اصول تحلیل تکنیکال بورس و ابزارهای آن
در بازارهای مالی تحلیل تکنیکال به تحلیلی گفته میشود که بر اساس دادههای گذشته صورت میگیرد. در واقع بر اساس اطلاعاتی مثل قیمت سهام و تغییرات آن در طول زمان، حجم معاملهها و … پیشبینی میکنیم که وضعیت سهام به چه شکل خواهد بود. این نوع از تحلیل در همهی بازارهای مالی از بورس گرفته تا فارکس و ارزهای خارجی هم کاربرد دارد.
تحلیل تکنیکال بورس به سه روش انجام میشود:
- بررسی نوسانهای قیمت (در گذشته) به منظور پیشبینی قیمت (در آینده)
- بررسی نموادار قیمت، حجم معاملات انجام شده، حجم معاملات باز، الگوها و دیگر شاخصها
- بررسی تغییرات قیمت و تغییرات حجم معاملات بدون توجه به عوامل بنیادی برای پیشبینی اصول تحلیل در بورس قیمت
در این مطلب به آموزش تحلیل تکنیکال و ابزار آن در بازار بورس میپردازیم.
اصول تحلیل تکنیکال بورس چیست؟
تحلیل فنی یا تکنیکال استوار بر سه اصل زیر است:
اصل اول: نمودار قیمت حرف اول و آخر را میزند
تحلیلگرهای تکنیکال باور دارند که همه چیز در نمودار قیمت قابل مشاهده است و تمام فاکتورهای اثرگذار بر قیمت و آیندهی یک سهم را میتوان با در نظر گرفتن این نمودار بررسی کرد.
البته این رویکرد در موارد زیادی نقد شده است. بسیاری انتقاد کردهاند که تحلیل تکنیکال تنها به روند حرکت نمودار قیمت توجه میکند و اصول فاندامنتال یا بنیادی را نادیده میگیرد. در صورتی که قیمت هر سهم منعکس کنندهی همهی عوامل بنیادی است که بر شرکت تأثیر میگذارد.
اصل دوم: تغییر قیمتها روند مشخصی دارد
تحلیلگرهای تکنیکال بر این باور هستند که تغییر قیمتها روند خاصی را دنبال میکند یعنی بعد از اینکه روندی در نمودار مشخص شد، حرکتهای بعدی هم در ادامه و در جهت همان روند خواهد بود.
اصل سوم: همه چیز تکرار میشود
سومین اصلی که تحلیلگرهای تکنیکال به آن اعتقاد دارند: تکرار است. از نظر این تحلیلگرها روند حرکت قیمتها تکراری است. این موضوع به روانشناسی بازار برمیگردد و از این دیدگاه تحلیلگرها باور دارند که در طول زمان نسبت به نوسانهای بازار واکنشهای مشابهی را شاهد هستیم. در تحلیل تکنیکال، از الگوهای نموادری به منظور آنالیز حرکت بازار و درک الگوها استفاده میشود.
مهمترین ابزارهای تحلیل تکنیکال
حال که با این سه اصل آشنا شدیم، وقت آن است که به بررسی ابزارهای تحلیل تکنیکال بپردازیم. هرچند ابزارهای این نوع از تحلیل بسیار هستند اما ما در این مطلب به پرکاربردترین آنها میپردازیم.
شناسایی روند
در بازارهای مالی دو روند داریم: روند مثبت و روند منفی. زمانی روند مثبت است که با اتصال خطی سه کف قیمت در نمودار به طوری که به ازای هر کف یک سقف بالاتر هم داشته باشیم، سقف سوم نسبت به سقف و کف دوم بالاتر باشد و همینطور سقف دوم نسبت به سقف و کف اول. در غیر اینصورت روند منفی است.
شناسایی خطوط مقاومت و حمایت
خط مقاومت محدودهای از قیمت است که روند صعودی روبروی کندل قرار میگیرد. هر بار که قیمت سهم به این محدوده میرسد، در آن مانده و از آن عبور نمیکند. اگر این برخوردها با خط مقاومت در دفعات زیاد تکرار شود، میگویند که مقاومت در این محدوده بسیار است ولی در صورت شکست این مقاومت شاهد صعودهای بزرگی خواهید بود.
محدودهی حمایت همچون محدودهی مقاومت عمل میکند با این تفاوت که قیمت از آن محدوده پایینتر نمیرود. در واقع زمانی که قیمت روند نزولی دارد، وقتی به محدودهی حمایت میرسد، حرکت منفی در آن نقطه متوقف شده و قیمت از آن کمتر نخواهد شد. همچون محدودهی مقاومت اگر سهمی از ناحیهی حمایت خود عبور کرده و آن را بشکند، شاهد تغییرات بزرگی هستیم اما در جهت رکود و کاهش قیمت نه افزایش آن.
آشنایی با اندیکاتورها
ابزارهایی که به اندیکاتورها شهرت دارند، به تشخیص جهت حرکت بازار کمک میکنند. البته فراموش نکنید که اندیکاتورها تنها بیانگر جهت حرکت بازار هستند نه اندازهی حرکت. بیش از صدها اندیکاتور برای تحلیل تکنیکال بورس وجود دارد که در دو دستهی اصلی جای میگیرند:
- اندیکاتورهای روی نمودار
- اندیکاتورهای خارج از نمودار
ویژگی اندیکاتورها و همینطور آنچه که به ما نشان میدهند متفاوت است و تحلیلگرها از اندیکاتورهای مختلفی برای تحلیل کمک میگیرند. نکتهی مهم اینجا است که هر اندیکاتوری در کنار عوامل قبلی است که میتواند بیشترین بازدهی را داشته باشد و به تحلیل تکنیکال کمک کند.
آشنایی با کندلها
کندلها نوعی نمودار قیمتی هستند که قیمتهای بالا و پایین، باز و بسته شده یک اوراق بهادار را در یک بازه زمانی مشخص نشان میدهند. زمانی که تغییرات قیمت سهم دارای روند باشد، میتوان از کندلها استفاده کرد. نمودارهای کندل به خوبی بیانگر احساسها و هیجانهای سرمایهگذارها هستند و تحلیلگرها با استفاده از آنها میتوانند زمان مناسب برای خرید و فروش را مشخص کنند. الگوهای کندل بیشتر در ناحیههای مقاومت و حمایت مورد توجه قرار میگیرند و به دو دسته تقسیم میشوند:
آشنایی با ایچیموکو
سیستم ایچیموکو نوعی سیستم معاملاتی است که میتوان آن را در دستهبندی اندیکاتورها قرار داد. این سیستم کم خطر دارای پنج جزء است: تنکان، کیجون، چیمو، سنکو A و سنکو B. این اجزا بیانگر میانگینی است که موجب میشود میانگینهای دینامیک در سطوح مختلف ایجاد شود.
آشنایی با نسبتهای فیبوناچی و موجهای الیوت (امواجها)
نسبتهای فیبوناچی از مهمترین ابزارهای تحلیل تکنیکال بورس هستند. این نسبتها در بدن انسان و طبیعت بسیار دیده میشود. در حقیقت نظم خاصی در طبیعت و در میان موجودات نهفته است. این نظم در علم پایهای مثل ریاضی هم وجود دارد و در واقع منشأ تحلیل تکنیکال همین طبیعت و علم پایه است.
تحلیلگرهای تکنیکال توجه زیادی به اعداد و نسبتهای فیبوناچی دارند و معتقد هستند که این نسبتها نقش مهمی را در بازارهای مالی ایفا میکنند.
انواع روش های تحلیل در بازار بورس
در بازارهای مختلف انواع روش های تحلیلی وجود دارد که ۳ نوع از متداول ترین ها عبارتند از:
۱- . تحلیل بنیادی یا فاندامنتال (Fundamental analysis)
۲- تحلیل تکنیکی یا تکنیکال (Technical analysis)
۳- روانشناسی بازار: معمولا روانشناسی بازار هم به عنوان روشی مکمل در تحلیل ها کاربرد دارد. ولی برخی از معامله گران هم به عنوان یک تحلیل اصلی از آن استفاده می کنند.
البته برخی از روش های دیگر تحلیل هم وجود دارد که به صورت ترکیبی از این ها ایجاد شده است ولی زیربنای اکثر روشهای تحلیل همین سه روش اصلی است.
تحلیل تکنیکال
اساس تحلیل تکنیکال مشاهده و آنالیز رفتار قیمتهای سهام در گذشته و استفاده از الگوهای ایجاد شده برای پیشبینی حرکت قیمتها در آینده است.
تحلیل تکنیكال یا تحلیل فنی(Technical Analysis) حدود ۳۰۰ سال عمر دارد. شاید بتوان گفت که نخستین استفاده مستقیم اقتصادی مشهور از تحلیل تکنیکال را چارلز داو انجام داده است. (چارلز داو متولد سال ۱۸۵۱ در شهر استرلینگ در ایالاتمتحده بوده و شاخص صنعتی داو جونز و والاستریت ژورنال توسط وی به ثبت رسیده است).
گفتارها و دیدگاههای داو در مورد رفتار بازار و مباحث روند به نظریه داو شهرت یافته است. نظریه داو چه میگوید؟ قیمت همهچیز است! در واقع قیمت تنها چیزی است که باید مورد تحلیل قرار گیرد، چراکه تمام عوامل عرضه و تقاضا بر روی قیمت اثرات خود را گذاشته است.
همچنین براساس نظریه داو بازار از روندهای صعودی و نزولی مشخصی تبعیت میکند؛ در واقع روند صعودی پیوسته افزایش یافته و قلهها را میسازد و روندهای نزولی درههای قیمتی را تشکیل میدهد. داو معتقد بود که قانون سوم نیوتن(همان قانون عمل و عکسالعمل) در بازارهای مالی نیز کار میکند؛ به این معنی که پشت هر صعود(عمل) نزولی (عکسالعمل) نهفته است.
تکنیکالیستها بدون بررسی اخبار و اطلاعات بیرونی مانند صورتهای مالی شرکتها یا تقویمهای اقتصادی میتوانند به معامله بپردازند. آنها به تنها چیزی که برای خرید و فروش احتیاج دارند، یک نمودار قیمت و اتصال به اینترنتی پرسرعت است.
تحلیل تكنیكال در واقع یك هنر است كه به شما این امكان را میدهد تا با استفاده از روشها و تکنیکهایی كه شامل یكسری ابزار، نمودار، اندیكاتور و… است، بهپیشبینی قیمتها بپردازید و مهمتر از آن این است كه در این نوع تحلیل به این مرحله میرسید كه اگر این اتفاقی برای سهم یا شاخصی رخ بدهد، انتظار بازار برای آن سهم یا شاخص چه خواهد بود.
نکتهمهم این است كه تحلیل تکنیکال و تحلیل نموداری نهتنها در بازارهای مالی همچون بازار سرمایه به کار میرود، بلكه در سایر بازارها از جمله بازار مسکن، بازار ارز و بازارهای کالایی همچون طلا و… نیز استفاده میشود؛ بنابراین شما با تحلیل تكنیكال میتوانید تنها با تکیه بر دانش تكنیكی و نموداری خود و بدون توجه به اخبار، شایعات و عوامل بنیادی به بررسی رفتار بازار و خریدوفروش در آن بپردازید. در واقع براساس اصول تحلیل تکنیکال همه اطلاعات مهم بازار در قیمتها و حجم معاملات منعکس شده است.
از زمان شکلگیری و استفاده از این تحلیل تا به حال، افراد زیادی با آن مخالفت کرده اند. کسانی که بازار بورس را از نگاه غیرنموداری میبینند، تکنیکالیستها را افرادی می دانند که می خواهند بدون داشتن کمترین علم و اطلاعی از دانش اقتصاد روند تحولات بورس را پیشگویی کنند و سرمایه خود را افزایش دهند. در مقابل، موافقان این تحلیل هم، آنالیز تکنیکال را موفقترین و کاربردیترین روش تجاری در بازارهای بورس میدانند.
در تحلیل تکنیکال از مسائل پایه ای و البته بسیار مهم مانند سطوح حمایت (support) و مقاومت (resistance) و خطوط روند تا انواع روش ها، ابزارها و الگوها اصول تحلیل در بورس مانند میانگین های متحرک و اسیلاتورها و خطوط فیبوناچی و امواج الیوت و … وجود دارد که بسته به نوع علاقه و تسلط تحلیلگران از آنها استفاده می کنند.
تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی بررسی عواملی است که روی اقتصاد، صنعت و شرکتها اثر میگذارد.
همانند بسیاری از تحلیلهای دیگر، در تحلیل بنیادی هدف این است که از تحرکات قیمت در آینده سود بدست آید.
تحلیل بنیادی شامل تجزیه و تحلیل گزارشهای مالی شرکت، مدیریت و امتیازات رقابتی، رقبا و بازارهای مربوط به محصولات آن است. در بررسی صنعت، تحلیل بنیادی به بررسی عرضه و تقاضایی که برای محصولات شرکت وجود دارد می پردازد. در بخش بررسی اقتصاد کشور، تحلیل بنیادی به بررسی دادهها میپردازد تا رشد فعلی و آینده شرکت پیشبینی شود. برای پیشبینی قیمت سهام در آینده، تحلیل بنیادی تحلیلهای مربوط به اقتصاد، صنعت و شرکت را با هم ترکیب میکند تا ارزش فعلی و ارزش آینده سهام شرکت را مشخص کند.
در صورتی که ارزش سهام شرکت برابر با قیمت فعلی سهام نباشد، تحلیلگر بنیادی به این نتیجه میرسد که قیمت سهام یا بیش از ارزش سهام است یا پایینتر از آن. تحلیلگر بنیادی عقیده دارد قیمت در نهایت به سمت این ارزش واقعی حرکت خواهد کرد.
در تحلیل بنیادی عقیده بر این است که قیمت فعلی سهم، منعکسکننده همه اطلاعات و واقعیات سهم نیست.
تحلیل روانشناسی بازار
بازارهای مالی به علت پتانسیل سوددهی بالا و جذابیتهای فراوانی که دارند، همهساله افراد بیشماری را بهسوی خود جذب میکنند. بسیاری از این افراد بدون مطالعه و دانش کافی جذب این بازار میشوند و در اندیشه رسیدن به سودهای بالا در زمانی اندک هستند، اما خیلی سریع سرمایه خود را از دست میدهند.
بهطورکلی معاملهگری موفق از چند جنبه مهم است و باید موردبررسی قرارگیری که در صورت عدم رعایت این اصول، فرد با شکستهای پیدرپی تصمیم به خروج از اصول تحلیل در بورس این بازار میگیرد. یکی از این اصول «روانشناسی معامله گری» است. میتوانیم روانشناسی در این حوزه را به دو بخش «روانشناسی فردی» و «روانشناسی جمعی» تقسیم کنیم.
امروزه در دنیا مسائل روانشناسی معاملات و مدیریت درست سرمایه را مهم تر از بسیاری از تحلیل های تکنیکال و فاندامنتال میدانند.
من به تجربه سالها فعالیت در بازارهای سرمایه گذاری دیدهام حتی کسی که اقدام به خرید و فروش میکند اگر خیلی به مباحث تحلیلی مسلط نباشد و فقط اصول پایه ای تحلیل را بداند ولی بر اصول روانشناسی معاملات و کنترل هیجانات تسلط داشته باشد خیلی خیلی بهتر نتیجه میگیرد.
افراد بسیار زیادی را دیده ام که اصلا از اصول تحلیلی به صورت حرفهای آگاه نبودند و نتایج خیلی خوبی را در بازار بورس و حتی در سرمایه گذاری های دیگری مالی شان گرفتند. از طرف دیگر افرادی هم می شناسم که جزو تحلیل گران خیلی خوب کشور هستند ولی در معاملات شخصی خودشان موفق نبوده اند.
اگرچه تحلیلگر های خوبی بودند ولی حتی تحلیل های خودشان را هم به موقع و به اندازه و به صورت صحیح اجرا نکردند. این مساله به همان روانشناسی معاملات و مدیریت صحیح سرمایه و همان چیزی که در حقیقت باید روی خودشان و فضای روانی خودشان تسلط داشته باشند، باز می گردد.
بهترین روش برای تحلیل سهام چیست؟ آشنایی با ۱ روش برای تحلیل سهام
وقتی از بهترین روش برای تحلیل سهام صحبت میکنیم، احتمالاً اینگونه انتظار میرود که میخواهیم اندیکاتور یا شاخصهای خاصی را در کنار یکدیگر قرار دهیم و یک فرمول طلایی برای شما پیدا کنیم؛ اما واقعیت این است که اگر شما توانستید تمام انسانها را بر اساس یک فرمول بشناسید میتوانید تمام سهمها را هم بر اساس یک یا چند روش تحلیل کنید.
بنابراین عملاً برای تحلیل سهام قرار نیست برابر با بهترین فرمول یا بهترین مجموعهای از اندیکاتورها آیا استراتژیهای مختلف باشد. بهترین روش برای تحلیل سهام به این معنی است که شما بتوانید به این درک برسید که چگونه میتوانید یک سهم را بشناسید و بر اساس این شناخت دست به تحلیل آن بزنید. مسلماً بهترین روش برای تحلیل سهام به شما این امکان را میدهد که به شناخت دقیقتر از یک سهم برسید و این شناخت دقیق به شما این قدرت را خواهد داد که تصمیمهای درستتری درباره این سهم بگیرید.
بنابراین بهطورکلی اگر بخواهیم بگوییم عملاً برای تحلیل سهام یک روش کلی برای شناخت هر سهم محسوب میشود. آیا دلتان میخواهد بهجای ماهی، ماهیگیری یاد بگیرید؟ پس با ما در بهترین روش برای تحلیل سهام همراه باشید.
بهترین روش برای تحلیل سهام را از کجا شروع کنیم؟
اولین و مهمترین قدم برای تحلیل سهام این است که بدانیم دقیقاً از کجا باید شروع کنیم؟ درواقع تحلیل تکنیکال دارای صدها اندیکاتور، شاخص و اسیلاتور مختلف است و انتخاب اینکه در یک تحلیل از کدامیک از این موارد استفاده کنیم میتواند سخت و حتی سردرگم کننده باشد.
مهمترین قدم برای داشتن بهترین روش برای تحلیل سهام این است که بدانیم چه شاخص و ابزاری به کار ما میآید. درواقع شما میتوانید برای باز کردن یک پیچ از ده ها ابزار استفاده کنید اما همچنان مهم باز کردن پیچ است و نه اینکه چه ابزاری استفاده میکنید. این حرف کاملاً بدیهی است که بعضاً فراموش میشود. در کلام سادهتر معامله گران و تحلیلگران گاهی چنان خودشان را در دل فرمولها اعداد و ارقام خشک غرق میکنند که عملاً بسیاری از واقعیتها را نادیده میگیرند. (اگر میخواهید با تفاوت معامله گر و تحلیل گر بازار سرمایه و حق تقدم سهام بیشتر آشنا شوید این مقاله را بخوانید.)
بیایید ازاینجا بهترین روش برای تحلیل سهام را شروع کنیم که هر سهم را زنده بدانیم؛ زیرا هر سهم بر اساس سرمایهگذارانی که دارد حرکت میکند و این سرمایهگذاران موجودات زنده به نام انسان هستند. پس برعکس چیزی که فکر میکنید ما قرار است در بهترین روش برای تحلیل سهام بهجای اینکه به قیمت و فرمول و … نگاه کنیم به رفتار و شخصیت شناسی سهم که بهنوعی نشاندهنده رفتار و شخصیت جمعی سرمایهگذاران است دقت کنیم. در این تحلیل قرار است ببینیم که سرمایهگذاران این سهم در موقعیتهای مختلف چه رفتارهایی از خودشان نشان دادهاند. ازاینرو بهترین روش برای تحلیل سهام درواقع یک تحلیل رفتار است.
درست مانند اینکه شما دوست خود را برای ده سال میشناسید. مسلماً این شناخت به شما کمک میکند که بدانید او در موقعیتهای مختلف چهکارهایی میکند. پس میتوانید رفتار او در این موقعیتها را پیشبینی کنید. این رمز موفقیت شما در سرمایهگذاری خواهد بود. درواقع شما اگر بتوانید رفتار یک سهم در موقعیتهای مختلف را درست حدس بزنید برنده بازی خواهید بود. این چیزی است که بهترین روش برای تحلیل سهام به ما میدهد.
شروع سخت در بهترین روش برای تحلیل سهام
باید واقعیت را قبول کرد. شروع بهترین تحلیل سهام کمی سخت و وقتگیر است و نیاز به کمی حوصله دارد. ازاینرو تا جایی که ممکن است سعی کنید سهمها را دستچین کنید و تعداد معدود و مشخصی از سهم که مطمئن هستید میتواند آینده خوبی داشته باشد یا حدس میزنید که بتواند روند نسبتاً مناسبی داشته باشد را برای بهترین روش برای تحلیل سهام انتخاب کنید. بعدها کمکم میتوانید بهترین روش برای تحلیل سهام را برای سایر سهمها استفاده کنید.
نکته مهم این است که تقریباً شما نیاز ندارید هیچ اندیکاتور یا اسیلاتور یا شاخص خاصی را بشناسید! تنها چیزی که شما در قدم اول احتیاج دارید، چند خط است!
درواقع شما در ابتدا برای داشتن تحلیل سهام باید خطوط مقاومت و حمایتی سهم را رسم کنید و سعی کنید روندهای مختلف آن را در بازههای طولانیتر موردبررسی قرار دهید؛ یعنی اگر در تایم فریم روزانه سهم را تحلیل میکنید، بهتر است به این تایم فریم از دید بزرگتر نگاه کنید و تعداد کندل های بیشتری را زیر نظر بگیرید.
اینگونه تحلیل شما برای آینده مطمئنتر خواهد بود.بنابراین تا اینجای کار، برای بهترین روش برای تحلیل سهام به چیزی بیشتر از چند خط حمایتی و کشف تمام روندهای سهم نداریم.
گام دوم بهترین روش برای تحلیل سهام
در گام دوم شما باید دست به یک اکتشاف بسیار بزرگ بزنید. درواقع برخی از تحلیلگران و معامله گران، مخصوصاً تازهکارها، انتظار دارند که تمام اندیکاتورها و اسیلاتورها برای همه سهمها پاسخگو باشد؛ اما واقعیت اینگونه نیست. این همبستگی میان تمام اندیکاتورها با سهمها وجود ندارد. شاید تنها یک یا چند شاخص و اسیلاتور برای یک سهم خاص مناسب باشد. پس شما باید این اسیلاتور را پیدا کنید.
حال در گام دوم بهترین روش برای تحلیل سهام شما باید اسیلاتور به نمودار اضافه کنید. بعد از اضافه کردن اسیلاتور نوبت این است که ببینید این اسیلاتور در نقاط مشخص قلهها و درهها و در موارد حمایتی و مقاومتی و در نقاطی که روند شکسته شده است و تغییر روند اتفاق افتاده است چگونه واکنش نشان میدهد؛ و روند این اسیلاتور برای نشان دادن این واکنش چگونه بوده است.
شما باید بتوانید یک نوع روند و یک الگو و رابطه میان اسیلاتور و نمودار پیدا کنید. این الگو زمانی معتبر خواهد بود که شبیه همان حالت نیز حداقل یکبار دیگر در سهم رخداده باشد. ازاینروست که میگوییم برای تحلیل سهام را با تعداد کندل های بیشتر بررسی کنید تا احتمال پیدا کردن این نقاط مشترک و شبیه به هم بیشتر باشد.
در گامهای بعدی بهترین روش برای تحلیل سهام باید سراغ اسیلاتورهای دیگر بروید. هر اسیلاتوری که الگوی دقیقتر و منطقیتری به شما بدهد عملاً کلید تحلیل این سهم محسوب میشود. از آن به بعد شما میتوانید برای تحلیل دوست جدید خود از کلیدش که همان اسیلاتور تازه کشفشده است استفاده کنید. این کلید میتواند روند سهم را برای شما بازگو کند و این چیزی است که میتوانید بر اساس آن موفقیت در معاملهگری را لمس کنید.
اگر میخواهید بدانید سهام بنیادی چه سهامی هستند حتما این مقاله را مطالعه نمایید.
چند نکته در مورد تحلیل سهام
شاید تصور کنید که استفاده از بهترین روش برای تحلیل سهام نیاز شمارا به آموزش کمرنگ میکند و یا بهطورکلی دیگر نیازی به آموزش را از بین میبرد؛ اما این تصور اصلاً درست نیست. ما در اینجا روشی را به شما گفتیم که میتواند بسیار اصول تحلیل در بورس کارآمد باشد اما این دلیل بر این نمیشود که شما آموزش را کنار بگذارید. شما تصور کنید که در کنار بهترین روش برای تحلیل سهام بتوانید از اندیکاتورهای مختلف هم استفاده کنید اینگونه تحلیل شما تا چه اندازه دقیقتر خواهد شد؟!
درواقع اگر با استفاده از همین روش برای تحلیل سهام اگر قرار بود کار تمام شود، آنوقت احتمالاً همه ثروتمند بودند؛ اما همانطور که در ابتدا گفتیم سهمها بر اساس رفتار سرمایهگذاران حرکت میکنند و این رفتار هیچگاه بهطور دقیق قابل پیشبینی نیست. پس تا جایی که ممکن است باید آموزشهای مختلفی را دید و البته از تجربه کردن نترسید.
تا زمانی که شما تجربه نکنید یا تجربه کمی داشته باشید، عملاً نمیتوانید انتظار داشته باشید که موفق خواهید شد. این اصل داستان است. تجربه به شما حسی را از سهم منتقل میکند که هیچ اسیلاتور و اندیکاتوری نمیتواند آن را به شما نشان دهد؛ بنابراین حتی اگر دست به معامله هم نمیزنید سعی کنید همیشه بازار را زیر نظر داشته باشید.
این همراهی شما با بازار باعث میشود که عملاً این بازار را بشناسید و در موقعیتهای مختلف رفتارش را به خاطر بسپارید. بهترین روش برای تحلیل سهام این است که با بازار و سهمها مانند یک دوست و انسان زنده رفتار کنید. این بارزترین کلیدی است که میتوانید از آن در جهت موفقیت استفاده کنید.
با این اصول، خودت بازار رو تحلیل کن + اصول کلی تحلیل تکنیکال
با ما همراه باشید تا با یکی از بهترین روش های تحلیل تکنیکال بازار آشنا شوید:
تعریف تحلیل تکنیکال:
دو روش اصلی برای تحلیل بازار بورس و فارکس، عبارتند از:
- تحلیل بنیادی یا فاندامنتال: اگر نیاز به تحلیل رویداد های اقتصادی شرکت ها باشد، از روش تحلیل فاندامنتال استفاده میکنیم.
- تحلیل تکنیکال: اگر بخواهیم از روی نمودار ها بازار را تحلیل کنیم، از این روش استفاده میکنیم.
علم تکنیکال، بر اساس رویدادهای گذشته بازار کالا و خدمات، اقدام به پیش بینی وضعیت بازار میکند.
برای استفاده از تحلیل تکنیکال، نیاز به داشتن نمودار هست. ساده ترین نمودار، نمودار خطی است که دیدی کلی از بازار به ما میدهد.
برای بررسی فنی تر بازار، نیاز به نمودار های پیشرفته تری وجود دارد.
دو نمونه از این نمودار ها را با هم بررسی میکنیم:
نمودار میله ای
بسیاری از تریدرهای دنیا از این نمودار استفاده میکنند. این نمودار، به ازای هر روز یا بازه زمانی مشخص، یک وضعیت به ما اعلام میکند.
نمودار شمعی
به آن نمودارهای کندل هم گفته میشود. (کندل به معنای شمع است)
این نمودار، همه وضعیت های موجود در یک بازه زمانی مشخص را به ما نشان میدهد.
بنابر این، تفاوت بین نمودار های میله ای و شمعی، در مقدار دقت آنهاست. به اینصورت که در نمودار میله ای تمام وضعیت روز نشان داده نمی شود و برای تحلیل بازار و درک روند آن، نیازمند صرف دقت بیشتری نسبت به نمودار شمعی است.
تعریف روند :
به طور کلی یک نمودار وضعیت بازار را به سه حالت زیر میتواند نشان دهد:
- صعودی: در این وضعیت، قله ها و دره ها نسبت به قله ها و دره های پیش از خود بلند تر و بالاتر هستند.
- نزولی: دقیقا بلعکس نمودار صعودی، یعنی در این وضعیت، قله ها و دره ها نسبت به قله ها و دره های پیش از خود کوتاه تر و پایین تر هستند.
- خنثی: در این وضعیت، موقعیت و طول دره ها و قله ها نسبت به هم ثابت است.
همانطور که مستحضر هستید، در نمودار کندل، می توان با کلیک بر روی هر یک از کندل ها، به برسی نزولی یا صعودی بودن بازار پرداخت.
نکته مهم در اینجا این اصول تحلیل در بورس است که در یک بازه زمانی کوتاه ( مثلا ساعتی یا روزانه )، دقت تحلیل بالاتر میرود.
اما کجا بفروشیم؟ کجا بخریم؟ برای پاسخ به این سوالات، باید با تعریف مقاومت ها و حمایت ها آشنا باشیم.
مقاومت چیست؟
مقاومت به معنای چرخش نمودار در یک نقطه و ثبت حداکثر قیمت است.
سقف مقاومت: در گذشته گفته شد که هر نمودار شامل قله ها و دره هایی است، اگر نمودار در بازه ای دچار چرخش ناگهانی و ایجاد سقف شد، می توان انتظار داشت که در بازه زمانی مشابه، مجددا شاهد ایجاد سقف باشیم. به این نقطه سقف مقاومت گفته میشود.
شکست مقاومت: اگر یک سطح مقاومت نتواند در یک تکرار مجددی مقاومت کند و باعث چرخش قیمت نشود، به آن شکست قیمت می گویند.
حمایت چیست؟
مقاومت به معنای چرخش نمودار در یک نقطه و ثبت حداقل قیمت است.
تمام حالت قابل انتظار برای مقاومت، می تواند برای حمایت هم رخ دهد.
- برای استفاده از حمایت ها و مقاومت ها در تحلیل تکنیکال، بایستی بیشتر از یک بار رخ دهند و باید در نظر داشت که مقاومت ها و حمایت ها قابلیت تبدیل شدن به یکدیگر را دارند.
خط روند:
خط روند خطی مورب است که نقاط پیچش نمودار ( چه قله ها و چه دره ها ) را به یکدیگر متصل میکند ، و از روی شیب آن میتوان برای خرید یا فروش یک سهم تصمیم گیری نمود.
اگر بخش عمده ای از نمودار زیر خط روند قله ها قرار گیرد، قیمت نزولی است. حال اگر دره های یک چارت را به هم وصل کنیم، با خط روند قله ها تشکیل یک کانال می دهند، در اینصورت اگر کانال نزولی بود، در کف قیمت آن باید فروش داشته باشیم و اگر کانال صعودی بود، در کف قیمت آن باید خرید انجام شود.
اگر دنبال تحلیلی صحیح از بازار هستید، باید کار را به کامپیوتر بسپارید، اما ابزار های رایانه ای برای تحلیل بازار کدامند؟ با ما همراه باشید.
اندیکاتورها:
برای تحلیل بازار، نیاز به محاسبات پیچیده ای بر اساس آمار و ارقام جفت ارز ها و سهام ها بر روی یک چارت وجود دارد. این محاسبات پیچیده را اندیکاتور ها انجام میدهند و سپس بر اساس نتایج این محاسبات، اقدام به رسم نموداری جدید میکنند.
به طور مثال، یکی از اولیه ترین اندیکاتور ها، اندیکاتور میانگین متحرک ( Moving Average ) است. همانطور که از نام آن مشخص است، این اندیکاتور روی چارت اقدام به میانگین گیری میکند و بر اساس میانگین های مختلف در بازه های زمانی، نمودار جدیدی رسم میکند.
مثلا ما میخواهیم از قیمت طلای روزانه را در بازه های زمانی مختلف از میانگین گرفته و این میانگین ها را برای هر روز جداگانه محاسبه کنیم و از به هم وصل کردن آنها یک نمودار جدید به دست آورده و از آن نمودار استفاده کنیم. ما از نرم افزار می خواهیم که هر ۱۰۰ روز را برای طلا به عنوان یک مبنا قرار بدهد و میانگین قیمت طلا را در مدت ۱۰۰ روز محاسبه کند.
دوستانی که این مطلب را مطالعه کرده اند، از مقالات زیر نیز استقبال کرده اند
واقعیت بورس ،قمار یا سرمایه گذاری ؟ فتوای 13 تن از مراجع تقلید در سال 1400
بورس قمار است یا حلال یا حرام ؟ در این مقاله پاسخ مراجع تقلید در مورد بورس خواهید یافت و ساز کار بورس و حلال بودن ان بررسی خواهد شد
آموزش بورس ماهان پهلوان مختصر، ساده و کاربردی
فقط در یک ساعت آموزش بورس ماهان پهلوان با مفاهیم ابتدایی بورس به سادگی آشنا شوید
بهترین روش تحلیل تکنیکال چیست؟ آشنایی با بهترین روش سرمایهگذاری
برای ورود به بازار سرمایه باید با انواع روشهای تحلیل تکنیکال آشنا شد و کارآمدترین آنها را استفاده کرد. به این منظور ابتدا باید انواع روش تحلیل تکنیکال را شناخت و سپس در میان آنها به دنبال بهترین روش تحلیل تکنیکال گشت. به همین منظور امروز در این مقاله قصد داریم با هم نگاهی بر روشهای تحلیل تکنیکال بیندازیم. پس از آشنایی با این روشها باید به یک سوال نهایی پاسخ داد: بهترین روش تحلیل تکنیکال چیست؟
رسیدن به بهترین پاسخ برای این پرسش هدف اصلی کلینیک سرمایه در این مقاله است، چرا که بسیاری از تازه واردان در دنیای سرمایهگذاری همواره به دنبال بهترین روش میگردند.
فهرست عناوین مقاله
آشنایی با روشهای تحلیل تکنیکال برای یافتن بهترین روش تحلیل تکنیکال
همانطور که گفتیم برای یافتن بهترین روش ابتدا باید با انواع روشها آشنا شد. روشهای تحلیل تکنیکال به طور کلی به هشت دسته تقسیم میشوند که در ادامه به بررسی هر یک به صورت جداگانه میپردازیم.
پیش از آن به یاد داشته باشید که به طور کلی روش تحلیل تکنیکال برای پیشبینی حرکات آینده سهام بورس یا ارز دیجیتال به کار میروند و هرگز به صورت 100 صحیح نیستند. این روشها همگی با کمک سوابق پیشین سهام به کار گرفته میشوند.
نمودارهای سهام
یکی از روشهای تحلیل تکنیکال استفاده از نمودارها است. نمودارها تمامی سوابق قیمتی یک سهام را در خود جای میدهند. این نمودارها به سه شکل شمعی، میلهای و خطی ایجاد میشوند و هر یک در بازههای زمانی متفاوت به ترتیب زمانی شکل میگیرند. تحلیلگر میتواند هر نمودار را مطابق میل خود طی بازههای زمانی ساعتی، روزانه، ماهیانه، فصلی، سالیانه و حتی دههای یا سدهای بررسی کند.
معاملهگر با توجه به اهداف خود زمان مورد نظر را بررسی میکند. برای تریدینگ در بازههای زمانی کوتاه مدت باید بازههای کوتاه یک سهام همچون روزانه یا ماهیانه را بررسی کرد. اما اگر قصد سرمایهگذاری بلند مدت دارید، بررسی نمودارهای بازههای زمانی بزرگتر کمک بیشتری به شما خواهد کرد.
در نمودارها شما چهار فاکتور اصلی قیمت یعنی قیمت شروع، پایان، سقف و کف را مشاهده میکنید. این فاکتورها با توجه به بازه زمانی شما نشان داده میشوند.
برای مثال اگر به بررسی روند یک سهام طی یک ماه گذشته بپردازید، این چهار فاکتور مطابق هر یک روز شکل میگیرند. به این ترتیب اگر نموداری شمعی را انتخاب کنید، شما 30 شمع با 30 قیمت آغازی و پایانی متفاوت یا گاهی یکسان خواهید داشت، که هر شمع یک کف قیمت و یک سقف قیمت مختص به خود را دارد.
در نهایت شما قادر به مشاهده آخرین تغییرات و همچنین حجم معاملات در نمودارها نیز هستید. حجم تغییرات به شما نشان میدهد چه میزان سهام طی هر بازه خریداری یا فروخته شدهاند؛ و آخرین تغییرات نمایانگر کوچکترین تغییرات در قیمت سهام است.
به این ترتیب شاید استفاده از نمودارها بهترین روش تحلیل تکنیکال باشد.
میانگین متحرک
یکی از قدیمیترین، شناختهشدهترین و پرکاربردترین روشها و شاخصها در تحلیل تکنیکال، میانگین متحرک است. میانگین متحرک خطی است که برای از بین بردن نوکهای تیز در نمودار استفاده میشود. این شاخص همانطور که از نامش پیداست میانگین قیمت را نشان میدهد. به علاوه از آنجاییکه برای از بین بردن نوکهای تیز مکرر در نمودار است، در نتیجه خود به صورت انحنا شکل میگیرد.
میانگین متحرک صرفاً از قیمتهای پیشین بازار استفاده میکند و تحلیلگر با توجه به میانگین قیمت هر سهام، برای خرید یا فروش آن تصمیمگیری میکند. این شاخص برای تشخیص جهت روند بسیار کاربرد دارد و با استفاده از آن جهت قیمت نزولی، صعودی یا خنثی به راحتی نمایان میشود.
برای به دست آوردن میانگین متحرک ابتدا باید میانگین 4 قیمت هر بخش را به دست آورد. برای مثال اگر میانگین یک ماه را میخواهیم به دست آوریم، ابتدا میانگین قیمت آغازین، قیمت پایانی و قیمتهای سقف و کف را برای هر روز به صورت جداگانه به دست میآوریم.
پس از آن میانگینهای به دست آورده را با هم جمع میکنیم و بر تعداد آنها تقسیم میکنیم.
این میانگین به تحلیلگر کمک میکند دادههای قیمتی بازههای زمانی گذشته را راحتتر درک کند و زمان کمتری را برای تجزیه و تحلیل اعداد بسیار صرف کند.
شاخصهای تکنیکال
شاخصهای تکنیکال با گستردگی بالا قابلیت استفاده به عنوان بهترین روش تحلیل تکنیکال را دارند. این شاخصها از بررسی فاکتورهایی همچون قیمت و حجم معاملات انجام شده در گذشته شکل میگیرند. شاخصها با استفاده از فرمولها و محاسبات ریاضی به بررسی، تجزیه و تحلیل دادهها میپردازند. همچنین این شاخصها به صورت سیگنالهایی روی نمودارها قرار میگیرند.
با استفاده از فرمولهای ریاضی متفاوت تحلیلگر روند آینده سهام و جهت حرکت روند را تا حدودی پیشبینی میکند. به این صورت زمان ورود و خروج مناسب هر سهام را مییابند.
این شاخصها خود به دو دسته بزرگ دیگر تحت عنوانهای شاخصهای مومنتوم و شاخصهای قیمت تقسیم میشوند.
شاخصهای مومنتوم
شاخصهای مومنتوم قدرت یا ضعف قیمت را نشان میدهند. این شاخصها به تحلیلگر کمک اصول تحلیل در بورس میکنند که وضعیت اشباع خرید یا اشباع فروش را پیدا کنند و در زمان درست برای خرید یا فروش سهام خود تصمیم بگیرند. به بیانی دیگر مومنتوم میزان صعود یا ریزش هر سهام را نشان میدهد. برخی از شاخصهای مومنتوم عبارتند از شاخص کانال کالا (CCI)، شاخص قدرت نسبی (RSI) شاخص میانگین حرکت جهتدار ( اندیکاتور MACD ).
شاخص کانال کالا تفاوت بین قیمت حاضر سهام و میانگین قیمت پیشین آن را نمایان میسازد. زمانیکه عدد این شاخص بالاتر از صفر باشد به معنای این است که قیمت سهام از میانگین آن در گذشته بیشتر است. زمانی که قیمت سهام از میانگین آن کمتر باشد، CCI عددی کمتر صفر را نشان میدهد.
شاخص قدرت نسبی سیگنالهایی از قیمتهای خرسی (نزولی) اصول تحلیل در بورس و گاوی (صعودی) ارائه میدهد. این شاخص اغلب در زیر نمودار قرار میگیرد. زمانی که RSI بالاتر از 70% باشد، به معنای اشباع خرید و زمانی که پایینتر از 30% باشد، به معنای اشباع فروش سهام است.
شاخص میانگین حرکت جهتدار ارتباط بین دو میانگین متحرک را نشان میدهد. تحلیلگر با استفاده از این شاخص متوجه میشود چه زمانی باید از خرید یا فروش یک سهام دست بکشد. همچنین سرعت این خطوط بیانگر اشباع خرید و فروش است. علاوه بر آن قدرت یا ضعف روندهای صعودی و نزولی را میتوان به سادگی با MACD به دست آورد.
این شاخصها بیشتر در زمان صعود قیمت کاربرد دارند، چرا که به طور کلی روند صعودی دوام بیشتری نسبت به روند نزولی دارد.
شاخصهای قیمت
شاخصهای قیمت همانطور که از نامشان پیداست بر پایه قیمت هستند. شاخصهایی همچون میانگین متحرک (MA) و باندهای بولینگر از دسته شاخصهای قیمت به شمار میروند. میانگین متحرک به طور مداوم از قیمتهای هر روز بازار به دست میآید، سپس میانگینهای هر روز با دیگر روزها میانگینی دیگر برای بازه رمانی بزرگتر تشکیل میدهند.
باند بولینگر از ترکیب میانگین متحرک و دو خط منحنی دیگر تشکیل میشود. با این شاخص تحلیلگر قیمت میانی، تغییر مسیرها در سقف و تغییر مسیرها در کف را مشاهده میکند. به این ترتیب بهترین زمان ورود و خروج به بازار را میتوان دریافت. شاخصهای قیمت به نوعی یکی از پرکاربردترین و بهترین روش تحلیل تکنیکال به شمار میروند.
حمایت و مقاومت
تحلیلگر با استفاده اصول تحلیل در بورس از نمودارها نقاطی را تحت عنوان نقاط حمایت و مقاومت شناسایی میکند. این نقاط اغلب به دنبال عدم تعادل بین عرضه و تقاضا ایجاد میشوند. این نقاط با کمک خط روند و میانگین متحرک به دست میآیند. حمایت زمانی رخ میدهد که سهامهای بسیاری از یک عرضه خریداری میشوند و آن عرضه با کمبود سهام مواجه میشود.
مقاومت برعکس حمایت است. در این حالت عرضه بیش از تقاضا است و در نتیجه سهام قادر به ادامه روند صعودی نخواهد بود. به این ترتیب مقاومت اتفاق میافتد و از ریزش سهام جلوگیری میشود.
در هر یک از نقاط حمایت و مقاومت احتمال معکوس شدن بازار وجود دارد. به این ترتیب تریدر با یافتن این نقاط میتواند سرمایهگذاری موفقتری را داشته باشد.
حجم سهام
یکی دیگر از روشهای تحلیل تکنیکال با استفاده از نمودار حجم سهام است. این نمودار تمامی سهامهای خریداری شده و فروخته شده طی یک روز یا یک بازه زمانی مشخص را نشان میدهد. هر یک از خطها نشان دهنده یک ترید هستند و برای به دست آوردن حجم تریدینگ به کار میروند.
این نمودار اغلب در زیر صفحه قیمتها نمایش داده میشود. تاثیر حجم سهام بر نقاط شکست قیمت نمایان میشود. در صورتیکه خرید بسیار بالاتر از فروش باشد، شاهد بریک اوت (breakout) خواهیم بود، این اتفاق منجر به افزایش ناگهانی قیمتها میشود. در صورتیکه فروش بیشتر باشد بریک داون (breakdown) اتفاق میافتد، که این اتفاق باعث کاهش ناگهانی قیمت خواهد شد.
با این وجود، نمودار حجم سهام هم میتواند بهترین روش تحلیل تکنیکال باشد.
روندها
روند خطی است که جهت حرکت بازار را نشان میدهد. این روند میتواند به یکی از حالتهای صعودی، نزولی یا خنثی باشد. روند صعودی به معنای افزایش خریداران با افزایش سهام است و بالعکس.
روند را به صورت خطی بر نمودار نشان میدهیم. این خط با اتصال نقاط کف و سقف اصول تحلیل در بورس قیمت به دست میآید. با کمک خط روند تحلیلگر نقاط حمایت و مقاومت، نقاط شکست یا چرخش بازار و جهت قیمت بازار را پیدا میکند. علاوه بر این با استفاده از میانگین متحرک نیز میتوان روند بازار را مشخص کرد. برای اطلاعات بیشتر پیشنهاد می کنیم مقاله خط روند را مطالعه کنید.
کدام روش تحلیل تکنیکال بهتر است؟
حال که با هشت روش تحلیل تکنیکال آشنا شدید، میدانید که هر کدام از این روشها به نوعی میتواند جایگاه بهترین روش تحلیل تکنیکال را از آن خود کنند.
هر کدام از این روشها مزیتها و کاربردهای خود را دارند و بهترین روش میتواند کاملاً فردی باشد. بدین معنا که بهترین شیوه با توجه به خصوصیات فردی و کاربردهای مورد نیاز هر شخص میتواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد.
در نتیجه بهترین روش به یکی از این روشها منتهی نمیشود. با این حال شاید بتوان گفت بهترین روش ترکیبی از چند روش است. به این صورت فرد با ادغام روشها و بررسی سرمایهگذاری از چندین جهت میتواند با ریسک کمتر و پیشبینی دقیقتر تریدینگ کند.
کلام آخر
امروز با هم برای یافتن بهترین راه تحلیل تکنیکال تلاش کردیم. در این راه با انواع روشهای تحلیل تکنیکال آشنا شدیم و شاخصها و معیارهای متعددی را با توجه به کاربردهای آنها شناختیم.
برخی از روشها همچون حمایت و مقاومت با کمک دیگر روشها همچون نمودارها و قیمتها به دست میآیند و برخی دیگر پایه و اساس نمایان شدن دیگر روشها هستند مانند نمودارها.
دیدگاه شما