محاسبه نسبت نقدینگی
خلاصه :
گزارش پیش رو در راستای تبیین وضعیت نظام بانکی در فصل بهار 1399، در چهار بخش تحلیل وضعیت متغیرهای پولی، تحلیل وضعیت شبکه بانکی، اهم اقدامات و سیاستگذاری ها و پیشنهادهای سیاستی به بررسی و تبیین وضعیت نظام بانکی و متغیرهای مربوط پرداخته است.
در ارتباط با تحلیل وضعیت متغیرهای پولی، پایه پولی در سه ماهه منتهی به خرداد ماه ۱۳۹9 معادل 8/6 درصد و در ۱۲ ماه منتهی به آن، 39/7 درصد رشد را تجربه کرده است. رشد پایه پولی در سه ماهه نخست سال 1399 عمدتاً به دلیل افزایش خالص بدهی بخش دولتی و خالص دارایی های خارجی بانک مرکزی اتفاق افتاده است. در سه ماه منتهی به خرداد ماه 1399 خالص بدهی بخش دولتی 23/9 هزار میلیارد تومان، یعنی معادل 54/7 درصد افزایش یافته است. بدهی دولت به بانک مرکزی طی این مدت 29 ه.م.ت افزایش یافته که 27 ه.م.ت آن بابت تنخواه گردان خزانه بوده است. نرخ رشد نقدینگی نیز از نیمه سال 1397، روند صعودی داشته و در پایان خردادماه به 34/2 درصد رسیده که بیشترین نرخ رشد نقدینگی از سال 1390 است. نکته دیگر اینکه افزایش نرخ رشد نقدینگی با افزایش نسبت پول به نقدینگی محاسبه نسبت نقدینگی همراه بوده است که حاکی از تبدیل شبه پول به پول است. نسبت پول به نقدینگی در خردادماه ۱۳۹9 به 18/9 درصد، یعنی بالاترین سطح خود در سال های اخیر رسیده است و نرخ رشد پول در دوازده ماه منتهی به خردادماه، 61 درصد (27 واحد درصد بیشتر از رشد نقدینگی) بوده است.
نرخ سود در بازار بین بانکی از فروردین ماه 1399 به شدت کاهش یافت و تنها طی سه ماه، از 18 درصد به 9 درصد رسید. کاهش شدید نرخ سود اسمی در بازار بین بانکی درحالی اتفاق افتاد که تورم روندی فزاینده داشت و نرخ سود واقعی بین بانکی کاهش به مراتب شدیدتری را تجربه کرد و در همین بازه نرخ رشد 300 - درصدی را تجربه کرد. علت اصلی کاهش شدید نرخ سود در بازار بین بانکی، آزادسازی سپرده قانونی در چارچوب تسهیلات حمایتی شیوع ویروس کرونا و همچنین افزایش عرضه پایه پولی از محل بدهی دولت به بانک مرکزی و خالص دارایی های خارجی بانک مرکزی بوده است.
این اعداد و ارقام را می توان هشداری برای در معرض خطر قرار گرفتن ثبات اقتصاد کلان در سال 1399 تلقی کرد که نیازمند چاره اندیشی است.
در ارتباط با وضعیت شبکه بانکی نیز متأسفانه عملکرد بانک ها براساس آمار و اطلاعات منتشر شده، به هیچ وجه قابل دفاع نیست و شاهد تخلف گسترده بانک ها از مقررات ناظر به شفافیت و حتی عدم افشای صورت های مالی هستیم.
حساب سرمایه مجموع بانک ها و مؤسسات اعتباری غیربانکی از مردادماه ۱۳۹۸ منفی شده و در خردادماه 1399 به میزان 62- هزار میلیارد تومان رسیده است. این حجم از ناترازی یا زیان در شبکه بانکی که مرکز پژوهش ها در سال 1396 نسبت به وقوع آن هشدار جدی داده بود، بی سابقه بوده است اگرچه در طبقات مختلف بانک ها یکسان نیست. تنها بانک های تخصصی دولتی واجد حساب سرمایه مثبت هستند و بانک های غیردولتی با 70- هزارمیلیارد تومان حساب سرمایه منفی، بیشترین ناترازی را بر شبکه بانکی تحمیل کرده اند.
مانده مطالبات غیرجاری شبکه بانکی در پایان خردادماه 1399، به 213 هزار میلیارد تومان رسیده است. نسبت مانده مطالبات غیرجاری به کل مطالبات نیز در پایان خردادماه با یک واحد درصد افزایش نسبت به پایان اسفندماه، به 12/7 درصد رسیده است؛ این درحالی است که متوسط این نسبت در کشورهای مختلف دنیا حدوداً 4 درصد است.
در این میان اعطای تسهیلات حمایتی کرونا، حراج اوراق بدهی دولتی توسط بانک مرکزی، تعریف کریدور نرخ سود در بازار بین بانکی و تغییر شیوه محاسبه نسبت سپرده قانونی از اهم اقدامات مؤثر بر نظام بانکی بوده است که در فصل بهار ۱۳۹۹ اتخاذ شده است.
مبتنی بر تبیین صورت گرفته از وضعیت نظام بانکی در گزارش حاضر، پیشنهادهای سیاستی ارائه شده است که اهم این پیشنهادها عبارتند از:
1. نظارت و پیگیری اجرای مصوبه شورای عالی هماهنگی اقتصادی در ارتباط با اصلاح نظام بانکی و ساماندهی به بانک های ناسالم و انجام ارزیابی کیفیت دارایی های آنها،
2. اجرای ضوابط ابلاغی بانک مرکزی ناظر بر شفافیت شبکه بانکی،
3. تدوین برنامه منسجم و زمانبندی شده برای رفع ناترازی بانک ها (ازجمله افزایش سرمایه بانک های دولتی) و اجرای آن،
4. تسریع در اصلاح زیرساخت های قانونی نظام بانکی.
برچسب ها :
نقش ها :
جستجوی سریع
جزئیات گزارش
نظر شما
مرکز پژوهش ها
- درباره ما
- تماس با ما
- ساختار سازمانی
- دفاتر
- گزارشهای کارشناسی
- اندیشکدههای حکمرانی استانی
- اخبار
- گزارش تصویری
- بایگانی فصلنامه های مجلس و راهبرد
- کتب
- کتب الکترونیکی
- پژوهش نامه
سامانه قوانین
- طرح ها و لوایح
- قوانین و مقررات
- قانون اساسی ایران
- سیاست های کلی نظام
- سند چشم انداز
- تقویم تاریخ قوانین
- سامانه قوانین و مقررات
مجلس شورای اسلامی
راههای ارتباطی
آدرس مرکز: تهران خیابان پاسداران، روبروی پارک نیاوران(ضلع جنوبی)، پلاک 802
نسبت های مالی و استفاده کاربردی از آن
نسبت های مالی (Financial Ratios) را می توان از جمله ابزار سودمند در تعیین ﻣﻮﻗﻌﻴﻴﺖ ﻣﺎﻟﻲ ﺷﺮﻛﺘﻬﺎ به حساب آورد.در داشبورد تحلیلی نماسهم سعی گردیده به جهت محاسبه این نسبت ها از منابع رسمی آزمون CFA و یا کتب معتبر مالی استفاده گردد و علاوه بر آن این نسبت ها مبتنی بر صورت های مالی حسابرسی شده پایان سال مالی شرکت ها محاسبه گردیده اند.لازم به ذکر است نسبت محاسبه شده در آخرین ستون نمودار مبتنی بر آخرین صورت مالی منتشره شده شرکت می باشد (برای مثال نسبت های مالی پالایشگاه نفت تهران را مشاهده کنید) همچنین توجه نمایید و بررسی نسبت مالی یک شرکت به تنهایی بیان گر تمامی جوانب پر اهمیت شرکت نمی باشد و در بسیاری از مواقع لازم تا مقادیر را با مقدار نسبت مالی در متوسط صنعت آن شرکت مقایسه صورت گیرد.
انواع نسبت های مالی
- نسبتهای سودآوری
- نسبتهای نقدینگی
- نسبتهای فعالیت
- نسبتهای اهرمی
- نسبتهای ارزشگذاری و رشد
در این نوشتار قصد داریم تعدادی از این نسبت ها را معرفی کنیم.
ﻧﺴﺒﺖ های ﻧﻘﺪﻳﻨﮕﻲ:
نسبت جاری :
این نسبت از تقسیم دارایی های جاری به بدهی های جاری تشکیل میگردد و بیان گر آن است که وضعیت جاری شرکت از لحاظ دارایی های سریع الوصول چگونه است هر چقدر میزان این نسبت بالاتر باشد نشان دهنده توانایی مالی شرکت در پرداخت بدهی های بلند مدت خود می باشد به این نکته باید توجه کرد که بالاتر بودن این نسبت بیشتر از متوسط صنعت در شرایط وجود تورم بالا ممکن است نشان دهنده عدم به کار گیری مناسب منابع در سرمایه گذاری های شرکت باشد.
فرمول محاسبه نسبت جاری در سایت نماسهم به شکل زیر است.
دارایی های جاری
نسبت آنی:
این نسبت بیان گر قدرت شرکت در تامین نیاز های لحظه ای و بدهی های کوتاه مدت است این نسبت در صورتی که مقدار بالاتر از صد را دارا باشد، نشان از وضعیت مطلوب در برخورد با شرایط بحرانی و بدهی های کوتاه مدت را می دهد و مقادیر کمتر از صد چالش جدی در فعالیت های جاری شرکت را بازگو می نماید.
فرمول محاسبه نسبت آنی در سایت نماسهم به شکل زیر است.
پیش پرداخت ها – موجودی مواد و کالا – دارایی های جاری
در مجموع می توان بیان نمود نسبت های نقدینگی وضعیت نقدینگی شرکت را در یک مقطع زمانی معین می نماید.این مطلب کمک خواهد کرد از آن به عنوان شاخصه ای قدرتمند جهت ارزیابی کیفیت سود شرکت ها استفاده نماییم.به طور مثال شرکت هایی که در صورت های مالی تعهدی خود میزان سود / درامد خود را به طور مستمر افزایش می دهند می بایست بازتاب چنین رویکردی در افزایش نقدینگی شرکت موثر باشد حال انکه چناچه به طور نسبی شاهد کاهش نسبت آنی شرکت باشیم میتوانیم چنین برداشت نماییم که شرکت در حال فروش محصولات خود عمدتا به شکل نسیه و بازپرداخت بلند مدت است و از این موضوع چنین میتوان برداشت نمود که شرکت دارای مشکل در بخش فروش محصول خود است که منجر میشود شرکت برای باقی ماندن در بازار رقابت دست به فروش نسیه و دادن امتیازات بیشتر به مشتریان است .
وضعیت تبادلات مالی با سایر ذینفعان
نسبت های مالی ابعاد دیگری را از تحلیل بنیادی شرکت ها نیز مشخص می نمایند و ان وضعیت تبادلات مالی کوتاه مدت شرکت با سایر ذینفعان است که از آن جمله تامین کنندگان مواد اولیه شرکت هستند بالا بودن نسبت های جریان نقدی یا به طور کلی نسبت های نقدینگی این موضوع را بیان مینماید که احتمالا شرکت دارای مزیت نسبی نسبت به حجم یا تقاضای خرید خود از سایرین است که این امر کمک کرده تا بتواند قدرت چانه زنی خود را در خرید مدت دار افزایش دهد.از سوی دیگر بازار مصرف محصولات خود نیز در کنترل یا تسلط نسبی شرکت میباشد که توانسته اجناس خود را به طور عمدتا نقدی یا کوتاه مدت بفروش برساند این موضوع در سوی دیگر نیز مورد اهمیت است از این جهت که بالا رفتن نسبت های مالی نقدینگی (نسبت جاری) ممکن است به جهت افزایش ذخایر مواد اولیه یا محصولات شرکت باشد که بسیار موثر است.
نسبت های مالی و موجودی مواد و کالا
همان طور که عنوان کردیم بالا بودن نسبت مالی نقدینگی در کنار بالا رفتن موجودی مواد و کالاهای شرکت میتواند شامل اطلاعات پر اهمیتی باشد اهمیت این موضوع از این نظر است که چنانچه نسبت آنی رشد کمتری در مقایسه یا نسبت جاری داشته باشد و از طرف دیگر رشد قابل قبولی در موجودی کالا در صورت مالی مشاهده به معنی آن است که شرکت نه از جهت فروش بیشتر وضعیت نقدینگی خود را بهبود داده بلکه این افزایش ناشی از ایجاد رکود در بازار محصولات است.البته میتوان به این موضوع نیز توجه کرد که ممکن است این مسئله ناشی از دید مدیرت شرکت نسبت به آینده تورمی محصولات بوده باشد که تخمین زده است میتواند با نگهداری یا خرید بیشتر مواد مورد نیاز خود شرکت را از ریسک نوسانات بازار خارج نموده و از آن به عنوان مزیت رقابتی خود در آینده استفاده نماید.
از نسبت آنی چطور استفاده کنیم؟
همان طور که عنوان کردیم هدف از بررسی نسبت های نقدی بررسی جریان پایدار نقدینگی به شرکت است و داشتن اعداد مناسبی برای این نسبت ها درست بودن استراتژی توسعه شرکت و حصول اطمینان از حفظ محاسبه نسبت نقدینگی جریان نقد آزاد شرکت ها منجر میگردد با این حال بررسی وجود اعداد بیشتر از میانگین صنعت نیز چنان مطلوب نیست و میتواند نشان دهنده بلااستفاده ماندن منابع تولیدی شرکت باشد بخصوص اینکه در اقتصاد خود دچار رشد تورمی بالا باشیم.استراتژی مدیریتی بلندمدت شرکت ها در چنین شرایطی در ابتدا میتواند گسترش بازار فروش و در گام بعد افزایش یا گسترش تولیدات شرکت باشد یا در صورت افق سرمایه گذاری کوتاه مدت میتواند سرمایه گذاری در سایر صنایع یا شرکت ها باشد. در نوشتار آینده چند مثال کاربردی از این نسبت را عنوان خواهیم کرد
7 ارسال شده در “ نسبت های مالی و استفاده کاربردی از آن ”
سلام و عرض ادب
ممنونم از مطلب جامع و کاملتون فقط یک سوالی که داشتم در صورتی که امکان داره یک نمونه کامل از تحلیل نسبت آنی هم و شکل فرمول محاسبه نسبت آنی برای سال جاری درج بفرمایید هم اگر امکان داره یک نمونه کامل شامل ترازنامه و سود وزیان یک شرکت رو هم برای محاسبه این نسبت تحلیل بفرمایید
و سوال دوم هم که داشتم برای تحلیل بنیادی وضعیت نقدینگی شرکت های بورسی اطلاعات مربوطه را از گزارش مالی شرکت فرضا دوره سه ماهه با صورت حسابرسی شده سالیانه شرکت سهامی مقایسه کرد یا با ترازنامه شرکت در دوره مشابه سال قبل
با سلام و ممنون از اینکه مطالب برای شما مفید بوده
در خصوص سوال اول حتما یک تحلیل جامع از نسبت های نقدینگی برای شما تهیه میکنم
و در خصوص سوال دوم ما در هنگامی که میخواهیم عملکرد شرکت رو بررسی کنیم لازمه در دوره مشابه مقیاس صورت بگیره چون اغلب در خصوص سهام هایی که عملکرد مالی فصلی یا مقطعی دارند تحلیل دقیق تری میشه داشت
با این حال نسبت های که سرفصل های حسابداری را در ترازنامه دارند کمتر به تحلیل بنیادی مقطعی حساس هستند و شرکت های که بر مبنای مقادیر صورت سود و زیان یا صورت جریان نقد حاصل میشوند حساسیت بیشتری باید به خرج داد
با درود . فرمول نسبت آنی ( نسبت سریع ) که در مبحث تشریح نسبتهای مالی آمده اشتباه می باشد . فرمول محاسبه صحیح : دارایی های جاری ( به استثناء موجودی های انبار + سفارشات و پیش پرداختها ) تقسیم بر بدهی های جاری
در حالیکه ادمین شما صورت تقسیم رو کلا منفی و کسر کرده .
لطفا در صورت صلاحدید تصحیح بفرمائید . با سپاس رامین عباسی . مدیر مالی شرکت آذر باتری ارومیه ( سهامی عام )
ممنون از توجهتون
با سلام اشتباهی که شما منظورتونه به خاطر وجود پرانتز در فرمول شما است.
در کل “موجودی مواد و کالا” چون دیر به وجه نقد تبدیل میشه و “پیش پرداختها” به دلیل اینکه اصولا به وجه نقد تبدیل نمیشه از دایره “داراییهای جاری” خارج میشن.
۱۰ شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایهگذاران
اصل “دانش قدرت است” تقریباً در هر جنبهای از زندگی روزمره از جمله سرمایه گذاری در بازارهای مالی صدق میکند. در دنیای سرمایهگذاری آنلاین و کامپیوتر محور امروزی، داشتن اطلاعات مناسب مانند راننده ماشین سرمایهگذاری خود بودن است، در حالی که نداشتن آن را میتوان به نشستن در ماشین سرمایه گذاری دیگر به عنوان یک مسافر تشبیه کرد. در حالی که روشهای مختلفی برای ارزیابی ارزش و پتانسیل رشد یک سهام یا کوین وجود دارد، تحلیل بنیادی (فاندامنتال) یکی از بهترین راهها برای کمک به شما برای ایجاد معیاری جهت سنجش عملکردتان در بازار سهام میباشد. بررسی شرایط به کمک تحلیلها منجر به تصمیمات آگاهانه سرمایه گذاری میشود. در ادامه مهمترین شاخصهای تحلیل بنیادی را معرفی میکنیم.
درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال
تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتداییترین یا اساسیترین سطح مالی آن است. هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورتهای مالی، حاشیه سود و سایر شاخصهای کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسبوکار و ارزش ذاتی سهام است. با رسیدن به پیش بینی تغییرات قیمت سهام در آینده، سرمایه گذاران آگاه میتوانند بر این اساس از آنها سود ببرند. تحلیلگران بنیادی معتقدند که قیمت یک سهم یا کوین به تنهایی برای دستیابی دقیق به تمام اطلاعات موجود کافی نیست. به همین دلیل است که آنها معمولاً تحلیلهای اقتصادی، صنعتی و شرکتی را مطالعه میکنند تا ارزش منصفانه فعلی را بدست آورند و ارزش آتی ارز دیجیتال و سهام مورد نظر خود را پیشبینی کنند.
اگر ارزش منصفانه و قیمت فعلی ارز دیجیتال یا سهام با هم برابر نباشد، انتظار میرود که قیمت بازار در نهایت به سمت ارزش منصفانه حرکت کند. آنها سپس از این اختلافات قیمتی استفاده کرده و از حرکات قیمت سود میبرند. به عنوان مثال، اگر قیمت فعلی یک ارز دیجیتال در بازار بالاتر از ارزش منصفانهی آن باشد، در این صورت ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته میشود که منجر به توصیه فروش میشود. از طرف دیگر اگر قیمت فعلی یکی از ارزهای دیجیتال در بازار کمتر از ارزش منصفانهی آن باشد، انتظار میرود قیمت در نهایت افزایش یابد و بنابراین خرید آن در حال حاضر ایده خوبی به شمار میرود.
برترین شاخصهای تحلیل فاندامنتال
همان طور که میدانید مدلهای مختلفی برای انواع تحلیل بازار وجود دارد، در این بین پارامترهای تحلیل بنیادی زیادی هستند که میتوان از آنها برای اطمینان از سلامت مالی یک پروژه استفاده کرد. محبوب ترین آنها حول محور رشد آتی، درآمد و ارزش بازار طراحی شدهاند. درک این شاخصهای کلیدی میتواند به شما در تصمیم گیری آگاهانه برای خرید یا فروش کمک کند.
درآمد به ازای هر سهم (EPS)
این شاخص بخشی از سود یک پروژه است که به هر سهم از سهام آن اختصاص مییابد و اساساً درآمد خالص نهایی است که بر اساس هر سهم تعیین میشود. افزایش EPS نشانه خوبی برای سرمایه گذاران است زیرا به این معنی است که ارزش سهام آنها احتمالاً بیشتر از موقعیت فعلی است. شما میتوانید سود هر سهم یک شرکت را با تقسیم سود کل آن بر تعداد سهام موجود محاسبه کنید. به عنوان مثال اگر شرکت سود ۳۵۰ میلیون دلاری را گزارش کند و ۱۰۰ میلیون سهم وجود داشته باشد، EPS آن ۳.۵ دلار گزارش میشود.
نسبت قیمت به درآمد (P/E)
نسبت قیمت به درآمد، رابطه بین قیمت سهام یک شرکت و سود هر سهم آن را اندازه گیری میکند. این به سرمایه گذاران کمک میکند تا تعیین کنند که آیا قیمت این سهام نسبت به سایر سهام در همان بخش کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی آن سهم است. از آنجایی که نسبت P/E نشان میدهد که بازار حاضر است برای یک سهام بر اساس درآمدهای گذشته یا آینده آن وضعیتی را در نظر بگیرد، سرمایهگذاران به سادگی نسبت P/E یک سهام را با رقبای آن و استانداردهای صنعت مقایسه میکنند. نسبت P/E کمتر به این معنی است که قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد پایین است که برای سرمایه گذاران مطلوب است.
نسبت قیمت به سود از تقسیم قیمت فعلی هر سهم بر سود شرکت به ازا هر سهم محاسبه میشود. به عنوان مثال اگر قیمت سهام شرکتی در حال حاضر به ازای هر سهم ۷۰ دلار با سود ۵ دلار به ازا محاسبه نسبت نقدینگی هر سهم فروخته شود، نسبت P/E برابر با ۱۴ است (۷۰ دلار تقسیم بر ۵ دلار).
دو نوع اصلی نسبت PE وجود دارد. نسبت PE آینده نگر (یا پیشرو) و گذشته نگر (یا دنباله رو). تفاوت بین این دو مربوط به نوع درآمدی است که در محاسبهی آنها استفاده میشود. اگر سود پیشبینیشده (آینده) یک ساله به عنوان مخرج در محاسبه استفاده شود، نتیجه یک نسبت PE آیندهنگر است. در حالی که اگر از درآمدهای ۱۲ ماهه پایانی استفاده شود، در نتیجه نسبت PE گذشته نگر را محاسبه خواهید کرد.
رشد درآمد پیش بینی شده (PEG)
نسبت P/E یک شاخص تحلیل فاندامنتال یا بنیادی خوب است اما با در نظر گرفتن این واقعیت که شامل رشد درآمدهای آتی نمیشود، تا حدودی محدود است. PEG این را با پیش بینی نرخ رشد سود یک ساله سهام جبران میکند. تحلیلگران میتوانند نرخ رشد آتی یک شرکت را با مشاهده نرخ رشد تاریخی آن تخمین بزنند. این روش تصویر کامل تری از ارزش گذاری سهام ارائه میدهد. برای محاسبه رشد سود پیشبینی شده، نسبت P/E را بر نرخ رشد ۱۲ ماهه شرکت تقسیم کنید. درصد در نرخ رشد در محاسبه حذف میشود.
به عنوان مثال، اگر نرخ رشد ۱۰٪ و نسبت PE ۱۵ باشد، فرمول PEG به شکل زیر است:
PEG = نسبت PE / رشد درآمد
PEG = 15 / 10 -> توجه کنید که چگونه ۱۰٪ به ۱۰ تبدیل میشود
PEG = 1.5
قاعده کلی این است که وقتی PEG سهام بالاتر از ۱ باشد، ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته میشود. در حالی که اگر زیر ۱ باشد، ارزش آن کمتر از میزان واقعی تلقی میشود.
جریان نقدی آزاد (FCF)
به عبارت ساده تر، جریان نقدی آزاد، وجه نقدی است که پس از پرداخت هزینههای عملیاتی و مخارج سرمایهای یک شرکت باقی میماند. پول نقد برای گسترش و بهبود یک تجارت بسیار مهم است. شرکتهایی با جریان نقدی آزاد بالا میتوانند ارزش سهامداران را بهبود بخشند، نوآوری کنند و بهتر از همتایان خود با نقدینگی کمتر از رکود جان سالم به در ببرند. بسیاری از سرمایه گذاران FCF را به عنوان یک شاخص اساسی میدانند زیرا نشان میدهد که آیا یک شرکت هنوز پول نقد کافی برای پاداش دادن به سهامداران خود از طریق سود سهام پس از عملیات تامین مالی و هزینههای سرمایه را دارد یا خیر.
FCF به عنوان جریان نقدی عملیاتی منهای مخارج سرمایه (CAPEX) همانطور که در صورت جریان نقدی ثبت میشود، به همان شکل محاسبه میشود. همچنین میتوان از صورت سود و زیان به عنوان سود خالص عملیاتی پس از مالیات (NOPAT) به اضافه استهلاک، منهای سرمایه در گردش و مخارج سرمایه (CAPEX) استنباط کرد. عبارت و فرمولهای زیر را بررسی کنید. ما FCF را برای شما محاسبه میکنیم:
NOPAT = EBIT مالیات –
NOPAT = 1105 – ۳۳۲ = ۷۷۴
FCF = NOPAT + استهلاک – ( CAPEX سرمایه در گردش و )
FCF = 774 + 50 – (۱۲۰ + ۳۰) = ۶۷۴
نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)
این نسبت همچنین به عنوان نسبت قیمت به حقوق صاحبان سهام نیز شناخته میشود. نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شاخص تحلیل بنیادی است که ارزش دفتری سهام را با ارزش بازار آن مقایسه میکند. P/B با نشان دادن تفاوت بین ارزش بازار سهام و ارزشی که شرکت در دفاتر مالی خود بیان کرده است، به سرمایه گذاران کمک میکند تا تعیین کنند که آیا ارزش سهام نسبت به ارزش دفتری آن کمتر است یا بیش از حد ارزش گذاری شده است که با تقسیم آخرین قیمت بسته شدن سهام بر ارزش دفتری هر سهم که در گزارش سالانه شرکت فهرست شده است، محاسبه میشود. ارزش دفتری به عنوان بهای تمام شده تمام داراییها منهای محاسبه نسبت نقدینگی بدهیها محاسبه میشود. اگر شرکت منحل شود، ارزش نظری آن شرکت بر اساس مفهوم ارزش دفتری محاسبه میشود.
با این حال، نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شرکت خاص به تنهایی مفید نیست. یک سرمایه گذار باید نسبت P/B یک شرکت را با سایر شرکتها در همان بخش یا صنعت مقایسه کند. تنها در این صورت است که در تعیین اینکه کدام شرکت ممکن است نسبت به سایرین کمتر یا بیش از ارزشگذاری شده باشد مفید خواهد بود.
بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)
ROE یک نسبت سودآوری است که نشان دهنده نرخ بازدهی است که سهامدار برای بخشی از سرمایه گذاری خود در آن شرکت دریافت میکند. این نسبت اندازه گیری میکند که چگونه یک شرکت بازدهی مثبتی را برای سرمایه گذاری سهامداران خود ایجاد میکند. از آنجایی که سود محرک واقعی قیمت سهام است، تفکیک سود به دست آمده با حقوق صاحبان سهام در واقع یک شاخص بسیار خوب از سلامت مالی یک شرکت و ارزش منصفانه سهام آن است. شما میتوانید بازده حقوق صاحبان سهام را با تقسیم سود خالص بر میانگین حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. تجزیه و تحلیل DuPont با اضافه کردن چندین متغیر برای کمک به سرمایه گذاران برای درک بهتر سودآوری شرکت، محاسبه را بیشتر گسترش میدهد. این تحلیل به این مؤلفههای اصلی میپردازد:
ROA = درآمد خالص / داراییها، که میتوان آنها را بیشتر به موارد زیر تقسیم کرد:
حاشیه سود = درآمد/درآمد خالص
نسبت گردش مالی = درآمد / دارایی
اهرم = دارایی / حقوق صاحبان سهام
فرمول گسترش یافته ROE هنگام انجام تجزیه و تحلیل DuPont به شکل زیر است:
ROE = حاشیه سود x نسبت گردش مالی x اهرم
ROE = درآمد خالص / درآمد x درآمد / دارایی x دارایی / حقوق صاحبان سهام
با استفاده از تجزیه و تحلیل DuPont، سرمایه گذار میتواند تعیین کند که چه چیزی باعث ROE میشود. به نظرشما آیا دلیل آن حاشیه سود بالا و یا نسبت گردش مالی بسیار سریع و یا اهرم بالاست؟
نسبت پرداخت سود سهام (DPR)
همانطور که میدانید شرکتها بخشی از سود خود را به صورت سود سهام به سهامداران خود پرداخت میکنند. اما این نیز مهم است که بدانیم درآمد شرکت تا چه حد از پرداخت سود سهام حمایت میکند. این همان چیزی است که نسبت پرداخت سود سهام در مورد آن است. این فاکتور به شما میگوید که یک شرکت چه بخشی از درآمد خالص را به سهامداران خود باز میگرداند و همچنین چه مقدار را برای رشد، ذخیره نقدی و بازپرداخت بدهی کنار میگذارد. DPR با تقسیم کل مبلغ سود سهام بر درآمد خالص شرکت در همان دوره و معمولاً به صورت درصد سالانه محاسبه میشود.
نسبت قیمت به فروش (P/S)
نسبت قیمت به فروش یک شاخص تحلیل بنیادی است که میتواند با استفاده از ارزش بازار و درآمد شرکت به تعیین ارزش منصفانه سهام کمک کند. این نشان میدهد که بازار چقدر برای فروش شرکت ارزش قائل است که میتواند در ارزشگذاری سهام در حال رشدی که هنوز سودی به دست نیاوردهاند یا به دلیل یک عقبگردی موقت، آنطور که انتظار میرود عمل نمیکنند، موثر باشد. فرمول P/S با تقسیم فروش هر سهم بر ارزش هر سهم محاسبه میشود. نسبت P/S پایین به عنوان نشانه خوبی از سوی سرمایه گذاران تلقی میشود. این معیار دیگری است که هنگام مقایسه شرکتها در همان بخش یا صنعت نیز مفید است.
نسبت سود سهام
نسبت سود تقسیمی به میزان پرداختی یک شرکت در هر سال به عنوان سود سهام در نسبت با قیمت سهام آن میپردازد. این تخمینی از بازده سود سهام یک سرمایه گذاری است. با فرض اینکه هیچ تغییری در سود سهام وجود نداشته باشد، بازده دارای یک رابطه معکوس با قیمت سهام است. زمانی که قیمت سهام کاهش می یابد بازدهی افزایش مییابد و بالعکس. این برای سرمایه گذاران مهم است، زیرا به آنها میگوید که از هر دلاری که در سهام شرکت سرمایه گذاری کردهاند، چه میزان به آنها باز میگردد.
نسبت سود تقسیمی به درصد بیان میشود و از تقسیم سود سالانه هر سهم بر قیمت فعلی سهم محاسبه میشود. به عنوان مثال، ۲ شرکت (الف و ب) سالانه ۳ دلار سود به ازای هر سهم پرداخت میکنند. سهام شرکت الف به ازای هر سهم ۶۰ دلار معامله میشود، در حالی که سهام شرکت ب با ۳۰ دلار به ازای هر سهم معامله میشود. این بدان معنا است که بازده سود سهام شرکت الف ۵% (۶۰/۳ x 100) و بازده سود سهام شرکت ب ۱۰% (۳۰/۳ x 100) است. بهعنوان یک سرمایهگذار، احتمالاً سهام شرکت ب را به سهام دیگر شرکت الف ترجیح میدهید، زیرا بازده سود بیشتری دارد.
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام آخرین شاخص تحلیل بنیادی در این فهرست است و رابطه بین سرمایه استقراضی شرکت و سرمایه ارائه شده توسط سهامداران آن را اندازه گیری میکند. سرمایه گذاران میتوانند از آن برای تعیین نحوه تامین مالی داراییهای شرکت استفاده کنند. نسبت بدهی به محاسبه نسبت نقدینگی حقوق صاحبان سهام (D/E) به سرمایهگذاران کمک میکند تا اهرم مالی یک شرکت را ارزیابی کنند و نشان میدهد که در صورت مواجهه کسب و کار با مشکلات مالی، چقدر حقوق صاحبان سهام میتواند تعهدات را برآورده کند.
شما می توانید نسبت را با تقسیم کل بدهیها بر کل حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. ترازنامه تلفیقی را در زیر بررسی کنید که نشان میدهد شرکت اپل در مجموع ۲۴۱ میلیارد دلار بدهی (که با رنگ قرمز مشخص شده است) و کل حقوق صاحبان سهام ۱۳۴ میلیارد دلار (با رنگ سبز مشخص شده) ثبت کرده است.
بر اساس این ارقام، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بصورت زیر محاسبه میشود:
$۲۴۱,۰۰۰,۰۰۰ ÷ $۱۳۴,۰۰۰,۰۰۰ = ۱.۸۰
نتیجه گیری
همه شاخصهای تحلیل بنیادی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، در نوع خود مهم هستند. در حالی که آنها میتوانند به شما در تعیین ارزش و پتانسیل رشد یک سهام کمک کنند، مهم است که بدانید چندین عامل دیگر نیز بر قیمت سهام تأثیر میگذارند که اندازه گیری اکثر آنها چندان آسان نیست. به همین دلیل است که وقتی نوبت به ارزیابی سهام یک شرکت برای مقاصد سرمایهگذاری میشود، تحلیل فاندامنتال به بهترین وجه همراه با ابزارهای دیگر مانند تحلیل تکنیکال، اخبار اقتصاد کلان و دادههای خاص صنعت استفاده میشود. این مسائل به شما کمک میکند تصویر واضح تری از آنچه که به عنوان یک سهام میخواهید در آن سرمایه گذاری کنید داشته باشید، در حالی که از شاخصها به عنوان معیار برای اندازه گیری ارزش سرمایه گذاریهای بالقوه استفاده میکنید.
نسبت های ارزش بازار ( p/e و ارزش دفتری)
یکی از مهمترین بخش های محاسبه نسبت نقدینگی نسبت مالی مربوط به نسبت های ارزش بازار است که عملکرد گذشته و روند آینده شرکت را مورد بررسی قرار می دهد.
به گزارش پایگاه خبری بااقتصاد، نسبت های مالی یکی از مهمترین بخش های تحلیل بنیادی است. نسبت های مالی انواع مختلفی دارد که در گذشته به صورت مفصل درباره آن صحبت کردیم؛ نسبت های ارزش بازار بخشی از نسبت های مالی است که تحلیلگر از آن برای سنجش عملکرد گذشته و پیش بینی روند آتی شرکت استفاده می کند، درواقع نسبت های ارزش بازار به تحلیلگر یا سرمایه گذار کمک می کند تا ارزش ذاتی یک سهم را بدست آورده و موقعیت خرید سهم را بسنجد.
نسبت های ارزش بازار 5 دسته تقسیم می شوند:
نسبت ارزش دفتری
نسبت قیمت به درآمد(P/E)
نسبت قیمت به فروش (P/S)
نسبت قیمت به جریان نقدینگی (P/CF)
نسبت ارزش دفتری
نسبت ارزش دفتری در نسبت های مالی نشان دهنده ارزش ثبت شده خالص داراییها بر مبنای هر سهم از سهام عادی هستند.
نسبت ارزش دفتری= قیمت بازار هر سهم از سهام عادی * تعداد سهام در دست سهامداران عادی / حقوق صاحبان سهام
نسبت قیمت به فروش (P/S)
نسبت (P/S) می گوید که شرکت برای هر یک ریال فروش سالانه چه میزان هزینه انجام می دهد.
نسبت قیمت به فروش= قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / کل فروش ۱۲ ماه اخیر شرکت
نسبت قیمت به درآمد (P/E)
نسبت (P/E) درواقع به تحلیلگر نشان می دهد سودآوری آینده شرکت در بازار چطور خواهد بود و از تقسیم قیمت بازار هر سهم عادی در یک دوره زمانی خاص و سود سالانه آن به دست میآید.
نسبت قیمت به درآمد= قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / سود هر سهم از سهام عادی
نسبت PEG
این نسبت برای تعیین ارزش سود هر سهم تا زمانی که نرخ رشد سود سهام شرکت در نظر گرفته شود مورد استفاده قرار میگیرد. در واقع مبنایی برای نسبت P/E و چشمانداز رشد یک سهم است. روش محاسبه این نسبت به این صورت است که نسبت P/E را به نرخ رشد سالانه درآمد بر مبنای ارزش ۵ سال آینده تقسیم میکنیم. اگر نتیجه کمتر از یک باشد بیانگر آن است که بازار بهطور کامل چشماندازی در خصوص این سهم ندارد.
PEG = (قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / سود هر سهم از سهام عادی) / نرخ رشد سالانه درآمد
قیمت به جریان نقدینگی (P/CF)
نسبت قیمت به جریان نقدینگی معیاری برای پیش بینی بازده سهام یک محاسبه نسبت نقدینگی شرکت است، در نسبت قیمت به جریان نقدینگی موضوعاتی مانند استهلاک، تخفیف درآمد و مواردی از نقدینگی را که توسط کسب و کار ایجاد شده در نظر گرفته نمی شود.
P/ CF = قیمت بازار هر سهم از سهام عادی / جریان نقدی هر سهم
جریان نقدی هر سهم = سود هر سهم + (استهلاک داراییهای مشهود و نامشهود / تعداد سهام شرکت)
محاسبه نسبت نقدینگی
شوراي عالي بيمه در اجراي بند ۵ ماده ۱۷ و با توجه به مواد ۴۰ و ۵۹ قانون تأسيس بيمه مركزي ايران و بيمهگري و در اجراي ماده ۱۱۴ قانون برنامه پنجساله پنجم توسعه جمهوري اسلامي ايران (۱۳۹۴-۱۳۹۰)، در جلسه مورخ ۲۶/۱۱/۱۳۹۰ آييننامه نحوه محاسبه و نظارت بر توانگري مالي مؤسسات بيمه را در ۱۵ ماده و دو تبصره به شرح زير تصويب نمود:
آئين نامه شماره 69 درخصوص نحوه محاسبه و نظارت بر توانگري مالي مؤسسات بيمه
مصوب 1390,11,26
فصل اول : تعاريف
ماده ۱ - در اين آيين نامه، عبارات و اصطلاحات زير در معاني مشروح مربوط به كار رفته است:
توانگري مالي: توانايي مالي مؤسسه بيمه براي پوشش ريسكهاي پذيرفته شده خود است.
ريسك بيمهگري: ريسكهائي كه مؤسسه بيمه به دليل صدور بيمه نامه و قبولي اتكائي با آن مواجه است.
ريسك بازار: ريسكهائي كه مؤسسه بيمه به دليل نوسان قيمت در بازار با آن مواجه است.
ريسك اعتبار: ريسكهائي كه مؤسسه بيمه به دليل احتمال عدم انجام تعهدات مالي توسط طرفهاي معامله خود با آن مواجه است.
ريسك نقدينگي: ريسكهائي كه مؤسسه بيمه به دليل عدم كفايت داراييهاي جاري جهت ايفاي تعهداتش با آن مواجه است.
داراييهاي قابل قبول: شامل داراييهاي مؤسسه بيمه بر اساس صورتهاي مالي مصوب بجز داراييهاي نامشهود آن از قبيل سرقفلي، حق امتياز، حق اختراع و علامت تجاري است.
داراييهاي جاري: شامل مجموع موجودي نقد، سرمايهگذاريهاي كوتاه مدت، مطالبات از بيمهگذاران و نمايندگان، مطالبات از بيمهگران و بيمهگران اتكايي، ساير حسابها و اسناد دريافتني (اسناد داراي حداكثر ۲ سال سررسيد)، سهم بيمهگران اتكايي از ذخاير فني ميباشد. همچنين سپرده بانكي و اوراق مشاركت ذيل سرمايهگذاريهاي بلند مدت نيز جزء داراييهاي جاري محسوب مي شوند.
بدهيهاي جاري: شامل مجموع بدهي به بيمهگذاران و نمايندگان، بدهي به بيمهگران و بيمهگران اتكايي، ساير حسابها و اسناد پرداختني و همچنين ذخيره خسارت معوق ميباشد.
ارزش مطالبات از داخل كشور: شامل مجموع مطالبات از بيمهگذاران و نمايندگان، مطالبات از بيمهگران و بيمهگران اتكايي، ساير حسابها و اسناد دريافتني و مطالبات بلند مدت ميباشد.
سرمايه موجود: شامل داراييهاي قابل قبول به اضافه مازاد محاسبه نسبت نقدینگی ارزش روز نسبت به ارزش دفتري داراييها منهاي بدهيهاي مؤسسه بيمه است.
ريسكنما (Exposure): متغيرهاي مالي كه ريسكهاي تعريف شده در بندهاي ۲ تا ۵ ماده ۱ اين آييننامه را براي مؤسسه بيمه نمايندگي ميكنند.
ضريب ريسك (Risk factor): نرخ ريسك را در ارتباط با هر يك از ريسكنماها تعيين ميكند.
سرمايه الزامي: حداقل سرمايهاي كه مؤسسه بيمه بايد براي پوشش ريسكهايي كه در معرض آن است در اختيار داشته باشد.
نسبت توانگري مالي (Solvency Margin Ratio: SMR): نسبتي كه مقدار توانگري مالي مؤسسه بيمه را اندازه ميگيرد و از تقسيم مبلغ سرمايه موجود بر مبلغ سرمايه الزامي بدست ميآيد.
برنامه ترميم وضعيت مالي: برنامه مالي كه مؤسسه بيمه در صورتيكه نسبت توانگري مالي آن از سطحي كه در اين آييننامه مشخص ميشود پايينتر بيايد ملزم ميشود براي ترميم وضعيت و ساختار مالي خود تهيه و به بيمه مركزي ارائه نمايد.
برنامه افزايش سرمايه: برنامه مالي كه مؤسسه بيمه در صورتي كه نسبت توانگري مالي آن از سطحي كه در اين آييننامه مشخص ميشود پايين تر بيايد ملزم ميشود براي افزايش سرمايه خود تهيه و به بيمه مركزي ارائه دهد.
فصل دوم : نحوه محاسبه سرمايه موجود، سرمايه الزامي و نسبت توانگري مالي
ماده ۲ - مؤسسات بيمه موظفند مبلغ سرمايه موجود خود را از طريق جمع ارزش داراييهاي قابل قبول به اضافه مازاد ارزش روز نسبت به ارزش دفتري داراييهاي ثابت منهاي بدهيهاي مؤسسه بيمه طبق جدول ۱ پيوست ۱ محاسبه كنند.
تبصره - ارزش روز داراييهاي ثابت مؤسسه بيمه بايد طبق نظر كارشناس رسمي دادگستري تعيين و در محاسبات مربوط به مبلغ سرمايه موجود لحاظ گردد.
ماده ۳ - مؤسسات بيمه موظفند مبلغ سرمايه الزامي خود را طبق فرمول زير و با استفاده از جداول ۲ تا ۵ پيوست ۲ محاسبه كنند:
ماده ۴ - نسبت توانگري مالي (SMR) طبق فرمول زير محاسبه ميگردد:
ماده ۵ - بيمه مركزي ضرايب ريسك موضوع جداول پيوست ۲ تا ۵ اين آييننامه را هر ۲ سال يكبار اصلاح و ضرايب جديد را به مؤسسات بيمه ابلاغ مينمايد.
ماده ۶ - مؤسسات بيمه موظفند نسبت توانگري مالي خود را بصورت سالانه محاسبه و گزارش تفصيلي محاسبات آنرا پس از حسابرسي صورتهاي مالي با تاييد در هيات مديره با امضاي مدير عامل مؤسسه بيمه به همراه اظهار نظر حسابرس مؤسسه حداكثر تا چهار ماه پس از پايان سال مالي به بيمه مركزي جهت تاييد ارسال نمايند. بيمه مركزي ظرف مدت ۲ ماه مراتب تاييد يا عدم تاييد خود را به مؤسسه ذيربط اعلام مينمايد.محاسبه نسبت نقدینگی
تبصره - مؤسسات بيمه موظفند در صورت اعلام بيمه مركزي نسبت توانگري مالي خود را براي دورههاي زماني كمتر از يكسال محاسبه و به بيمه مركزي ارائه نمايند.
فصل سوم - نظارت بر توانگري مالي مؤسسات بيمه
ماده ۷ - سطوح نظارت بر توانگري مالي مؤسسات بيمه به شرح ۵ سطح زير تعيين مي شوند:
سطح ۱: مقدار نسبت توانگري مالي مؤسسه بيمه برابر با ۱۰۰ درصد و بيشتر ميباشد.
سطح ۲: مقدار نسبت توانگري مالي مؤسسه بيمه برابر با يا بيش از ۷۰ درصد و كمتر از ۱۰۰ درصد ميباشد.
سطح ۳: مقدار نسبت توانگري مالي مؤسسه بيمه برابر با يا بيش از ۵۰ درصد و كمتر از ۷۰ درصد ميباشد.
سطح ۴: مقدار نسبت توانگري مالي مؤسسه بيمه برابر با يا بيش از ۱۰ درصد و كمتر از ۵۰ درصد ميباشد.
سطح ۵: مقدار نسبت توانگري مالي مؤسسه بيمه كمتر از ۱۰ درصد ميباشد.
ماده ۸ - چنانچه نسبت توانگري مالي مؤسسه بيمه حسب نظر بيمه مركزي در سطح ۲ باشد، مؤسسه موظف است برنامه ترميم وضعيت مالي خود را براي ۳ سال مالي آتي (به تفكيك سالانه) تهيه و جهت رسيدگي به بيمه مركزي ارائه دهد. در اين برنامه مؤسسه بيمه بايد نشان دهد كه چگونه نسبت توانگري مالي خود را ظرف ۳ سال حداقل تا سطح ۱ ارتقاء خواهد داد. برنامه ترميم وضعيت مالي مؤسسه بيمه حداقل شامل مواردي به شرح ذيل خواهد بود:
۱- صورت برآورد تفصيلي درآمدها و هزينه ها،
۲- ترازنامه و سود و زيان پيش بيني شده،
۳- نحوه تامين منابع مالي قابل دسترس جهت پرداخت معوقات و بدهيها با اولويت بيمه گزاران،
۴- زمانبندي و اولويت بندي پرداخت معوقات و بدهيها به تفكيك بدهي به بيمه گزاران و ساير بستانكاران با رعايت قوانين و مقررات مربوط،
۵- روش و نحوه محاسبه ذخاير فني،
۶- سياستهاي كلي مؤسسه بيمه در مورد بيمه اتكايي،
۷- سياست پرداخت سود به سهامداران با رعايت قوانين و مقررات مربوط،
۸- نحوه كاهش ريسك (بويژه ريسكهاي بيمهگري، اعتبار، نقدينگي و بازار)،
۹- برنامه ها و اقدامات جهت تقويت ساختار مالي و نقدينگي.
ماده ۹ - چنانچه نسبت توانگري مالي مؤسسه بيمه حسب نظر بيمه مركزي در سطح ۳ باشد، مؤسسه موظف است علاوه بر برنامه ترميم وضعيت مالي، برنامه افزايش سرمايه خود را براي ۲ سال مالي آتي (به تفكيك سالانه) تهيه و جهت رسيدگي به بيمه مركزي ارائه دهد. در اين برنامهها مؤسسه بيمه بايد نشان دهد كه چگونه نسبت توانگري مالي خود را ظرف ۲ سال حداقل تا سطح ۲ ارتقاء خواهد داد. برنامه افزايش سرمايه مؤسسه بيمه حداقل شامل مواردي به شرح ذيل خواهد بود:
۱- صورت گردش وجوه و صورت حساب جامع سرمايه،
۲- روشها و منابع تامين سرمايه و هزينه و ريسك هر يك،
۳- مبالغ و مدت زمان تامين سرمايه،
۴- نحوه و موارد مصرف سرمايه،
۵- سياست پرداخت پاداش به هيات مديره و مديران.
ماده ۱۰ - چنانچه نسبت توانگري مالي مؤسسه بيمه حسب نظر بيمه مركزي در سطح ۴ باشد، مؤسسه موظف است برنامه ترميم وضعيت مالي و برنامه افزايش سرمايه خود را براي سال مالي آتي تهيه و جهت رسيدگي به بيمه مركزي ارائه دهد. در اين برنامهها مؤسسه بيمه بايد نشان دهد كه چگونه نسبت توانگري مالي خود را ظرف ۱ سال حداقل تا سطح ۳ ارتقاء خواهد داد.
ماده ۱۱ - بيمه مركزي پس از دريافت برنامه ترميم وضعيت مالي و برنامه افزايش سرمايه (موضوع مواد ۸، ۹، و ۱۰ اين آييننامه)، ظرف مدت ۲ ماه آنها را رسيدگي و نتيجه را به مؤسسات بيمه براي اجرا اعلام مينمايد. مؤسسه بيمه موظف است گزارش عملكرد برنامههاي مذكور را هر ۳ ماه يكبار به بيمه مركزي ارائه نمايد.
ماده ۱۲ - مؤسسه بيمهاي كه نسبت توانگري مالي آن طبق اعلام بيمه مركزي در يكي از سطوح ۳ و ۴ باشد علاوه بر اقدامات مذكور در مواد ۸ تا ۱۱ اين آييننامه بر حسب مورد، موظف است به نحوي كه بيمه مركزي تعيين ميكند يك يا تعدادي از اقدامات زير را فوراً به مرحله اجرا درآورد:
۱- از پرداخت پاداش به هيات مديره و مديران مؤسسه بيمه خودداري نمايد،
۲- از توزيع بيش از ۱۰ درصد سود (سود قابل توزيع به سهامداران) خودداري نمايد،
۳- هزينههاي اداري و عمومي خود را كاهش دهد،
۴- از سرمايهگذاري درگزينههاي معيني خودداري نموده يا بر مقدار آنها محدوديت اعمال نمايد،
۵- روش محاسبه نرخ حق بيمه قراردادهاي بيمهاي كه در آينده منعقد ميشوند را اصلاح نمايد،
۶- عمليات صدور بيمه در بخشي از شعب را كاهش دهد،
۷- فعاليتهاي برخي از شعب خود را محدود نمايد،
۸- عمليات صدور بيمه در شركتهاي تابعه را كاهش دهد،
۹- سهام يا دارايي شركتهاي تابعه را به فروش برساند،
۱۰-از توسعه فعاليتهاي بيمهاي در رشته هاي جديد خودداري نمايد،
۱۱- اعضاي هيات مديره و مديران خود را تغيير دهد.
ماده ۱۳ - چنانچه نسبت توانگري مالي مؤسسه بيمه طبق اعلام بيمه مركزي در سطح ۵ باشد، بيمه مركزي مجاز است محاسبه نسبت نقدینگی پروانه فعاليت مؤسسه بيمه را در يك يا چند رشته بيمهاي تعليق يا ابطال نمايد.
فصل چهارم : ضمانت اجرا
ماده ۱۴ - در صورت ارائه ناقص داده ها و اطلاعات نسبت توانگري مالي، عدم رعايت مهلت هاي مقرر در اين آييننامه، خودداري از محاسبه و ارسال گزارش تفصيلي نسبت توانگري مالي، انجام محاسبات بر مبناي اطلاعات غيرواقعي و غيرمعتبر و عدم اجراي برنامههاي ترميم وضعيت مالي و افزايش سرمايه توسط هر يك از مؤسسات بيمه، بيمه مركزي به ترتيب هر يك از اقدامات زير را انجام مي دهد:
۱- تذكر به مدير عامل و يا هيات مديره مؤسسه بيمه،
۲- اخطار كتبي به مدير عامل و يا هيات مديره مؤسسه بيمه،
۳-اعلام سلب صلاحيت مدير عامل و يا هيات مديره مؤسسه بيمه،
۴- تعليق پروانه فعاليت مؤسسه بيمه در يك يا چند رشته بيمه محاسبه نسبت نقدینگی توسط بيمه مركزي از سه ماه تا يكسال،
۵- ارائه پيشنهاد لغو پروانه فعاليت مؤسسه بيمه در يك يا چند رشته بيمه با تاييد شوراي عالي بيمه و تصويب مجمع عمومي بيمه مركزي.
ماده ۱۵ - بيمه مركزي موظف است گزارش عملكرد سالانه اين آييننامه توسط هر يك از مؤسسات بيمه را تهيه و حداكثر تا پايان مهر ماه هر سال به شوراي عالي بيمه ارايه نمايد.
دیدگاه شما