، سوء مدیریت و کاهش فعالیتهای بازار در بلندمدت باشند. این نوسانات، در صورت مثبت بودن میتوانند نشانهی چرخش در راستای موفقیت، توسعه یا تغییر در ترکیب محصول باشند که به مالکان پاداش داده است (مانند آنچه که اپل (Apple) پس از بازگشت استیو جابز (Steve Jobs) در چند دهه قبل تجربه کرد). اگر شما گزارش سود و زیان یک کسبوکار را تحلیل میکنید و میانگین حاشیه سود ناخالص گذشتهی آن حدود ۳ تا ۴ درصد بوده است و ناگهان به بالای ۲۵ درصد پرتاپ میشود، باید یک بررسی جدی روی آن انجام دهید. شما میخواهید بدانید که دقیقا کجا، چطور و چرا این پول تولید میشود.
در اینجا نتایجی برای یک دوره پنج ساله وجود دارد:
حاشیه سود ناخالص سال ۲۰۱۰ = ۵۹.۱ درصد
حاشیه سود ناخالص سال ۲۰۱۱ = ۵۹ درصد
حاشیه سود ناخالص سال ۲۰۱۲ = ۵۷ درصد
حاشیه سود ناخالص سال ۲۰۱۳ = ۵۸.۱ درصد
حاشیه سود ناخالص سال ۲۰۱۴ = ۵۹.۷ درصد
اینها آمار خوبی هستند و هیچ چیز غیر عادی وجود ندارد.
برای خوانندگان پیشرفتهتر که مالک یک کسبوکار هستند یا میخواهند بدانند که چگونه میتوانند حاشیه سود ناخالص را برای شرکتهایی تحلیل کنند که مایل به خرید سهامشان هستند، مقالهای بنام “نگاهی عمیقتر به سود ناخالص (A Deeper Look at Gross Profit )” و “حاشیههای سود ناخالص (Gross Profit Margins)” نوشته شده است که توضیح میدهند چطور ممکن است یک شرکت با حاشیههای سود ناخالص پایین، سود بیشتری نسبت به یک شرکت با حاشیههای سود بالا کسب نماید؟ اگر میخواهید به این موضوع مسلط شوید، این مقالات را مطالعه کنید.
صورت سود و زیان چیست؟
صورت سود و زیان (Income Statement) میزان درآمدها، هزینهها، و همچنین سود و زیان انتهای دوره را که حاصل فعالیتهای عملیاتی و غیرعملیاتی هستند را گزارش میکند. نام دیگر صورت سود و زیان، صورت درآمد و هزینه است. صورت سود وزیان، یکی از صورتهای مالی حسابداری است؛ اگر میخواهید اطلاعات بیشتری در مورد انواع صورتهای مالی حسابداری به دست بیاورید مقاله صورت های مالی را از دست ندهید.
صورت حساب سود و زیان بر مبنای حسابداری تعهدی تهیه میشود. این یعنی اینکه درآمدها زمانی شناسایی میشوند که تحققیافته باشند، به عبارت دیگر زمانی که وجه نقد دریافت گردید درآمد هم شناسایی میشود. هزینهها هم در این روش زمانی شناسایی میشوند که پرداخت شده باشند، خواه برای هزینههای گذشته باشد و یا هزینههای آتی.
همچنین در محاسبه سود و زیان، سود سهام پرداخت شده به سهامداران عادی بهعنوان هزینه و درآمد حاصل از صدور سهام بهعنوان یک درآمد شناسایی نمیشوند. مبادلات بین موسسه و مالکانش بهطور جداگانه در گزارش حقوق صاحبان سهام نمایش داده میشود.
صورتحساب سود و زیان، بهخوبی بیانگر میزان سود یک شرکت در پایان سال مالی است و شرکتها موظفاند در پایان سال مالی، صورت سود وزیان خود را منتشر و با گزارش سود و زیان، میزان سودآوری خود را به سهامداران اطلاع دهند. در صورت سود و زیان، مواردی مانند میزان فروش شرکتها، میزان هزینههای آنها و سایر اطلاعات با اهمیت مربوط به عملکرد شرکت قابلمشاهده است. حالا که میدانید صورت سود و زیان چیست، باید در مورد این گزارش و نحوه محاسبه فرمول سود و زیان اطلاعات کسب کنید.
مراحل تهیه گزارش سود و زیان چیست؟
گزارش و تهیه صورت سود و زیان به دو روش یک و دومرحلهای تهیه میشود.
- در صورت سود و زیان یک مرحله ای ابتدا کلیه درآمدها و در ادامه کلیه هزینهها در زیر آنها آورده میشود و در نهایت از تفاضل آنها، سود یا زیان قبل از کسر مالیات نمایش داده میشود.
- در صورت سود و زیان چند مرحله ای، ابتدا درآمدهای عملیاتی و سپس هزینههای عملیاتی در زیر آنها آورده میشود سپس از تفاضل این دو سود یا زیان ناویژه به دست میآید. در مرحله بعد درآمدهای غیرعملیاتی و هزینههای غیرعملیاتی آورده میشود که نتیجه تفاضل این مرحله و مرحله قبل به سود و زیان قبل از کسر مالیات میرسیم.
فرمول سود و زیان چیست؟
در محاسبه سود و زیان در حسابداری، ابتدا درآمدها محاسبه میشود و سپس هزینهها از آن کسر میگردد.
⌈هزینههای دوره مالی – درآمد دوره مالی = سود دوره مالی⌉
در صورت فزونی درآمد به هزینه شرکت سود داشته است.
⌈درآمدهای دوره مالی – هزینه دوره مالی = زیان دوره مالی⌉
با در نظر گرفتن این فرمول میتوانید به پاسخ پرسش با کسر هزینه ها از درامد چه چیزی به دست می اید برسید؛ در صورت فزونی هزینه به درآمد شرکت متحمل زیان شده است. بعد از آشنایی با نحوه محاسبه سود و زیان، به بحث انواع سود حسابداری میپردازیم.
معرفی انواع سود حسابداری+سود حسابداری چگونه محاسبه میشود؟
منظور از عملکرد مالی، فعالیتهایی است که بهنوعی باعث تغییر در دارایی، بدهیها و سرمایه گردد. همچنین انواع سود در صورت سود و زیان به سه دسته تقسیم میشود:
1- سود ناخالص در صورت سود و زیان: برای رسیدن به پاسخ پرسش سود ناخالص در صورت سود و زیان بیانگر چیست، باید فرمول و نحوه محاسبه آن را بدانید. سود ناخالص در صورت سود و زیان، از کسر میزان فروش کالا از هزینه تمامشده کالا به دست میآید و معادله آن به شکل زیر است:
⌈سود ناخالص = هزینه تمامشده کالا – میزان فروش کالا⌉
2- سود عملیاتی: سود عملیاتی در حسابداری یا سود قبل از کسر مالیات، از کسر سود ناخالص از هزینههای هزینه های اداری عمومی فروش و هزینههای استهلاک ساختمان و اثاثیه به دست میآید. فرمول سود عملیاتی بهصورت زیر است.
⌈سود عملیات= هزینه استهلاک – هزینههای هزینه های اداری عمومی فروش – سود ناخالص⌉
3- سود خالص چیست: محاسبه سود خالص با کسر مالیات از درآمدهای غیرعملیاتی (مواردی نظیر سود بانکی) بعلاوه هزینههای غیرعملیاتی کسر از سود عملیاتی به دست میآید. فرمول سود خالص به صورت زیر است:
⌈سود خالص = مالیات – درآمدهای غیرعملیاتی + هزینههای غیرعملیاتی – سود عملیاتی⌉
مهمترین بخش حساب سود و زیان قسمت پایانی آن، یعنی محاسبه سود شرکت یا زیان ویژه است که نتیجه فعالیت یک شرکت را نشان میدهد و با مطالعه آن میتوان فهمید که نتایج فعالیت کسب و کار سودآور بوده یا زیان ده.
اقلام صورت سود و زیان چیست؟
در ادامه شما را با اقلام و اجزای صورت سود و زیان آشنا میکنیم:
1- درآمد یا میزان فروش در جدول صورت سود و زیان
درآمد فروش بیانگر عایدی شرکت از فروش محصول یا خدمات است که در قسمت بالای صورت نوشته میشود. این مقدار ناخالص بوده و هزینه های مرتبط با تولید کالای فروخته شده یا ارائه خدمات در ان لحاظ نمیشود. در این بین برخی از شرکتها نیز دارای درآمد چندگانه هستند که مجموع این درآمدها به کل درآمد اضافه می شود.
درآمد حاصل از فعالیت اصلی موسسه در صورت سود زیان نوشته میشود. سؤال اصلی اینجاست که درآمد اصلی و فرعی چیست؟ برای روشن شدن موضوع را با مثالی ادامه میدهیم؛ صاحب یک پمپبنزین را فرض کنید، درآمد اصلی حاصل از فروش بنزین به دست میآید همچنین در کنار جایگاه بنزین یک مغازه نیز وجود دارد که درآمد حاصل از آن بهعنوان درآمد فرعی ثبت میشود.
2- بهای تمامشده کالای فروش رفته یا هزینههای فروش
هزینههای فروش نشاندهنده هزینه کالاهای فروختهشده، و یا خدمات ارائهشده در طول دوره حسابداری است. از این رو برای یک موسسه خردهفروشی، هزینه فروش برابر خواهد بود با مجموع موجودی در آغاز دوره به اضافه خرید در طول دوره منهای موجودی انتهای دوره. بهای تمام شده کالای فروخته شده نشان دهنده، هزینههای مستقیم مرتبط با تولید و فروش محصولات است.
همچنین اگر شرکت ارائه دهنده خدمات باشد، این بخش یه عنوان هزینه فروش ثبت میشود. این بخش از جدول صورت سود و زیان خروجی حسابداری صنعتی یک شرکت است. بهای تمام شده عمدتا شامل نیروی انسانی، مواد اولیه، سربار تولید و سایر هزینه های دیگر مانند هزینه استهلاک در صورت سود و زیان است.در صورتی که موسسه تولیدکننده محصولی باشد هزینههای فروش علاوه بر موارد بالا شامل هزینههای محتمل شده برای تولید محصول که در طول دوره است. هزینههای تولید مانند: دستمزد مستقیم یا کار مستقیم، مصرف مواد مستقیم، استهلاک کارخانه و ماشینآلات، سربار ساخت و …
3- سایر درآمدها در جدول سود و زیان
سایر درآمدها شامل درآمدی میشود که از فعالیت اصلی موسسه، به دست نمیآید به عبارت دیگر فعالیت فرعی موسسه است. بهطور مثال درآمد مغازه کنار جایگاه پمپبنزین فروشی.
نکته: درآمد حاصل از سود سپرده موسسه در بانک و یا درآمد حاصل از فروش ارزهای خارجی جزو درآمد فرعی موسسه است.
4- هزینههای توزیع و فروش در صورت سودوزیان
هزینههای توزیع و فروش شامل هزینههای محتمل شده برای ارائه کالا از محل موسسه به مشتریان است مانند: هزینه بازاریابی و نقل و انتقال محصول. اکثر کسب و کارها هزینههایی مربوط به فروش کالاها یا ارائه خدمات دارند. این هزینهها عمدتا شامل بازاریابی، تبلیغات و ترویج مصرف است که با یکدیگر گروه بندی می شوند زیرا تمامی آنها هزینه های مشابه صرف شده جهت افزایش فروش است.
5- هزینههای اداری
هزینههای اداری بهطور کلی از هزینههایی است که بهطور مستقیم در تولید و عرضه کالا و خدمات ارائهشده توسط موسسه نیست. مانند هزینههای مربوط به مدیریت و پشتیبانی. هزینه های عمومی و اداری عمدتا شامل هزینههای بخش فروش، خدمات عمومی و بخش اداری است. این بخش از هزینه ها دربرگیرنده تمام هزینههای غیرمستقیم دیگر مرتبط با اداره کسب و کار است. اصلی ترین بخشهای آن شامل حقوق و دستمزد کارکنان غیر تولیدی، هزینههای جاری اعم از بیمه و هزینههای ماموریت و… است. هزینه استهلاک نیز گاهی در این بخش لحاظ میشود اما بسته به تصمیمات شرکت متفاوت است.
نمونههایی از هزینههای اداری در صورتحساب سود و زیان در حسابداری عبارتاند از:
- هزینه حقوق و دستمزد مدیریت اجرایی
- هزینههای حقوقی و حرفهای
- استهلاک ساختمان اداری
- اجاره بهای دفاتر مورداستفاده برای مدیریت
- هزینه بخشهای مالی، بخش منابع انسانی و بخش مدیریت
6- سایر هزینهها
شامل هزینههایی است که در دسته هزینهها آورده نمیشود.کسب و کارها غالباً هزینه های دیگری دارند که مختص صنعت آنها است. هزینه های دیگر ممکن است شامل مواردی از قبیل توسعه فناوری، تحقیق و توسعه (R&D)، غرامت مبتنی بر سهام یا Stock-Based Compensation که بطور خلاصه با SBC نمایش داده می شود. هزینه های اختلال در ارزش، سود و زیان ناشی از فروش سرمایه گذاریها و بسیاری از هزینه های دیگر باشد که خاص یک صنعت یا شرکت است.
7- هزینههای مالی
هزینههای مالی معمولاً از بهره وامهای دریافتی و حاشیه سود دقیقاً چیست؟ بهره اوراق قرضه تشکیل میشوند.
8- مالیات بر درآمد
هزینه مالیات بردرآمد شناساییشده در طول دوره بهطور کلی از سه عنصر زیر تشکیل شده است:
- مالیات برآوردی دوره فعلی
- مالیات دوره قبل
- هزینه مالیات معوق
9- هزینه استهلاک در صورت سود و زیان
استهلاک بیانگر هزینههای غیر نقدی است که توسط حسابداران ایجاد گردیدهاست. دلیل استفاده از این نوع از هرینه که عملا به صورت نقدی پرداخت نمیشود بحث مالیات است. با کسر این هزینه از سود خالص میتوان مالیات پرداختی شرکت را کاهش داد. این هزینه توسط روشهای استاندارد ارائه شده و بر اساس قانون مالیاتهای مستقیم و غیر مستقیم محاسبه میگردد. داراییهای بلند مدت یک شرکت همچون تجهیزات، ساختمانها، وسایل نقلیه و … ممکن است در طول زمان دچار کاهش ارزش شده و هزینه استهلاک به آن تعلق گیرد.
هدف استفاده از صورتحساب سود وزیان چیست؟
اقلام با اهمیت صورت سود و زیان شامل درآمدها و هزینه است. صورت سود و زیان اندازهگیری عملکرد یک نهاد در طول دوره حسابداری را فراهم مینماید. عملکرد یک نهاد را در صورت سود و زیان میتوان در شرایط زیر ارزیابی نمود به عبارت دیگر کاربرد و دلیل طبقه بندی در صورت سود و زیان در موارد زیر است:
- تغییر در درآمد فروش در دوره در مقایسه با رشد صنعت
- تغییر در حاشیه سود ناخالص، عامل حاشیه سود خالص و ناخالص در طول دوره
- افزایش یا کاهش در سود خالص، سود عملیاتی و سود ناخالص در دوره
- مقایسه سودآوری واحد تجاری با دیگر سازمانهای فعال در صنایع و یا بخش مشابه
موجودی کالا در صورت سود و زیان
موجودی کالا در مؤسسات بازرگانی قسمت عمده و قابلتوجه داراییهای موسسه را تشکیل میدهد. موجودی کالا هم در ترازنامه بهعنوان دارایی و هم در سود و زیان بهعنوان بهای تمامشده کالای فروش رفته محاسبه میگردد، به همین دلیل موجودی کالا در صورت سود و زیان از اهمیت بالایی برخوردار است.
صورت سود و زیان جامع چیست؟
صورت سودوزیان جامع یکی از صورتهای مالی مهم است که تمامی درآمدها و هزینههای شناساییشده را به تفکیک اجزای تشکیل دهند آنها نمایش میدهد. این درآمد و هزینهها قابل انتساب به صاحبان سرمایه هستند. هدف آن ارائه کلیه درآمدها و هزینههای شناساییشده در یک دوره مالی است و تمرکز اصلی آن بر هزینه های عملیاتی در صورت سود و زیان است.
در اینجا صورت سود و زیان دربرگیرنده کلیه درآمدها و هزینههای شناساییشده طی دوره ازجمله درآمدها و هزینههای تحققنیافته است.اما اگر اجزای صورت سود و زیان جامع محدود به سود یا زیان خالص دوره و تعدیلات سنواتی باشد، ارائـه صورت حساب سود و زیان جامع ضرورتی ندارد. در این موارد باید یادداشتی ذیل صورت سود و زیان دوره، مبنی بر عدم لزوم ارائـه صورت سود و زیان جامع الصاق شود.
از آنجا که تهیه سود و زیان جامع دربرگیرنده کلیه درآمدها و هزینههای شناسایی شده، اعم از تحقق یافته و تحقق نیافته است، سود یا زیان خالص دوره مالی به عنوان اولین قلم در صورت سود و زیان جامع انعکاس مییابد. این بدان معنی است که صورت سود و زیان در حسابداری دوره، یکی از اقلام صورت سود و زیان جامع را به تفصیل نشان میدهد و سایر درآمدها و هزینههای شناسایی شده، بهطور جداگانه در صورت سود زیان جامع انعکاس مییابد. سایر درآمدها و هزینههای شناسایی شده شامل موارد زیر است:
الف. درآمدها و هزینههای تحقق نیافته ناشی از تغییرات ارزش داراییها و بدهیهایی که اساساً به منظور قادر ساختن واحد تجاری به انجام عملیات به نحو مستمر نگهداری میشـود و به موجب استانداردهای حسابداری مربوط مستقیماً به حقـوق صاحبـان سرمایـه منظـور میشود (از قبیل درآمدهـا و هزینههای ناشی از تجـدیـد ارزیابی داراییهای ثابت مشهود).
ب. درآمدها و هزینههایی که طبق استانداردهای حسابداری به استناد قوانین آمره مستقیماً در حقوق صاحبان سرمایه منظور میشود (از قبیل مابهالتفاوتهای حاصل از تسعیر داراییها و بدهیهای ارزی موضوع ماده 136 قانون محاسبات عمومی).
موارد مندرج در ردیفهای الف و ب، سود یا زیان جامع سال را تشکیل میدهد. تعدیلات سنواتی (مشتملبر آثار انباشته تغییر در رویههای حسابداری و اصلاح اشتباه) حسب مورد از سود یا زیان جامع سال کسر یا به آن اضافه میشود تا سود وزیان جامع شناسایی شده در فاصله تاریخ صورتهای مالی دوره قبل و پایان دوره مالی جاری بهدست آید. برای درک بهتر و بیشتر صورت سود و زیان جامع، مقاله تجزیه و تحلیل صورتهای مالی به زبان ساده را مطالعه کنید.
تفاوت ترازنامه و صورت سود و زیان
تفاوت ترازنامه و صورت سود و زیان در این است که ترازنامه تصویری لحظهای از عملکرد کسب و کار ارائه میکند به این معنی که وضعیت مالی یک بنگاه اقتصادی را در یکلحظه مشخص میکند و فقط در همان تاریخ نشان میدهد. در ترازنامه ستونی با نام تاریخ وجود دارد که نشاندهنده تاریخ وقوع یک رویداد مشخص است. اما صورت سود زیان وضعیت مالی بنگاه اقتصادی را در یک بازه زمانی یا دوره مالی نشان میدهد. در واقع صورت سود و زیان تمام وقایع منتهی به دوره مالی را گزارش میکند.
تمام نکاتی که باید درباره صورت حساب سود و زیان بدانید!
در این مقاله به پاسخ پرسش صورت سود زیان چیست پرداختیم و اشاره کردیم که سود و زیان چگونه محاسبه میشود. اگر حاشیه سود دقیقاً چیست؟ هنوز سوالی در رابطه با صورت سود زیان دارید، که در این مقاله به آن اشاره نشده حتما در بخش نظرات آن را با ما به اشتراک بگذارید. همکاران ما در سپیدار سیستم، پاسخگوی سوالات شما خواهند بود.
نرم افزار حسابداری شرکتی سپیدار همکاران سیستم، با چهار بستهی تولیدی، خدماتی، بازرگانی و پیمانکاری، برای مدیریت چابکتر شرکتهای کوچک طراحی شده است و متناسب با نیازهای این کسبوکارها، کاربری بسیار سادهای دارد.
محاسبه حاشیه سود ناخالص
حاشیه سود ناخالص، اندازهگیری راندمان تولید و توزیع شرکت حاشیه سود دقیقاً چیست؟ در طی فرایند تولید است. در این مقاله با نحوه محاسبه حاشیه سود ناخالص، جهت اندازهگیری راندمان تولید و توزیع شرکت طی فرایند تولید، آشنا میشوید.
تحلیل یک گزارش سود و زیان
حاشیه سود ناخالص ، اندازهگیری راندمان تولید و توزیع شرکت در طی فرایند تولید است. مدیران، سرمایهگذاران و سایر سهامداران میتوانند با استفاده از حاشیه سود ناخالص که در انتهای گزارش سود و زیان قرار دارد، درصد درآمد پس از کسر هزینه کالاهای فروخته شده، مقدار پول باقیمانده پس از کسر هزینهها مانند حقوق و دستمزدها، تحقیق و توسعه و بازاریابی را بدست بیاورند.
در صورت برابر بودن موارد دیگر، حاشیه سود ناخالص هر قدر بیشتر باشد، بهتر است.
این موضوع مخصوصاً در مورد صنایع و بخشهای اِس اَند پی ۵۰۰ (S&P 500) صادق است، زیرا انجام یک مقایسهی منطقی بین رقبا را میسر میسازد. یک شرکت مستعدِ جهش پایدار در حاشیه سود ناخالص که بطور قابل ملاحظهای بالاتر از همتایان خود قرار دارد، مشروط بر اینکه ضریب ارزشگذاری آن خیلی بالا نباشد، تقریباً همیشه بهرهورتر و دارای مدیریت بهتر و برای سرمایهگذاری بلندمدت امنتر است. ضریب ارزشگذاری، به این دلیل که سرمایه گذاران حاضر به پرداخت هزینه برای کیفیتی هستند که منجر به افزایش نسبت قیمت به درآمد شود، از اهمیت زیادی برخوردار است.
امروزه، پیدا کردن دامنهی حاشیه سود ناخالص مناسب برای صنعت بسیار سادهتر از گذشته شده است. در عرض چند ثانیه شما میتوانید گزارشهای صنعت را از تحلیلگران تحقیقات سهام، مؤسسات رتبهبندی، ارائهدهندگان خدمات آماری و سایر ارائهدهندگان دادههای مالی بیرون بکشید که به مشتریان شرکتهای کارگزاری تخفیفی بطور رایگان داده میشوند.
به عنوان مثال، شرکت چارلز شواب (Charles Schwab & Company)، یکی از بزرگترین کارگزاران در ایالات متحده، قراردادی با غول بانکی، کردیت سوئیس (Credit Suisse) دارد. مشتریان شرکت میتوانند گزارشهای مالی مختص صنعت را که حاوی محاسبات حاشیه سود ناخالص هستند، دانلود و مطالعه کنند. به همین ترتیب، این شرکت همچنین اطلاعات مربوط به شرکتهای خاصی از تامسون روترز (Thompson Reuters) را در اختیار دارد که شامل مقایسهی حاشیه سود ناخالص یک شرکت معین با رقبای مستقیم و نزدیک خود در نمودارهای به سهولت قالببندی شده است.
چگونگی محاسبه حاشیه سود ناخالص
محاسبه حاشیه سود ناخالص ساده است. فرمول آن سود ناخالص ÷ درآمد است.
تمرین ۱: محاسبه حاشیه سود ناخالص برای یک شرکت خیالی
برای اهداف توضیحی، اجازه دهید حاشیه سود ناخالص یک شرکت خیالی به نام گرینویچ گلف سوپلای (Greenwich Golf Supply) را محاسبه کنیم. گزارش سود و زیان آن را در پایین صفحه در جدول GGS-1 مشاهده میکنید. برای این تمرین، ما فرض میکنیم که میانگین حاشیه سود ناخالص گرینویچ گلف سوپلای ۳۰ درصد است.
ما می توانیم اعداد را از گزارش سود و زیان گرینویچ گلف دریافت نموده و آنها را به فرمول محاسبهی حاشیه سود ناخالصمان اضافه کنیم:
۱۶۲,۰۸۴ دلار سود ناخالص ÷ ۴۰۵,۲۰۹ دلار درآمد کل = ۰.۴۰ یا ۴۰ درصد حاشیه سود ناخالص.
پاسخ ۰.۴۰ (یا ۴۰ درصد) به ما میگوید که شرکت گرینویچ در تولید و توزیع محصولش نسبت به بیشتر رقبایش بسیار بهرهورتر بوده است. سؤال بعدی که شما به عنوان یک سرمایهگذار، تحلیگر یا رقیب بالقوه میخواهید کشف نمایید این است که “چرا؟”. چه چیزی گرینویچ را بسیار سودآورتر میسازد؟ آیا این شرکت منبعی از عوامل تولید با هزینه پایین دارد؟ اگر چنین است آیا آن منبع پایدار است؟ برای مثال، شما گاه به گاه میبینید که ایرلاینها (شرکتهای هواپیمایی) در مقابل بالا رفتنِ سریعِ قیمت سوخت، حفاظ ریسک (hedge) ایجاد میکنند که به این شرکتها اجازه میدهد سود بسیار بالاتری در هر پرواز نسبت به رقبایشان کسب نمایند. این مزیت محدود است، زیرا قراردادهای پوشش ریسک (hedging contracts) منقضی میشوند که سبب موقتی بودن این نوع از پوشش ریسک میشود. با این حال، این کار باعث جهش در سودآوری شرکت میشود.
تمرین ۲: محاسبه حاشیه سود ناخالص برای یک شرکت واقعی
از زمان عرضهی اولیهی سهام شرکت تیفانی (Tiffany & Company) در بورس، بیشتر از ۲۵ سال پیش، این شرکت ثروت فوقالعادهای برای مالکان بلندمدتش تولید کرده است. ما به آمار مالی سال ۲۰۱۴ نگاه خواهیم کرد. یک فروشگاه جواهرات معمولی، حاشیه سود ناخالص بین ۴۲ تا ۴۷ درصد تولید میکند، شرکت تیفانی چقدر تولید میکند؟
برای دورهی مورد نظر در سؤال، سود ناخالص ۲,۵۳۷,۱۷۵,۰۰۰ دلار بود و فروشها ۴,۲۴۹,۹۱۳,۰۰۰ دلار بودند. با قرار دادن این ارقام در فرمول حاشیه سود ناخالص، ما متوجه میشویم که تیفانی دارای حاشیه سود ناخالص لذید ۵۹.۷ درصدی میباشد . این شرکت میتواند هر دلار در فروش را به یک دلار سود ناخالص تبدیل کند و نسبت به رقبایش بسیار بهرهورتر است. آنها میتوانند از این سود جهت حاشیه سود دقیقاً چیست؟ حاشیه سود دقیقاً چیست؟ ساختن برند، توسعه و رقابت در مقابل شرکتهای دیگر ایجاد چرخهی مطلوب در تولید سود برای سهامدارانشان استفاده کنند.
وقتی که شما بررسی عمیقتری روی فایلینگ ۱۰-K انجام میدهید، متوجه میشوید که اولاً تا حد زیادی به علت تواناییاش برای انجام فروشهای بسیار بیشتر در هر فوت مربع، نسبت به فروشگاههای دیگر جواهرات سودآورتر است (۳۱۰۰ دلار فروش در هر فوت مربع در مقابل ۱۰۳۵ دلار فروش رقیبش Signet Jewelers که فروشگاههای Kay Jewelers، Zales و Jared jewelry را اداره مینماید) و دوماً اندازه و وسعتشان به آنها اجازه میدهد که در مقیاس تولید و توزیع جواهرات صرفهجویی داشته باشند.
حتما به حاشیه سود ناخالص شرکت در طول زمان نگاه کنید
حاشیه سود ناخالص به کمنوسان بودن در طول زمان گرایش دارد. نوسانات قابل توجه میتوانند نشانهی بالقوهای از تقلب، بینظمیهای حسابداری، سوء مدیریت و کاهش فعالیتهای بازار در بلندمدت باشند. این نوسانات، در صورت مثبت بودن میتوانند نشانهی چرخش در راستای موفقیت، توسعه یا تغییر در ترکیب محصول باشند که به مالکان پاداش داده است (مانند آنچه که اپل (Apple) پس از بازگشت استیو جابز (Steve Jobs) در چند دهه قبل تجربه کرد). اگر شما گزارش سود و زیان یک کسبوکار را تحلیل میکنید و میانگین حاشیه سود ناخالص گذشتهی آن حدود ۳ تا ۴ درصد بوده است و ناگهان به بالای ۲۵ درصد پرتاپ میشود، باید یک بررسی جدی روی آن انجام دهید. شما میخواهید بدانید که دقیقا کجا، چطور و چرا این پول تولید میشود.
در اینجا نتایجی برای یک دوره پنج ساله وجود دارد:
حاشیه سود ناخالص سال ۲۰۱۰ = ۵۹.۱ درصد
حاشیه سود ناخالص سال ۲۰۱۱ = ۵۹ درصد
حاشیه سود ناخالص سال ۲۰۱۲ = ۵۷ درصد
حاشیه سود ناخالص سال ۲۰۱۳ = ۵۸.۱ درصد
حاشیه سود ناخالص سال ۲۰۱۴ = ۵۹.۷ درصد
اینها آمار خوبی هستند و هیچ چیز غیر عادی وجود ندارد.
برای خوانندگان پیشرفتهتر که مالک یک کسبوکار هستند یا میخواهند بدانند که چگونه میتوانند حاشیه سود ناخالص را برای شرکتهایی تحلیل کنند که مایل به خرید سهامشان هستند، مقالهای بنام “نگاهی عمیقتر به سود ناخالص (A Deeper Look at Gross Profit )” و “حاشیههای سود ناخالص (Gross Profit Margins)” نوشته شده است که توضیح میدهند چطور ممکن است یک شرکت با حاشیههای سود ناخالص پایین، سود بیشتری نسبت به یک شرکت با حاشیههای سود بالا کسب نماید؟ اگر میخواهید به این موضوع مسلط شوید، این مقالات را مطالعه کنید.
هزینه فروش چیست و چگونه محاسبه میشود؟
یکی از اصلیترین دغدغههای کسب و کارهای کوچک حفظ جریان نقدینگی است. مدیریت جریان نقدینگی و محاسبه هزینه فروش یکی از مهمترین معیارها برای بهبود وضعیت مالی شرکت ها و سنجش کارایی و عملکرد آنها است. زمانی که به درک درستی از هزینه فروش برسید، میتوانید چالش های مالی کسب و کار خود را مدیریت کنید. در این مقاله از گروه نرم افزاری محک به بررسی نسبت هزینه فروش و چگونگی محاسبه آن می پردازیم.
فهرست مطالب
هزینه فروش چیست؟
هزینه فروش که معمولاً تحت عنوان هزینه کالای فروخته شده (COGS) نیز شناخته میشود، کل مبلغی است که صرف تولید، ایجاد و فروش یک محصول میشود. این اصطلاح برای کسب و کارهایی است که موجودی فیزیکی دارند ، کاربرد دارد .
با وجود ساده بودن تعریف هزینه فروش، محاسبه آن بسته به نوع محصولات میتواند پیچیده باشد. فرمول هزینه فروش شامل هزینههای مستقیم و غیرمستقیم مختلفی است. از آنجایی که هزینه فروش به عنوان یک “هزینه ضروری” برای ادامه فعالیت یک کسب و کار در نظر گرفته میشود، باید آن را به عنوان یک هزینه در صورتهای درآمد لحاظ کرد. همچنین برای محاسبه سود ناخالص و حاشیه ناخالص شرکت به محاسبه هزینه فروش نیاز دارید.
- هزینه فروش، هزینه تولید محصولاتی است که شرکت شما میفروشد.
- هزینه فروش برای محاسبه سود ناخالص و حاشیه ناخالص از درآمدهای فروش کسر میشود.
- نسبت بهای تمام شده کالای فروخته شده
- نسبت بهای تمام شده فروش
- نسبت هزینه فروش به درآمد
- نسبت هزینه های فروش به فروش
نسبت هزینه فروش میتواند به محاسبه سایر نسبتهای مالی و آمارها کمک کند. محاسبه نسبت فروش اولین قدم برای یافتن نسبت حاشیه ناخالص یا مقدار پولی است که پس از کم کردن فروش از حاشیه سود دقیقاً چیست؟ بهای تمام شده کالای فروخته شده، باقی میماند. همچنین برای محاسبه نشانهگذاری ناخالص استفاده میشود، یعنی اینکه چقدر بیشتر از هزینه خرید یا تولید، کالاها یا خدمات خود را میفروشید.
چه چیزهایی را در هزینه فروش لحاظ کنیم؟
برای محاسبه هزینه فروش خود، باید اطمینان حاصل کنید که تمام هزینههای مستقیم و غیرمستقیم صرف شده هنگام ساخت و فروش محصولات خود را لحاظ کردهاید. قبل از اینکه به فرمول هزینه فروش نگاه کنیم، بیایید سه موجودی را که برای تکمیل محاسبات به آن نیاز دارید، بررسی کنیم: موجودی اولیه، موجودی نهایی و موجودی جدید.
موجودی اولیه سال
موجودی اولیه شما شامل محصولاتی است که هنگام شروع یک دوره حسابداری جدید (اغلب زمانی است که یک سال مالی جدید را شروع می کنید) دارید. این مقدار با ارزش موجودی شما مطابقت دارد.
بعد از آن خریدها قرار میگیرند. منظور از خریدها، محصولات جدیدی هستند که میخرید یا تولید میکنید تا در طول سال به موجودی خود اضافه کنید.
اصطلاح “موجودی اولیه” چندین مورد را شامل میشود:
- موجودی باقیمانده از سال قبل (یعنی محصولاتی که فروخته نشدهاند)
- مواد اولیه مورد استفاده برای تولید محصولات
- لوازم مرتبط (یعنی بسته بندی)
اجازه دهید با ذکر یک مثال نحوه محاسبه موجودی اولیه را روشنتر کنیم:
فرض کنید لیندا یک تولیدی پوشاک را اداره میکند و برای تولید تیشرتهایی که میفروشد به یک تامین کننده شخص ثالث متکی است. سال گذشته، لیندا 1000 تیشرت خرید و 500 عدد از آنها را فروخت. هر تیشرت برای لیندا 3 دلار هزینه داشته است. بنابراین، هزینه فروش لیندا در سال گذشته این گونه خواهد بود:
هزینه فروش = هزینه تولید هر محصول X تعداد محصولات
هزینه فروش = 3 دلار ضربدر 500 یعنی 1500 دلار
در پایان سال، 500 تی شرت فروخته نشده برای لیندا باقی میماند. بنابراین، او موجودی نهایی خود را به صورت زیر محاسبه میکند:
موجودی نهایی = هزینه تولید هر محصول X تعداد محصولات
موجودی نهایی = 3 دلار ضربدر 500 یعنی 1500 دلار
او همچنین 600 تی شرت دیگر را به عنوان موجودی جدید برای سال آینده سفارش داد که برای هر کدام 3 دلار هزینه کرده است.
موجودی جدید = تعداد محصولات جدید X هزینه تولید یا هزینه خرید هر محصول
موجودی جدید = 600 ضربدر 3 دلار یعنی 1800 دلار
برای محاسبه دقیق موجودی اولیه، او باید ابتدا موجودی نهایی و هزینه فروش سال قبل را با هم جمع کند:
1500 دلار + 1500 دلار = 3000 دلار
حالا، لیندا میتواند موجودی اولیه خود را برای سال حسابداری جدید با کم کردن هزینه آن تیشرتهای جدیدی که سفارش داده است، از رقم نهایی موجودی بالا به دست آورد:
3000 دلار منهای 1800 دلار مساوی است با 1200 دلار
هزینه موجودی اولیه لیندا برای امسال 1200 دلار است.
موجودی نهایی
همانطور که در بالا توضیح دادیم، موجودی نهایی شما ارزش محصول موجود در انبار در پایان دوره حسابداری شما است. کسب و کارها معمولاً این مقدار را با شمارش فیزیکی موجودی در پایان سال تعیین میکنند.
اگر به مثال لیندا برگردیم، موجودی نهایی او ارزش تمام تی شرت هایی بود که در پایان سال فروش او باقی مانده بود.
برای یادآوری، محاسبه موجودی نهایی او به این صورت است:
موجودی نهایی = تعداد محصولات X هزینه تولید هر محصول
لیندا 500 تی شرت باقیمانده داشت که به ازای هر واحد 3 دلار هزینه کرده بود، بنابراین محاسبه موجودی نهایی او به این صورت است:
500 ضربدر 3 دلار = 1500 دلار
فرمول هزینه فروش چیست ؟
حال که فهمیدیم باید چه شاخص هایی را در فرمول هزینه فروش لحاظ کنیم، نوبت به قرار دادن هرکدام در فرمول نهایی می رسد:
بهای تمام شده فروش = (موجودی اولیه + خریدها) – موجودی نهایی
اما قبل از اینکه به ذکر یک مثال بپردازیم، باید بدانید که فرمول هزینه فروش شما بسته به اینکه شما (یا حسابدارتان) با چه روشی هزینههای موجودی خود را مدیریت میکنید، متفاوت خواهد بود.
- فایفو (اولین ورودی، اولین خروجی)
- لایفو (آخرین ورودی، اولین خروجی)
- میانگین موزون هزینه
فایفو (FIFO)
با روش FIFO (اولین ورودی، اولین خروجی) ابتدا اولین کالاهای تولید شده یا خریداری شده به حاشیه سود دقیقاً چیست؟ فروش میرسند. با توجه به اینکه قیمتها در طول زمان افزایش مییابند، شما کمهزینهترین موجودی خود را ابتدا میفروشید. این روش برای فروش محصولاتی است که ماندگاری کوتاهی دارند و زود منقضی میشوند.
لایفو (LIFO)
روش مدیریت هزینه موجودی LIFO (آخرین ورودی، اولین خروجی) برعکس FIFO است. با این روش، کالاهایی که اخیراً تولید یا خریداری شده ابتدا به فروش میرسند. در طول یک دوره تورم، شما اقلام تورمی خود را در اولویت فروش قرار می دهید.
میانگین موزون هزینه
در این روش، صرف نظر از اینکه اقلام در چه زمانی ساخته یا خریداری شدهاند، از میانگین بهای تمام شده همه کالاها استفاده میشود. روش میانگین موزون هزینه برای فروش اقلام در تولید انبوه ایدهآل است. در ادامه، چگونگی تاثیر روش مدیریت موجودی کالا بر روی هزینه فروش را با مثال توضیح خواهیم داد.
مثالی از فرمول هزینه فروش
اکنون که درک بالایی از فرمول هزینه فروش دارید، میتوانید سه جزء اصلی آن را در کنار یکدیگرقرار دهید.در واقع برای محاسبه هزینه واقعی فروش، باید هزینه های مستقیم و غیرمستقیم را در نظر بگیریم. این هزینهها را میتوان این گونه تعریف کرد:
هزینههای مستقیم: هزینههایی که برای تامین مواد و ساخت محصولات متحمل میشوید.
هزینه های غیرمستقیم: این هزینهها شامل هزینههای تبلیغ محصولات، حقوق و دستمزد کارمندان، نرم افزار و سایر هزینههای سربار شما میشود.
کاربرد فرمول هزینه فروش چیست ؟
فرمول هزینه فروش،صرف نظر از اینکه خود کسب و کار محصولات را تولید میکند یا میفروشد ، برآورد هزینه ساخت و فروش محصولات را آسان می کند. محاسبه هزینه فروش همچنین به شما این امکان را میدهد که ببینید دقیقاً چقدر برای به فروش رساندن هر محصول هزینه میکنید. به یاد داشته باشید که شما هزینه فروش را در اظهارنامه مالیاتی کسب و کار خود نیز لحاظ خواهید کرد. بنابراین، محاسبه صحیح این عدد بسیار مهم است.
هنگام بررسی قیمت تمام شده یک محصول، باید تمام هزینههایی را که برای خرید یا ساخت آن متحمل میشوید در نظر بگیرید. شما باید چندین هزینه مستقیم و غیرمستقیم را در این عدد لحاظ کنید، از جمله:
- هزینه مواد اولیه (اگر محصولات را خودتان تولید میکنید)
- هر گونه لوازم مورد نیاز برای تولید
- هزینه های سربار مربوط به تولید (یعنی اجاره یا خرید تجهیزات و محل استقرار یا دریافت خدمات برای تولید)
- هزینه خرید محصولات برای فروش مجدد
- هزینه بسته بندی
- هزینههای نگهداری محصولات (مانند انبارها)
- هزینههای عمده فروشی محصولات
- دستمزد کارگرانی که به ساخت، تولید و فروش محصولات کمک میکنند
- هزینههای پخش و توزیع
- حقوق مدیرانی که بر تولید نظارت دارند
- هر گونه تجهیزات برای کارهای اداری
- هر گونه استهلاک در تجهیزات مورد استفاده برای تولید، نگهداری یا بسته بندی محصولات
هنگامی که تمامی این هزینهها در هزینه تولید اقلام موجودی لحاظ شود، آنگاه محاسبه دقیق هزینه فروش آسانتر میشود.
اجازه دهید برای روشن شدن فرمول هزینه فروش به مثال لیندا برگردیم (با فرض اینکه هزینه های مستقیم و غیر مستقیم در این محاسبات لحاظ شده است).
بهای تمام شده فروش = (موجودی اولیه + خریدها) – موجودی نهایی
هزینه فروش = (1200 دلار + 1800 دلار) منهای 1500 دلار
بر اساس این فرمول، هزینه فروش لیندا برای تی شرت هایش 1500 دلار میشود.
محاسبه هزینه فروش و نکات مربوط به آن
- تنها کسب و کارهایی که نیاز به پیگیری هزینه فروش دارند، آنهایی هستند که محصولات فیزیکی میفروشند. برای مشاغل مبتنی بر خدمات یا آنهایی که موجودی ندارند، هزینه فروش معیار مهمی نیست.
- اگر یک کسب و کار فروش نکرده باشد، نمیتواند از هزینه فروش خود چیزی کسر کند، حتی اگر برای فروش محصولی را تولید یا خریداری کرده باشد.
- هنگام ارزیابی بهای تمام شده موجودی، فراموش نکنید که هزینههای تاسیسات را در نظر بگیرید. به هر حال، یک کسب و کار اغلب برای مکانی که محصولات خود را در آن تولید و یا به فروش میرساند، اجاره و هزینه آب و برق میپردازد. برای اطمینان از مثبت بودن بازگشت سرمایه، باید این هزینهها در نظر گرفته شوند.
- انجام این محاسبات برای صاحبان کسب و کارها میتواند پیچیده باشد، به همین دلیل کمک گرفتن از یک حسابدار میتواند کار شما را آسانتر کند. با یک حسابدار مشورت کنید تا محاسبات شما را دوباره بررسی کند یا از همان ابتدا، کار را به یک متخصص بسپارید. ضمنا، اگر به هر دلیلی قصد کمک گرفتن از یک حسابدار را ندارید، برای سهولت کار خود میتوانید از نرم افزارهای حسابداری حرفهای، مثل نرم افزار حسابداری محک استفاده کنید.
چرا محاسبه هزینه فروش مهم است؟
اگر میخواهید سود کسب و کار خود را تضمین کنید و به سود نهایی خود بیفزایید، باید بدانید که چگونه هزینه فروش خود را حاشیه سود دقیقاً چیست؟ محاسبه و تفسیر کنید. برای محاسبه سود ناخالص کسب و کار خود ابتدا باید هزینهها را در نظر بگیرید.
هزینهها در هر کسب و کاری به دو دسته اصلی تقسیم میشوند: هزینه های فروش و هزینه های سربار.
مهم است که بین این دو تفاوت قائل شوید تا سودآوری واقعی کسب و کار خود را درک کنید. هزینههای سربار کسب و کار شما معمولا مقدار ثابتی هستند (حداقل در یک دوره حسابداری معین). بنابراین، اگر هزینه فروش را به درستی محاسبه کنید، میتوانید متناسب با میزان فروش، هزینههای فروش و هزینههای سربار کسب و کار خود را افزایش و یا کاهش دهید.
اگر بتوانید هزینه فروش خود را به طور موثق و درست ردیابی کنید، میتوانید بفهمید که آیا کسب و کار شما در حال رشد و سودآوری است یا خیر. ضمنا با شناسایی اقلامی که سود بیشتری میسازند و نیز اقلامی که ضررده هستند، میتوانید تصمیمات بهتری برای بهبود و افزایش سود کسب و کار خود بگیرید.
نکاتی در خصوص کاهش هزینه فروش
بهتر است به طور منظم سود ناخالص خود را با دورههای قبلی مقایسه کنید. اگر درصد سود ناخالص کاهش یابد، ممکن است لازم باشد هزینه فروش خود را بررسی کنید و برخی هزینهها، مثل خرید کالا از تامین کنندگان خارجی را کاهش دهید یا استفاده از مواد اولیه برای تولید را مورد بررسی مجدد قرار دهید.
- اگر برای هزینه های فروش خود زمان بندی خاصی را تعیین و ثبت میکنید، سعی کنید بودجه زمانی تعیین شده را رعایت کرده و در همان چارچوب زمانی کار خود را به انجام برسانید.
- برای پایین نگه داشتن هزینهها برای مهندسان ارزش قائل شوید تا محصولات شما را تغییر داده و اصلاح کنند، اما از ثابت ماندن کیفیت محصولات خود اطمینان حاصل کنید.
- قیمت دهی یا تخمین درست قیمت شاید به همان سادگی باشد که به نظر میرسد، اما اطمینان از اینکه شما پول کافی برای پوشش دادن هزینه فروش خود دارید، کلید پایین نگه داشتن هزینه ها در مقایسه با قیمت فروش شما است.
- به طور مرتب قیمتهای تامین کنندگان را بررسی و با رقبای آنها مقایسه کنید.
- بر هزینههای خود نظارت داشته باشید و تا جایی که میتوانید آنها را بهبود دهید.
- همیشه به دنبال افزایش بهره وری در فرآیند تولید باشید.
- کارکنان را تشویق کنید تا کارآمدتر و با بهره وری بیشتری کار کنند و مراقب ضایعات باشند.
سخن آخر
حال که به درک بهتری از مفهوم هزینه فروش و نحوه محاسبه آن رسیده اید، میتوانید تصمیمات آگاهانهتری در مورد کسب و کار خود بگیرید؛ تصمیماتی که مبتنی بر دادههای واقعی و قابل اندازه گیری هستند. با استفاده از نکاتی که در این مطلب ذکر کردیم و نیز فرمول محاسبه هزینه فروش، میتوانید حاشیه سود کسب و کار خود را به کمک انواع نرم افزار حسابداری محاسبه کنید.با اینکار جریان نقدینگی خود را پیش بینی کرده و میزان سودآوری کسب و کار خود را افزایش خواهید داد .نرم افزار حسابداری محک با قابلیت محاسبه بهای تمام شده و هزینه فروش ، بهترین گزینه برای ثبت اطلاعات و فرایند های حسابداری است.
دیدگاه شما